واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرآنلاین: ماشین سازی و پدیده مشهد، رقابتی که تعداد تماشاگران استاديومي آن به تعداد ١٥٠ نفر هم نرسید. مجری ویژه برنامه لیگ برتر شبکه استانی، به قول خودش یک سئوال تکراری را از کارشناس برنامه سئوال می کند، سئوالی که در سال های اخیر مرتب پرسیده می شود و پاسخ های مطرح شده هنوز به راهکاری عملیاتي در این زمینه منجر نشده است. سئوال این است که؛ چرا تعداد تماشاگران رقابت های لیگ برتر فوتبال ایران روز به روز کمتر می شوند و این امر چه پیامدهایی برای آینده فوتبال ايران به دنبال خواهد داشت؟
چندی پیش دوست خوبم داروین صبوری طی یادداشتی در نقد ورزش پاک، فضای استادیوم ها را به مکان های تشبیه کرد که انسان های خسته از بایدها و نبایدها، رخ پنهان و خشونت طلبانه خود را آشکار می کنند و می توانند هیجانات خود را به بهترین و مسالمت آمیز ترین شکل ممکن تخلیه کنند. قبل از قضاوت در مورد این دیدگاه، اولین سئوالی که با خواندن یادداشت او به ذهنم خطور کرد این بود که؛ کدام تماشاگر؟ کدام ورزشگاه؟ فوتبال ایران طی سال های اخیر به طور مداوم جمعیت تماشاگران استادیومی خود را از دست می دهد و این به معنای از دست رفتن یکی از سرمایه های مهم ورزش حرفه ای یعنی هوادار و عواید ناشی از آن یعنی بلیت فروشی است. البته این به ظاهر قهر تماشاگران، به زعم من محصول سال ها سوء مدیریت مذبوحانه ای است که بر فوتبال ایران اعمال شده و البته از ساختارهای اقتصادی جامعه ایرانی نیز تأثیر پذیرفته است.
در اینجا از واژه «به ظاهر قهر» استفاده کردم، چون معتقدم هنوز قهر هواداران به معنای واقعی کلمه اتفاق نیفتاده است. فوتبال تلویزیونی جایگزین فوتبال استادیومی شده است و هوادار و تماشاگر ترجیح می دهند به جای تلف کردن وقت خود در ترافیک و مسیر طولانی و گران خانه تا ورزشگاه و ورزشگاه تا خانه و همچنین تحمل مصائب احتمالی حضور در ورزشگاه، پای تلویزیون بنشینند و با صرف تخمه و تنقلات در کنار دوستان و خانواده و همچنین دیدن چندباره صحنه های آهسته و شنیدن تفسیرها قبل و بعد از بازی، به نیاز خود از دیدن یک مسابقه ورزشی پاسخ دهند. دوربین ها و سلطه ٣٦٠ درجه ای کارگردان تلوزیونی، دیگر هیچ صحنه ای را از چشم مخاطب پنهان نمی کند و همه چیز برای پاسخ به نیاز هوادار فراهم است. هوادار حتی دیگر نیاز به تشویق و پاره کردن حنجره اش برای باشگاه مورد علاقه اش هم ندارد. نظام جدید و البته جهان سومی درآمدزایی فوتبال ایران کار را ساده کرده است. فقط کافی است گوشی را بردارید و پیامکی برای شماره مورد نظر ارسال کنید. بی شک، هواداری تان را ثابت کرده اید و در ذهنتان هم هیچگونه اندوه و وجدان درد ناشی از کم کاری به عنوان یک هوادار احساس نمی کنید.
خبر بد اینکه ورزشگاه ها کم کم از تماشاگران خالی می شوند و غیر از بازی های دو تیم پایتخت که جو رسانه ای و رقابتی آن ها به شدت از سوی مطبوعات ورزشی و تلویزیون تضمین می شوند، باقی مسابقات عملاً جذابیت تماشای حضوری خود را از داده اند و تنها به فرصتهای تبلیغی و درآمدزایی بسیار خوب برای تلویزیون تبدیل شده اند. اما برای برخی این داستان حاوی خبرهای خوب بیشتری است، تماشاگر که به ورزشگاه نیاید، فحش کمتری به گوش می رسد و فضای ورزشگاه قابل تحمل تر می شود، فرمانده میدان خمیازه می کشد و دیگر نیازی به تمیزکاری و شستشوی همه سرویس های یهداشتی ورزشگاه نیست. برخی فقط به دنبال تمام شدن بی درد سر بازی ها هستند و اتفاقاً نبود تماشاگر برایشان جذاب است. پس به نظر می رسد؛ خالی شدن ورزشگاه ها برای برخی اتفاق خیلی ناخوشایندی نباشد.
ممکن است این سئوال برای شما ایجاد شود که چرا فوتبال اروپا علی رغم برخورداری از پخش تلویزیونی، تماشاگران استادیومی خود را از دست نداده و اتفاقاً هر روز بر تعداد آن ها افزوده می شود؟ پاسخ ساده است، باشگاه های ورزشی معتبر اروپا، و بعدها آمریکا و امروز ژاپن و کره جنوبی، طی سال ها تلاش برای صنعتی سازی فوتبال از طریق عقلانی سازی فرایندهای تولید (باشگاه به مثابه کارخانه، مسابقه به مثابه کالا و ورزشکار به مثابه عامل تولید) زمینه را برای تبدیل استادیوم های ورزشی به سازه های بزرگ تولید لذت و سرگرمی تبدیل کردند. لذتی که به هیچ عنوان با لذت تماشای بازی پای تلویزیون برابری نمی کند. رستوران های زنجیره ای، مراکز خرید و امکانات رفاهی که برای استادیوم ها پیش بینی شده این مکان ها را به فضاهایی جذاب و دیدنی برای تماشاگران تبدیل کرده و در عین حال جریان هر چه بیشتر درآمدزایی باشگاه ها را نیز تضمین کرده است. امروز تجربه حضور در ورزشگاه های پیشرفته اروپایی، تنها تجربه دیدن یک مسابقه و دادن چند فحش و خالی کردن جنبه های پنهان و خشونت طلبانه خود نیست، چیزی برابر با تجربه حضور در یک پردیس سینمایی مدرن در مقایسه با سینماهای سنتی و کلنگی خیابان انقلاب است.
اجازه دهید بحث را طولانی نکنیم؛ ساختارهای بیمار، بی برنامگی، مدیریت صرف هزینه ناشی از مدیریت دولتی و بی تفاوتی نسبت به نهاد مهم هواداری، کار را به جایی رسانده است که برخی از مدیران شبه ورزشی، بنا به دلایلی که ذکر شد، امروز از خالی شدن ورزشگاه ها به عنوان یک دستاورد مثبت فرهنگی یاد می کنند. این یک هشدار است و اگر فدراسیون نشینان، به راهکاری جدی برای قرار دادن فوتبال در مسیر خصوصی سازی فکر نکنند، محدود فرصت های باقی مانده برای نجات این فوتبال را درست مانند حق پخش از دست خواهند داد.
اما یک چیز این فوتبال، بیش از هر چیز دیگر برایم جذاب است؛ فوتبال بدون نفت، دست مدیران بی کفایتش را در کوتاه ترین زمان ممکن رو خواهد کرد. این اتفاق خیلی طول نخواهد کشید.
۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]