واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: حضرت آیت الله مجتبی تهرانی با تشریح عوامل غرور و تأکیدبر اینکه غرور به انسان آرامش کاذب میدهد، امام حسین(ع) را ضد غروری معرفی کرد که از مغرورین دست گیری میکرد . مروری بر مباحث گذشته بحث ما راجع به قیام و حرکت امامحسین(ع) بود.عرض کردم این قیام صحیفه و مجموعهای از درسها برای ابنای بشر در ابعاد گوناگون معرفتیِ معنوی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی است. همچنین عرض کردم امامحسین مُصلحی غیور و انسانی ضد غرور بود؛ نه کسی را مغرور کرد، نه خود مغرور بود، بلکه انسانی بود که میخواست دیگران را از ورطه غرور نجات دهد. ضد غروری که از مغرورین دست گیری میکرد بحث ما به مطلب سوم در بحث غرور رسید. یکوقت میگوییم شخصی مغرور نشد، یک وقت میگوییم کسی را مغرور نکرد، سوم؛ اینکه از مغرورین دستگیری کرد. بحث من در این قسمت سوم است. البته در گذشته اشاراتی داشتم، حالا میخواهم یک مقدار مفصل وارد شوم و جهتش این است که اگر ما در مقاطع مختلف در این حرکت و قیام به فرمایشات امامحسین(ع) مراجعه کنیم، میبینیم حضرت زیاد بر روی عامل غرور تکیه میکند. من نمونههایی را به صورت جداگانه گفتم و پیش آمدم، حالا کسانی که اهلش هستند مراجعه کنند و مفصلش را در تایخ ببینند. مثلاً حضرت در منزل بیضه هنگام ملاقات با حرّ یا مثلاً در روز عاشورا روی مسئله غرور تکیه میکند. حضرت در اولین سخنرانیاش تا آخرین لحظات، روی همین مطلب تکیه میکند. حتی حضرت در مناجات لحظات آخر، غرور را مطرح میکند. اگر کسی اهل تحقیق باشد، میبیند از آن اول تا آخر، امام حسین، روی این عامل خیلی مانور داده است. حالا من بخشی از اولین سخنرانی امامحسین(ع) در روز عاشورا را مطرح میکنم، بعد سراغ توضیح میروم. اولین خطبه حضرت در روز عاشورا امام حسین در اولین سخنرانیِ روز عاشورا جملاتی فرمودند و در تاریخ دارد که برخی سخنرانی امامحسین(ع) را قطع کردند، اما چه کسانی قطع کردند این مسئلهای است که من به شما عرض میکنم. حضرت اول از اینجا شروع کردند؛ «أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَاتَعْجَلُوا حَتَّى أَعِظَکُمْ بِمَا یَحِقُّ لَکُمْ عَلَیَّ وَ حَتَّى أَعْذِرَ عَلَیْکُمْ فَإِنْ أَعْطَیْتُمُونِیَ النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِکَ أَسْعَد» حرف من را گوش کنید، عجله نکنید میخواهم به آنچه حق شما بر من است، پندتان دهم! یعنی وظیفهام این است که به شما پند دهم. وظیفه اولیای خدا همین بوده است و میخواهم بگویم که چه شد که من به اینجا آمدم؟ برای چه آمدم؟ در ادامه حضرت به این جمله رسید که: «إِنّ َوَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِین» (بحارالأنوار، ج 45، ص 5) یکوقت متوجه شد صدای گریه و شیون، از خیمهها بلند شد. سخنرانیاش را قطع کرد. دارد حضرت، اباالفضل(ع) و علی اکبر(ع) را خواست، همین دو نفر، یعنی برادر و پسرش را، گفت: بروید و به اینها بگویید ساکت باشند! من میخواهم حرف بزنم. شما گریهها در پیش دارید. خیلی عجیب است، شما گریهها در پیش دارید. الآن ساکت شوید و بگذارید من حرفهایم را بزنم. اینها رفتند اهل خیام را ساکت کردند. عامل اصلی غرور بعد حضرت این جملات را فرمود: «عباد الله اتقوا الله و کونوا من الدنیا علی حذر فإن الدنیا لو بقیت علی احد او بقی علیها احد لکانت الانبیاءُ احق بالبقاء و اوّلی بالرداء و رضا بالقضاء غیر أن الله ما خلق الدنیا للفناء فجدیدها وال و نعیمها مضمحل سرورها مکفهر و المنزلُ طلعه و الدارُ طلعه فتزودّوا فإن خیر زاد التقوی و اتقوا الله لعلکم تفلحون، ایها الناس! ان الله تعالی خلق الدنیا فجعلها دار فناء و زوال متصرفه و اهلها حالاً بعدها فالمغرور من غرته و الشقی من فَتَنَتهُ و لا تغرّنکم هذه الدنیا فانها تقطع رجاء من رکَن الیها و تخیب طمع من طمع فیها». من این جملات را کامل خواندم چون یک ماهیت و حقیقتی را در ربط با غرور بیان میکند؛ لذا تا حدی که امکان دارد برایتان ترجمه میکنم. حضرت شروع کرد به سخنرانی و فرمود: بندگان خدا از خدا بترسید، دین داشته باشید، از دنیا هم در حذر باشید، اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران برای بقا سزاوارتر و جلب خوشنودی آنان بهتر بود و این حکم نیز خوشایندتر بود، ولی هرگز چنین نیست. حضرت در اینجا دو تا چیز را مطرح میکند یکی اینکه دنیا به یک نفر داده نمیشود، دیگر اینکه دنیا برای همیشه نیست. چرا؟ چون خداوند دنیا را برای فانی شدن آفرید، تازههایش کهنه، نعمتهایش زایل و سرور و شادیاش به غم و اندوه مبدل خواهد گردید. به اصطلاح ما، دون منزلی است، منزل پستی است و خانه موقتی است، پس برای آخرت خود توشهای برگیرید؛ بهترین توشه آخرت تقوا و بیم از خدا است. همسویی زیارت اربعین و خطبه امام حسین(ع) بعد حضرت فرمود: ای مردم! خداوند دنیا را محل فنا و زوال قرار داد که اهل خویش را تغییر میدهد و وضعشان را دگرگون میسازد. مغرور و فریب خورده کسی است که فریب دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که شیفته دنیا گردد. این دنیا شما را نفریبد چون هر کس به آن تکیه کند ناامیدش سازد و هر کس بر او طمع کند به یأس و ناامیدیاش کشاند. من بحث را از اینجا شروع میکنم. شما دیدید چند چیز بود که حتی در زیارت اربعین هم، امام صادق(ع) روی آن تکیه کرد. فرمود: «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا» (بحارالأنوار، ج 98، ص 331) در زیارت اربعین هم، امام صادق(ع) همین عامل غرور را مطرح میکند. معنای غرور اصلاً غرور چیست؟ غرور یعنی چه؟ آخرین جلسه در جلسه دوازدهم ایام عاشورا بود، در آنجا تعریفی را که علمای اخلاق از غرور کرده بودند، گذرا نقل کردم و رد شدم. حالا میخواهم فرمایشات امامحسین(ع) را باز کنم. علمای اخلاق میگویندغرور: «سکون النفس اذا ما یُوافقُ الهوی» آرامش روحی که انسان بر اثر رسیدن به خواستههای نفسانیاش پیدا میکند غرور است. پول میخواستم به آن رسیدم، احساس آرامشی که کردم، این همان غرور است. یعنی انسان آنگاه که به خواستههای نفسانیاش رسید، آنجا آرامش که پیدا میکند، اسم این سکون و آرامش را غرور میگذارند. این در اصطلاح علمای اخلاق است. مباحث مربوط به غرور، بیش از بیست مبحث و موضوع مختلف است که حالا من نمیخواهم وارد شوم، فقط میخواهم وارد مبحث عوامل غرور شوم. به تعبیر من، غرور یک مثلث است. یک شخص فریب خورده داریم، یک چیز فریب دهنده داریم و بعد هم فریب. فریب خورده انسان است، اما فریب دهنده لازم نیست انسان باشد، فریب دهنده هر چه میتواند باشد و ضلع سوم، فریب است. در هر غرور، این سه تا وجود دارد. در لغت هم که شما بروید، میبینید که «غرَّ یغُرُّ» متعدی است و همین را میرساند. غَرَّه یعنی او فریبش داد. غرور به انسان آرامش کاذب میدهد وقتی به معارفمان مراجعه میکنیم، در قرآن و روایات وارد شده، به مسئله عاملی که انسان را فریب میدهد اشاره شده است. این هم که گفته میشود «فریب» جهتش این است که برای انسان آرامش میآورد، ولی آرامشش حقیقی نیست، کاذب است. این مهم است. اشتباه کاری شده است. مثل این که آدم در یک شب تاریک ظلمانی دنبال پول بگردد، کسی هم چیزی مثل اسکناس از نظر شکل و حجم درست کند و بعد یک بسته بزرگ به دستش بدهد و بگوید بگیر اینها همهاش چند صد هزاری است، چند صد میلیونی است؛ آن فرد چهقدر خوشحال میشود؟ چه آرامشی پیدا میکند؟ ولی وقتی روز میشود و بسته را باز میکند، میبیند که یک مشت کاغذ است، پول نیست. این یعنی فریب. غرور که میگویند آرامش روحی موافق با هواهای نفسانی است، این است. بر اثر رسیدن به آنچه که موافق هوای نفس است، غرور ایجاد میشود. اما آیا این حقیقت دارد؟ حالا میرسم چون در گذشته گفتم منشأ غرور، جهل است؛ آن هم جهل مرکب. عوامل غرور؛ دنیا و زندگی دنیا در معارف ما، دو عامل در باب غرور مطرح شده است. آیات قرآن متعدد است، یکی همین آیه که من اول بحثم گفتم «الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا» زندگی دنیایی اینها را فریب داده است. آیات دیگر هم داریم «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»(غررالحکم، ص 136 ) این آیه در سوره آل عمران است. آیات متعددی داریم که از حیات دنیا به عنوان عامل غرور تعبیر میکند. ما در روایاتمان زیاد داریم که خود دنیا را به عنوان منشاء غرور مطرح میکند. روایت از علی(علیهالسلام) «من اغترَّ بالدنیا اغترَّ بالمنی» (نهجالبلاغة، ص256 ) خود دنیا را میآورد یا در خطبه صد و هفتاد و هفت میفرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْیَا تَغُرُّ الْمُؤَمِّلَ لَهَا»(نهجالبلاغة، ص 492) ای مردم دنیا آرزومندان خویش را فریب میدهد. اینجا هم عامل را دنیا معرفی میکند. در خطاب به کسی که دنیا را ذم کرد، میفرماید: «أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا» (نهجالبلاغة، ص 480) باز خود دنیا است. در آن سخن معروف که از امیرالمؤمنین(ع) منقول است که «یَادُنْیَا یَادُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّی! أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ؟ لَاحَانَ حِینُکِ! هَیْهَاتَ! غُرِّی غَیْرِی! لَاحَاجَةَ لِیفِیکِ قَدْطَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً» همهاش دنیا است. امام حسین هم، در خطبهاش دنیا را مطرح میکند. در اینجا میفرماید: «ایها الناس! ان الله تعالی خلق الدنیا فجعلها دار فنا و زوال المتصرفه باهلها حالاً بعد حال فالمغرور من غرّته و الشقی من فَتَنَتهُ فلا تغُرَّنکم هذه الدنیا» خیلی صریح میگوید. در زیارت اربعین هم که از امام صادق(ع) بود، میفرماید: «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا» تفاوت دنیا و حیات دنیا آیا بین حیات دنیا با خود دنیا فرق است که در آیات، حیات دنیا بود و در روایات خود دنیا مطرح شده است؟ این حرفهایم را کسانی که اهلش هستند دقت کنند. میخواهم موقعیت را کمی برایتان ترسیم کنم. روز عاشورا دو لشکر رو به روی هم ایستادند، حضرت دارد اولین سخنرانی را میکند. وقتی شروع میکند صحبت کردن، روی هر دو عامل غرور دست میگذارد. یک؛ میگوید اگر تمام دنیا را به یک نفر بدهند، دو؛ اگر یک نفر در دنیا بخواهد باقی بماند، به اصطلاح طول عمر. این حیات است، آن خود دنیا است، هر دو تا را پیش میکشد. بدان که اینها هیچ کدام، نه دنیا به دست یک نفر باقی میماند، نه حیات دنیاتا ابد میماند. بعد میفرماید: «عباد الله اتقوا الله و کونوا من الدنیا علی حذر فإن الدنیا لو بقیت علی احد او بقی علیها احد لکانت الانبیاءُ احق بالبقی» یعنی بالأخره این دنیا تمام شدنی است. هر دو امام حسین را به کار میگیرد، هم خود دنیا را و هم حیات دنیا را. میگوید: اگر بنا بود اینگونه باشد، همه دنیا را به کسی دهند یا یک کسی بماند، بالأخره دنیا تمام شدنی است؛ انبیا سزاوارتر بودند که همه دنیا را به آنها بدهند و تا آخر در دنیا بمانند، ولی آخر دارد و به پایان میرسد. همیشه بودن و سرخوش بودن همه اینها مقدمه چینی است تا آنجا که فرمود: «فالمغرور من غرت ایها الناس» قضیه چیست؟ انسان میخواهد همیشه باشد و زنده بماند و دیگر اینکه همیشه خوش باشد، دو چیز را میخواهد. هم از فنا میترسد و هم از ناخوشی گریزان است. این حرف بدی نیست، چیز خوبی است، خدا در نهاد ما گذاشته است، کسی را به خاطر این حرفها سرزنش نمیکنیم! پس قضیه چیست؟ حقیقت این است که کسی که دنبال دنیا برود راه گم کرده است. مثل همان کسی که در شب تاریک، کاغذها را در دست تو گذاشت و تو خیال کردی اسکناس است. یک مشت آهنپاره ریختند تو خیال کردی طلا و جواهرات است بعد چشم باز کردی دیدی اشتباه میکردی، کسی هم که به دنبال دنیا برود و فریب دنیا را بخورد، بداند که بیجا دلش خوش است. امام حسین هم دست روی همین نکته گذاشته است و دارد غرور را دقیق معنا میکند، هر دو تایش در عبارت امام بود. هم بودِ همیشگی را گفت، هم دنیا را که وقتی پول گیرت آمد، خیال میکنی تمام مشکلاتت حل است، تمام تلخیها مبدل به شیرینی میشود، اما اشتباه میکنی. مهم اینجا است که انشاءالله بعد وارد بحثم میشوم. 998 امامحسین(ع) حضرت آیت الله مجتبی تهرانی عاشورا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]