تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):خدا را بسيار ياد كنيد و هميشه به ياد مرگ باشيد و قرآن زياد بخوانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828014526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقدی بر کتاب «موانع تاریخی و توسعه نیافتگی کهگیلویه و بویراحمد» - کبنانیوز


واضح آرشیو وب فارسی:کبنانیوز: بر اساس اظهارات اخذ شده از افراد محلی ناآگاه بیان کرده اند غارت کریک به این شرح است در سال ۱۳۳۹ شمسی خداکرم خان فرزند عبداله خان ضرغام پور از سادات کریکی درخواست بهره مالکانه کرد سادات کریکی از پرداخت بهره مالکانه خودداری کردند و زیر بار خان نرفتند.کبنانیوز؛ نمکی جهانبازی نقدی بر کتاب موانع تاریخی و توسعه نیافتگی استان کهگیلویه و بویراحمد نوشته آلابخش و احمدآذرپیوند: جنابان آلابخش و احمد آذرپیوند: شما ها که یکی از موانع تاریخی توسعه نیافتگی را ناامنی می دانید آیا می دانید که یکی از ریشه های ناامنی نوشتن تاریخ غلط و گرفتن اطلاعات از افراد ناآگاه محلی است! آیا می دانیدکه کسب اطلاعات کذب و بیان مطالب خلاف واقع چه ضربه ای به تاریخ آینده این قوم می زند! چون مطالب بسیاری از کتاب شما خلاف حقیقت است بر خود لازم دانسته ام مطالبی هرچند کوتاه و مختصر را جنابعالی در کتابتان در صفحه ۸۴ سطر ۱۸ نوشته اید: ((تامرادی که بزرگ ترین طایفه بویراحمد است پس از کشته شدن فرزندان خداکرم خان به ناچار تنگ تامرادی به سپیدار را ترک کردند و به منطقه پاتاوه و لوداب رفتند و قلمروهای نوئی، بادلونی، سرکهکی، برائی، شهین جویی، دنایی و تلخابی را تصرف کرده اند)). جناب نگارنده: واقعیت این است که بین کریم خان بویراحمدی و هادی خان عمویش برای ریاست خانی، جنگ، قدرت و شعله ور شدن اختلافات داخلی خانوادگی بین آن ها، کریم خان پیش دستی می کند، عموی خود و کی محمدعلی بهادر تامرادی را بازداشت و زندانی می کنند، طرفداران آقایان هادی خان و کی محمدعلی تامرادی محل سکونت خود را ترک کرده اند و به آب ملخ بختیاری مهاجرت کردند و آنان بعد از کشتن کریم خان به منطقه بویراحمد بازگشتند و اینجابه جایی به وجود آمد. درصفحه ۹۵ سطر ۲۳ نوشته اید: ((تا اینکه کریم خان بویراحمدی (۱۲۸۷ش) کشته شد و شکراله ضرغام پور خان قدرتمندی می شود و این وضعیت قابل قبول نبود، چون شکراله خان بیشتر خان تیره دشت موری محسوب می گردید آقا قایدگیوی ها و دشت موری ها شدیداً به جان هم افتاده و به قلمرو همدیگر حمله می کردند و خون های زیادی ریخته شد در نهایت خوانین و بزرگان بختیاری که خویشاوندان خوانین بویراحمد به ویژهکریم خان بهادرالسلطنه بودند و در قدرت مرکزی حکومت سهیم بودند قلمرو بویراحمد را بین نوادگان خداکرم خان بزرگ تقسیم کردند، زیرا علاوه بر قتلکریم خان و هادی خان که به دست طرفین کشته شد. بر سر قلمرو و گرفتن مالیات و بهره مالکانه اختلاف داشتند، در نهایت نصیرخان سردار جنگ بختیاری با هیأت همراه توانستند حدود تقریبی مورد توافق طرفین را که به صورت شرقی، غربی تقسیم می گردید مشخص کنند، این توافق نامه در روایت محلی و بهر (سردار جنگی) معروف است. و تاریخ این قرارداد سال (۱۲۹۳ ش) می باشد که مفاد آن به شرح ذیل است: از نیم کوه خائیز، پوزه کوه بُرد، دره خرمیز، کلایه تنگ پیرزاد، سرفاریاب، جوخانه، سادات، مله می ، دیلگان، چال کلا، نره گندم کش، صالحان کهنه، نقارخانه، شرق رودخانه کریک تا بزند به کوه پایین کوخدان، قسمت شرقی مناطق فوق الذکر، سهم اولاد کریم خان بویراحمدی، قسمت جنوبی سهم اولاد هادی خان، یعنی شکراله خان که به ترتیب بویراحمد علیاء یعنی سررود و بویراحمدسفلی یعنی دم رود در اختیار دو خانواده فوق قرار گرفت)). جناب نویسنده: تقسیم طوایف بین خوانین به این صورت انجام گرفت که هر جا طایفه آقایی و قایدگیوی ساکن بودند سهم فرزندان کریم خان بویراحمدی (غلامحسین خان و سرتیپ خان) و هر جا طایفه تامرادی و دشت موری حضور داشتند نیز سهم شکراله خان فرزند هادی خان شد. و در ادامه شکراله خان پسر عموی خود، شاهین خان فرزند ولی خان را به قتل رساند و ولی خان عمویش را نیز کور کرد و در سال (۱۲۸۵ ش) کلان تر ایل بویراحمد شد. در صفحه ۹۷ سطر ۷ نوشته اید: ((از جمله یکی از این جنگ ها در تسوج چرام صورت گرفت در یکی از سنگر ها، ملاحداد برآفتابی (پهلوانی نامی) استقامت می کرد و حاضر نشد تسلیم و بخت به او بدهند. کریم خان گفت هر کس این سنگر را گرفت به او جایزه می دهم، میرزا محمدرضا ساداتی و کاآلا قایدگیوی داوطلب شدند که سنگر را بگیرند جنگ شب ادامه پیدا کرد. نه تیر به میرزا محمدرضا اصابت کرد ولی سطحی بود و در نهایت کاآلا سنگر را گرفت و ملاحداد و فرزندش کشته شدند در حال حاضر در سرکرته تسوج سنگر ملاحداد کشته معروف است. سنگر ملاحداد یکدست و یک بالامکنز (تفنگ) ملاحداد و کول آلا قلعـه تا آن قلعـه تیــر تیر ایایهسرخاً ملا حـداد زیر خـون ایایه)). جناب نگارنده: با توجه به تحقیقات می دانی از مطلعین محلی که برخی خود شاهد و ناظر وقایع بودند از جمله کاحسین قلی شهبازی فرزند ملاشهباز عموی کی اله قلی جهانبازی می باشند. حتی اینجانب شخصاً در زمان زنده بودن آن مرحوم در حضور جمعی از مردم موضوع را جویا شدم که واقعه به شرح ذیل بوده است: ایل باوی به کلانتری سلبعلی خان باوی، همچنین ایل بویراحمد گرمسیری به خانی عباسقلی خان آرویی، ایل چرام به خانی هادی خان چرامی، نوئی ها به خانی آقاخان نوئی در سر کرته تسوج راه را بر نیروهای مهاجم بستند و آن ها را وادار به شکست کردند، این واقعه در سالهای دهه ی آخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به وقوع پیوست. جنگ سرکُرته تسوج چرام مربوط به ولی خان بیگلربیگی بویراحمد است که ملا شهباز کی گیوی که (روایت محلی به جنگ عین الملک) معروف است ولی در حقیقت تحت فرمان و دستور عطاالسلطنه نائب حکومه بهبهان و کهگیلویه در سرکُرته تسوج چرام به وقوع پیوست. بنابراین ربطی به کریم خان بویراحمدی نداشته است. افرادی که در این جنگ کشته شدند: ۱- ملا شهباز فرزند ملا مندنی کی گیوی (پدر بزرگ ملابهمن جهانبین و کی اله قلی جهانبازی)؛ ۲- کاعلی خان اولاد میرزاعلی؛ ۳- ملاحداد برآفتابی بکشتند خــالو کریـم خـــان رادلیــــر و هنرمنــد شهبــاز را که منظور کشته شدن ملا شهباز کی گیوی دایی کریم خان بویراحمدی است. در صفحه ۹۷ سطر ۲۱ نوشته اید: ((آقای محمدخان آریایی در آرو با حضور جمع در سال (۱۳۸۵ ش) اظهار داشت، که خانواده ما محمدطاهر خان را کدخدایان بویراحمد به جان هم انداختند و از دست ملاولی و کی خورشید و به کار بردن واژه های تند شکایت داشت، می گفت: ما خان ها وقتی در شهر ها همدیگررا می دیدیم، محبت و احترام همدیگر را داشتیم و اظهار می داشت، کریم خان بویراحمدی کدخدایان فضول را می خواباند شلاق می زد، ولی عبداله خان ضرغام پور این طور نبود، در هر حال شواهد نشان می دهد، که خوانین بویراحمد و تعدادی از کدخدایان بویراحمد عامل خونریزی و گسترش قلمرو بودند که پیامدش بدبختی و مصیبت را به همراه داشت)). جناب نویسنده: واقعیت امر به این قرار است: خداکرم خان برادرزاده ی خود به نام شهبازخان فرزند عبداله خان را به قتل می رساند. در همین ارتباط فرزندان خداکرم خان نوه محمدطاهرخان به جان هم افتادند. محمدحسین خان فرزند خداکرم خان برادران خود را می -کشد. خداکرم خان به انتقام فرزندان خود علی و سلبعلی، پسر ارشد خود به نام محمدحسین خان را با نقشه خود به قتل می رساند. ولی خان و هادی خان فرزندان خدا کرم خان در عوض محمدحسین خان برادرش محمودخان و پدر را به قتل می رسانند. کریم خان، هادی خان عمویش را می کشد و ولی خان دیگر عمویش را آواره می کند. دست چه کسی در کار بوده است! شکراله خان فرزند هادی خان، کریم خان برادر همشیره و پسر عموی خود را به اتفاق جمعی به قتل می رساند. آیا به زعم شما چه کسی مقصر است؟ شکـراله خان شاهین خان پسر عموی خود فرزند ولی خان پسر عمویش را به قتل می رساند و ولی خان را از ناحیه دو چشم کور می کند. آیا دست چه کسی در کار است! عبداله خان در قتل برادرش خسروخان نقش اساسی داشته است. آیاچه کسی مقصر است؟ عباسقلی خان فرزند حسین خان برادرش باباخان را به قتل می رساند. شکراله خان فرزند باباخان فرزند ارشد عباسقلی خان را به نام حمداله خان عوض پدرش را به قتل رسانید. عباسقلی خان در عوض پسرش شکراله خان را به قتل می رساند. سیف اله خان عباس قلی خان پدر و دو برادرش به نام فرج اله و فتح اله را به قتل می رساند. سیف اله خان به دست نصراله خان برادرش کشتهمی شود. آیا به زعم شما ملاولی پناهی و کی خورشید برومند مقصر است؟ آیا دست چه کسی در کار است! در صفحه ۹۸ سطر نوشته اید. ((اما قشون آقا قایدگیوی و کی گیوی ها به رهبری خوانین بویراحمدعلیاء سرتیپ خان (عکس شماره ۱۷۸– نفر پنجم) غلام حسین خان و بزرگان بویراحمد از جمله آقا صیدال نرمابی، آقامحمد بابکانی، کی قباد و کی ظفر قایدگیوی، ملاملک حسین باقرپور، ملاسیاوش باقری و کاخان احمد جلیل (عکس شماره ۸۲) ملاکوچک فروزان و… قلعه را محاصره کردند)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت است: کی ظفر دو سال بعد از کریم خان بهادرالسلطنه کشته شد موقعی که کی ظفر کشته شد فرزندان کریم خان صغیر بودند و کاخان احمد جلیل برادر کاسهو عموی ملاغلامحسین سیاهپور و کی اسماعیل پسر کی ظفر ۶ تا ۷ سال سن داشتند. هم سن و سال می باشند. بنابراین اصل مطلب نمی تواند درست باشد چرا که کریم خان کشته شده و فرزندانش به نام های غلامحسین خان و سرتیپ خان صغیر بوده و نمی توانسته اند در آن در جنگ شرکت کنند. در صفحه ۱۰۰ سطر ۱ نوشته اید: «اگر حمایت طایفه آقاکرم الهی بابکانی نبود» قابل توجه جنابعالی اینکه (آقا کرم الهی تیره است نه طایفه). در واقع یک تیره (تیره جمعیتی چندین برابر کمتر از طایفه است). در صفحه ۱۰۱ سطر ۱۵ نوشته اید: «تقسیم نامه فوق حدود طایفه بابکانی از زمین جدول گلگون واقع در معدن نمک و تل سرخ به پایین می باشد». جناب نویسنده: واقعیت به این صورت است: که بابکانی ها تیره هستند و نه یک طایفه و همه آقا یک طایفه می باشد. درصفحه ۱۴۹ سطر ۱۲ جناب آذرپیوند نوشته اند که دشتروم را کریم خان بهادرالسلطنه تصرف نمود. در حالیکه چنین نبوده، دشتروم را ولی خان بیگلر بیگی بویراحمد فرزند خداکرم خان از ممسنی ها تحت تصرف خودش درآورد. ولی خان بیگربیگی دشتروم را اشغال کرد نه کریم خان فرزند محمدحسین خان که هادی خان عمویش و شوهر مادرش را کشت و ولی خان عمویش را آواره کرد. در صفحه ۱۵۱سطر ۱۱-۱۵۲نوشته اید: ((در راستای همین سیاست اختلاف و تفرقه، محمدحسین خان، ناصرخان طاهری با مشورت و توطئه حساب شده در تیرماه (۱۳۳۲ ش)، آقاسیف اله شجاعی از کدخدایان سیاس و طرفدار دکتر مصدق را به قتل رساندند هدف از این قتل، اختلاف و راه اندازی جنگ در میان ایل بویراحمد بود. دولت دکترمصدق در شرایط اضطراری قرار داشت، به وحدت و همراهی ایلات قدرتمند جنوب نیازمند بود، به همین منظور جهت برقراری آرامش در آن دوران حساس از طرفداران دولت دکتر مصدق سرتیپ شیوایی در تاریخ (۶/۵/۱۳۳۲ ش) از طریق شیراز به کاکان آمد و با کدخدایان و بزرگان بویراحمد صحبت و مذاکره کرد. و در مصاحبه ای گفته