تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 21 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تكميل روزه به پرداخت زكاة يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828309560




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تراژدی غم انگیز در پادگان عجب شیر برای نجات یک سگ! - پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز


واضح آرشیو وب فارسی:بویرنیوز: روزنامه هفت صبح با خانواده سرباز 19 ساله ای که پایش روی مین رفت و از زانو قطع شد، گفتگو کرد. به گزارش بویرنیوز ؛ روز گذشته خبر تاسف بار و دلهره آوری منتشر شد: «سربازی در عجیب شیر که برای نجات یک سگ در پادگان به کمک او رفته بود ناگهان پایش روی مین می رود و از مچ پا قطع می شود.» خبر منتشر شده در خبر گزاری های رسمی به شکلی بود که به نظر می رسید حال او مساعد شده و از بیمارستان مرخص شده است. پیگیری های هفت صبح و گفت و گو با خانواده این سرباز اما نشان داد حال این سرباز چندان مناسب نیست و ابعاد این حداثه وخیم تر است.  در خبر های رسمی به نقل از مسئول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی آذربایجان شرقی آمده بود: «این سرباز روز گذشته از بیمارستان امام رضا تبریز ترخیص شده است. سید محمد باختر، سرباز 19 ساله مریوانی اهل روستای هانه شیخان، ظهر روز شنبه 27 آذر در پادگان عجب شیر به هنگام بیرون آوردن سگی که در سیم های خاردار گرفتار شده بود، به دنبال انفجار یکی از مین ها دچار جراحت شده بود. این سرباز از ناحیه مچ پای راست دچار جراحات شده بود که منجر به قطع پا از ناحیه مچ پا شده است. هم اکنون وضع عمومی این سرباز رضایت بخش است و بعد از چند روز بستری در بخش جراحی مردان بیمارستان امام رضا تبریز، روز گذشته از بیمارستان ترخیص شده است.» پدر این سرباز در گفت و گو با هفت صبح اما روایت دیگری دارد که در ادامه آن را می خوانید. این ساعت 14 لعنتی «سید لطیف باختر» پدر این سرباز به هفت صبح می گوید: «این اتفاق در روز شنبه 27 آذر رخ داد. پسرم در پادگان عجب شیر خدمت می کند و در حدود 11 ماه از خدمت اش می گذرد. این حادثه در ساعت 14 روز شنبه رخ داد. زمان نگهبانی او به پایان می رسید و پست خود را با سرباز بعدی تعویض می کند. قبل از آن که به آسایشگاه خود برود می بیند که سگ کم جانی در سیم خاردار گیر کرده و زوزه می کشد. هوا در آن جا به شدت سرد است و او دل اش برای این سگ می سوزد. بنابراین تصمیم می گیرد که او از بین سیم خاردار نجات دهد. ابتدا دست هایش را میان سیم خاردار می آورد اما پس از چند بار تلاش نمی تواند این سگ را نجات دهد.  سرمای هوا و حال بد سگ باعث می شود تا او بیشتر تلاش کند آن را نجات دهد. بنابراین پای دیگرش را آن طرف سیم خاردار می گذارد و بالاخره می تواند سگ را از بین آن نجات دهد…» از این جا به بعد پدر بغض می کند و نمی تواند حرف بزند… چند بار صدایش قطع می شود و گریه هایش تمام نمی شود… با بغض خود می گوید که سید محمد بی خبر از همه نمی دانسته که زیر پایش مین قرار دارد و با بلند کردن پایش، مین در همان لحظه منفجر می شود… از این جا به بعد شوک است و خون است و بغض… سربازان دیگر به دنبال صدای انفجار می روند و مشاهده می کنند و سید محمد در حالی که روی زمین افتاد و مچ پایش قطع شده، خونریزی فروانی دارد… همه در شوک فرو می روند و نمی دانند چه کار کنند… چند سرباز جمع می شوند و او را به بهداری پادگان می برند.  شدت خون ریزی به حدی بوده که در آن جا هم کاری از دستشان بر نمی آید و تصمیم می گیرند سید محمد را به بیمارستان خارج از شهر منتقل کنند. وسیله نقلیه مناسب بیمار هم موجود نبوده و بنابراین چند ساعت منتظر می شوند تا آمبولانس از داخل شهر به پادگان بیاید. آمبولانس بالاخره می رسد و این سرباز را به بیمارستان «امام رضا» تبریز می رساند. این جا دیگر ساعت 4 شده و کار از کار گذشته است.. انتقال به بیمارستان دیگر «سید محمد» تا ساعت 9 شب در بیمارستان امام رضا بستری می شود و پزشکان جز تزریق خون کار دیگری انجام نمی دهند. پدر این سرباز می گوید: «پزشکان می گفتند تا زمان که خون ریزی بند نیاید نمی توانند کار دیگری انجام دهند. سید محمد دچار کم خونی مادر زادی هم هست و همین عامل باعث شده بود تا اوضاع او وخیم تر شود… فشار خون او به کم تر از 6 می رسد و اوضاع بسیار نگران کننده. تزریق خون تا دو روز ادامه پیدا می کند. در این مدت هیچ کار دیگری انجام نمی شود… در روز دوشنبه خون ریزی بند می آید و پای او را شست و شو می دهند. پس از شست و شو، پزشک معالج می گوید اگر لحظه ای درنگ شود و پای او عمل نشود، ممکن است عواقب بدی داشته باشد. بنابراین روز گذشته یعنی سه شنبه، به اتاق عمل می رود.» نکته جالب آن جاست که در همین روز گذشته، مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی آذربایجان شرقی اعلام کرده بود که این سرباز از بیمارستان مرخص شده و حالش مساعد است. «سید لطیف باختر» در پاسخ به سوال هفت صبح می گوید: «نمی دانم چرا این خبر را منتشر کردند در حالی که من همین حالا در بیمارستان «شهدا تبریز» هستم. عمل او تازه تمام شده و هنوز هیچ چیز مشخص نیست….» قطع تا زانو ظهر روز گذشته «سید محمد» به اتاق عمل می رود و یک عمل چند ساعته سخت را پشت سر می گذارد. بعد از عمل اما همه شوکه می شوند… پایش تا زانوقطع شده بود… پدر این سرباز می گوید: «پزشک به ما گفت اگر تا زانو پایش را قطع نکنیم ممکن است عفونت به تمام بدنش سرایت کند. تازه باید دعا کنیم در روزهای آینده حالش رضایت بخش باشد و نیاز به عمل بیشتر و قطع عضوهای دیگری نداشته باشد.» واکنش «سید محمد» پس از مشاهده قطع پایش چه بود؟ پدرش با بغض می گوید: «نمی دانید پس از عمل چه وضعیت دردناکی در بیمارستان حاکم بود… او تا قبل از عمل فکر می کرد فقط مچ پایش قطع شده و ما هم به او دلداری می دادیم که می تواند با همین وضعیت کنار بیاید. پس از عمل که دید یک پایش را از زانو به پایین از دست داده، گریه و فریاد امانش را برید. طوری فریاد می زد که همه بیمارستان جلوی اتاق او جمع شده بودند. آنقدر بی تابی می کرد که مجبور شدند به او دوباره آمپول بی هوشی بزنند و الآن نیز خواب است…» معمای مین چرا در این پادگان مین قرار داشته؟ «سید لطیف باختر» می گوید: «ما از سربازان شنیده ایم که آن جا انبار مهمات بوده و به همین دلیل مین قرار داشته است. آیا علامت های هشدار دهنده وجود داشته؟  او در پاسخ می گوید: «من خودم هنوز آن جا نرفتم اما مسئولان پادگان می گویند که علائم بوده و «سید محمد» به آن ها توجهی نداشته است.»  از برخود و پیگیری مسئولان سربازی می پرسیم که می گوید: «از حق نگذریم واقعا پیگیری هایشان خوب بود. مسئولان متعدد به او سر می زدند و پزشکان مختلفی بر حال او نظارت می کردند.» پدر این سرباز در مورد وضعیت خانودگی شان می گوید: «پسر من فقط 19 سال داشت… من خودم یک کارگر ساده هستم و همسرم نیز خانه دار است. 3 فرزند پسر دیگر نیز داریم و وضعیت زندگی ما چندان مناسب نیست. پسر من نه دزد بوده و نه قاچاقچی. او برای مملکت خودش به سربازی رفته و حالا دچار این مشکل شده است. از همه مسئولان درخواست می کنم فکری به حال ما و پسرم کنند…»


شنبه ، ۴دی۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بویرنیوز]
[مشاهده در: www.boyernews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن