تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842958568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آيت می‌دانست در دفاع از ولایت‌فقیه کشته می‌شود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آيت می‌دانست در دفاع از ولایت‌فقیه کشته می‌شود
روزهايي كه بر ما گذشت، محمل رويدادي اسف‌انگيز و دريغ‌آور بود....
نویسنده : محمدرضا كائيني 


روزهايي كه بر ما گذشت، محمل رويدادي اسف‌انگيز و دريغ‌آور بود. پروفسور ابراهيم اسرافيليان از چهره‌هاي نامدار علمي وسياسي ايرانِ معاصر، پس از تحمل يك دوره بيماري دشوار، دارفاني را وداع گفت و به سراي باقي شتافت. سوگمندانه بايد اذعان كرد كه حجاب‌ها و تنگ نظري‌هاي رايج سياسي، مانع از آن شد كه مكانت والاي آن دانشي مرد، به درستي شناخته شده و مورد تجليل قرار گيرد. اينك و در پاسداشت انديشه و منش آن زنده‌ياد، گفت‌و‌شنودي را كه چندي پيش در بازخواني فرازهايي از تاريخ انقلاب و نظام اسلامي با وي انجام داده بودم به خوانندگان ارجمند صفحه تاريخ تقديم مي‌دارم. اميد آنكه تاريخ‌پژوهان و علاقه‌مندان را مفيد و مقبول آيد. در تاريخ انقلاب و پس ازانقلاب، نام جنابعالي با همراهي سياسي با شهيد دكتر سيد‌حسن آيت گره خورده است. از اين روي مناسب است كه در آغاز اين گفت‌و‌شنود، از نحوه آشنايي و تداوم ارتباطتان با آن دوست ديرينه بفرماييد. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. من هم از جنابعالي متشكرم كه در مسير شفاف شدن وقايع تاريخي قدم برمي‌داريد. من و شهيد دكترسيدحسن آيت همشهري و از دوره دبستان همكلاسي بوديم. او همواره به دنبال فهم مسائل سياسي و اجتماعي بود و به همين دليل با اينكه خانواده‌اش استطاعت مالي نداشتند، همان اندك پولي را كه بايد خرج نيازهاي ضروري خود مي‌كرد، به افرادي كه از نجف‌آباد به اصفهان مي‌رفتند مي‌داد كه برايش روزنامه‌ها را بخرند و بياورند! بعد هم مثل يك جراح خط به خط آنها را براي خودش تشريح مي‌كرد و مطالب مهم را در جاهاي مختلف قرار مي‌داد. در واقع مطالب روزنامه را تفكيك مي‌كرد. بعدها تمام اين مدارك مطبوعاتي را در صندوقچه‌اي كه هميشه همراهش مي‌برد، قرار مي‌داد و در واقع، گنجي از مدارك داشت. اين ويژگي او حداقل براي خود من، بسيار جالب بود. خيلي‌ها ادعا كرده‌اند ارتباط شما با دكتر آيت، نوعي ارتباط حزبي بوده است. يعني هردو عضو حزب زحمتكشان بوده‌ايد و همين هم موجب شده كه مناسبات شما نزديك‌تر و صميمي‌تر شود. در اين‌باره چه ديدگاهي داريد؟ بايد عرض كنم كه بنده در طول عمرم، حتي يك ساعت هم عضو هيچ گروه و دسته سياسي نبوده‌ام و نيستم، چون معتقدم وقتي عضو گروه و دسته‌اي شديد، ديگر اختياري براي انتخاب نداريد و بايد هر چه را كه به شما ديكته مي‌كنند، بي‌كم و كاست بپذيريد و روحيه بنده ابداً با چنين انقيادي سازگار نيست! من با هر فكر و عقيده‌اي برخورد نقادانه دارم. اگر فكري به نظرم درست، منطقي و مبتني بر استدلال باشد، تا جايي كه قدرت دارم از آن حمايت مي‌كنم و اگر مورد قبولم نباشد، حتي اگر عقيده نزديك‌ترين فرد در زندگي‌ام هم باشد، آن را نقد و نظرم را صراحتاً بيان مي‌كنم. در مورد حزب زحمتكشان هم كه چنين ادعايي در باره عضويت بنده در آن مطرح مي‌شود، فكر و عقيده‌ام همواره همين بوده است و هرگز عضو آن نبوده‌ام. اولين فعاليت جدي و مشترك سياسي شما و شهيد دكتر آيت از چه تاريخي شروع شد؟ در 15 خرداد سال 1342 كه آن كشتار و سركوب گسترده اتفاق افتاد. آن موقع در اصفهان بودم و به تهران رفتم و او را پيدا كردم تا ببينم چه بايد كنيم؟ او گفت: مي‌بيني به چه طرز وحشيانه‌اي همه را سركوب مي‌كنند؟ گفتم: الان تكليف چيست؟ گفت: دو كار مي‌توانيم كنيم، يكي اينكه راه آسان و كوتاه را انتخاب كنيم و برويم وسط ميدان و كشته شويم و ديگري كار طولاني و سخت را، كه در طول زمان در ارتش رخنه كنيم و از آن طريق با رژيم بجنگيم. به‌نوعي مبارزه مسلحانه؟ بله، او به شيوه خودش به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشت و خيلي سعي كرد در بدنه ارتش نفوذ كند و تا جايي كه خبر دارم اين كار را هم كرد و با كساني چون شهيد نامجو، شهيد كلاهدوز و... ارتباط برقرار كرد و بعضي‌ها را هم خودش به درون ارتش فرستاد. البته اين با شيوه متعارف مبارزات مسلحانه متفاوت است و شايد خيلي هم نشود اين نام را برآن گذاشت. شما از اين ارتباطات خبر داشتيد؟ كم و بيش. يادم است در تاسوعاي سال 1357 قرار بود رژيم روي سر تظاهركنندگان بمب ناپالم بيندازد!من منزل آيت بودم و او گفت:‌«اين توطئه خنثي شد!» پرسيدم:‌«چه جوري؟» جواب داد:‌«بعداً معلوم مي‌شود!» و شد؟ بله، جريان ناهارخوري پادگان لويزان و حمله به افسران گارد پيش آمد كه ضربه بسيار سنگيني به رژيم شاه بود. درواقع نقشه‌هاي آنها را خنثي كرد. برخي ادعا كرده‌اند كه دردوران برقراري مجلس خبرگان قانون اساسي، اصل ولايت فقيه را، شما و شهيد آيت به آيت‌الله منتظري القا كرديد و ايشان هم از روي سادگي، آن را در مجلس خبرگان اعلام كرد و بلافاصله تيتر روزنامه‌ها شد و نمايندگان در واقع در برابر عمل انجام شده قرار گرفتند. اين ادعا چقدر صحيح است؟ كذب محض است. بنده درطول عمرم، همراه با آيت نزد آيت‌الله منتظري نرفته‌ام! هر وقت هم اين‌جور جاها مي‌خواستيم برويم، جدا جدا مي‌رفتيم. بعد هم اساسا، بنده در مجلس خبرگان قانون اساسي عضو نبودم، لذا بديهي است اساساً نمي‌توانستم در اينگونه امور دخالتي داشته باشم. آيت‌الله منتظري هم آدمي نبود كه حرف امثال بنده را به اين سادگي‌ها قبول كند. اينگونه حرف‌ها را، آقايان نهضت آزادي كه در مقام نقش آفريني سياسي، 16، 17 نفري مي‌شدند، مي‌زنند. اين ازجواب اين ادعاي نادرست آنها. حالامن هم متقابلاً سؤالي از اين آقايان دارم: دلايل، اسناد و مدارك آيت مگر چقدر استحكام داشت كه توانست درآن مجلس، يك تنه در برابر همه آنها بايستد و حرفش را پيش ببرد؟ چرا درآن شرايط، اينقدر حرف شما بي‌خريدار بود؟ مضافاً بر اينكه ولايت فقيه جزو ابداعات ايشان نبود. اينطور نيست؟ همين‌طور است. امام در دوره‌اي كه در عراق بودند، اين اصل را تحت عنوان حكومت اسلامي و ولايت فقيه تدريس ‌كرده بودند. متن آن هم قبل از انقلاب تكثير و پخش شد. امام اصل ولايت فقيه را لازمه حكومت اسلامي مي‌دانستند. آيت برخلاف خيلي‌ها كه دين را وسيله قرار دادند، واقعاً به اسلام اعتقاد داشت و از اين اصل دفاع جانانه‌اي هم كردكه طبيعي بود. اين عده در واقع، مطرح شدن اين اصل را به دكتر مظفربقايي نسبت مي‌دهند. آيا واقعاً بقايي مي‌توانست موافق ولايت فقيه باشد؟ ما دو تا دكتر بقايي داشتيم. يكي دكتربقايي يزدي كه ارتشي بود و لباس شخصي مي‌پوشيد و با رژيم ارتباط داشت و گاهي بعضي از شب‌هاي جمعه، سخنراني مذهبي هم مي‌كرد و خيلي‌ها حرف‌هاي او را به حساب دكتر بقايي كرماني گذاشته بودند! از جمله روزنامه اطلاعات در سال 1362، يك بار از ملاقات دكتر بقايي با آقاي شريعتمداري نوشته بود، در حالي كه دكتر بقايي مخالف سرسخت آقاي شريعتمداري بود. وانگهي دكتر بقايي وحزب زحمتكشان در سال 1342، در دفاع از مرجعيت امام اعلاميه دادند. چگونه چنين فردي ممكن است با آقاي شريعتمداري ملاقات كرده باشد؟ اين را بايد از كساني كه اين مطالب را مي‌نوشتند و مي‌نويسند بپرسيد! دفاع بقايي از امام آن هم در شرايطي كه نفس كسي در نمي‌آمد، اقدام بسيار جسورانه‌اي بود كه فقط از شخصي مثل او برمي‌آمد. در قضيه كاپيتولاسيون هم او جزوه‌اي با عنوان «هست يا نيست؟» چاپ كرد و گفت:‌«‌رضاشاه كاپيتولاسيون را لغو كرد و گفت:اين كار مايه افتخار من است، اما محمدرضاشاه هم كه آن را تصويب كرد، باز گفت: مايه افتخار من است! حالا اين سؤال برايم مطرح است كه بالاخره كاپيتولاسيون موجب افتخار هست يا نيست؟» حرف بامزه‌اي بود. دكتر بقايي در وصيتنامه سياسي خود در سال 1358 اعلام مي‌كند با حكومت ديني موافق نيست. آن وقت چنين فردي چطور مي‌تواند محرك تصويب ولايت فقيه باشد؟ بله، به قول شما كسي كه با حكومت ديني موافق نيست، چگونه مي‌تواند موافق اصل ولايت فقيه باشد؟ كساني كه مي‌گويند اصل ولايت فقيه را دكتر بقايي يا دكتر آيت و... مطرح كردند، اساساً با حكومت اسلامي و اين اصل مخالف هستند، منتها چون نمي‌توانند با فتواي صريح و محكم امام در اين باب مخالفت كنند، اينگونه مسائل را مطرح مي‌كنند. يادم است آقاي لطف‌الله ميثمي متن وصيتنامه دكتر بقايي را با عنوان «افول يك مبارز» و البته با دستكاري‌ها و حذفياتي، در كتابچه‌اي چاپ كرد. اين نوار را در خارج از كشور هم با عنوان «آن كس كه گفت نه» چاپ كردند كه منظورشان نه گفتن به جمهوري اسلامي بود! هويت دكتربقايي مشخص بود، به قول امروزي‌ها گروه خونش به اين حرف‌ها نمي‌خورد. پس اين فرضيه هم كه شهيد آيت اصل ولايت فقيه را از دكتر بقايي الهام گرفته باشد، به خودي خود منتفي است؟ قطعاً. آيت با اينكه خودش فقيه نبود، اما نوه دختري مرحوم آيت‌الله آسيد علي نجف‌آبادي از علماي برجسته نجف‌آباد و مادرش جزو شاگردان ايشان بود. پدر آيت هم مردي مذهبي و بسيار زاهد بود كه از درآمد بسيار اندك خود، خمس هم پرداخت مي‌كرد! خود آيت هم بسيار مذهبي و مقيد به اجراي احكام و شعائر ديني بود. از همه اينها مهم‌تر اينكه اطلاعات بسيار عميق و گسترده‌اي در زمينه علوم ديني داشت. حافظه او هم حيرت‌آور بود و در عين حال كه كافي بود مطلبي را فقط يك بار بخواند تا در حافظه‌اش ثبت شود، قدرت تحليل و استنباط عجيبي هم داشت و در واقع نانوشته‌ها را هم مي‌خواند، لذا انسان بسيار با سواد و مطلعي بود. وقتي هم در موضوعي به نتيجه مي‌رسيد و چارچوب‌هاي آن را در ذهنش محكم مي‌كرد، ديگر از هيچ چيزي نمي‌ترسيد و براي اثبات حرفش، جانش را كف دستش مي‌گرفت! زندگي بسيار سخت، استمرار در مطالعه و پرسش و تحقيق، به او ذهن دقيق، منطقي و منسجمي داده بود، بنابراين وقتي مي‌خواست از موضوعي دفاع كند، اسناد و مدارك كافي ارائه مي‌داد. همين كار را هم در مورد اصل ولايت فقيه در مجلس خبرگان كرد و انصافاً هيچ‌كس به خوبي او از پس دفاع از اين اصل برنيامد. آيت انسان بسيار معتقدي بود، آن هم اعتقاد از روي فهم و استدلال، نه از روي تقليد. به همين دليل به آنچه اعتقاد داشت، عمل مي‌كرد و دليل دفاعش از اصل ولايت فقيه هم اين بود كه به اين اصل اعتقاد عميق داشت. بارها هم از اين بابت تهديدش كرده بودند! او مي‌دانست در راه اعتقادش كشته مي‌شود، اما ذره‌اي تزلزل به خود راه نمي‌داد. يكي از مخالفان سرسخت ابوالحسن بني‌صدر از همان ابتداي امر، شهيد آيت بود. او براي اين مخالفت سرسختانه چه استدلالي را مطرح مي‌كرد؟ آيت اغلب رجال سياسي را با سند، مدرك و دقيق مي‌شناخت. قبل از اينكه امام به ايران بيايند، بارها به شهيد محمد منتظري در پاريس تلفن زد و در باره حضور بني‌صدر، قطب‌زاده و عده ديگري، با ذكر جزئيات هشدار داد، اما متأسفانه كسي به حرف‌هاي او گوش نداد! بعدها كه ماهيت اين افراد يكي‌يكي افشا شد ـ و البته خسارت‌هاي بسيار سنگيني هم بابتش پرداختيم ـ بسيار افسوس مي‌خورد، اما فايده نداشت. او تلاش كرد هويت بني‌صدر را افشا كند، ولي حتي همكاران او در حزب جمهوري هم نه تنها از او دفاع نكردند، بلكه به او لقب «آيت كودتاچي» دادند! يادم است بعدها يكي از آقاياني كه مخالف اصل ولايت فقيه بود، با لحن معترض به خود من گفت:‌«اين اصل ولايت فقيه در قانون اساسي يعني چه؟ و از آن بدتر چرا بايد فرماندهي كل قوا جزو اختيارات ولي‌فقيه باشد؟» پرسيدم:«پس بايد جزو اختيارات چه كسي باشد؟» جواب داد: «رئيس‌جمهور!» گفتم:«مگر در جنگ نديديد جزو اختيارات رئيس‌جمهور بود و داشت مملكت را به باد مي‌داد؟» شهيد آيت در مورد دادن اختيار فرماندهي كل قوا به ولي‌فقيه نيز تلاش بسياري كرد، زيرا كسي را در اين جايگاه، جز ولي‌فقيه كه صاحب تقوا و شجاعت است، شايسته نمي‌ديد. بنده عميقاً معتقدم اگر دفاع‌هاي مستدل، پيگيرانه و قوي آيت نبود، خيلي‌ها درصدد بودند اين اصل را رد كنند و او مردانه مقاومت كرد و كار را به سرانجام رساند. برداشت خود شما به عنوان يك مبارز قديمي، اهل استدلال و منطق و دور از بازي‌هاي سياسي، از جريان موسوم به ملي ـ مذهبي‌ و نقش آنها در تاريخ معاصر چيست؟ به اعتقاد من علت و هدف مبارزات سياسي مرحوم بازرگان و مرحوم سحابي با مبارزات حضرت امام تفاوت فاحش داشت. درست است اينها در دهه 40 به خاطر مبارزات سياسي به زندان هم رفتند، اما از ابتدا خط ديگري غير از خط اسلام فقاهتي امام را دنبال مي‌كردند. اگر كتاب «راه طي شده» مرحوم بازرگان را با دقت مطالعه كنيد، خلاصه مطلبي كه ايشان مي‌خواهد بگويد اين است: مسير مطرح شده توسط پيامبران، همان مسيري است كه بشر خواه ناخواه طي مي‌كند و به هدف مورد نظر آنها مي‌رسد! لازمه اين حرف هم اين است كه: در نتيجه سرانجام بشر، به آن پختگي و بلوغ كافي مي‌رسد كه به قوانين الهي نيازي نداشته باشد! از عنوان كتاب هم چنين برمي‌آيد كه راهي را كه ديگران قرار است بروند، پيامبران قبلاً رفته‌اند!از نظر بنده اين حرف كفر محض است! زيرا همه گزاره‌هاي ديني را نمي‌توان با تجربه كشف كرد. يكسري مسائل هستند كه مي‌توان آنها را عيناً تجربه كرد، مثل سوختن دست در آتش يا شكستن دست و پا موقع پرت شدن از ارتفاع. يكسري مسائل هم قراردادي هستند نظير جريمه شدن در هنگام عبور از چراغ قرمز، اما برخي از گزاره‌هاي ديني چون اين حديث كه هم مورد قبول شيعه است، هم اهل سنت كه اگر كسي غيبت كند، در قيامت زبانش از محل استقرار غيبت‌كننده تا غيبت‌شونده دراز مي‌شود و همه روي آن پا مي‌گذارند، با كدام يك از قوانين تجربي قابل اثبات است؟ يا اين موضوع را كه افراد در قيامت مي‌سوزند و باز سالم مي‌شوند، چگونه مي‌توان با استدلال يا آزمايش اثبات كرد؟ 10 هزار سال ديگر هم كه بگذرد، هر كسي را كه بسوزانيد، خاكستر و تمام مي‌شود، پس سوختن و دو باره زنده شدن براي هيچ بني بشري، راه طي شده‌اي نيست. مجاهدين خلق هم مي‌گفتند اگر بناست خودمان و به پاي عقل، راه سعادت را پيدا كنيم، ديگر وجود انبيا چه ضرورتي دارد؟ همين آقاي بازرگان در كتاب «مطهرات در اسلام» هم از اين اشتباهاتي كه منشأ شك و شبهه در احكام و آداب ديني مي‌شود، آورده است و مي‌گويد: وضو و غسل در اسلام، به خاطر نظافت است! اگر بخواهيم اين استدلال را قبول كنيم، براي تيمم كه بايد روي خاك دست بزنيم و آن را به صورت بماليم چه بايد بگوييم؟ يا وقتي مي‌گويند: نماز براي ورزش كردن است، مگر به شيوه‌هاي بهتري نمي‌شود ورزش كرد؟ يا نمي‌شود به شكل ديگري خدا را شكر كرد؟ در مورد حج مي‌گويند؛ كنگره اسلامي است. براي برگزاري كنگره چرا بيابان و آفتاب داغ را انتخاب كنيم، آن هم در كنار مردمي كه زبانشان را بلد نيستيم؟ اصلاً جمع شدن آدم‌هايي كه زبان همديگر را نمي‌فهمند، چه فايده‌اي دارد؟ اينگونه استدلال‌هاي كودكانه براي شعائر و آدابي كه الهي و مبتني بر فلسفه‌هاي عميق و انسان‌ساز هستند، در واقع تيشه زدن به ريشه اعتقادات اكثريت مردم است كه حوصله و همت فكر كردن ندارند و دنبال پاسخ‌هاي ساده براي سؤالات بي‌شمار خود مي‌گردند. اين حضرات چنين مباني را پايه‌گذاري كردند و بديهي است چنين پايه‌هاي سستي با اولين استدلال محكم از سوي مخالفان فرو مي‌ريزد! اين نوع استدلال‌ها، خيانت به اسلام است نه خدمت! اصل اين است كه بايد اصول دين را با تحقيق، تفكر و مطالعه فهميد و بعد پذيرفت، اما در فروع دين، آداب و شعائر را بايد تقليد كرد. اين حضرات همه تلاششان را صرف فروع دين كرده و اصول دين را تقليدوار و بي‌تفكر پذيرفته‌اند!

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن