واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: بزرگترین آزمون برای ترامپ/ پژوهشگری که حمله روسیه به کریمه را پیشبینی کرده بود: احتمالا جنگ جهانیسوم از لتونی آغاز میشود
گام بعدی او میتواند خطرناکتر باشد و آن به احتمال زیاد حمله به کشورهایی در حوزه بالتیک است که از اعضای ناتو هستند. او تعداد زیادی سرباز یونیفورمپوش را به مرزهای بینالمللی اعزام کرده است. در این میان ناتو محتاطانه سکوت کرده است.
آفتابنیوز : سرویس بینالملل- «پائول دی میلر» استاد مطالعات امنیت بین الملل در دانشگاه دفاع ملی در واشنگتن در مطلب تازهای در نشریه «فارین پالسی» با اشاره به جاهطلبیهای روسیه در حوزه بالتیک و کشورهای شرق اروپا مینویسد: «چهار سال پیش زمانی که تهاجم روسیه به اوکراین را پیشبینی کرده بودم، پیشبینی بعدی من وقوع تجاوزهای ادامهدار دیگر روسیه در حوزه بالتیک بود. به گمان من این حوزه اولین و بزرگترین آزمون برای دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا خواهد بود. «ولادیمیر پوتین» رییسجمهوری روسیه یک هدف مشخص و استراتژیای کلان را پیشروی خود قرار داده است. با این حال، این استراتژی به اندازه کافی واقعگرایانه نیست. برخی استدلال میکنند او اساسا منطقی عمل میکند و اهداف دفاعی را مدنظر قرار داده است و گسترش ناتو را تهدیدی علیه خود میداند و باور دارد که غرب حوزه نفوذ خود را با هزینه روسیه گسترش داده و اکنون وقت انتقامگیری روسها از غرب است به همینخاطر است که اوکراین به عنوان منطقه بحرانی در گسل غربی در نظر گرفته شده است.»
به گزارش آفتابنیوز؛ این تحلیلگر اما اشاره میکند که این تحلیل بیپایه است و در اینباره میافزاید: «پوتین نیز یک انسان است و صرفا مبتنی بر محاسبات سرد و بیروح عقلانی عمل نمیکند. ما انسانها منافع شخصی خود را نیز در نظر میگیریم؛ منافعی که برآمده از پیشفرضهای عمیقتر و اعتقادات ما هستند؛ همان اعتقاداتی که از آن تحت عنوان مذهب یا ایدئولوژی یاد میشود. پوتین معتقد است که سلطه روسیه بر خارج از مرزها برای تامین امنیت داخلی روسیه اهمیت دارد و امری کلیدی درباره ملیت روسی و سرنوشت تاریخی روسیه است که او برای آن متصور است. اظهارات و افکار پوتین صرفا ناسیونالیستی (ملیگرایانه) نیستند بلکه ترکیبی از مذهب مسیحیت ارتدکس و ملیگرایی روسی است که پیروان آن خود را صاحب رسالت و ماموریت برای فظ و گسترش ایمان و عقیده شان میدانند.»
این تحلیلگر معتقد است که پوتین جهان را از زاویه دید ناسیونالیستی مذهبی روسی میبیند و غرب را ذاتا یک تهدید و عامل انحطاط میداند چرا که باور دارد جهانیشدن توطئه غربی است و باعث زوال هویت ملی و بومی کشورها میشود. از دید پوتین وجود ناتو مانعی برای احیای عظمت روسیه است. در نتیجه استراتژی بزرگ پوتین در هم شکستن پیمان ناتو است.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه مینویسد: «پوتین در فرسودهکردن اعبتار ناتو موفق بوده است. او هدفش را در گذشته دنبال کرده است؛ در اوکراین و گرجستان. روسیه بهطور علنی با عضویت دو کشور در ناتو مخالفت کرده است و پس از سرپیچی آنان به این دو کشور حمله نظامی کرد. اوستیای جنوبی، کریمه و ابخازیا مناطق اشغالشده توسط سربازان روس پس از تهاجم به گرجستان و اوکراین بودهاند؛ آنهم به مناطق مورد مناقشه. پوتین در حال حاضر از دوران جنگ سرد به این سو بهترین فرصت را برای ادامه گسترشطلبی روسی پیدا کرده است. گام بعدی او میتواند خطرناکتر باشد و آن به احتمال زیاد حمله به کشورهایی در حوزه بالتیک است که از اعضای ناتو هستند. او تعداد زیادی سرباز یونیفورمپوش را به مرزهای بینالمللی اعزام کرده است. در این میان ناتو محتاطانه سکوت کرده است.»
این تحلیلگر پیشبینی میکند که احتمال آن وجود دارد که پوتین بخواهد بحران نظامیای را مشابه آنچه در شرق اوکراین روی داد در لتونی ایجاد کند و در اینباره مینویسد: «یک چهارم از شهروندان لتونی روسزبان هستند. احتمال آن وجود دارد که او مردم روسزبان را به اعتراض تحریک کند و سپس از طرح موضوع آزار و اذیت اقلیتها به بهانه «حفاظت بینالمللی» وارد عمل شود. اعضای گروهی تحت عنوان «جبهه مردمی برای آزادی بالتیک روسی» به خوبی آموزش دیدهاند و میتوانند اقدامات تروریستی نیز انجام دهد.»
نویسنده این مطلب پیشر در یادداشتی در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۱۴ میلادی در سایت اندیشکده «رند» نوشته بود که حمله روسیه به کریمه بسیاری از ناظران را شگفتزده کرد اما او این موضوع را در فارین پالسی در دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی پیشبینی کرده بود. او در یادداشتاش در سایت «رند» مینویسد: «دو سال پیش استدلال کردم که علیرغم پایان جنگ سرد، امریکا هنوز هم باید روسیه را یک قدرت بزرگ خصمانه در نظر گیرد. پس از حمله روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ میلادی گفتم که باید منتظر پیامدهای آن برای اوکراین باشیم و استدلال کردم که پوتین میخواهد با حملات نظامی خارجی حس تحسین ملیگرایانه را در داخل کشورش به نفع خود برانگیزد. در آن زمان در صفحات نشریه «فارین افیرز» بسیاری از تحلیلگران من را متهم به طرح سناریویی برای جنجالآفرینی و بدبینی بیش از اندازه کردند.»
او مینویسد: «خطای تحلیلگران و بسیاری از تصمیمگیرندگان در امریکا این است که فکر میکنند معیار محاسبات مردم دیگر کشورهای جهان نیز درست مثل آنهاست. آنان نمیتواند فکر کنند که مردم در کشورهای دیگر متفاوت فکر میکنند و عوامل مختلف دیگری را نیز در تصمیمگیریهای خود در نظر میگیرند.»
۲۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]