واضح آرشیو وب فارسی:ورزش سه: مورینیو- ونگر؛ تاریخ یک دشمنی
حتی اگر آرسن ونگر روی حرفش بماند و فردا در الدترافورد برای دست دادن به سمت ژوزه مورینیو برود، چیزی از عمق دشمنی این دو کم نخواهد شد.
به گزارش "ورزش سه"، مورینیو در طول دوران مربیگری اش با مربیان زیادی درگیری لفظی پیدا کرد؛ از کلودیو رانیری و رافا بنیتس تا مانوئل پیگرینی و پپ گواردیولا اما این تنها دشمنی اش با ونگر است که مانند یک دیوار غیرقابل نفوذ، سالها پا برجا مانده و دوری 6 ساله آقای خاص از لیگ برتر هم نه تنها از کینه این دو کم نکرد، که در اولین فصل بازگشت مورینیو به چلسی، به یک درگیری فیزیکی حیرت انگیز ختم شد.
دو سال بعد از آن دعوای تمام عیار در استمفوردبریج، نشانه ای از صلح بین دو طرف دیده نمی شود. ونگر تنها تلاش می کند از دامن زدن به حاشیه ها خودداری کند و برای مورینیو هم، در بر همان پاشنه همیشگی می چرخد؛ حمله، حمله و حمله؛ حتی اگر سبک بازی تیمش با تاکتیکی که خود در مصاحبه هایش به کار می گیرد، متفاوت باشد؛ مورینیو هرچقدر که در مصاحبه هایش هجومی است، در زمین تنها به کسب نتیجه فکر می کند و در مقابل، برای ونگر، ارائه فوتبال زیبا، بخش مهمی از بازی/ نمایش است و این دقیقا نقطه ای است که این دو مربی را از هم جدا می کند و روی دو خط موازی قرار می دهد که هیچ وقت به هم نخواهند رسید. *** بازی زیبا یا نتیجه؟ سوالی که تقریبا به اندازه خود فوتبال قدمت دارد و البته هیچ وقت کسی پاسخی برای آن پیدا نکرده که همه را متقاعد کند. حتی زمانی که ارائه یک نمایش جذاب و تماشایی، بخشی از مفهوم "شیوه درستِ بازی کردن" بود، برای گروهی پیروزی در درجه اول اهمیت قرار داشت. یکی از اولین تقابل های جدی این دو فلسفه، بعد از قهرمانی هادرسفیلد در رقابت های FA Cup در سال 1922 اتفاق افتاد. هربرت چپمن (بعدها در آرسنال به اوج شهرت رسید) که به دلیل محرومیت، دو سال از فوتبال دور بود، بعد از برعهده گرفتن هدایت هادرسفیلد، تاکتیک اصلی تیمش را بر روی استفاده از ضدحملات و خراب کردن بازی حریف با خطاهای متعدد قرار داد و با همین شیوه توانستند پرستون نورث اِند را در فینال جام حذفی شکست بدهند اما نمایش شاگردان چپمن به اندازه ای با آنچه به عنوان شیوه درست بازی شناخته می شد، فاصله داشت که اتحادیه فوتبال انگلیس را هم به واکنش وا داشت.
این اتحادیه در بیانیه ، با ابراز تاسف عمیق از نمایش هادرسفیلد، ابراز امیدواری کرد که "دیگر در فینال های آینده، رفتارهای مشابهی صورت نگیرد." حتی نشریه محلی "هادرسفیلد اگزمینر" هم به جای ابراز خوشحالی از قهرمانی تیم این شهر، چپمن را "خرابکار بزرگ"، نامید. او یک قانون نانوشته اما مهم فوتبال را زیر پا گذاشته بود و این برای کسانی که این بازی را یک نمایش و سرگرمی می دانستند، غیرقابل قبول بود. *** هرچند، چند دهه بعد و با تجاری تر شدن فوتبال، پیروزی ارزشی هم تراز با بازی زیبا (و حتی بیشتر) پیدا کرد اما برای بسیاری، همچنان چطور بردن به اندازه خود پیروزی مهم است؛ از جمله آرسن ونگر که حتی در یک دهه ای که نتوانست با آرسنال به جامی دست پیدا کند، حاضر نشد برای کسب پیروزی، به تاکتیک های نتیجه گرایانه تری روی بیاورد؛ درست برعکس تیم های مورینیو که برای کسب پیروزی، رادیکال ترین شیوه های دفاعی را به کار گرفتند. همین فلسفه متفاوت، آغازگر جنگی شد که بیش از یک دهه بعد، پایانی برای آن متصور نیست. سال 2005 بود که ونگر در انتقاد از تاکتیک های چلسی که به قهرمانی این تیم با انبوهی از پیروزی های 1-0 منجر شد، گفت:" می دانم در دنیایی زندگی می کنیم که تنها برنده ها و بازنده ها وجود دارند اما وقتی یک تیم از اینکه ابتکار عمل را در بازی به دست بگیرد، امتناع می کند، فوتبال به خطر می افتد."
