واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زندگي مشترك لقمه آماده نيست
بسياري از جوانان امروزي ازدواج را يك چالش مفيد براي رسيدن به تكامل، رشد و آرامش بخشيدن به طرف مقابل خود نميدانند. امكان ازدواج براي بسياري از جوانان در سايه امكاناتي فراهم ميشود كه به نظر آنان بايد باشد تا تحقق يابد، در حالي كه اين شرايط همان چيزي ميتواند باشد كه زوجين در كنار هم و با به اشتراك گذاشتن تواناييهايشان به آن ميرسند در حالي كه اكثر جوانان لقمه آماده ميخواهند.
نویسنده : دكتر مريم رئوفي*

دختران در پي يافتن همسري بدون نقص و كامل هستند و خانوادههايشان هم بر اين امر تأكيد دارند. پسران هم تصور ميكنند براي ازدواج بايد همه چيز فراهم باشد تا قدم پيش بگذارند، بنابراين ازدواج را به تأخير مياندازند و به ناچار وارد درگيريهاي عاطفي و ارتباطهاي دوستي خارج از ازدواج ميشوند. اين در حالي است كه نيازهايشان را پاسخ نگرفته و با شكستهاي عاطفي، ضربههاي روحي و جسمي و انواع سرخوردگيها مواجه ميشوند.
آيا بالغ شدهاند؟
بدون شك علاوه بر توانايي مالي يكي از فاكتورهاي مهم در ازدواج رسيدن فرد به بلوغ عقلي و عاطفي است. اين بلوغ فرد را براي پذيرش زندگي مشترك آماده كرده و انگيزه و محرك او براي يافتن شريك مناسب در زندگي است. اما با وجود بلوغ جنسي بسياري از جوانان ما به بلوغ عقلي و عاطفي نرسيدهاند و توانايي پذيرش و اداره يك زندگي جديد را ندارند. البته در اين زمينه بايد خانوادهها را مقصر دانست كه فرزندان خود را براي زندگي مستقلانه آماده نميكنند. انگيزه زوج شدن از سه نياز اصلي در انسان برميخيزد و شامل نياز به بقا و ادامه نسل، نياز به تعلق و دوست داشتن و نياز جنسي است. اين نيازها در همه افراد وجود دارد و آنها را به سمت ازدواج و تشكيل خانواده و تعلق يافتن به ديگري هدايت ميكند.
اگر چه ازدواج ميتواند به نيازهاي ديگري چون احساس ارزشمندي و يافتن وجهه اجتماعي و لذت بردن نيز پاسخ دهد اما اينكه چرا جوانان امروزي به اين نيازهاي اساسيشان نميپردازند و براي رسيدن به آن تلاشي نميكنند، نياز به بررسي همهجانبه دارد. با اين وصف ميتوان گفت زندگي امروز در گذر تغيير سبك قرار گرفته است. خيلي از افراد به نوعي به زندگي انفرادي گرايش پيدا كردهاند و به جاي لذت بردن از جمع به تنهايي و فردگرايي روي آوردهاند.
آيا مسئوليتپذير هستند؟
تغيير سبك زندگي از سنتي به مدرنيته و نفوذ تكنولوژي موجب شده مردم به لذتهاي انفرادي گرايش پيدا كنند و كمتر به برقراري ارتباطهايي كه به احساس تعلق آنها پاسخ دهد بپردازند.
در عوض آنها نيازهايشان را از طرق سادهتر و بيمسئوليتتري كه نياز به تلاش و كوشش كمتري دارد برآورده ميكنند. اين سبك زندگي ارتباط خانوادهها را كمتر كرده است چراكه افراد براي تأمين زندگي مجبور هستند در اماكن و شهرهايي دور از هم كار، تحصيل يا زندگي كنند. به دليل زماني كه آنها به خود اختصاص ميدهند فرصت كمتري براي مراوده با يكديگر دارند. به همين دليل ميزان تأثيري هم كه وجود دارد كاهش يافته و به ناچار لذتها هم انفرادي ميشود. همچنين فرصت براي تحصيل در بين زنان و مردان يكسان شده و افراد ترجيح ميدهند تنها بمانند و تحصيلاتشان را تكميل كنند. زنها دوست دارند شغلي داشته باشند و مستقلانه زندگي كنند. به دليل استرس حاصل از زندگي مدرن و پرمشغله تمايل به مراوده با افراد فاميل و آشنايان كمتر شده و خستگي فكري مردم را از ارتباط با يكديگر بازداشته است.
