واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : اگر بخواهید همانند همایش بین المللی طالب آملی را در استانهای دیگر برگزار کنید، عنایت ویژه شما این باشد که دلمایه سرایندگان هنرمند ایران اسلامی، اسلام و قرآن و عترت طاهرین است و بس. به گزارش راسخون به نقل از مرکز خبر حوزه، معظمله در پیامی که به صورت ضبط شده در کنگره بین المللی طالب آملی پخش شد، اظهار داشتند: ادبیات از بهترین وسایل رشد هویت انسانی است، زیرا مظاهر زیبا که خارج از هویت انسانی باشد به صورت گذرا در انسان جاذبه ایجاد می کند ولی ادبیات که با فطرت و نهاد انسان هماهنگ است، دائماً انسان را مجذوب هدف نهایی قرار می دهد. * وظایف مهم هنرمندان ایشان ادبیات راستین را جمع بین عقل نظر و عقل عمل دانستند و وظایف هنرمند نام آور را متوجه سه امر مهم کردند و افزودند: یک هنرمند نام آور باید سه کار عمیق انجام دهد؛ اول سازماندهی بخشهای اندیشه به رهبری عقل نظر؛ یعنی اوهام و خیالات را تعدیل کند نه تعطیل، و عقل را امام علمی خیال و وهم قرار دهد تا بخش اندیشه سامان بپذیرد؛ دوم این که همین کار را به رهبری عقل عمل در بخش جذب و دفع، ارادت و کراهت، عداوت و محبت و توّلی و تبرّی سازماندهی بکند تا انگیزه معتدلی بشود و کار سوم که مهمترین کار یک هنرمند نام آور است، هماهنگ کردن محصول این دو امام است. استاد برجسته حوزه با بیان این که عقل نظر، امام اندیشه و عقل عمل، امام انگیزه است، تصریح کردند: رهبری اینها را کسی که به مقام نبوت رسیده است، انجام می دهد و کسی به مقام نبوت می رسد که سهمی از خلافت داشته باشد. حضرت آیت الله جوادی آملی تأکید کردند: البته منظور از این امامت و نبوت، در حوزه انسانیت است، نه نبوت و امامت مصطلح که در کل جهان است. ایشان با یادآوری مجدد به وظایف مهم هنرمندان نام آور،اظهار داشتند : یک شاعر و هنرمند نام آور باید این سه عنصر اصلی را به نصاب برساند؛ یکی این که بخش اندیشه را سازماندهی کند و خیال و وهم را به رهبری عقل نظر و مقصد برساند؛ دوم این که جذب و دفع، ارادت و کراهت، عداوت و محبت و تولی و تبری را به رهبری عقل عملی سازماندهی کند؛ سوم اینکه محصول این سازماندهی شده را هماهنگ کند تا شاعری بشود که بتواند معقول را محسوس کند، وگرنه یا ناظم است یا خیال پرور. * شاعر چه زمانی موفق است؟ معظم له در تشریح بیشتر این موضوع، اظهار داشتند: ناظم کسی است که ممکن است مطالب عمیق علمی را ارائه کند، ولی شعر نمی گوید و مطالب نظم او هرگز جاذبه به همراه ندارد، بنابراین یک شاعر وقتی موفق است همانند فردوسی، حافظ، مولوی و نظامی که عناصر محوری سروده های آنها بر هماهنگی عقل و قلب و همچنین انگیزه و اندیشه به رهبری نفس کلی است- که بتواند معقول را متخیل و موهوم و بعد محسوس کند. حضرت آیت الله جوادی آملی، شعر شاعرانی که چنین ویژگیهایی داشته باشند را اثربخش و طرب انگیز توصیف کردند و افزودند: وقتی اسلام به ایران آمد، همانند سایر کشورها، به آنها حیات معنوی داد؛ یعنی ذخیره ها را بیدار و ودیعه های الهی را که دفائن عقول هستند، احیا کرد. ایشان تأکید کردند: احیای دفینه های عقول این است که دلمایه ای به انسان ها بدهد تا آنها، این دلمایه را از وحی بگیرند و آن دستمایه ای که خودشان به عنوان آداب هنری داشتند را ظرف و دلمایه را مظروف قرار بدهند تا اگر نثری دارند، محققانه و عالمانه و فقیهانه باشد و اگر نظمی دارند، شاعرانه باشد، به طوری که بتواند اندیشه و انگیزه را هماهنگ کند. * هرچه دارم از دولت قرآن دارم مفسر قرآن کریم با اشاره به وجود جاذبه های قرآن کریم در سروده های شعرایی همچون حکیم فردوسی، حکیم نظامی، ثنایی، عطار نیشابوری، مولوی و حافظ، تصریح کردند: این شعرای بزرگوار گاهی به صراحت می گفتند: «هر چه دارم از دولت قرآن دارم» و گاهی مضامین بلند را دلمایه و مظروف قرار دادند و ادبیات و هنر را به عنوان ظرف قرار دادند. این هنری که برای مظروف قرآنی ظرف است، اثربخش تر و موثرتر است. حضرت آیت الله جوادی آملی بر ضرورت جمع آوری محتوای قرآنی و همچنین محتوای مدح و منقبت این شاعره پرآوازه درباره عترت طاهرین تأکید کردند و فرمودند: طالب آملی قصاید بسیار بلندی در مدح و منقبت امیرالمومنین علیه السلام دارد؛ قصایدی که درباره انسانیت، کرامت، عدالت، حریت، استقلال، جود و سخاوت و کرم، بی اعتنایی به دنیا و عفاف امیرالمومنین علیه السلام آمده که اینها جانمایه دیوان طالب آملی است. معظم له افزودند: درست است که طالب آملی سراینده بود و سروده هایش جاذبه دارد، اما دلمایه سروده های او معارف دینی است که او معارف دینی را در ظرف بلورین آورده است. استاد برجسته حوزه علمیه با توضیح بیشتر در همین زمینه، تأکید کردند: اگر کسی آب شور یا غیرگوارایی را در ظرف بلورین بریزد، این محصولش تکاثر است، نه کوثر؛ اگر طالب آملی کوثر آورد، برای آن است که از معارف قرآن و عترت علیهم السلام بهره فراوانی برده و همان را به صورت مدح امیرالمومنین و امام رضا علیهم السلام و سایر بزرگان و مفاخر اسلامی آورده است. ایشان با بیان اینکه آنچه که از این همایش ها برداشت می شود باید همان دلمایه ها و مظروف های این ظرفهای هنری باشد، خطاب به برگزارکنندگان این کنگره فرمودند: اگر طالب آملی توانست معقول را متخیل و متخیل را محسوس کند، شما هم همین راهها را بروید و در بزرگداشت سرایندگان، اینچنین باشید. * فردوسی و نظامی جا نمایههای فراوانی داشتند حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند: شما درباره فردوسی، نظامی و سرایندگان دیگر همین کار را انجام دهید، منتها مازندران از آن جهت که مهد ولایت بود، به برکت ساداتی که به طبرستان رفتند و نور ولایتی که در همین محدوده ها تابید، اینها جانمایه های فراوانی داشتند. معظم له با اشاره به نمونه هایی از ولایتمداری مردم مازندران، تصریح کردند: پس از اینکه اسلام وارد ایران شد، مردم ساری وقتی نام امیرالمومنین علیه السلام را می شنیدند، آنچنان به سخنان گوینده گوش می دادند که گویا گوینده در حال تلاوت قرآن است. استاد برجسته حوزه علمیه اظهار داشتند: اگر خدای سبحان درباره قرآن فرمود: «إِذَا قُرِىَ الْقُرْءَانُ فَاستَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا»، اگر سخنران یا گوینده یا پیام آوری در جمع مردم ساری اعلام می کرد که علی بن ابیطالب علیه السلام چنین فرمود؛ مردم همانند «إِذَا قُرِىَ الْقُرْءَانُ فَاستَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا» گوش می دادند که این فخر و جمال و جلال و شکوه و عظمت نصیب مردم این منطقه است. * مازندرانیها تا آخرین لحظه پای نظام میایستند بر اساس گزارش بنیاد علوم وحیانی، ایشان، تقدیم شهدای گرانقدر به نظام اسلامی را از محصولات ولایتمداری مردم مازندران دانستند و تأکید کردند: اگر مردم مازندران تا آخرین لحظه به پای نظام اسلامی تلاش و کوشش می کنند، به برکت همین ولایتمداری آنهاست. حضرت آیت الله جوادی آملی ، خطاب به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توصیه کردند: اگر بخواهید همانند همایش بین المللی طالب آملی را در استانهای دیگر برگزار کنید، عنایت ویژه شما این باشد که دلمایه سرایندگان هنرمند ایران اسلامی، اسلام و قرآن و عترت طاهرین است و بس. گفتنی است، محمد طالب آملی (زاده ۹۹۴ - ۱۰۳۶ هجری قمری در آمل) متخلص به طالب، معروف به طالبا و ملک الشعرا، از شاعران سده یازدهم هجری قمری میباشد. طالبا در یکی از روستاهای شهرستان آمل بهدنیا آمد. در سن ۱۶ سالگی از مازندران خارج شد و به اصفهان مهاجرت نمود. بعد از آن به کاشان رفت و در آنجا ازدواج نمود. پس از مدتی به دیار خود بازگشت و در ادامه با سفر به خراسان عازم هندوستان شد و مدتی را در هند گذراند. بعد از آمدن به قندهار در خدمت غازی خان ترخان امیر سند بود و بعد از مرگ او به هندوستان بازگشت و سرانجام در لاهور با شاپور تهرانی دیدار کرد و به واسطه او به اعتمادالدوله وزیر معرفی شد و بعد از آن در درگاه جهانگیرشاه چهارمین پادشاه سلسله گورکانیان هند وارد شد. او در سال ۱۰۲۸ به رتبه ملک الشعرایی رسید و تا آخر عمر در همانجا زندگی کرد. طالب در ۱۰۳۶ در لاهور درگذشت. شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد. 997
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]