تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817221092




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وسیله اش هر چه باشد مسیرش از آسمان می گذرد! (سفرنامه اربعین) - پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام


واضح آرشیو وب فارسی:کرب و بلا: چندخطی را که می خوانید دل نوشته هایی از یک سفر با پای پیاده است از کسی که پای دلش در این دنیای هزار رنگ بدجور لنگ می زند اما دل تنگ راهی است که یک بار اجازه پیمودنش را یافته است. اگر مبدا فرودگاه است تاخیر نکنید این بار پرواز ها تاخیر ندارند.قسمت اول  |  شب قبل از حرکت حال خیلی خوبی داشتم. حدود ساعت نه شب بود که کوله سفر را بسته بودم که شروع کردم با چند تا از دوستان که خداحافظی نکرده بودم تماس بگیرم و حلالیت بطلبم. با بعضی هم قرار می گذاشتم که همدیگر را کربلا ببینیم. هر کدوم دعایی داشتن که لیاقت حمل اونها را تا گیرنده به من میدادن. با بعضیا تلفنی نمی شد خداحافظی کرد برای همین حدود ساعت ده بود که راه افتادم تا به خونه چند نفر سر بزنم. وقتی برگشتم دستام پر از چیزهایی بود که برای تبرک به من سپرده بودن. دیگه ازلحاظ چفیه و انگشتر خیالم راحت بود!!! شب برای خواب شروع کردم به شمردن همه چیزهایی که قرار بود وقتی چشمم به گنبد و ضریح میرسه بخوام. چه نیازهایی که فقط از حبیب خدا برمی اومد بخشش این کوله بار سنگین از گناه، پدر و مادر، آینده، سلامتی داییم که تازه از کما خارج شده بود ... چند سالی در فراق کربلایت مانده ام در فراق گنبد و صحن و سرایت مانده ام بار سنگین گناهانم بُوَد بر شانه ام لطف تو بوده که در حال و هوایت مانده ام این همه پیمان شکستن های من را دیده ای من فقط در حسرت لطف و سخایت مانده ام چشم که باز کردم پنچ ساعت به پرواز بیشتر نموند بود. علی آقا همون کسی که قرار بود همراهش باشم اصرار داشت که حتماً سه ساعت قبل پرواز فرودگاه باشیم. هرچند وقت یک بار هم از خاطره جا ماندن از پرواز به دلیل زود حرکت کردن پرواز می گفت! هرچی داستان شنیده بودم راجع به تأخیر پرواز بود و زیاد تعریف این داستان ها کمکی به سریع تر آماده شدن من نمی کرد. از طرفی هم چون پدر زحمت بدرقه ما را تا فرودگاه کشیده بود خیالم راحت بود! تقریباً دو ساعت به پرواز مونده بود که با پدر جلوی فرودگاه خداحافظی کردم. بعد هم با مادر که منت گذاشته بودن منو برای اولین زیارت کربلا بدرقه کردند. وارد فرودگاه که شدم دوربینم را حاضر کردم که چند تا عکس از همین اول سفر بندازم. قبل از اینکه دوربین و بیرون بیارم حس عجیبی بهم گفت نکنه اینجا مشکل حفاظتی داشته باشِ!!! برای همین از مأمور نیروی انتظامی پرسیدم که گفت اینجا مثل پادگان منطقه نظامی هست! همین یک جمله کافی بود که تا داخل هواپیما دوربین از کیف خارج نشه! هرچند داخل سالن انتظار با ترس ولرز یه عکس نصفه و نیم انداختم! در همین حین که من مشغول دوربین بودم علی آقا به همراه دوست دیگرمون که گروه سه نفره ماراکامل می کرد به گیت شرکت هواپیمایی مندرج در بلیط رفتن و پس از بسته بندی ساک ها و زدن برچسب کارت پرواز را گرفتن. کارها روی روال انجام می شود فقط کمی به علت قطعی در سیستم چک کردن گذرنامه معطل شدیم. به سالن انتظار که رسیدیم انگار دیگه کسی با ما کارنداشت به غیراز گیت حفاظت که حتی با کمربند ما هم کار داشت!!! هیچ تابلویی نبود که مشخص بشه پرواز در چه حالتی هست و ما هم مجبور بودیم هرچند دقیقه یک بار از گیت پرواز سؤال کنیم. راستیتش حال و هوای فرودگاه شبیه ایستگاه قطار تهران مشهد شده بود و حضور کاروانی و مذهبی مسافران فضا را یه جورایی صمیمی و خودمانی کرده بود. البته گمان کنم این فضا به مسئولان فرودگاه هم سرایت کرده بود!!! تقریباً نیم ساعت به پرواز راهی گیت شدیم و به سمت هواپیما حرکت کردیم. همه مسافرها که نشستن چند تا صلوات برای سلامتی زائران کربلا و آقای خلبان فرستادن تا به سلامت به مقصد برسیم. پرواز تقریباً بدون تاخیرحرکت کرد و همین باعث شروع بحث های اولیه مسافرها شد. این اولین باری بود که پرواز می کردم. راستش را بخواهید با هر شکلی که راهی زیارت دردانه خدا شوی اگر عاشق باشی زمان و مکان برایت معنی اش را از دست می دهد و برای رسیدن به پابوسش پرواز می کنی. دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است دوباره حال همه عاشقان تماشایی است که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است سفر حکایت یک اتفاق رویایی است ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می آیند کبوتران حرم دسته دسته می آیند السلام علیک یا اباعبدالله


پنجشنبه ، ۱۸آذر۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کرب و بلا]
[مشاهده در: www.karbobala.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن