واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سهگانه تكان دهنده فرهادی در هر فیلم ابعاد هولناكتر و كاملتری گرفته است. كلمه هولناك را از عمد به كار بردم. قبلا جایی نوشته بودم كه كاش فرهادی.... 1 - جدایی نادر از سیمین امتداد طبیعی درباره الی و چهارشنبه سوری است. به لحاظ مضمون هر سه فیلم مطالعهای هستند بر ریاكاری موجه در طبقه متوسط. و شیوه سازش این مردمان در تطبیق خود با شرایط بیرونی و درونی. مردمان جان سختی كه در چارچوب قواعد، سنتها و شرایط اقتصادی شیوه منحصر به فردی برای زندگی خود كشف كردهاند. شیوهای منحصر به فرد برای شادمانی، تفریح، غمگساری و حتی گناه. این سه فیلم به شكلی آشكار از یكدیگر تغذیه میكنند. این اتفاق حتی در مشابهتهای صحنهای نیز رخ میدهد. حضور زن خدمتكار و دختر كوچكش در خانه زوج از هم پاشیده در این فیلم بلافاصله صحنه مشابهی از چهارشنبه سوری را به یاد میآورد. آنجا كه ترانه علیدوستی در نقش یك زن كارگر وارد خانه به همریخته زوج آن فیلم میشود. حتی فضای دو آپارتمان در دو فیلم مشابه است. مواجهه شهاب حسینی در نقش همسر زن كارگر در این فیلم بسیار شبیه واكنش صابر ابر در درباره الی است وقتی میفهمد نامزدش بدون آنكه به او بگوید با گروهی دیگر راهی سفر شمال شده است، در موقعیت مشابه، دیالوگها و میمیك مشابه و همان طور انفجار ناگهانی خشم و خشونت. در هرسه فیلم چهرههای داستان توجیهات مختلفی برای دروغگویی داشتهاند. در هرسه فیلم خشونت رفتاری پنهان در اخلاقیات این طبقه به نمایش در آمده است كه در لحظاتی به خشونت فیزیكی نیز میانجامد. در هرسه فیلم در نهایت هیچكس محكوم نمیشود و این سنت ملودرامهای كلاسیك پاس داشته میشود كه همه قهرمانها قربانیان سرنوشت هستند. هرچند مسئولیت فردی شان نیز انكار نمیشود. 2 - سهگانه تكان دهنده فرهادی در هر فیلم ابعاد هولناكتر و كاملتری گرفته است. كلمه هولناك را از عمد به كار بردم. قبلا جایی نوشته بودم كه كاش فرهادی با تماشاگران مهربانتر باشد. اما این آرزو در جدایی نادر از سیمین برآورده نشد. فشار عصبی كه در نیمه ابتدایی فیلم تحمل كردم تنها در برخی فیلمهای هانكه از سر گذرانده بودم. اینجا با فیلمسازی سروكار داریم كه به شكل غیرمنصفانهای برای غلیظ كردن ابعاد درام، ابایی ندارد كه از خطوط قرمز تحمل تماشاگر بگذرد و آزارندهترین موقعیتهای ممكن را ترسیم كند. خب شاید موفق هم شده باشد. او با ترسیم مبالغه آمیز موقعیتهای «فوق دراماتیك» در نیمه اول فیلم، تماشاگر را مغلوب خود میسازد و از نیمه دوم فیلم حكمرانی خود را آغاز میكند. تصویر زن خدمتكار فقیر و مهربان و متشرع و باردار كه همراه با دختر كوچكش سركار حاضر میشود، شوهر بیكار و عصبیاش، پیرمرداز كارافتادهای كه توانایی مراقبت از خود را ندارد و همین طور زوج از هم پاشیده اصلی فیلم، نشان میدهد كه فرهادی برای تحت فشار قرار دادن تماشاگر از هیچ چیز، هیچ چیز ابایی ندارد و حتی اگر لازم باشد صحنه عدم كنترل پیرمرد بر ادرار خود را نیز به تصویر میكشد! این تصویر در فیلم هست و از همین حالا در فهرست عصبی كنندهترین و بیرحمانهترین صحنههای تاریخ سینما ثبت شد. در سینمای ایران كه مطمئنا همتایی ندارد. 3 - چه دوست داشته باشیم و چه نه، نمیتوانیم انكار كنیم كه فیلمهای فرهادی به خصوص سه فیلم آخرش، تصاویری دقیق و گزنده و گویا از طبقه متوسط شهرنشین در دهه 80هستند. خب، این به خودی خود میتواند چندان ارزشی نداشته باشد اما كافی است به یاد بیاوریم كه در تماشای هر سه فیلم او، سرگرم نیز شدهایم. سكوت حیرت انگیز سالن برج میلاد در نیمساعت آخر همین فیلم نشان میداد كه تماشاگران چگونه در موقعیت دراماتیك چیده شده فیلم غرق شدهاند. آری، ما از نمایشهای سنگدلانه فرهادی سرگرم میشویم. شاید خود آزارانه. شاید نابه هنجار.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]