تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836295778




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترجمه ي فايل ها ي اويل 3 Nemesis


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Maggy_P27-08-2007, 11:38 AMتوي اين تاپيك ما ميخوايم فايلاي اويل 3 رو ترجمه كنيم و اپولوگها:46: Maggy_P27-08-2007, 11:41 AMاين همون فايل قرمزس منتها خيلي زيادي توضيح داده واسه بچه دو ساله ها:31: Game INSTRUCT Ions A اميدواريم كه شانس هاي زنده ماندن خود را بالا ببريد هدفهاي تيراندازي ممكن است از سوي اهدافي كه به آنها شليك ميكنيد عكس العمل هاي مختلفي ببينيد از قبيل بشكه هاي سوخت و بمب ها جهت نشانه گيري مستقيم بسمت اين اهداف دكمه ي draw weapon را فشار دهيد. چرخيدن سريع ميتوانيد در حين بازي چرخش هاي سريع 180 درجه اي انجام دهيد. *** در هنگام عقب نشيني دكمه ي Run را فشار دهيد. گريزهاي اضطراري هنگامي كه دشمنان شما را در تله اي گرفتار ميكنند ميتوانيد براي فرار آنها را به كناري بياندازيد. *** دكمه هاي جهت دار - دكمه ي Action - دكمه ي Cancel - دكمه ي Run - و Draw weapon را فشار داده و دكمه ي Target را به سرعت تغيير دهيد ( مترجم : بيكاريم) جاخالي دادن اضطراري ميتوانيد درست قبل از يك حمله ي دشمن - حركت جا خالي دادن - را جهت فرار انجام دهيد. ** دكمه ي draw weapon (s) را فشار دهيد. ** در هنگامي كه نشانه ميگيريد دكمه ي Action را فشار دهيد. بالا و پايين آمدن از اشيا ميتوانيد در حين بازي بر روي اشيا مشخصي كه جلويتان ظاهر مي شوند بالا و پايين بيايد. ** در هنگامي كه به لبه ي شيئي كه ميخواهيد از آن بالا يا پايين برويد رسيديد دكمه ي اكشن را فشار دهيد. نقشه جهت ملاحظه ي نقشه دكمه ي View Map را فشار دهيد. ** بوسيله ي فشار دادن دكمه ي space Bar از نقشه استفاده كنيد. ( مترجم : اگه غلط بود شما جدي نگيريد ) ** در هنگام زوم بودن نقشه جهت حركت دادن صحنه از دكمه هاي جهت دار استفاده كنيد. ( مترجم : اينو كه هر بچه ي دو ساله هم ميفهمه واسه چي ميگه؟ ) ** براي حركت بين نقشه ها از دكمه ي M استفاده كنيد. انتخاب در حين بازي در مقطع هايي در بازي صفحه ي نمايش سياه و سفيد شده و از شما خواسته ميشود كه بين دو گزينه يكي را انتخاب كنيد. ** براي حركت بين گزينه ها از دكمه ي جهت ها استفاده كنيد. رد كردن وقايع رد كردن صحنه هاي معيني از بازي ممكن است جهت رد كردن اين صحنه ها دكمه ي View Map يا M را فشار دهيد. Maggy_P27-08-2007, 11:53 AMاولين اپولوگ ( جيل ) جيل پس از نجات شهر به دنبال كريس ردفيلد رفت تا به او بپيوندد. اما تنها چيزي كه يافت مخفيگاه خالي كريس بود. كارد كريس روي زمين جا مونده بود. جيل با عجله اونجا رو ترك كرد چون معتقد بود كه كريس هنوز زندس جيل آنقدر به دنبالش ميگرده تا اونو پيدا كنه اونوقت هر دو مي تونن به آمبرلا برن و كارشو تموم كنن. B O L O T27-08-2007, 11:54 AMممنون دوست عزيز Maggy_P27-08-2007, 01:54 PMممنون دوست عزيز خواهش ميكنم:46: Maggy_P27-08-2007, 06:56 PMاين از ترجمه ي اولين دموي بازي جيل : اين ماجرا