جواب مورینیو، آغاز رسمی جنگ بود:" ونگر یک مشکل واقعی با ما دارد و فکر می کنم او چیزی است که در انگلیس به آن فضول می گویند. او از آن دست آدم هایی است که دوست دارند دائما به بقیه نگاه کنند. اینها آدم هایی هستند که حتی در خانه شان یک تلسکوپ بزرگ دارند و می خواهند ببیند در خانه بقیه چه اتفاقاتی رخ می دهد. ونگر باید یکی از این آدم ها باشد. این یک بیماری است. او دائما در مورد چلسی حرف می زند؛ حرف می زند و حرف می زند." و پاسخ تندتر ونگر:" وقتی موفقیت را در دسترس افراد احمق می گذارید، این باعث باهوش تر شدن آنها نمی شود. این اتفاق آنها را احمق تر می کند." بعد از 12 سال، اگر اظهارنظرهای متقابل مورینیو و ونگر را مرور کنیم، بیش از همه به همان موتیف همیشگی "نتیجه در مقابل درست بازی کردن" برمی خوریم. مثلا آنجایی که مورینیو، در اشاره به عدم موفقیت آرسنال در کسب قهرمانی در جام های مختلف، ونگر را "متخصص شکست" می نامد یا زمانی که ونگر، توصیه مورینیو به ایکر کاسیاس و سرخیو راموس برای گرفتن کارت زرد مصلحتی مقابل آژاکس را وحشتناک توصیف کرد و گفت:" حیف است که تیم بزرگی مانند رئال این کارها را میکند." *** نشریه فورفورتو چند روزپیش فهرستی از بهترین تیم های تاریخ فوتبال منتشر کرده بود؛ تیم هایی که با ارائه نمایش هایی جذاب، به قهرمانی های پرتعدادی هم رسیدند؛ از آژاکس دهه 70 و رئال دهه 50 تا میلان ساکی و بارسای پپ. تیم هایی که برای همیشه در پانتئون بهترین تیم های تاریخ فوتبال جایگاهی دست نیافتنی خواهند داشت. اما خیلی از تیم ها هرگز فرصت پیدا نمی کنند به نزدیکی این تیم های فراموش نشدنی نزدیک شوند؛ برای همین مربیانی مانند مورینیو و ونگر باید تصمیم بگیرند که در کدام سمت این خط موازی بایستند؛ در مسیر بازی زیبا یا فوتبال نتیجه گرا.
شاید ونگر برای اینکه به سال ها ناکامی اش در لیگ برتر پایان بدهد، کمی از موضع اش عقب نشینی کند اما مورینیو، حتی بعد از اخراج از چلسی و تردیدهایی که در مورد تیم این فصلش وجود دارد، قصد ندارد شیوه دیگری انتخاب کند. چه اینکه همین امروز هم در کنفرانس مطبوعاتی اش گفت:" فکر می کنم آقای ونگر از احترام همه شما برخوردار است اما من از این احترام برخوردار نیستم. به ویژه اینکه آخرین جام من 18 ماه قبل بود، نه 18 سال قبل. اما من شیوه خودم را دنبال می کنم زیرا می خواهم برای چهارمین بار قهرمان لیگ برتر شوم." بهنام جعفرزاده
21:50 1395/08/28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش سه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]