اين سبك از زندگي نيازي به احساس مسئوليت، تعهد، اشتراك، تلاش براي ايجاد دلبستگي، همدلي، همراهي، مهرباني، انصاف، عدالت، گذشت و فداكاري، درك متقابل، پذيرش و بسياري ديگر از ارزشهاي اخلاقي كه براي يك زندگي مشترك زناشويي لازم است را ندارد.
افراد با گذر از اين ارزشها به صورت سطحي به نيازهايشان پاسخ ميدهند و مهارتهاي لازم براي نقشآفريني در يك زندگي مشترك را كسب نميكنند. از زندگي انفرادي خود لذت ميبرند و خود را درگير چالشهاي زندگي زناشويي هم نميكنند. اين بيمسئوليتي اگر چه به ظاهر شيرين و سهل است اما با مشكلاتي نيز همراه است كه اولين اثر آن فروپاشي اخلاق و اضمحلال خانواده است. اين پديده موجب خودخواهي و خودمحوري افراد در مراوده و ارتباطهاي انساني ميشود چراكه وقتي فرد نتواند براي خانوادهاش نقشآفريني كند چگونه ميتواند براي سايرين مؤثر و مفيد باشد. اگر خانواده سالمي نباشد چگونه ميتوان به انتقال فرهنگ و ارزشهاي اخلاقي به نسل بعد اميدوار بود. خانوادهها هم نميتوانند در انتخاب همسر براي فرزندان خود دخالت كنند زيرا از يك طرف مشكلات اقتصادي آنها را محدود ميكند و از طرف ديگر جوانان مايل هستند خودشان در اين امر تصميم بگيرند.
چرا تن به ازدواج نميدهند؟
واقعيت اين است كه اين ديدگاه كه ازدواج امري دست و پا گير است به سرعت در بين جوانان اشاعه يافته است. لذت زندگي زناشويي و تلاش براي حفظ آن رنگ باخته و دختران و پسران با وجود نياز به تشكيل زندگي و همسرگزيني ترجيح ميدهند به زندگي انفرادي خود ادامه دهند و مسئوليت كمتري براي ادامه زندگي داشته و به تنهايي از زندگي لذت ببرند و دردسر كمتري هم تقبل كنند.
از طرف ديگر عدم موفقيت بسياري از زوجين در زندگي مشترك به دليل مجهز نبودن به مهارتهاي زندگي به اشاعه اين تفكر در بين جوانان در آستانه تصميمگيري و ترس از شكست خوردن كمك كرده است تا از ازدواج منصرف شوند. اين مشكلات موجب شده جوانان امروز بدون كار و پشتوانه كمك خانوادههايشان به تأمين مخارج ازدواج، جهيزيه، مهريه، لباس، مسكن، ماشين، سفر و... مخارج گسترده ديگري كه از برآوردن آن عاجز هستند را افزوده و در نهايت نيز ازدواج نكردن را ترجيح دهند.
چه بايد كرد؟
در واقع تلاشي كه ميتوان براي تشويق جوانان به ازدواج صورت داد ابعاد گستردهاي را دربر ميگيرد. بايد ازدواج به عنوان يك ارزش در نگرش جوان امروزي نقش ببندد و نقش ازدواج در برآوردن نيازهاي اساسي انسان پررنگ شود. بايد تفكر زندگي انفرادي و مشكلاتش به آنان گوشزد شود و براي امكان فراگيري مهارتهاي زندگي زناشويي توسط دستاندركاران اقدامات جديتري صورت گيرد. تفكر سادهزيستي به جاي برگزاري مراسم پرتجمل و پرهزينه جايگزين شود. همچنين روحيه خلاق و تفكر مثبت در استفاده از امكانات موجود براي بهرهبرداري از سرمايههاي جامعه رواج يابد. در اين صورت ميتوان اميدوار بود كه ازدواج آسانتر و با انگيزه بيشتري صورت گيرد.
خانوادهها نقش مؤثري در اشاعه فرهنگ ازدواج دارند. منفيگرايي نسبت ازدواج و پررنگ جلوه دادن مشكلات اقتصادي و بالا بردن توقع فرزندان از ازدواج توسط خانوادهها صورت ميگيرد. در حالي كه دير ازدواج كردن جوانان تبعات گستردهتري براي خانوادهها دارد. آسيبهايي كه جبران آنها تلاش به مراتب بيشتري ميطلبد.
* روانشناس و مشاور
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]