در يك روز معمولي سپتامبر شروع شد. شهر به وسيله ي آمبرلا كنترل ميشد. كسي جرات مقابله با اونا رو نداشت. شهر در مرز نابودي بود. تنها دو نفر جرات كردند مبارزه كنند و در راه اجراي عدالت هيچ چيز نمي تونست مانع اونا بشه هيچ چيز. اين آخرين شانسه ... آخرين شانس من ... آخرين فرار. Oracle_Eldorado27-08-2007, 07:04 PMدوست من اگه بخواي منم ميتونم كمكت كنم . چون من اين بازي رو دوبله فارسي دارم . Maggy_P27-08-2007, 08:51 PMدوست من اگه بخواي منم ميتونم كمكت كنم . چون من اين بازي رو دوبله فارسي دارم . اگه فايلاتم دوبلس بيا:46: soliman28-08-2007, 12:42 PMتاپیک جالبیه . اگه تونستید ترجمه تمام فایلها و ... را بزارید. ممنون Ar@m28-08-2007, 04:42 PMدوست من اگه بخواي منم ميتونم كمكت كنم . چون من اين بازي رو دوبله فارسي دارم . دوبله فارسی؟؟ شماره سوم؟؟؟ نمسیس هم صداش دوبله شده یا نه؟؟!!! *PiNk PaNTHeR*28-08-2007, 04:55 PMدوبله فارسی؟؟ شماره سوم؟؟؟ نمسیس هم صداش دوبله شده یا نه؟؟!!! میدونم از دست دادن شغل چه دردیهhttp://www.pic4ever.com/images/sarcastic.gif Ar@m28-08-2007, 06:33 PMگوله نمکی تو واقعا cyrus_ln29-08-2007, 11:18 AMدوبله فارسی؟؟ شماره سوم؟؟؟ نمسیس هم صداش دوبله شده یا نه؟؟!!! آره مگه چيه. كاري نيست كه ايراني نتونه انجام بده (فعل معكوس) دوبله اويل 3 هم يكي از اون كارهاست كه خدا رو 100 هزار مرتبه شكر صداي جناب نمسيس (همون خوش هيكل ترين شخصيت در تمام سري هاي اويل) دوبله نشده. دوستان بدليل امتحانات نتونستم در ترجمه فايلهاي biohazard 4 كمك كنم ولي اين يكي رو شديدا پايم. cyrus_ln29-08-2007, 12:46 PMepilogue شماره 2 كلر لطفا منو ببخش كريس ردفيلد نامه رو با امضاش به پايان برد.اون عينك آفتابيش رو برداشت , يه زن با قدمهاي آهسته با كريس راه ميرفت. كريس فكر مي كرد كه اون زن شبيه كلره.چند لحظه بعد كريس پي برد كه خواهرش به اون نگاه ميكنه , ولي دريافت... شماره 3 بري برتون رو كرد به دخترهاي جوونش و گفت "متاسفم افرادم منتظر منن".اون مي دونست كه بايد برگرده پيش اعظاء تيمش تا خيانت اونو ببخشن.حتي اگه معنيش اين باشه كه الان خانوادش رو ترك كنه.همسرش سعي مي كرد ترسش رو مخفي كنه پس خنديد و گفت نگران نباش ما خوبيم مشكلي براي ما پيش نمياد... دوستان كمي تا قسمتي بد شد ديگه به بزرگواري خودتون ببخشيد. Maggy_P02-09-2007, 08:01 AMآره مگه چيه. كاري نيست كه ايراني نتونه انجام بده (فعل معكوس) دوبله اويل 3 هم يكي از اون كارهاست كه خدا رو 100 هزار مرتبه شكر صداي جناب نمسيس (همون خوش هيكل ترين شخصيت در تمام سري هاي اويل) دوبله نشده. دوستان بدليل امتحانات نتونستم در ترجمه فايلهاي biohazard 4 كمك كنم ولي اين يكي رو شديدا پايم. منم يه زماني سيدي دوبلشو داشتم منتها شكست:31: حالا ايراد نداره فايلا رو ترجمه ميكنيم:46: Maggy_P02-09-2007, 08:18 AMاينم از اولين مكالمه ها 28 سپتامبر در رو شنايي روز ........ زامبي ها شهر رو گرفتن ....... به هر حال .... من هنوز زندم Maggy_P02-09-2007, 08:27 AMجيل: بايد زود اينجا رو ترك كنيم مرد : چي؟... اصلا ميدوني داري چي ميگي؟.... دختر من توي اين شهر گرفتار شده اونوقت تو ميگي از اينجا بريم؟ جيل: براي دخترت متاسفم اما نميتوني نجاتش بدي. بايد هرچه سري اينجا رو ترك كنيم مرد: نه من هيج جا نميام!! ( مترجم : تو بيخود ميكني!) حاضرم بميرم اما از اينجا نرم حالا تنهام بزار cyrus_ln02-09-2007, 01:34 PMفكر كنم الكي داريم ترجمه ميكنيم كسي توجهي به تاپيك نداره. soliman02-09-2007, 01:45 PMنه اتفاقا این ترجمه ها برای من خیلی جالبند. cyrus_ln02-09-2007, 03:14 PMپس ادامه ميديم. علیرضا02-09-2007, 03:43 PMبرا من یکی که بسیار جالب اند ... اگه بخواین متن تمام فایل های نوشتاری اعم از خاطرات و ... که تو بازی هست براتون بنویسم اونوقت ترجمه کنمشون و براتون دوباره بنویسم ؟؟ من 10000% پایم که این کار رو ادامه بدیم. شما ها نمی دونید... ولی اگه کسی هست که مثل منه امیدوارم یه روز تو چشماش نگاه کنم... بگذریم !! الان می رم آماده می شم Ps1 ام رو روشن کنم و متنها رو در آرم !!! یه کم وقت گیره ولی اگه صبر کنید تیکه تیکه براتون می زارم. cyrus_ln02-09-2007, 07:57 PMepilogue شماره 4 ليان اسكات كندي رو در روي مردي بود كه ادعا مي كرد مامور دولته.ليان گفت شري رو تنها بذار اون بيگناهه.مرد جواب داد اون خيلي چيزها ميدونه.به ليان نگاه كرد و گفت ولي تو ارزشمندي.اين معامله خوبيه.انتخابتو كن بدون افسوس يا دودلي , ليان چشمهاش رو بست و باصراحت جواب داد.... شماره 5 "ما رو تنها بذار" كلر ردفيلد نمي تونست حرفهاي ليان رو باور كنه.ليان ادامه داد , تو دنبال برادرت ميگردي , درسته؟فقط برو. كلر مي دونست كه ليان و شري به مراقبت سريع پزشكي نياز دارن ولي اون نمي تونست زمان بيشتري رو تلف كنه. من برميگردم , قول ميدم اون گفت و تنها در بيابان ناپديد شد. Maggy_P03-09-2007, 01:15 PMپوستر برج ساعت http://www.tinypic.ir/files/472l16hw3rrjmzx1fkrf.jpg يك پوستر و عكس برج ساعت. در پشت آن يك توضيح كوچك نوشته شده " يك نقطه ي راهنما: قديس ميكائيل در برج ساعت " Maggy_P03-09-2007, 01:23 PMتصوير A پليسها در فشار قرار گرفتند http://www.tinypic.ir/files/mf8ih7hy729akbl3leig.jpg تاريخ : 27 سپتامبر علیرضا03-09-2007, 02:10 PMدارم یه چیزایی براتون آماده می کنم ... 5 دقیقه صبر کنید ... Maggy_P03-09-2007, 02:30 PMگزارش ماروين "گزارش" 24 سپتامبر اين گزارش يك سرقت در ساختمان شهرداري قبل از سقوطش است. به جواهرات دكور ساعت در جلوي دروازه خصارت وارد شده. دو تا از دوازده تا جواهرات ساعت گمشده. به خاطر همين آن قسمت قابل استفاده ي كارمندان نبود. من هيچ انتخابي ندارم ولي براي مسكوت نگه داشتن اين مورد بايد دوباره بازرسي كنم. امضا : ماروين براناگ " گزارش " 26 سپتامبر بر اساس گزارش كالبد شكافي جسد مرد 42 ساله ي صاحب رستوران كشف كردم كه اون يكي از الماس ها رو دزديده بود. ( مترجم: اين چه ربطي به كالبد شكافي داشت؟) اون ظاهرا براي پنهان كردن الماس اون رو در حدود ساعت 10 صبح به قرارگاه پليس برده. وقتي كه 10 دقيقه بعد به وسيله ي شليك يك گلوله كشته شد نشانه هاي از بيماري داشت. در خلال اين مدت شهر حكومت نظامي شد. ما رو مجبور كردن كه اين قضيه رو هم مسكوت نگه داريم. به همين دليل ما الماس رو به عنوان مدرك نگه ميداريم. امضا : ماروين براناگ Maggy_P03-09-2007, 02:46 PMاين همونجاييه كه كارلوس به وسيله ي بيسيم به اتاق S T A R S پيغام ميده. كارلوس: سريعا جواب بديد... اينطوري زنده نميمونيم ... كارلوس هستم ... سريعا نيروي كمكي بفرستيد. Maggy_P03-09-2007, 04:27 PMخاطرات ديويد اقدامات بهداشتي من در حال اتمامه... من هنوز نميتونم باور كنم كه چنين اتفاقي افتاده. ما ديروز يه نفر(مرد) ديگه رو هم از دست داديم. Meyer يكي از بهترين افرادمون بود. اون منو موقعي كه خيلي وحشتزده بودم و همه داشتن از دست زامبي ها فرار ميكردن پيدا كرد و نجات داد. اما زماني كه من بايد محبت اونو جبران مي كردم ... فرار كردم! من ميتونم صداشو بشنوم كه نامم رو صدا ميكرد. من هنوز ميتونم صداي اون جيغ ها رو از پشت سرم بشنوم. صداي كنده شدن گوشت از استخوانش. من وحشت كرده بودم... وحشتناك بود... الان 27 سپتامبره . جنگي براي زندگي. من موفق شدم تعداد زيادي از زامبي هايي كه سنگر هاي مارو خراب كرده بودند رو از بين ببرم. حالا من به وسيله ي whisky كه سرما خورده بود زخمي شدم. اين اسلحه به يك دوست براي من تبديل شده. من تعداد زيادي از زامبي ها رو منفجر كردم و خاكشون كردم. ( مترجم : چه بيكار بوده ) ما 13 نفر از افرادمون رو از دست داديم. در سه ساعت ما درباره ي مسائل جزئي و ناچيز توي اتاق ملاقات پرخاش ميكرديم. اين كل ماجراي اين موقع بود. وقتي من اين بطري رو هم سر بكشم دوست قديمي من مجبور ميشه آخرين جسد رو خاك كنه. قديمي ترين در آخر. من ميتونم سرسختانه منتظر بمونم... soliman03-09-2007, 05:25 PMخیلی جالبه . ادامه بدید. Alisma03-09-2007, 10:28 PMمنم اومدم دوستان :46: تا هر جا تونستم كمكتون مي كنم :20: ------------------------ ------------------------ پيام فكس از مغازه اسلحه فروشي "كندو" http://www.tinypic.ir/files/dqe4pev8ogxxc7emqs38.jpg براي اعضاي گروه S.T.A.R.S خبراي خوبي از برادرم جو برانون دارم؛ اون بالاخره اسلحه دستي (هفت تير) جديد رو كامل كرد. اسمش M92F هست و مخصوص گروه S.T.A.R.S طراحي شده. برادرم خودش به اسلحه "لبه ي تيز سامورايي" ميگه ! اين اسلحه دقيقترين نوع از اسلحه هاي كندو براي تير اندازي هست و اگه ديگه كسي با اين اسلحه هم نتونه درست هدف رو بزنه بهتره به جاي اسلحه يه دونه دندوني بچه توي جلد چرمي اسلحش به كمرش ببنده ! اجناس گفته شده فقط با ارائه ي مدرك معتبر تحويل داده ميشن . مطمئنم وقتي ببينيد چه اجزاي عالي و كاملي توي طراحي قطعات M92F به كار گرفته شده خودتون تعجب مي كنيد و دلتون مي خواد با تمام وجود از اونايي كه درستش كردن تشكر كنيد. با عرض احترام، رابرت كندو مغازه اسلحه فروشي كندو Maggy_P04-09-2007, 08:42 AMخاطرات سرباز مزدور اول سپتامبر بعد از شش ماه تلاش زياد بدن من بسيار ضعيف و سست شد. من يه سرباز خوب بودم اما بايد بدون هيچ شك و ترديد فرمانهاي اونا رو انجام ميدادم. منو مجبور ميكردن كه شكنجه بدم و اعتراف هاي دروغ بگيرم. اما همون صبحي كه من بايد خدمت ميكردم يه معجزه رخ داد. شركت كمك من رو رد كرد و براي دومين بار به من زندگي دوباره داد. 15 سپتامبر من بعد از اون تعطيلات به محل كارم برگشتم. ظاهرا واحد من كه UBCS ناميده ميشن وارد عمل شدند. واحد ارتش ترور و V.I.P از آمبرلا محافظت ميكنند. به علاوه اونا افرادي داشتند كه در اداره ي مشكلات و علت مسائل غير قانوني تخصص داشتند. و منم توي اين جريان در رده ي دوم قرار داشتم. 28 سپتامبر اينجا طلوع شده اما ما هنوز تلاش ميكنيم كه زنده بمونيم چون اينجا هيچ آذوقه اي وجود نداره. زامبي ها وقتي در خيابان ها راه ميرن صداي استخوانهاي اونا باعث وحشت زنده ها ميشه. دوباره يك انتخاب داده شده. من بهتر ميدونم كه اونو اجرا كنم. صف مرگ براي اينجا يك پناهگاه آسمانيه. من تصميم كرفتم كه به خودم شليك كنم اينطوري بدن من براي هميشه ميميره و زامبي نميشه. toraj04-09-2007, 09:42 AMآقا دستت درد نکنه همیطور ادمه بده. علیرضا04-09-2007, 12:59 PMبا این وجود من دیگه چیزایی که جمع کرده بودم نمی فرستم چون به اندازه ی اینا مفید نخواهند بود + حجم بالایی دارن و آپلودشون سرسام آوره .. با این حال هر کاری که لازم هست بگید من انجام می دم. ممنون Maggy_P جان !! عالی ! Maggy_P04-09-2007, 01:48 PMبا این وجود من دیگه چیزایی که جمع کرده بودم نمی فرستم چون به اندازه ی اینا مفید نخواهند بود + حجم بالایی دارن و آپلودشون سرسام آوره .. با این حال هر کاری که لازم هست بگید من انجام می دم. ممنون Maggy_P جان !! عالی ! خواهش ميكنم :46: Maggy_P04-09-2007, 01:58 PMعكس B اين عكس زوم شده ي سر يك زامبيه http://www.tinypic.ir/files/6mumeq7cbuf26dk9a 61j.jpg پشتش اين طور نوشته شده : SCOOP!!!! ( مترجم : اين كلمه خيلي معني داره ولي معنياش مسخرس!!" سر طاس... خاك انداز... كفگير...خبر تازه اي كه به دست روزنامه نويس بيافتد ") Maggy_P04-09-2007, 01:59 PMعكس C پليسها شكست خوردند http://www.tinypic.ir/files/3i4loz00dwph7woza 8nc.jpg Maggy_P04-09-2007, 02:00 PMيادداشت خبرنگار بالاخره من يه مدرك پيدا كردم من ميخوام ثابت كنم كه توي اين شهر مرض آدمخواري رايج شده. يه آدم واقعي مردم رو اونقدر ميخوره تا بميرن. اونا مثل يه حيون وحشي هستن كه سعي ميكنن راهي پيدا كنن كه گوشت تازه بخورن . اين كاملا نفرت انگيزه. من شايعه اي شنيدم كه در حال حاضر تعداد زيادي از مردم از اين بيماري رنج ميبرند. هرچند سبب اين بيماري هنوز ناشناختس. آيا اينم يكي ديگه از رمز و راز هاي اين بيماريه؟ من يه روزي بايد اينو چك كنم... شهر راكون رو حكومت نظامي گرفته اونم به خاطر همون مرض آدمخواري. من عامل اطلاعاتم رو كه خارج از شهره گم كردم. اما من تسليم نمي شم. به عنوان يك خبرنگار من نميتونم چشمامو ببندم و راهمو كج كنم. من بايد با مردم و با حرفه ي خودم خاكي رفتار كنم. من فكر نميكنم كه اين بيماري هنوز به طور خيلي گسترده شيوع پيدا كرده باشه.من باور دارم كه اين شهر كليد اين مشكل رو داره كه واكسن رو توليد كنه. در واقع من مطمئن هستم. ارتش دورو بر شهر رو محاصره كرده تا راه فرار مردم رو ببنده و از شايع شدن بيماري جلوگيري كنه. مردم اين شهر يا كشته ميشن يا در مواجهه با بيماري قرار ميگيرن و بيمار ميشن. من ميدونم كه اين اقدام براي اين شهر تصميم درستيه اما من نميتونم كمكي كنم و دلم براي خودم نميسوزه اگه بيمار بشم يا خورده بشم. اهميت نداره. سرنوشت من اين طور رقم خورده. تمام چيزي كه از من باقي ميمونه مقاله ي خبرنگاريمه. من باز هم نا اميد نميشم من مشكلم رو با اين بيماري و خودم حل ميكنم. من فقط كشف كردم كه اين بيماري از طريغ هوا منتقل نميشه اما بايد راه هاي ديگه اي هم باشه. Maggy_P04-09-2007, 05:01 PMيادداشت مكانيك من ميدونم كه كار تازه ي تو پر از ترس و اضطرابه... كوين(Kevin ). پس بزار بهت بگم چطور قطارهات مدت زيادي سالم بمونن. تو ميدوني كه اين مدل در سال 1968 ساخته شد و براي اروپا بسيار قابل اهميت بود. گاهي اوقات لغزنده و سست هستن اما اونها هنوز كار ميكنن چون اونا نمونه ي سرسختي و مقاومتند. ما هميشه ميتونيم روي اونا حساب باز كنيم. اگه اونا روز خوبي نداشته باشن تو بايد نگاهي به مدارش بندازي كه مشكلي نداشته باشه. تو بايد بتوني ايرادش رو پيدا كني اونوقت ميتوني به راحتي تعميرش كني. اگر تو هر روز قطعات اونو چك كني طبيعتا از قطعات كثيف و چندش آورش دوري ميكني. اگه تو فراموش كني كه اونا رو چك كني اين قطارهاي قديمي مسلما دچار مشكل ميشن. فقط به خاطر داشته باش اگه خواستي قطعه اي رو عوض كني بايد يه قطعه ي مناسب و خوب انتخاب كني . وقتي من ميگم مناسب منظورم اينه كه نتوني قطعهي اصلي رو پيدا كني تو بايد چيزي رو پيدا كني كه به اندازه ي كافي خوب كار كنه. و راجع به روغن تو بايد هميشه با دقت مواد روغن اين قطار رو مخلوط كني. هيچ وقت فراموش نكن يه انسان ممكنه بقيه رو درگير كنه ... اما يه ماشين اين طور نيست. Ar@m04-09-2007, 07:02 PMخیلی خوب شدن دستت درد نکنه منتظرم برسی به فایل های آخر بازی اون استخره اون آخرهای بازی همیشه مشکوک می زد Maggy_P04-09-2007, 07:07 PMخیلی خوب شدن دستت درد نکنه منتظرم برسی به فایل های آخر بازی اون استخره اون آخرهای بازی همیشه مشکوک می زد ممنون 2 تا فايل ديگه كه ترجمه كنم 15 تاي اولي تموم ميشه ميرم 15 تاي دومي ايني كه دارم ترجمه ميكنم فعلا نصفس هروقت تموم شد ميزارم:46: Maggy_P04-09-2007, 09:53 PMhttp://www.tinypic.ir/files/brkmfug1hshvb 7fklk76.jpg گزارش مدير قبل از اين كه شما كار خودتون رو شروع كنيد خواهشمندم اجازه بديد كه توصيه اي بهتون بكنم. بعضي از داروها در اتاق حفاظت ثابت نيستند و بعد از مدت كوتاهي به علت رطوبت و درجه حرارت فاسد خواهند شد. بنابراين شما بايد به ياد داشته باشيد درجه ي حرارت رو در اتاق حفاظت ثابت نگه داريد. شما بايد سرسختانه و هر روز اونو كنترل كنيد. هرچند كامپيوتر هر ساعت اونو كنترل ميكنه اما خيلي دقيق نيست سعي كنيد و به ياد بياريد كه يك ماشين چيزي بيشتر از يك ابزار نيست كه به وسيله ي انسانها اداره ميشه. شما بايد تمام افرادي رو كه داخل يا خارج از اتاق حفاظت ميشن رو كنترل كنيد. داروهاي خطرناكي در اون اتاق انبار شده. اگر حتي يكي از اونا گم بشن مشكلات خيلي جدي براتون پيش مياد. در اتاق حفاظت هميشه قفله ولي شما بايد اجازه بديد افراد داخل بشن شما بايد بزاريد تمام اطلاعات رو در دفتر ثبت كنند. و مهمتر از همه شما بايد به ياد داشته باشيد كه اگر به چيزي مشكوك شديد بلافاصله به مدير خودتون اطلاع بديد. اگر شما رمز رو فراموش ميكنيد سعي كنيد به ياد بياريد كه نام خانوادگي كدومتون با اون حرف شروع ميشه. فراموش نكنيد كه محصول جديد در راهه و رمز در دوباره تقيير ميكنه. شما ميتونيد هميشه رمز رو با كامپيوتر براي باز كردن در اجرا كنيد. علیرضا04-09-2007, 10:11 PMMaggy_p جان ! با فعالیت شما من دیگه حرفی واسه گفتن ندارم !!!:31: راستی شما آقا هستید یا خانم ؟ Maggy_P04-09-2007, 10:13 PMMaggy_p جان ! با فعالیت شما من دیگه حرفی واسه گفتن ندارم !!!:31: راستی شما آقا هستید یا خانم ؟ خواهش ميكنم همين كه ميبينم براي خودم ترجمه نميكنم خودش خيليه :46: در ضمن من خانم هستم:31: علیرضا04-09-2007, 10:32 PMهدفم منحرف کردن تاپیک نیست ... ولی تا حالا یک خانم عاشق Resident Evil ندیده بودم !!! یعنی تا حالا اصلاً خانم عاشق بازی رایانه ای ندیده بودم !!! Maggy_P05-09-2007, 08:24 AMفكس تجاري "صفحه ي دستور" داروي مايع به اسم VT-J98 براي توسعه دادن ويروس NE-T مناسبه. بنابراين ما نياز به يك دستور براي بدست آوردن مقدار بيشتري از اون داريم. U.E. ششمين آزمايشگاه Maggy_P05-09-2007, 09:01 AMخاطرات داريو( مترجم: اين همون مردس كه توي اول بازي ميره توي پشت كاميون در رو هم ميبنده) من نميتونم كمك كنم اما من در تعجبم چون فكر نكنم كسي نوشته هاي منو بخونه اما اونا رو مينويسم چون اونا كمكم ميكنن از سلامت عقليم محافظت كنم و نه چيز ديگه اي.( مترجم: يارو قاطي داشته:31:) بعد از اين من تبديل ميشم به يه غذا براي اين هيولاها. آيا مسئول G.I.S كه شهر رو بسته ميتونه لاشه ي منو پيدا كنه؟ پس اين تصور كي تموم ميشه؟ من نمي خوام بميرم. من اصلا آماده نيستم... همسرم... دخترم و مادرم..... وتمام خانواده ي من مردن. اما هيچ كدوم از اين اتفاق ها ديگه اهميت نداره. زندگي من در همين لحظه مهمه. اين تمام اتفاقيه كه افتاده. من هيچ وقت عكسي از اونا نداشتم كه حالا به اونا دلخوش باشم. من هنوز كارهاي مهم ديگه اي هم دارم. البته اونوقت من يه فروشنده ميشدم من بايد سعي ميكردم كه يه روزنامه نگار بشم . من هميشه اين كارو ميخواستم اما مادرم به من ميگفت تو هنوز انتخاب هاي زياد ديگه اي داري. چرا من هيچ وقت به حرفهاش گوش نكردم؟ ولي به نظر ميرسه اين آخرين مقاله ي ""داريو روسو""باشه. مردن قبل از زياد شدنشون.... cyrus_ln05-09-2007, 11:36 AMEpilogue شماره 7 زن خودش رو تو آينه نگاه كرد.اونو ايدا وونگ صدا ميكردن...ولي در اين صبح اون با اين اسم خداحافظي كرد."من ديگه ايدا وونگ نيستم"بازوش رو لمس كرد و با خودش ميگفت "اين جاي زخمه ايداهه نه من.و بعد اون با ايدا خداحافظي كرد.ايدا نمي تونست جلوي اشكهاش ر سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 699]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن