واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: به دنبال آرامش خاطر هستمفلور نظري از آن دسته بازيگران است كه بعد از گذشت سالها از حضور در سينما و تلويزيون ديگر مخاطب او را در نقش يك مادر صبور و دلسوز ميپذيرد. اين بازيگر تئاتر ، سينما و تلويزيون پس از حضور در فيلمهايي چون كلاهي براي باران، روياي خيس، بچههاي ابدي، شير و عسل، ازدواج صورتي و كنسرت روي آب اينك نقش مادر مهتاب را در سريال تلويزيوني «آسمان هميشه ابري نيست» بهعهده دارد. يادتان هست اولين سكانسي كه جلوي دوربين بازي كرديد چه صحنهاي بود؟اولين حضور من جلوي دوربين ايفاي نقش يك پرستار بود و يادم ميآيد كه نقش مقابل من آقاي داوود رشيدي بود. ترس زيادي داشتم و نگران بودم كه آيا ميتوانم از عهده اين نقش در مقابل بازيگري كه سالهاست چهره مشهوري دارد برآيم يا نه... از طرفي هم خوشحال بودم و همه تلاشم را به كار بستم تا به آنچه آموخته بودم عمل كنم. احساس ميكردم پاهايم بشدت ميلرزد ولي خب از آنجا كه قبل از اين تئاتر كار كرده بودم اين هيجان و احساسي را كه آن موقع داشتم كنترل كردم و خوشبختانه كسي متوجه اين قضيه نشد. به هر حال اين سكانس برايم خاطرهاي شد كه هيچوقت احساسي را كه آن روز داشتم از ياد نبرم. كارگردان آن فيلم مسعود كرامتي بود و بازي كوتاه من در آن سكانس بهانهاي شد كه براي كار بعدي اين كارگردان و نقشي طولانيتر هم دعوت به كار شوم. اين موضوع يعني حضور اول شما در تلويزيون به چه سالي برميگردد؟حدود سال 77 بود كه با سريال پزشكان اولين كار حرفهاي خودم را آغاز كردم. بعد از آن پشت هم مجموعههاي تلويزيوني زيادي را بازي كردم و همان موقع بود كه بازي در سينما را هم شروع كردم. كارهايي كه چه در سينما و چه در تلويزيون در آنها حضور داشتيد اكثرا كارهاي اجتماعي ـ خانوادگي بودند و اين ژانر هم در سينما اكثرا به كارهاي تجاري محدود ميشد! با اين موضوع چگونه كنار آمديد؟براي من كه تازه شروع به كار كرده بودم خيلي موضوع قابل توجهي نبود كه تعيين كنم مثلا در يك فيلم تجاري بازي كنم يا نه. آن موقع به دنبال محك زدن خودم بودم و تجربه هر كاري را براي خودم خوشايند ميدانستم. براي همين بخصوص در مورد انتخاب نقشهايم در تلويزيون خيلي درگير ژانر آن نميشدم. اين اتفاق الان و بعد از گذشت چندين سال برايم مهم شده است و معمولا هر پيشنهادي را به راحتي نميپذيرم. شايد اين تحول برايم در گذر از همه اين سالها اتفاق افتاده است.نقشهايي كه معمولا انتخاب ميكنيد يا براي آن انتخاب ميشويد تا حدودي يكدست و يكنواخت شده و تقريبا دارد به يك كليشه تبديل ميشود.اين اتفاق شايد به خاطر محدوديت در نوع نقشهايي است كه به من بازيگر پيشنهاد ميشود و به همين دليل هم هست كه معمولا در مورد نوع نقشهاي بازيگران زن خيلي اتفاق خاص و قابل ملاحظهاي رخ نميدهد. يك خانم بازيگر اگر سن و سال كمتري دارد براي نقش دختر و اگر كمي سن و سالدارتر است براي نقش مادر انتخاب ميشود و معمولا چيزي غير از اين نيست. پس اينجا تنها يك نكته ميماند و آن پرداخت ظريف يك نقش در جزئيات آن است. اين تنوع فقط در حواشي يك نقش قابل اجراست. اينها را نميگويم كه به نوعي از پاسخ به سوال شما طفره بروم ولي در كل بازيگري مثل خودم را مقصر نميدانم و محدوديتهاي اجراي نقش و نوع قصههاي انتخاب شده را دليل اين امر ميدانم.در بين كارهايي كه اين اواخر در آنها بازي داشتيد نقشي بوده كه بتوان كمي آن را متمايزتر از ديگر نقشها دانست؟من در يك تلهفيلم بازي داشتم كه در مورد علياكبر دهخدا بود. نقشي كه برعهده داشتم نقشي بود به نام تهمينه كه هميشه روياي دهخدا بود و با اين كه دهخدا هيچ وقت ازدواج نكرد ولي در اين فيلم علاقهمندياش را به يك زن ميبينيم و وارد اين جريان ميشويم كه يك دنياي صوري و مجازي را به واقعيت ببينيم. نقش تهمينه را خيلي دوست داشتم و احساس ميكردم با نقشهاي ديگري كه بازي كرده بودم تفاوت زيادي دارد؛ اين تفاوت، هم در نوع گريم و هم در نوع فضا محسوس بود. در بين سريالهايي كه بازي كردهام تا به امروز نقش خيلي متمايزي را به خاطر ندارم، البته نقشهايم را در سريال خانه بهدوش و مسافري از هند خيلي دوست دارم و تا حدودي هم انعكاس و بازتاب آن را از مخاطب گرفتهام. در بين كارهاي سينمايي هم سعيام هميشه بر اين است كه انتخابهاي خوبي داشته باشم و اخيرا هم در كاري بازي كردم به نام «مامان بهروز منو زد» به كارگرداني عباس مراديان كه در جشنواره همدان هم جايزه اول مخاطبان را گرفت. كاري بود كه براي آن زحمت زيادي كشيدم و دوستش دارم، ولي باز هم نميتوانم در مورد متفاوت و متمايز بودن آن حرف خاصي بزنم.در خيلي از فعاليتهاي شما كارهاي طنز ديده ميشود ولي حضور شما در اين مجموعهها باري از طنز با خود نداشت.كارهاي طنز را معمولا براي اين انتخاب ميكنم كه مردم خيلي دوست دارند و ارتباط خوبي با آن برقرار ميكنند. دلم ميخواهد تا آنجا كه به مسووليت من ارتباط پيدا ميكند و تا اندازهاي كه در حد توانم باشد، بتوانم در خلق لحظاتي شاد براي مردم عزيزم موثر باشم، بازخورد و نظر آنها هم برايم خيلي لذتبخش است ولي هيچوقت به دنبال اين نبودم كه حتما يك كار طنز را در سير فعاليتهايم لحاظ كرده باشم معمولا اين قضيه خودش پيش ميآمد. از ابتدا كه وارد كار بازيگري شدم به اين فكر ميكردم كه بايد خوب كار كنم و اين چيزي بود كه هميشه برايم مهم بوده است. هيچ وقت به خاطر بالا بودن يا نبودن دستمزد نقشي را انتخاب نكردم و سعي من هميشه بر اين بوده كه نقش را به خاطر خود آن نقش بپذيرم و ارائه كنم. همين كه الان مردم مرا در نقشهايم پذيرفتهاند، برايم كافي است.از مجموعه «آسمان هميشه ابري نيست» و نقش مادر مهتاب برايمان بگوييد. از ابتدا براي همين نقش انتخاب شده بوديد؟بله از ابتدا براي همين نقش دعوت شدم. نقش در اجراي نهايي تا حدودي بازنويسي شد. خودم هم براي ارائه بهتر آن پيشنهاداتي دادم كه مورد قبول واقع شد. سريال قصه خوبي دارد و بازيها براي ارائه جاي كار داشت. هرچند من هميشه معتقد بودم 26 قسمت براي چنين مجموعهاي با اين پتانسيل بالا جوابگو نيست و خيلي اوقات آنطور كه بايد و شايد خانوادهها خوب پرداخت نشدهاند. اما به هر حال نقش مادر مهتاب را برعهده گرفتم. يادم ميآيد حدود 12 سال پيش هم نقش مادر را بازي ميكردم و خيلي اوقات اتفاق ميافتاد كه با نقش فرزندم در آن مجموعه چند سالي بيشتر فاصله نداشتم. ولي اين حاشيهها را هيچوقت در نوع بازيام دخيل نميكردم. من با تئاتر وارد شدم و الان هم اگر نقش مادربزرگ به من پيشنهاد شود همه سعيام را براي ايفاي خوب آن خواهم كرد.فلور نظري : با كمال ميل نقش مادر مهتاب را پذيرفتم مخصوصا اينكه اين اختلاف فرهنگي در خانواده مهتاب و بالاخص بين پدر و مادر را دوست داشتم و فكر ميكردم اين نقش جاي پرداخت زيادي داردهميشه احساسم اين بوده كه حتما هم كارگردانها و هم مردم مرا در نقش مادر پذيرفتهاند كه نقشهاي بعديام هم مبني بر همين انتخاب صورت ميگيرد، بايد بگويم كه هميشه سعي كردهام مادرهاي متفاوتي را بازي كنم و برايم مهم بوده كه نقشها شبيه به هم به نظر نرسد. وقتي با تهيهكننده كار براي ايفاي اين نقش به توافق رسيديم با كمال ميل نقش مادر مهتاب را پذيرفتم، مخصوصا اينكه اين اختلاف فرهنگي در خانواده مهتاب و بالاخص بين پدر و مادر را دوست داشتم و فكر ميكردم اين نقش جاي پرداخت زيادي دارد.اتفاقا در بين همه خانوادهها، خانواده مهتاب خيلي قابل باورتر به نظر ميرسد.بله سعي همه ما بر اين بود كه اين اتفاق بيفتد، چون فكر ميكرديم خانواده مهتاب ميتواند سمبل يك خانواده ايراني باشد و بايد با جزئيات ظريفي به آن بپردازيم.فكر ميكنيد قصههايي با اين محتواي اجتماعي ـ خانوادگي تا چه اندازه مورد پذيرش سليقه مخاطب امروزي است؟ سريال محتواي خوبي دارد و سادگي و صداقت قصه به نظرم يكي از نكات پيشبرنده آن است. بعضي اوقات فكر ميكردم اگر پخش هر شبي براي اين مجموعه در نظر گرفته ميشد شايد بهتر ميبود؛ چراكه هدف اصلي اين قصه محتوا و بار آموزشي آن است.سادگي خاصي در نوع بازي شما به چشم ميخورد و اينكه فكر ميكنم بر مبناي خصوصيات شخصيتي خودتان، نقشي را انتخاب ميكنيد.من در زندگي عادي و روزمرهام هميشه سعي ميكنم آرامش خاطري را به دست بياورم كه در زندگي حرفهايام هم هميشه آن را به كار بردهام. بالطبع هر چقدر نقشي كه براي اجرا ميپذيرم متفاوت از شخصيت خودم باشد باز هم خصايصي از وجودم در آن هست و اين اتفاقي است كه به عقيده من، كسي نميتواند منكر آن شود؛ چراكه شخصيت حرفهاي و هنري هركس تا حد زيادي برگرفته از ذات اوست. سعي ميكنم حريم آرامي براي خودم داشته باشم و زندگي هنريام را هم بر اين مبنا پيش ميبرم. يك نقش خوب نبايد ادا و اطوار خاصي داشته باشد، چون از صداقت نقش ميكاهد. هميشه دوست داشتم، ايفاگر نقش باشم و آن را بسازم و هيچ وقت صرفا به صورت فرمولبندي و ديكته شده جلوي دوربين نرفتم.الان مشغول چه كاري هستيد؟فيلم سينمايي سرخابي به كارگرداني رضا آشتياني و يك تلهفيلم به كارگرداني محمود معظمي.و اگر صحبت آخري داريد، بفرماييد.فقط دلم ميخواهد در نوع نوشتار فيلمنامهها دقت بيشتري شود و شرايط متفاوتتري براي بازيگران فراهم آورند. اين اتفاق ميتواند روايت تازهاي در جريان فيلمسازي و سريالسازي باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 538]