محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827710553
- ادبیات ایران در سالی که گذشت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: سال 89 سال اتفاقهای شگفت انگیز در ادبیات نبود، نه کتابی منتشر شد که باعث شگفتی شود و نه اتفاقی مهم در عرصه بهبود وضعیت کتاب افتاد که باعث بالا رفتن شمارگان کتابها شود. مثل همیشه اتفاقها معمولی بودند؛ جایزههای دولتی و خصوصی که باید برگزار میشدند، کارشان را کردند، کتابهایی توقیف شدند، کتابهای از بلاتکیفی در آمدند. آدمهایی از میان اهالی ادبیات سوار قطار مرگ شدند؛ و... محسن پرویز رفت؛ بهمن دری آمد یکی از اتفاقات مهم سال 89 این بود که محسن پرویز که پنج سال بر صندلی معاونت فرهنگی ارشاد نشسته بود، از این سمت کنار گذاشته شد و بهمن دری بر جای او نشست. خبر کنار گذاشتن پرویز از مدتی قبل بر سر زبانها بود، هر بار هم از پرویز این موضوع را پرسیدند، او جواب قطعی نمیداد، گاهی تکذیب و گاهی سکوت را پیشه خود میکرد؛ اما بالاخره سوم تیر ماه 89 بود که بهمن دری جایگزین او شد. او نویسنده بود و کتاب سه جلدی داشت به اسم «حماسه مقاومت؛ یادمان هشت سال دفاعمقدس» که داوران جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس، به عنوان اثر تقدیری معرفیاش کردند، این کتاب را او با همراهی بهروز اثباتی، محمدباقر شمسیپور و محمدقاسم فروغی نوشته بود. دعوا بر سر یک بنیاد محسن پرویز در زمان تصدیاش بنیاد ادبیات داستانی را راه انداخت، هر چند که در طول سه سال فعالیت، این بنیاد، حرکتی مورچهوار داشت و هیچ حرکت قابل توجهی از آن ندیدیم، اما انتظار هم نداشتیم که بعد از دو سال عمر این بنیاد سر آید. بهمن دری بر مسند کار که نشست و چند ماهی که اط خضورش در ارشاد گذشت دستور انحلال این بنیاد را داد؛ بعد پرویز دست به کار شد و برای دفاع از آنچه در دوره تصدی او بر معاونت فرهنگی شکل گرفته بود، نامه نوشت. او در نامهاش اشاره کرده بود «با حضور آقای دری اخوی در معاونت امور فرهنگی و روابط دوستانه او با وزیر، توقع آن بود که کارشکنیها مؤثر نیفتد و شاهد فعالیت قویتر و گستردهتر بنیاد باشیم. پس از 6 ماه، ناگهان به جای تمدید احکام هیات امنا یا صدور احکام جدید، با خبر غیرقابل باور انحلال بنیاد مواجه شدیم. البته پس از تکذیب بیانیه معاونت فرهنگی در مورد 285 کتاب توقیفی، نباید حتی به اخبار رسمی این حوزه نیز توجه جدی کرد و چه بسا این خبر نیز بهزودی تکذیب شود!» چند روز پس از یادداشت پرویز، دری هم بیکار ننشست در جواب معاون فرهنگی سابق نوشت که «برخی از آقایان از فرط بیکاری و بیمسئولیتی (سهوا یا عمدا) و براساس حفظ منافع زودگذر شخصی، خبری را جعل میکنند و آن خبر را از زوایای گوناگون بررسی و بزرگنمایی میکنند و سپس پیشبینی هم میکنند که خبر تکذیب میشود و باقی قضایا.» دری در همان نامه به پیشبینی که پرویز کرده بود جامه عمل پوشاند و خبر انحلال بنیاد ادبیات داستانی را جعلی دانست و گفت: «دوستان غافل از اینکه دیگر این شیوه ره به سر منزل مقصود نمیبرد و نمونهاش همین خبر جعلی انحلال بنیاد ادبیات داستانی است که خودشان خبر جعلی را میسازند و منتشر میکنند و بعد به مصداق «کی بود، کی بود من نبودم» در اطراف و حول و حوش آن خبر مانور میدهند و فرافکنی میکنند و دست به خبرسازی و تحلیل میزنند و به پیشگوییهای نوستراداموسی هم متوسل میشوند و از سوی دیگر رسانهها را بازیچه قرار میدهند و هم بهمدت هرچند کوتاه به بازی رسانهای مشغول میشوند، بهعبارتی خودگویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!» بحث این نامهها و یادداشتها که به خاطر انحلال بنیاد ادبیات داستانی بود، سر از جاهای دیگر در آورد و موضوع به جاهای باریک کشید به طوری که دری شروع به فخر فروشی به پرویز کرد و گفت: «زمانی که ده یا حتی صد اثر داستانی در سطح «دن آرام»، «جنایات و مکافات»، و یا «بینوایان» در یکی دو سال آینده در کشورمان منتشر شد میتوانیم بگوییم ما موفق بودهایم و خوب عمل کردهایم؛ نه اینکه ظرف را تهیه کنیم و آن را پر کنیم از هیچ.» این محسن پرویز بود که بلاخره کوتاه آمد و نوشت که «منتظر 100 اثر داستانی در سطح دن آرام در یکیدو سال آینده میمانیم.» اما بالاخره در اواسط اسفند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعضای جدید هیئت امنای بنیاد ادبیات داستانی را معرفی کرد تا مهر پایان دعواهای پرویز و دری باشد. تعطیلی کتابفروشیها امسال بحث تعطیلی کتابفروشیها نیز برای خود جنجالی به پا کرد، کتابفروشی نی که بسته شد، به دنبالش کتابفروشیهای دیگری چون ثالث، آبی، ویستار نیز اعلام کردند که می خواهند که کتابفروشیشان را ببندند، دلیل این موضوع هم شرایط اقتصادی عنوان شد. اما این بهمن دری بود که دوباره وارد ماجرا شد و گفت:«موج سواری یکی دو باب از کتابفروشیها که از قضا ناشر هم هستند و تعداد آنها حتی از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند به دلیل نوع عملکرد و تخلفات صنفی و اداریشان است که با اعلام تعطیلی کتابفروشی خود، درصدد بودند فرافکنی کنند و تخلفات خود را در سایه اخبار و اقدام جدید پنهان کنند و جالب اینکه پس از عدم موفقیت این پروژه، آنان اعلام کردند که از تعطیلی کتابفروشی خود منصرف شدهاند و در حال حاضر این کتابفروشیها هم که در بوق و کرنا فریاد وافرهنگها دادند مشغول کتابفروشی هستند.» او پا را فراتر از این هم گذاشت و اعلام کرد که این کتابفروشیهایی که گفتهاند میخواهند تعطیل کنند به فکر فعالیت اقتصادی سودآوری هستند. همین موضوع باعث شد که کتابفروشیهایی که اعلام شده بود که کتابفروشیشان را تعطیل میکنند بگویند که موضوع کتابفروشی به وزارت بازرگانی مربوط است نه بهمن دری و وزارت ارشاد! توقیف از نوع «مردگان باغ سبز» بحث ممیزی کتاب و کتابهایی که در انتظار طولانی صدور مجوز مانده بودند، مثل همیشه از بحثهای مهم امسال بود. معاونت فرهنگی در سالی که گذشت اعلام کرد که 285 کتاب بیش از دو سال بود که در انتظار مجوز انتشار بودند که به یکباره تکلیف همگیشان روشن شد، ابتدا گفته شد که مجوز دریافت کردهاند؛ اما بعد در توضیحی گفته شد که از بلاتکیفی در آمدهاند؛ این یعنی این که یا کلا به آنها مجوز داده نمیشود و یا مجوز میگیرند. اما از طرف دیگر کتابهایی بودند که مجوز انتشار داشتند؛ ولی برای چاپ بعدی مجوزشان لغو شد. «مردگان باغ سبز» محمدرضا بایرامی یکی از کتابهایی بود که امسال توقیف شد. این کتاب رمانی تاریخی است و برخورد سه نسل (نوه، پدر و پدربزرگ) با یک رویداد تاریخی را نشان میدهد. این رمان در نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال توسط انتشارات سوره مهر عرضه شد، با استقبال قابل توجهی روبهرو شد. «قطار 57»رضا رییسی کتاب دیگری بود که از سوی سوره مهر منتشر میشد اما برای چاپ بعدی به نویسنده این کتاب گفته شد که دیگر این اثر را نمیتوانیم منتشر کنیم. «نگران نباش» مهسا محبعلی، «ده جستار در رمان نویسی» حسین سناپور، «شاخ» پیمان هوشمندزاده، «رود راوی» و «اسفار کاتبان» ابوتراب خسروی، «مرغ عشق میان دندانهای تو» لورکا و «همه چیز راز است» یانیتس ریتسوس با ترجمه احمد پوری از جمله کتابهایی بودند که به ناشران آنها اعلام شد که اجازه چاپ بعدی این آثار را ندارند. در انتظار هیات نظارت بر چاپ کتاب در سال جاری شورایعالی انقلاب فرهنگی یک بار دیگر به سراغ کتاب آمد و تصویب کرد هیاتی پنج نفره بر چاپ کتاب نظارت داشته باشند. اما از وقتی که این موضوع اعلام شد، هنوز این هیات منصوب نشدهاند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشستی که اواسط اسفند ماه با اهالی رسانه داشت، درباره هیات نظارت بر چاپ کتاب اعلام کرد که ما اسامی این هیات را به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادهایم و منتظر جواب آنها هستیم؛ او ترجیح داد تا وقتی که این هیات به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی نرسیده، نامشان اعلام نشود. سال 89 هم به پایان رسید و از اعلام نام این اعضاء خبری نشد، انگار باید منتظر سال جدید ماند و دید که بالاخره تکلیف این شورا و نحوه کارشان چگونه میشود. کتابخانه ملی که بدون رییس ماند علی اکبر اشعری رییس سازمان و اسناد کتابخانه ملی بعد از پنج سال از این مکان خداحافظی کرد و تا کنون هیچ جایگزینی برای او معرفی نشده است. اشعری که حکم ریاستش بر این سازمان یک سال پیش از استعفایش به پایان رسیده بود، سرانجام ترجیح داد که این پست را ترک کند. در همان زمان خبر انتصاب برخی چهرهها به ریاست کتابخانه ملی بر روی خروجی یک خبرگزاری قرار گرفت، اما در همان روز این خبر از سوی مسولان کتابخانه ملی تکذیب شد. از آن روز هم هیچ خبری از سرنوشت ریاست این سازمان اعلام نشدهاست. از سوی دیگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با خداحافظی اشعری خبر از تغییر ساختار این مرکز و احتمال ادغام آن با چند مرکز دیگر خبر داد و تاکید کرد که رئیس این مرکز تا پایان سال 89 معرفی خواهد شد، ولی... از خصوصیها تا دولتیها جایزه کتاب سال که مهمترین جایزه دولتی در ایران است، امسال نیز به ادبیات داستانی اقبالی نشان نداد. مجید حمیدزاده دبیر جایزه کتاب سال در نشست خبری این جایزه درباره سوال همیشگی خبرنگاران که آیا به ادبیات داستانی امسال جایزه میدهید؟ توپ را به زمین جایزه جلال انداخت و گفت که برگزیده جایزه جلال به منزله برگزیده جایزه کتاب سال خواهد بود؛ همان وقت بود که شصتمان خبردار شد که امسال هم جای ادبیات داستانی در جایزه کتاب سال خالی است، چون جایزه جلال نیز برگزیدهای در این حوزه معرفی نکرده بود. جایزههای خصوصی هم مثل همیشه کار خودشان را کردند. جایزه مهرگان ادب که قدیمیترین جایزه خصوصی است، برگزار نشد و بقیه به صورت خصوصی برگزار شدند. جشنواره شعر فجر و جای خالی شاعران مطرح جشنواره شعر فجر نیز که امسال به پنجمین دورهاش قدم گذاشت، مثل همیشه جای شاعران مطرح در آن خالی بود، انتقادی که همیشه به این جشنواره شده است و همیشه هم از سوی مسولان این جشنواره اعلام شده است که هر کسی که بخواهد میتواند در این جشنواره شرکت کند. امسال 1289 شاعر در جشنواره شعر شرکت داشتند که از این همه، 13 نفر بهعنوان نفرات برتر، جایزهشان را از رئیسجمهور دریافت کردند. در بخش ترانه و تصنیف که امسال برای نخستینبار به جشنواره اضافه شده بود، هیچ برگزیدهای معرفی نشد و داوران تنها از 4ترانهسرا تقدیر کردند. در بخش کلاسیک، هیأت داوران هیچ اثری را حائز رتبه نخست ندانستند اما مریم آریان قرهبلاغ از کرج و محمدجواد شاهمرادی از تهران، مشترکا دوم شدند. امیرحسین نیکزاد از کرج هم رتبه سوم را بهدست آورد. در بخش سپید و نیمایی هم کسی اول نشد اما علی هوشمند از بوشهر و مجید نظافت یزدی از مشهد و صدیقه مرادزاده از ورامین بهطور مشترک سوم شدند. در بخش کودک و نوجوان، بابک نیکطلب، عصمت اسلامی و حسین تولایی هر سه از تهران، بهترتیب رتبههای اول تا سوم را به دست آوردند. اما در بخش ترانه و تصنیف، سامیه سلیمی از بندرعباس، سید حسین متولیان، اسماعیل فرزانه و مهدی ایوبی از تهران، بهعنوان نفرات تقدیری معرفی شدند. وقتی شاعری یک شغل شد! یکی از اتفاقاتی که در جشنواره شعر امسال رخ داد این بود که علی معلم دامغانی از شاعری استعفا داد و گفت که در عرصههای دیگر خدمت خواهد کرد. او گفت که سالیان درازی است در سلسله اهل شعر خدمت میکند، اما امروز سرزمین مان مملو از شاعران جوانی است که فرصت از آنِ آنان است، از این رو با دنیای شعر خداحافظی میکند. آنها که سوار قطار مرگ شدند سالی که گذشت مرگ در میان اهالی ادبیات پرسه زد و تعدادی از آنها را سوار قطارش کرد و با خود برد. از عنایتالله رضاکه - مدیر بخش جغرافیا و عضو شورای عالی علمی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی بود- در 90 سالگی با مرگ همراه شد تا محمد بهمن بیگی معلمی - که نقش خاصی در با سواد شدن عشایر داشت. بعد مرگ به سراغ بیژن الهی شاعر رفت؛ کسی که در تمام سالهای زیستناش بی هیاهو در گوشه انزوای خودش زندگی کرده بود، او در 65 سالگی از میان ما رفت؛ برابر با وصیتش روی سنگ مزار او هیچ نامی حک نشد و او زندگی غریبانه خود را بعد از مرگ نیز با وصیتهایش و مراسم خاکسپاری بیهیاهویش برای دوستدارانش یادآوری کرد. علی محمد حقشناس از چهرههای ماندگار زبان شناسی و استاد دانشگاه تهران نیز در این سال و در سن 70 سالگی درگذشت. شمس آلاحمد که یادآور خاطرات برادرش جلال آل احمد بود، نیز از کسانی بود که امسال سوار قطار مرگ شد و با زندگی خداحافظی کرد. ایرج افشار هم آخرین مسافری بود که امسال سوار قطار مرگ شد؛ ایرانشناس و مورخی که آثار ارزندهای از او به یادگار مانده است. 999 منتظراخبار ، انتقاد وپیشنهاد شما هستیم: ادبیات ایران سال 89
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]
-
گوناگون
پربازدیدترینها