واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روزهاي طلايي آزادگي با روحيه ايثارگري
بسيجيها در هر موقعيت و عنواني هر جايي كه رفتند روحيه بسيجيوارشان را با خود برده و تقويت كردند.
نویسنده : آرمان شريف
بسيجيها در هر موقعيت و عنواني هر جايي كه رفتند روحيه بسيجيوارشان را با خود برده و تقويت كردند. بسياري از رزمندگان بسيجي كه در مناطق عملياتي مشغول نبرد با دشمنان بودند و به اسارت نيروهاي بعثي درآمدند با تقويت روحيه ايثارگريشان سالهاي آزادگي را به يكي از بهترين دوران زندگيشان تبديل كردند. آزادگان در دوران اسارت «ايثار» را در كنار هم به شكل ديگري نشان دادند تا اين بار از خودگذشتگي معناي ديگري بدهد.
آزادگان كه احتمال ميدادند اسارتشان در اردوگاههاي عراقي سالهاي زيادي به طول بينجامد، خيلي زود دريافتند با ايثار و از خودگذشتن ميتوانند از پس اين روزهاي سخت برآيند. هنگامي كه روحيه بسيجي آزادگان در اردوگاههايي با سختترين شرايط زندگي حاكم شد، روزهاي سخت خيلي زود رخت بربست و جايش را به خاطرات شيرين و ماندگار داد. دوران شيريني كه امروز بسياري از آزادگان از آن با عنوان بهترين سالهاي زندگيشان ياد ميكنند. سالهاي پرباري كه در آن از هم ياد گرفتند و آموختند و نگذاشتند يكنواختي و تكرار بر روزهايشان رنگ روزمرگي بدهد.
مصطفي كلواني جوان 21 ساله دهه 60، در عمليات بدر اسير ميشود و بيش از پنج سال از سالهاي جوانياش را در اردوگاههاي بعثي ميگذراند. كلواني هنگام مرور روزهاي آزادگي هيچ نشاني از پشيماني و ناراحتي در حرفهايش ديده نميشود. او درباره ايثار آزادگان در دوران اسارت به «جوان» ميگويد:«اردوگاههاي عراقي به صورت آسايشگاه به آسايشگاه بود و دغدغه بسياري از بچهها اين بود كه آسايشگاه از لحاظ برنامههاي مذهبي، عقيدتي و كلاسهاي زبان خارجه چگونه اداره شود. تقسيمبندي اينگونه بود كه روحانيون مسائل عقيدتي را درس ميدادند و كساني كه انگليسي، آلماني و ايتاليايي بلد بودند به بچهها زبان ياد ميدادند. مثلاً آقاي احمد سيدي از بچههاي تهران آموزش زبان ميداد. هر كس در هر زمينهاي اطلاعاتي داشت با ديگران در ميان ميگذاشت. برگزاري زيارت عاشورا، دعاي توسل و تلاوت قرآن هم مرتب انجام ميشد. مثلاً مناسبتهايي مثل دهه فجر را در آسايشگاه برگزار ميكرديم. حتي جايي را مانند بهشت زهرا درست ميكرديم و به صورت نمايش آئينهاي مذهبي را اجرا ميكرديم. با انجام اين كارها روحيه بچهها حفظ ميشد. وقتي از اسارت درآمديم فهميديم آن دوران چقدر برايمان پربار بوده است. يكي از بچههاي تبريز چندين زبان را ياد گرفته بود. خيلي از آزادگاني كه سواد نداشتند در دوران اسارت با سواد شدند. هيچ كس به خاطر مسائل مادي آنجا نبود كه بخواهد بگويد الان متضرر شدهام. بچهها با وجودشان از خودشان مايه ميگذاشتند و براي هم مهم بودند. طوري نبود كه هر كس تنها به خودش و منافعش فكر كند بلكه نگاه بچهها طوري بود كه كاملاً هواي هم را داشتند و مراقب هم بودند.»
عيسي نريميسا در 18 سالگي و در عمليات رمضان اسير ميشود. اين روحاني بسيجي كه از سال 61 تا 69 اسير بوده درباره روحيه ايثارگري آزادگان به «جوان» ميگويد:«هنگامي كه فهميديم زمان اسارتمان طولاني خواهد بود شروع به برنامهريزي كرديم. برنامه ريختيم تا دنبال يادگيري قرآن، نهجالبلاغه، زبان عربي و زبان انگليسي باشيم و نگذاريم وقتمان به بطالت بگذرد. برنامههاي فرهنگي مثل گروه فيلم و تئاتر و برنامههاي مناسبتي هم داشتيم. از لحاظ ورزشي هم سعي كرديم بدنهايمان را آماده نگه داريم. ورزشهاي رزمي مثل تكواندو، كاراته و كنگفو را كار ميكرديم. اين برنامهها خيلي روي بچهها تأثير گذاشته بود و آنها ساعتها اين كارها را انجام ميدادند و اصلاً متوجه گذر زمان نبودند. بعضي از بچهها به شوخي ميگفتند كاش روز، 30 ساعت بود تا ميرسيديم همه اين برنامهها را انجام دهيم. خيلي از بچهها در دوران اسارت قرآن و نهجالبلاغه را حفظ كردند يا زبان خارجي ياد گرفتند. همين برنامهها باعث ميشد تا روحيه ايثارگري و ازخودگذشتگي بچهها تقويت شود.»
اگر روحيه ايثارگري در ميان آزادگان حكمفرما نبود قطعاً تحمل دوران اسارت سخت و طاقتفرسا ميشد. آزادگان خلق و خويي را كه از جبههها و در كنار ديگر بسيجيها تقويت كرده بودند در دوران آزادگي به اشتراك گذاشتند تا در سراسر و هر لحظه روزهاي اسارت، روح «ايثار» و از خودگذشتي جاري باشد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]