واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: محمدرضا ستوده در روزنامه هنرمند نوشت:
تا این لحظه که مشغول نگارش این مطلب هستم، یعنی ساعت 1 و 15 دقیقه بامداد روز شنبه 20 آذر هنوز این توفیق نصیبم نشده تا به سینما بروم و فیلم سلام بمبئی را ببینم.ترس از له شدن در بین فوج خانم های هوادار محمدرضا گلزار و آقایان طرفدار آن خانم هندی که روسری ندارد اصلی ترین دلیلم برای نرفتن به سینماست.البته له شدن و مفشور شدن (مورد فشار قرار گرفتن) در بین هواداران گلزار توفیقی است مافوقِ توفیق قبلی که دیدن خودِ فیلم است، چون بیش از 98 درصد هواداران گلزار را دختران شاداب میهن تشکیل می دهند و از آنجایی که همه شان از جواب مثبت گلزار ناامید و در موضع ضعف هستند بعید نیست به من و امثال من هم راضی شوند ولی چون در این حوزه اصولاً انسان بد شانسی هستم همان دو درصد شامل حامل من می شود و در لابلای سیل مشتاقان فیلم، 4 مرد تنومند با سیبیل ها و اندامی کلفت، کنار من قرار می گیرند و از چهار جهت مورد فشار آن چهار نفر قرار می گیرم!
بگذریم...
بر خلاف کسانی که این فیلم را گیشه ای،سینمای بدنه،سخیف و مبتذل قلمداد می کنند من با تمام وجود این فیلم را خواهم دید.برای این رویکرد دلایلی محکمی دارم.این فیلم را می بینم چون یک خانم بازیگر هندی در آن بازی می کند که شب ها وقتی می خواهد بخوابد با مانتو و روسری نمی رود داخل رختخواب!
این فیلم را خواهم دید چون نوید محمدزاده در آن نیست.اینکه محمدزاده خوب بازی می کند به کنار اما نمی دانم چرا جدیداً همه جا هست.احساس می کنم این روزها نوید محمدزاده بیش از حد در زندگی ما حضور دارد!
سلام بمبئی را می بینم چون می گویند در آن اندکی بزن و برقص دارد.364 روز سال را معناگرا هستیم یک روز هم بدنه باشیم و با تمام وجود در سالن کِتِل چیپس بخوریم!
احتمالاً دو بار آن را ببینم چون امکان دارد برای اولین بار روی پرده ی سالن پردیس سینمایی آزادی یک آقا و یک خانم وقتی به هم سلام می کنند با هم دست بدهند.هر چند هر دویشان هندی باشند.مهم این است که ما در سینمای ایران و در سالن آزادی قبل از اینکه بمیریم این صحنه را می بینیم!
باید بگویم که ما ملت ایران خسته شده ایم از بس در فیلم ها مردها باید به یک دلیلی شب ها روی مبل خوابشان ببرد و همان نهاد نظارتی که دستور داده مرد روی مبل خوابش ببرد برای اینکه کانون گرم خانواده را تحت الشعاع قرار ندهد دوباره دستور می دهد که همسرش وقتی می اید آب بخورد، با مهربانی یک پتو روی همسرش بیندازد و چند ثانیه با محبت به او زل بزند و در دلش بگوید ای کاش اینجا خوابت نمی برد تا کنار هم می خوابیدیم ولی خب به دو دلیل دلم نمی آید بیدارت کنم؛
اول اینکه دلم نمی آید بیدارت کنم، دوم اینکه نهادهای نظارتی گفته اند تو باید روی مبل بخوابی!
۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]