بود: اختلافات اخیر گرچه دنباله اختلافات سابق بود ولی کم و بیش ایادی بیگانگان که در پی فرصت برای تضعیت دولت می گردند)). جناب نگارنده: کسانی که برای مؤلفین محلی وقایع را ناآگاهانه و سلیقه ای بد تعریف می کنند توجه داشته باشید که واقعیت را همانطوری که بوده بیان نمائید تا در آینده خوانندگان واقعیت ها را دقیق درک کنند. آقایان کی نصیر بهادر تامرادی، ملاولی پناهی، کی خورشید برومند، آقامحمدتقی خوبانی، آقابیژن منصوری، آقایداله ارجمند، آقا هدایت شجاعی، کی اسماعیل مظفری همه این ها در خدمت عبداله خان ضرغام پور بودند خوانین قشقایی و عبداله خان ضرغام پور خسروخان بویراحمدی به طرف جبهه ملی تمایل داشتند. چون خواسته ی خودشان نبوده و به خواسته ی آقایان ضرغام پور و خسروخان بویراحمدی و قشقایی ها بودند آقایانی که طرفدار ناصرخان و محمدحسین خان طاهری کلان تر ایـل بویراحمـدعلیـا و حسیـن قلـی خـان رستـم که وابسـته خواهـرزادگی بـه خـانواده کریم خـان بهـادرالسلطنـه بویراحمدی داشت چه جبهه ی ملی و چه جبهه دربار را آقایان انتخاب می کردند آقایان کی اله قلی جهانبازی، کی مندنی جهانبین، کی محمدعلی نیکبخت، ملاغلام حسین سیاهپور، ملابهمن کریمی جلیل، میرزا اردشیر موسوی پور، ملااردشیر نگین تاجی، میرزامجید موسوی، ملانوراله رحیمی نگین تاجی، می رحداد مختاری و میر قلندر اکبری و سادات شاه فرج اله (ع) همه این ها که در خدمت آقایان طاهری و حسین قلی خان رستم بودند، آقایان مخالفت نمی کردند و همگی قبول داشتند. حسین قلی خان رستم، محمدحسین خان و ناصرخان طاهری را به کناری دور از جمعیت حاضر در خانه اش برد و اظهار نمود که آقاسیف اله شجاعی مانع رشد و پیشرفت خانی شما ها است باید به طریق ممکن او را از میان بردارید چون کشاورزان مخالف شما را تحریک می کنند. مرحوم آقاسیف اله شجاعی هر وقت از خواهرزاده اش ناصرخان عصبانی می شد ناسزا به غلام حسین خان پدر ناصرخان می گفت. جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده: سرتیپ شیوایی در تاریخ چهارشنبه ۳۱ تیرماه (۱۳۳۲ش) صبح اول وقت ناصرخان طاهری به اتفاق سرهنگ حکیمیان آمد و به اتفاق سرتیپ حسین خان شیوایی برای شیراز حرکت کردند. صفحه ۱۵۲ سطر ۵ نوشته اید: ((مرحوم آقاهدایت شجاعی (عکس ۷۵-شماره۵) فرزند آقاسیف اله با حضور جمع زیادی گفت در سال ۱۳۴۲ شمسی، در زندان کریم خان شیراز، ناصرخان طاهری که زندان و حکم اعدام او صادر شده بود، با حضور تعدادی از جمله حسین قلی خان رستم (عکس ۱۷۷- شماره۲) و حاج بیژن منصوری و خودم اقرار کرد که به دستور خان رستم، آقا سیف اله شجاعی را به قتل رساندند و از ما خواست مراببخشید حسین قلی خان به ناصرخان ناسزا داد در مقابل منصوری به خان رستم عمل متقابل به مثل انجام داد)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده است: از شهریورماه سال ۱۳۴۳ دادگاه تجدیدنظر نظامی حکم دادگاه بدوی را استوار نمود در تاریخ ۲۹ اردیبهشتماه ۱۳۴۲ آقا بیژن منصوری و آقا هدایت شجاعی با عده ای از کدخدایان بویراحمد برای ملاقات محمدرضاشاه پهلوی انتخاب و به وسیله نیروهای اطلاعات از شیراز عازم تهران شدند. در صفحه ۱۵۳ سطر ۱ نوشته اید: ((غارت طیبی (۱۳۰۰ ش) ایل طیبی از دو قسمت گرمسیری و سرحدی تشکیل گردیده است، طیبی گرمسیر شامل ۷ طایفه به اسامی عالی طیب، تاج الدین طیب، سلیمان شهروئی، کرائی، کهن، سادات و متفرقه ها می باشد)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت است طایفه کرائی، طایفه تامهمدی، طایفه سلیمان شهروئی، طایفه تامحمودشاهی، طایفه قنبری، طایفه عالی، طایفه اولاد، طایفه پاپی سادات لرستان، طایفه عالی سید، طایفه تاج الدین طیب، طایفه تاملکی، طایفه دزکی، طایفه گیوه چرمی، طایفه رودتلخی، طایفه های معروف آب زر و روستای آب کری. در صفحه ۱۵۳ سطر ۱ نوشته اید: ((طیبی سرحدی از نه طایفه تشکیل شده که شامل تاحسین شاهی، تامحب علی، تاویسی، تارضایی، طایفه غندی، طایفه می رسالار، عمله طیبی، سادات امامزاده سیدمحمد، سادات هاشمی، تاعین الهی، خواجه، سادات نورالدین عباسی، سادات شاهزاده غالب، تاحسین شاهی به نام خان مشهور آنهایی کهفتح اله خان شهبازی بوده به نام شهبازی ها معروف هستند، تاویسی هاخان آن ها از خانواده علی مرادخان فتحی بوده به نام فتحی ها مشهور هستند)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده: طایفه هایی که زیرمجموعه ای ایل طیبی سردسیری می باشند طایفه های تاماولی، طایفه تاویسی، طایفه تامرادی، طایفه شاهی، طایفه تارضایی ۵ طایفه طیبی سردسیر هستند. در صفحه ۱۶۰ سطر ۹ نوشته اید: ((یکی از فرزندان قبادخان، کل سیف اله خان سی سختی بوده که با داشتن عمر طولانی یکی از فرزندان ملاقباد، کربلایی سیف اله سی سختی نوه ملامحمدقلی)). جناب نگارنده: بر اساس اظهارات أخذ شده از مطلعین محلی ناآگاه بیان کرده اید در سراسر ایل بویراحمدی تنها خانواده محمدطاهرخان می باشد و هیچ یک از بویراحمدی ها خان نبودند و نیستند. در صفحه ۱۶۱ سطر ۱۰ نوشته اید: ((در بهار سال ۱۳۰۵ سرتیپ خان و غلام حسین خان، به لوداب حمله کردند)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده: در بهار سال ۱۳۰۶ سرتیپ خان حمله کرد و غلام حسین خان راضی بود اما در درگیری شرکت نکرد. صفحه ۱۷۰ سطر ۶ ((جنگ ره باریک (۱۳۰۸ ش) این جنگ در استان به نام جنگ سلماسی معروف است محل درکیری را هم ره باریک و دشت راق انتخابمی-کنند)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده است: این جنگ ره باریک (به جنگ احمقانه معروف است). در صفحه ۱۷۱ سطر ۱۴ نوشته اید: ((آقای تابان سیرت تعداد کشته شدگان بویراحمدسفلی ۷ نفر ذکر کرده اند نگارنده توانستم نام چند نفر از افراد مقتول را پیدا کنم، از جمله شیخ عبدشاه عمویی، ملاخلیفه فرزند عباس، کاهاتی دبیقی بابکانی، خونباز ترک مجروح، باباجان کرمعلی چابک و محمدقلی خوشنوا، جعفر رایگان به وسیله گروه کی محمدتقی قایدگیوی کشته شده هر سه اولاد میرزاعلی بودند)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت است: کشته شدگان جنگ احمقانه ره باریک ۱- باباخان فرزند کرمعلی؛ ۲-محمدعلی فرزند خداکرم؛ ۳- قایدجعفر فرزند عبدالرحیم اولادمیرزاعلی؛ ۴- شیخ علی شاه ممویی؛ ۵- شهرخ جوزاری فرزند قایدمحمدخان؛ ۶- محمدعلی فرزند شیرزاد از خانواده قایدشیرو تامرادی؛ ۷- سهراب فرزند نوروز اولاد مهدی عمله؛ ۸- ملانصیر خالو کی نصیر تامرادی بهادر؛ ۹- کاهاتی دبیقی کی گیوی و دو نفر دیگر اولادعلی مؤمن بوده است. در صفحه ۱۷۴ سطر ۸ نوشته اید: ((آقا حیدر اجازه ندارد که آقا بیژن و همراهان را خلع سلاح کنند)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده: و بعداً سلاح آن ها را دادند چون فامیل بودند. در صفحه ۱۸۳ سطر ۱۷ نوشته اید: (کاغریبعلی باباکانی دایی کل باقر) کاغریبعلی خواهرزاده باباکانی ها می باشد. و از اولاد شاسه کی گیوی فرزند کامعصومعلی می باشد. صفحه ۲۴۳نوشته اید: ((زمینه حمله به بویراحمد علیا ایشان ادعای خانوادگی به خاک دشت روم و قلعه مورصفا داشت به گفته منابع محلی، دشتروم را ملاعیوضی پناهی از رستمی های ممسنی گرفته بود و دشت روم مربوط به چهار خانواده ملامندنی، ملاظفر، ملا شهباز قایدکی گیوی و آغابرات نیک پی به حساب می آمد و بین آن ها تقسیم شده بود اما با پشتبانی غلام حسین طاهری ما باقی قایدگیوی ها خانواده ملاعیوضی را از دشتروم با زور بیرون کردند بهنقاره-خانه قلمرو شکراله خان رفتندو جزء بر متحدان آن ها محسوب می شدند)). جناب نگارنده: با توجه به تحقیقات می دانی از مطلعین محلی که بعضی خود شاهد و ناظر واقعه بودند و اینجانب شخصاً در زمان زنده بودن آن ها سؤال کرده ام به شرح ذیل بوده است. دشتروم در آغاز متعلق به باوی ها بعد ممسنی ها اینک حدود ۱۵۰ سال یا کمتر یا بیشتر در تملک و تصاحب بویراحمدی ها می باشند منطقه دشتروم را ولی خان فرزند خداکرم خان با زور گرفت موقعی که وصلت بی بگم جان دختر محمدحسین خان فرزند خداکرم خان به جعفرقلی خان رستم فرزند اله قلی خان رستم دادند به صورت محترمانه به پشت قباله بی بگم جان زدند ریواسی نسه کوه دشتروم را به کاقلی اولاد علی مومنی داد (سراب خیزان یا منصورآباد فعلی) به خانواده ملاظفر کی گیوی داد و مورصفای دشتروم را به خانواده آقاالاکس داد و پایین دشتروم را به خانواده آقابرات داد. خانواده ملامندنی کی گیوی را که آن موقع به تش معروف بود عبارتند: از تش ملاشهباز، تش ملاولی خان، تش کی محمدزمان و تش کی خانی کی گیوی در له دراز جزء بویراحمدسفلی ساکن بودند. اولاً ملاظفر خانواده ملامندنی نیست دوماً آقابرات نیک پی، آذری، اسدی و ملاظفر وابسته به خانواده ملامندنی و هم خواهرزاده اولادملامندنی هستند. در صفحه ۲۴۵ سطر۱۱ نوشته اید: جناب نگارنده: در بهار ۱۳۲۳ شمسی عبداله خان کوچ کرد و منزلش را در تل خسرو قرار داد صحت ندارد در یاسوج قرار داده بود. ملاولی و حامیانش در دشتروم مستقر شدند. کسانی که برای شما نویسنده شرح داده اطلاع کافی نداشته است. حمله به بویراحمدعلیا بحث به میان آمد، کی نصیر با این اقدام مخالف بود کسانی که برای نگارنده شرح داده اند اطلاع کافی نداشته اند. در صفحه ۲۴۶ سطر ۶ نوشته اید: ((نارضایتی آقایی ها، بویراحمدعلیا از جمله آقاجلو نیک پی (عکس ۲۰۰ شماره۳) آقای یداله ارجمند، آقابیژن منصوری و آقاسیف اله شجاعی و آقاحبیب اله رضایی که رهبران و مردان قدرتمند در بویراحمدعلیا محسوب می شدند. طبق گفتار منابع محلی از عملکرد خانواده کریم خان بویراحمدی ناراضی بودند و احساس می کردند که به آن ها حسن نیتی ندارند و چند دختر اولاد کریم خان را به قایدگیوی ها دادند. این موضوع ها باعث شد که آقایی ها برانگیخته شوند و با هم مشورت کردند که با عبداله خان وصلت کنند و پس از بحث و مذاکره قرار گذاشتند که خواهر عبداله خان برای آقا یداله ارجمند خواستگاری کنند، چون ایشان آمادگی قومی با عبداله خان را داشت به همین دلیل از عبداله خان در حمله به بویراحمدعلیا حمایت می کردند. علاوه بر آن خصومت و برادرکشی بین ایزدپناه ها و آقایی ها را در رابطه با کشتن برادران آقا جلو از آقافتاح و آقا محمدشریف، و آقا سردار فرزند آقا فتاح را باید نام برد. بعداً این اتحاد دوام نیاورد و به دلایلی که ارائه خواهیم داد. تنها آقایداله ارجمند متحد عبداله خان باقی می ماند، گفته بود من به خواست شما ها با عبداله خان وصلت کردم و این حرکت شما ها درست نیست و من رفیق نیمه راه نیستم)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده است: کسانی که برای مؤلف شرح داده اطلاع کافی نداشته است. اگر یک بیستم احترامی که برای آقایداله ارجمند قائل بود برای بقیه آقایی ها احترام قائل بودی آن ها به بویراحمدعلیا و به خانواده کریم خان بویراحمدی نمی آمدند و در صفوف کی علی خان و کی ولی خان کی گیوی که دستشان زیر خون برادرانش بود نمی جنگیدند. همچنین کی اله قلی جهانبازی همانطوری که برای کی خورشید برومند و ملاولی پناهی کی گیوی احترام قائل بودند هم یک بیستم درصد و یا هم کمتر برای کی اله قلی جهانبازی قائل بودی به صفوف کی علی خان وکی ولی خان که دستشان زیر خون برادر کی اله قلی بودند بر علیه ضرغام پور و ملاولی پناهی وکی-خورشید برومند، کی علمدار جهانبازی نمی جنگید. در صفحه ۲۴۷ نوشته اید: ((وقتی محمدحسین خان طاهری را زندانی کردند، چادر هایش را هم آتش زدند)) جناب نگارنده: آنهایی که برای شما مطالب را بیان کرده اند بی اطلاع بودند. عبداله خان همسرکی علی خان را که دختر همسرش بود نگه داشت اینجانب شخصاً در زمان زنده بودن آن ها و مردم بی طرف سؤال کردم به شرح ذیل بوده است. به سرکشی مادرش بی بی شهناز همسر عبداله خان رفت مادرش مانع برگشتن وی به خانه کی علی خان شد. در صفحه ۲۴۹ سطر ۳ نوشته اید: ((از طایفه و خانواده ملامندنی و کی شهباز مالیات گندم گرفت)). جناب نگارنده: از مطلعین محلی که بعضی خود شاهد و ناظر واقعه بودند مطالبی که برای محقق شرح داده اند اطلاع کافی نداشته اند. خانواده ملامندنی عبارتند از: ملاولی خان، ملاشهباز، کی محمدزمان و کی خانی و خواهرزاده های ملامندنی عبارتند از آقایان نیک پی، آذری، اسدی و حاج اسماعیل مظفری در صفحه ۲۴۹ سطر ۴ همان صفحهنوشته اید: ((حاج اسماعیل مظفری به عنوان اعتراض بار کردند و قشون دنبال آن ها فرستاد دهراب و سهراب، خالو و فرزندانش کشته شدند)). جناب نگارنده: کسانی که برای شما چنین مطالبی را بیان کرده اند اطلاع کافی نداشته است. حاج اسماعیل مظفری به وسیله کی غضنفر مظفری به نقاره خانه پیش ملاولی پناهی رفت پس از دو ماه اقامت در نقاره خانه عبداله خان ضرغام پور به تحریک کی خورشید برومند او را به تهدید به بریدن زبان می کند. به این ترتیب کی اسماعیل نیز از آنجا گریخت و به فراریان کی گیوی در ممبلوفارس پیوست. کی محمدعلی نیکبخت و برادرش کی مندنی نیکبخت قوم و خویش و وابستگان آقایان نیکبخت به طرف فارس مناطقی از که مقصد همان ممبلو بود در حرکت بودند که سهراب خالو و دو فرزندش کشته شدند به وسیله خانوادهکی خلف کی گیوی دشتروم طلبکار به خانواده ملاعلیخان ایزدپناه ها بود. و کشته شدن دهراب هم صحت ندارد. درصفحه ۲۴۹ سطر ۱۱ نوشته اید: ((کی نصیر که مردی سیاستمدار بود عمداً به ملاولی در جنگ دشتروم کمک نکرد تا با بی آبرویی در دشتروم خارج شود و بیرون رود)). جناب نگارنده: کی نصیر بهادر تامرادی کدخدای متنفذ طایفه تامرادی به آقای عبداله خان ضرغام پور پرسید از زمین های منطقه سررود دشتروم سهم طایفه تامرادی را می دهی آقای ضرغام پور گفت: زمینهای منطقه سررود مال کاکایلمه نمی توانم به کسی بدهم. زمینهای دشتروم سهم ملاولی و کی خورشید است آقایان هم قبول نکردند کی نصیر گفت در صورتی که همه اش سهم کاکایلتونه و نتوانید به مرد تامرادی سهم بدهید و آن ها را هم راضی کنید من هم نمی توانم مردم تامرادی را در سررود و دشتروم به کشتن بدهم. اگر در کهگیلویه مشکلی پیش آید هم خودم و هم مردم تامرادی و هم کاکایلم حاضریم در آنجا خود را به کشتن دهیم. در صفحه ۲۵۰ پاراگراف اول: در راجع به قضیه رفتن جلیل و بابکانی ها پیش عبداله خان کدخدایان جلیل و بابکانی دو تا دو تا رفتن پیش خان. اول آقامحمدتقی و سیاهپور رفتند و بعد هم ملابهمن و آقاکهیار و ملاسیاوش باقری، چون قبل از رفتن آن ها می رعباس کریکیبه آن ها یعنی جلیل ها گوشزد کرده بود که نقشه خلع سلاح شما ها را دارد و بعد از اینکه سیاهپور و خوبانی از جلسه خان آمدند بیرون آبادی خان را ترک کردند که در محاصره قرار نگیرند و خان متوجه شد و دیگر نمی شود کاری انجام داد. آقایداله ارجمند را خان فرستاد دنبال آن ها ولی سیاهپور و خوبانی برنگشتند و دیگر کدخدایان جلیل بابکان بعد از دیدار خان جلسه را ترک کردند. در صفحه ۲۵۰ پاراگراف آخر: ملاسیاوش باقری به علت اینکه در پائیز ۱۳۲۱ رفته بود به دیار خان رستم یعنی حسین قلی خان رستم و برای مسائل منطقه ای- ممسنی بحثشان به تندی کشیده شد قهر کرد و در تابستان ۱۳۲۲ش به چنارخانه عبداله-خان رفته و پیشنهاد حمله به ممسنی را به خان بویراحمد عبداله خان می دهد وعبداله خان با داماد هایش خود رایزنی و مورد موافقت قرار می گیرد و موقعی که عبداله خان بویراحمد را متصرف می شود. تقسیم سهم می کند و داماد هایش خود را کلانتران اصلی بویراحمد معرفی می کند که جلیل و بابکانی ها با نظر ملاسیاوش و کاخان احمدجلیل مخالفت می کنند و به جبهه مخالفین خان می پیوندند. البته ناگفته نماند یکی از پیشنهادات ملاسیاوش فراری دادن آقایان (کی علی خان وکی ولی خان ایزدپناه) از منطقه بویراحمد بوده است. صفحه ۲۵۱ پاراگراف اول: آقامحمدتقی به خانه عبداله خان رفته بوده و شب بود. و داخل جلسه آقایی های بابکانی و جلیل ها را با پاسوربازی تقسیم می کردند که آقامحمدتقی ناراحت شده و جلسه را ترک کرده و موقع شام صدا کردند گفتند آقامحمدتقی کجا رفته، کی خورشید گفته جغله بابکانی خودش می آید و آقا محمدتقی شنید و جلسه را شبانه ترک کرده و فردای آن شب به جلیل آمده و جلسه مبارزه را تشکیل داده اند. در صفحه ۲۵۲ سطر ۲۳- صفحه ۲۵۳ سطر ۱نوشته اید: ((عبداله خان در زمانی که در تل خسرو مستقر بود در یاسوج مستقر بود جهت ایجاد ثبات و نشان قدرتش در مقابل ایلات همجوار و دیگران به میهمانی سیاسی سرگچینه به دعوت حسینقلی خان رستم رهسپار می شود. مردان و کدخدایان قدرتمند بویراحمدعلیا و سفلی در رکاب خان بزرگ بودند از جمله کی نصیر، ملاولی، آقا جلو، کی اله قلی، آقا بیژن منصوری، کی عزیزاله عزیزی، کی بهرام همایونفر، ملاقلندر انصاری، کی خورشید برومند، آقا بهرام زنگوی، آقایداله ارجمند، میرزایداله داورپناه، کی هادی (عکس ۱۴۵- شماره ۲) و کی حداد پناهی (عکس ۱۹۲-شماره ۱)، کی فرج اله مظفری (عکس۱۴۵- شماره ۱) و… حضور داشتند. عبداله خان گفت: چون می -خواهیم با خان های ممسنی در سرگچینه ملاقات کنیم هر کس دارای ظاهری برازنده و اسب و زین خوب و تفنگ برنو دارد اجازه می یابد در رکاب او باشد، در اول سرگچینه که رسیدند به آنان دستور داده شد طوری پهلو به پهلو حرکت کنند که در فاصله بین ارتفاعات شمالی و جنوبی سرگچینه جای خالی باقی نماند. منابع محلی گفتند، حسینقلی خان و مشهدی شیرخان رستمی زانوی عبداله خان را بوسیدند، ولی خان کیانی و محمدخان کیانی، باباخان ایلامی (دشمن زیاری)، خلیل خان جاوید و میرزا محمدباقر همگی در سرگچینه حضور داشتند. عبداله خان پیشنهاد داد، که ولی خان کیانی به مقام ایلخانی و خلیل خان مقام ایل بیگی را در ممسنی داشته باشند)). با توجه به تحقیقات می دانی از مطلعین محلی که بعضی خود و شاهد واقعه بودند و اینجانب شخصاً در زمان زنده بودن آن ها سؤال کرده ام به شرح ذیل بوده است: حسین قلی خان رستم با بویراحمدی ها وارد مذاکره شد و قرار بر این شد که در محل سرگچینه خاک سردسیر رستم ملاقاتی برای ایجاد فراهم آید بدین منظور رؤسای طوایف بکش و رستم و فهلیان وارد دشمن زیاری شدند و به اتفاق دشمن زیاری ها ممسنی عازم سرگچینه شدند. فردای آن روز عبداله خان ضرغام پور با عده ای سوار و چندین نفر از کدخدایان متنفذ بویراحمد به سرگچینه آمده بودند و در چند قدمی فاصله از چادرهای ممسنی چادر زدند آقای خان و کدخدایان در چادری که حسین قلی خان رستم برای پذیرایی آن ها برپا کرده بودند آمدند و شب را به سر بردند بعد از صحبت های معمولی مذاکرات رسمی پیش آمد یکی از کلانتران ممسنی و یکی از کدخدایان بویراحمدی دو نفری با هم صحبت کردند هر کدام تصمیم که گرفته شد عملی شود همه هم قبول کردند درباره اتحاد ممسنی و بویراحمد گفتگو کردند به توافق رسیدند از چادر خلوت آمدند به چادر پذیرایی حسین قلی خان بعد از صرف غذا موضوع نوشتن قرارداد پیش آمد و در نه ماده نوشته شد که به پیمان سرگچینه معروف است آقا بیژن منصوری در جلسه حضور نداشت پدرش آقا فتح اله در جلسه حضور داشت امیرخان قلی حبیبی در جلسه حضور داشت اسمی از آن نیست. صفدر نگین تاجی، مندنی جهانبین، کاووس نیک نام، نگین تاجی، امضا کی علی خان و کی اله قلی جهانبازی هر دو جعلی است کی علی خان ممبلو فارس بود کی اله قلی جهانبازی مورد غضب بود غلامحسین منصوری، احمدقلی خان، دشمن-زیاری، سیف الهسی سختی، علی آقای نیک اقبال. حسین قلی خان رستم و مشهدی شیرخان رستمی زانوی عبداله-خان را نبوسیدند. در صفحه ۲۵۴ سطر ۲ نوشته اید: ((در همان روزهایی که قشون عبداله خان می ه مان خان رستم بود قرار بود، کی علی خان به آن ها شبیخون بزند ولی خلیل خان جاوید او را از این قضیه منع کرد و از عواقب ماجرا به او هشدار داد)). جناب نویسنده: واقعیت امر به این صورت بوده مشهدی محمدقلی شریفی یکی از کدخدایان متنفذ جاوید ممسنی بود و از عواقب ماجرای او هشدار داد. در صفحه ۲۵۴ سطر ۵ نوشته اید ((پس از انعقاد پیمان سرگچینه، عبداله خان به بزرگان و خوانین ممسنی از جمله ولی خان (عکس ۱۷۷-شماره ۳) و محمدخان، جعفر ابطحی (عکس۲۰۲- شماره۷)، خلیل خان جاوید (غعکس ۲۰۲-شماره ۵) و دیگران هر کدام یک تفنگ برنو هدیه کرد)). جناب نویسنده: بر اساس اظهارات اخذ شده از مطلعین محلی ناآگاه بیان کرده است. خلیل خان جاوید به علت کدورتی که در همان اوقات بین خلیل خان جاوید و ولی خان بکش فراهم شده بود خلیل خان نیامد و در این جلسه سرگچینه حضور نداشت. محمدحسین خان و خواهرش را همراه با خوانین ممسنی فرستاد. طبق گفته منابع محلی، آقای عبداله خان ضرغام پور ولی خان بکش کیانی را همراه خود به یاسوج برد که ایشان محمدحسین خان طاهری را با خود به نورآباد ممسنی ببرد. خواهر عبداله خان ضرغام پور همسر محمدحسین خان به نام بی بی شاهزاده دختر شکراله خان ضرغام پور خواهر عبداله خانبه سرگچینه رستم ممسنی تحویل داد. خلیل خان جاوید در این جلسه سرگچینه حضور نداشت. در صفحه ۲۵۵ سطر ۳ نوشته اید: ((طبق گفته منابع محلی به نقشه و تحریک ملاولی و کی خورشید کی اله قلی جهانبازی، آقاحمداله اسدپور و ملاخدابخش نادری، کامحمدحسین باقری، کااسفندیار احمدی، کاخوبیار بختیارزاده و چند نفر دیگر را با وجودی که همراه عبداله خان و در تل خسرو منزل ایشان بودند دستگیر کردند و قصد داشتند کی علمدار جهانبازی را هم دستگیر کنند. کارهزا مالخانی قرار بود در منزل حاجی مندنی جهان بین او را بازداشت کنند ولی قضیه فاش شد، آن ها به کوه زدند و سنگربندی کردند)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده است هیچ کس از مردم دشتروم در تل خسرو دستگیر نکردند مقر عبداله خان در یاسوج بود در نتیجه کی اله قلی جهانبازی به خواسته کی خورشید برومند و همراه دو نفر از ریش سفیدان طایفه اش کامحمدحسین باقری، کااسفندیار، کااحمدی را زندان کردند در تل خسرو صحت ندارد. اما در یاسوج دستگیر کردند و هیچ کس از مردم دشتروم زندانی نکردند به جز این سه نفر را که پسرعمومی کی اله قلی جهانبازی را به قدرت و جایگزین کی اله قلی جهانبازی بکند آقای عبداله خان مناسبت خواهرزادگی به کی اله قلی جهانبازی داشت چون همسر کی اله قلی دختر غلام حسین خان طاهری دختر عموی محمدحسین خان طاهری بود بنابراین محمدحسین خان را حمایت می کرد محمدحسین خان مانع سر راه عبداله خان ضرغام پور بود. قضیه به وسیله کاهادی فرزند کامهدی گنجه ای و کاغلام حسین فرزند کاغجه پاداشیان فاش شد و به کوه ریواسی زدند و سنگربندی کردند. در صفحه ۲۵۶ سطر ۱۷ نوشته اید: ((طایفه عمله ساکن تل زالی که در اصل از اولاد کارهزا کی گیوی می باشد مقاومت کردند، عبداله خان کاری به آن ها نداشت)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده است: بد عمل کردن کی علی خان و کی ولی خان و بازداشت محمدحسین خان کلان تر بویراحمدعلیا به طرف عبداله خان رفتند عبداله خان کاری به آن ها نداشت چون در کنار خان بودند. اولاً طایفه عمله تل زالی طایفه نیست تیره است. و در واقع یک تیره (تیره جمعیتی چندین برابر کمتر از طایفه می باشد). در صفحه ۲۵۷ سطر ۱۸ نوشته اید: ((دستگیری کی اله قلی جهانبازی و رفقای او در تل خسرو صحت ندارد در یاسوج بود که به تحریک کی خورشید و ملاولی انجام گرفت، هم چنین گرفتن مالیات از کی گیوی ها دشت روم توسط ملاولی پناهی مجموعاً باعث گردید که از جبهه عبداله خان و ملاولی جدا شوند)). جناب نویسنده: بر اساس اظهارات اخذ شده از مطلعین محلی ناآگاه بیان کرده اند: در تل خسرو صحت ندارد در یاسوج بود و به تحریک کی خورشیدبرومند انجام گرفت ایشان هدفش گرفتن زمین دشتروم و آواره کردن مردم کی گیوی دشتروم و مدیریت سیاسی بویراحمد را به چهار نفر از کدخدایان واگذار کرد ولی پناهی، خورشید برومند، یداله ارجمند و کی نصیر بهادر تامرادی. در صفحه ۲۵۸ سطر ۵ نوشته اید: ((کی نصیر به دلیل اینکه ملاولی دشتروم را تخلیه نکرد و عبداله خان هم حاضر نشد تل خسر را رها کند و کاری به فرزندان کریم خان نداشته باشد. از این بابت رنجیده بود و دست آخر کی نصیر در مهمانی سرگچینه گفت: خوانین ممسنی را دستگیر و خاک ممسنی را بین بویراحمد تقسیم کنیم، ولی با مخالفت عبداله خان و ملاولی روبرو شد)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده است اگر چنین مطالبی انجام گرفته بود و نقشه کی نصیر تامرادی را انجام داه بود به سرنوشت ایل نوئی بویراحمدعلیا دچار می شدند. خانواده کریم خان، کی گیوی دشتروم، خانواده ملامندنی، تیره بابکانی آقایی، خانواده آقامنصور نرمابی آقایی سررود و مردم جلیل از بویراحمد خارج می شدند. در صفحه ۲۵۸ سطر ۱۲ نوشته اید: ((سران بویراحمدسفلی و دشت موری را از جمله: کی علی ایزدپناه، کی فرج اله عزیزی، حاجی مختار دولتخواه، آقابهرام و فرهاد زنگوی، کی بهرام همایونفر، آقاسیف اله شجاعی و آقا حبیب اله رضایی مشورت کرد. چون عبداله خان به حرف ما ها گوش نمی دهد و تل خسرو را رها نمی کند بهتر است از او جدا شویم)). جناب نویسنده: این موضوع صحت ندارد. زیرا مدیریت سیاسی بویراحمد را به چهار نفر از کداخدایان و وابستگان نزدیکش واگذار کرد ۱- خورشید برومند کلان تر طایفه جلیل، بابکانی، زنگوا و اولاد کی ظفر یا ملاظفرکی گیوی؛ ۲- ملاولی پناهی کلان تر کلیه طایفه کی گیوی ها و طایفه اولاد علی مؤمنی در بویراحمد به استثنای اولادکی ظفر کی گیوی؛ ۳- یداله ارجمند کلان تر سررود ۴- کی نصیر بهادر کلان تر سی سخت و دشت موری. این حرکت در سرگچینه باعث شد بویراحمد را یکپارچه و بر علیه عبداله ضرغام پور برای شورش آماده کرد. در صفحه ۲۶۰ سطر ۱۵نوشته اید: ((کل باقر به عنوان باقر بی بهر محسوب می شد)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده: موقعی که اتباعش کار خلاف انجام می دادند حاضر به همکاری و توقع بی جا نداشت. و سهمی از آن ها نمی خواست به این دلیل گفتند باقر بی بهر. صفحه ۲۶۱ سطر ۱۵نوشته اید: ((با می انجگری حسینقلی خان رستم، کی ولی خان و کی علی خان به منزل محمدحسین خان رفتند و از گذشته عذرخواهی کردند)). جناب نگارنده: واقعیت به این صورت بوده است: جنگجویانی که محمدحسین خان طاهری را در اسارت آقای ولی خان کیانی بکش ممسنی در بسر می برد جنگجویانی که وی را شبانه آزاد نمودند. چرا نامی از آن ها به میان نیامده است؟ خان پس از آزادی به نسه تلخدان دشتروم انتقال و به جبهه جنگ علیه عبداله خانضرغام پور ملحق شدند. صفحه ۲۶۱ سطر ۱۷ نوشته اید: ((پس از این گردهمایی و اتحاد طرفین نیروهای جنگی متشکل از کی علی خان و ولی خان، کی علم جهانبازی، آقایان گرگ اله و نوراله اسدپور، آقا رشید و کافضیل، کافرج، کاصفدر مکی پور، علی شیر صالحونی، امان اله کانصراله، سوختی قاید گیوی، غلام فرزند مرتضی بوائی، ملاخدابخش ملاعلی باز و دیگران به گروه و سنگرهای ملاولی پناهی حمله را آغاز کردند)). جناب نگارنده: با توجه به تحقیقات می دانی از مطلعین محلی که برخی خود شاهد و ناظر واقعه بودند و اینجانب شخصاً در زمان زنده بودن آن ها سؤال کرده ام به شرح ذیل بوده است. جنگجویانی که به آن ها اشاره نشده اند عبارتند: کی محمدعلی نیک بخت، کی مندنی جهانبین، کی اسکندر جهانبین، کی غریب خان نیکبخت، کی حمزه شهبازی، ملاغلام علی مجیدی، شمشیر الهی فرزند کاآلا، ملاخومکار فرزند کابختیار بختیارزاده، خواجه خدابخش فرزند خواجه الاداد، کاجانمحمدعباسی، کاهادی فرزند کامهدی، قایدباباخان فرزند قاید علیرضا خدابخشی، کامحمدجان باقری، قایدآقا فرزند قایدقلی، کافتح اله حسن-زاده، کاخانقلی غلامی، محمدفرزند خواجه الاداد، ملاخدابخش نادری، کاولی صداقت، قایدبهمن نیکبخت، قایدعبدی بشارت، قایداسفندیار احمدزاده، محمدرضا کدخدا خونباز، کامنوچهر رشیدی، ملاعبداله رستمی، قایداسفندیار فرزند قایداسد، قایدبشیر فرزند قایدولدعبدالهی، مشهدی قلندر کرم نیا، قایدرمضان اودلی (عبدالهی). صفحه ۲۶۲ سطر ۲ نوشته اید: ((که متأسفانه دوازده نفر از گروه ایزدپناه ها کشته و چهار نفر هم زخمی شدند که در اینجا به آمار کشتگان می پردازیم)). جناب نویسنده: واقعیت به این صورت بوده است: جنگ اول: ۱- امان اله فرزند کانصراله، ۲- سیفور فرزند کااحمد، ۳- سوخته فرزند آقامحمد، ۴- خدابخش فرزند کاعلی باز، ۵- غلام فرزندکامرتضی، ۶- سیدفضیل فرزندسیدمحمدکاظم، ۷- علی شیرصالحونی ۸- ولی خان تنگ شیبی رستم ممسنی تفنگچی حسین قلی خان رستم زخمی ها عبارتند از: ۱- حمزه شهبازی ۲- صفدر فرزند کاخداکرم، ۳- آلا فرزند کابارونی، ۴- آقاگرگ اله و آقانوراله فرزند میرزا علی اسامی کشته ها و زخمی های بویراحمدسفلی (نیروهای پناهی) و(برومند) عبارتند از: ۱- خنجر فرزند قاید محمدعلی اودلی، ۲- ملاحسین فرزند کاعبدالرضا، ۳- حاجی فرزند کاصفدر، ۴- محمدعلی برائی ۵- خلیفه کاحسن. و سنگرهای دشمن را بین خود تقسیم کردند سنگرکی فرج اله مظفری سهم آقاجلو و کی علمدار جهانبازی. سنگر کی هادی پناهی سهم کی علی خان و کی ولی خان و کی محمدعلی نیکبخت شد و سنگر سلیمان ایلخانی پور و ملابهرام مندنی پور و شاکرم فرزندکرم سهم آقایان آقامحمدتقی خوبانی، ملاغلامحسین سیاهپور، ملااحمد کریمی، آقاجهانگیرنرمابی و آقا فتح اله فرزندآقا فضیل زنگوایی، آقا رستم شهرخ پور و آقا بیژن منصوری گردید. جنگ دوم سرانجام سلیمان فرزند قلندر و شاکرم فرزند کرم کشته و فرج اله مظفری و بهرام مندنی پور زخمی شدند. جنگ سوم در سپیدار خانواده ملاظفرکی گیوی و کی خورشید برومند مورد تهاجم قرار گرفتند قلندر فرزند آقانصیر و کاحسن خان اولاد علی مؤمنی و علی باز آقاعلیرضایی کشته و اسکندر فرزند آقا نصیر مجروح گردید. صفحه ۲۶۳ سطر ۲ نوشته اید: جنگ دوم دشتروم کل های سه تا، کلل سه تا صفحه ۲۶۳← چطور نیروهای سیاهپور نام برده شده است از طایفه جلیل. ولی خود که کدخدا (ملاغلامحسین سیاهپور و ملابهمن کریمی و برادران) و فرمانده ی آن ها بوده نامی از آن ها برده نمی شود. صفحه ۲۶۴ سطر ۲۰ نوشته اید: ((اولین سنگری که فتح شد سنگرکی فرج اله مظفری بود که توسط آقاجلو و همراهانش تصرف کردید)) جناب نگارنده: آقای نگارنده واقعیت به این صورت بوده است که کی علمدار جهانبازی دست کم بین ۱۰ تا ۱۲ نفر جنگجو در این نبرد شبانه شرکت داشتند اشاره ای از جنگجویان و کی علمدار جهانبازی در این مورد نشده است)). صفحه ۲۶۷ سطر ۱۱ تا ۲۶۸ سطر ۵ نوشته اید: ((پس از حمله به ضرغام آباد، قلعه تل خسرو را کی عبدالرحیم و همراهان ترک کردند و قلعه به دست محمدحسین خان و ناصرخان طاهری افتاد. که از زمان کریم خان بویراحمدی در آن مستقر بودند. پس از مدتی ایزدپناه ها قلعه را تصرف کردند حاضر نبودند آن را به طاهری ها پس بدهند. افراد زیادی از بزرگان بویراحمدعلیا از کی علی خان درخواست کردند که قلعه تل خسرو متعلق به خانواده کریم خان است باید برگشت داده شود، ولی او زیر بار نرفت آن ها در قلعه تل خسرو ماندند تا اینکه پس از مدتی عروسی در تل خسرو برپا بود، بسیاری از بزرگان بویراحمد در این عروسی حضور داشتند آقامحمدتقی با چند نفر از تفنگیجی های او به عروسی دعوت شدند. خداخواست بادلونی یکی از تفنگچی های کی علی خان در قلعه تل خسرو، با آقامحمدتقی دوست بود و از حرف او شنوایی داشت، خداخواست در جشن عروسی هم شرکت کرد آقامحمدتقی با او صحبت کرد کهمی خواهم قلعه تل خسرو را بگیرم. می توانی با ما همکاری کنی؟ ایشان قبول کرد و در نهایت وعده داد که در سر نهار درب قلعه را باز می کنم، تفنگچی ها از جمله آقا وارث خان پایه ملابرزو پیمان وارد قلعه شدند. تفنگچی های نگهبان قلعه را خلع سلاح و بیرون کردند درب قلعه بسته شد و تیر هوایی که نشانه موفقیت در تصرف قلعه بود شلیک شد که آقامحمدتقی که در مجلس عروسی با بزرگان هم مانند آقاجلو نشسته بود با شنیدن تیرهوایی اعلام کرد که قلعه تل خسرو را گرفته ام در نهایت کاری از دست هواداران کی علی خان برنمی اید و تسلیم وضع موجود شدند. قاصدی بیچاره ای به نام چراغعلی مختاری که خبر تصرف قلعه را به کی علی خان در دشتروم داد او را بی رحمانه کشت)). جناب نویسنده: بر اساس اظهارات با توجه به تحقیقات می دانی اخذ شده از مطلعین محلی و ناآگاه بیان کرده. واقعیت به این صورت بوده است: سازش کی علی خان و. کی ولی خان و تحویل قلعه تل خسرو اوایل زمستان ۱۳۲۳ قلعه تل خسرو در تصرف ملاولی پناهی و عبداله خان ضرغام پور بود. عبداله خان و ملاولی پناهی در فکر راه و چاره ای برای انتقام و ایجاد تفرقه در بویراحمدعلیا بودند. کیامرز اولاد سیاه را خواستند و با هم به مشورت نشستند که چگونه این تخم نفاق را در منطقه بکارند کیامرز اولاد سیاه به عبداله خان گفت می خواهم برای ایجاد اختلاف و تفرقه و از هم پاشیدن اتحاد در بویراحمدعلیا و گرفتن انتقام نقشه ای طراحی کنم این نقشه برایتان گران تمام می شود عبداله خان گفت چه نقشه ای؟ ملاکیامرز گفت: می خواهم حرف یک تومان بزنم یعنی قیمت هر حرفم یک تومان است. بگو. کی خورشید به منزل آقامحمدتقی خوبانی برود و ملاولی به منزل کی علی خان برود به منظور سازش قلعه تل خسرو را تحویل کی علی خان بدهی تا به هدفتان برسید. در همان زمستان یعنی سال ۱۳۲۳ شمسی ملاولی پناهی به منزل کی علی خان ایزدپناه در گنجه ای رفت و با هم سازش نمودند. بر اساس این سازش دختر ملاولی پناهی به نام بی بی فرنگیس به عقدکی محمدخان فرزند کی ولی خان برادر کی علی خان و خواهر کی علی خان به نام خانم گل بی به عقد کی خلیفه پناهی فرزند ملاولی درآمد. همچنین قلعه تل خسرو را تحویل کی علی خان دادند پس از تحویل گرفتن قلعه آقایان خداخواست بادلانی، وکی نعمت اله برادر کی علی خان و سهراب گودسرابی را نگهبان و تفنگچی قلعه قرار داد، بدین ترتیب قلعه در اختیار کی علی خان قرار گرفت اما از آن طرف کی خورشید برومند فرزند کی قباد به منزل آقامحمدتقی خوبانی رفت پس از کلی شور و مشورت نتیجه ای نگرفت و دست خالی برگشت زیرا آقامحمدتقی زرنگ تر از آن بو�

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کبنانیوز]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن