تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، تاج سوره‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834155042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهادت پاداش 10سال مجاهدت سردار بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شهادت پاداش 10سال مجاهدت سردار بود
شهيد حبيب‌الله قنبري از نسل رزمندگاني بود كه روزگاري نه چندان دور عاشورايي به نام دفاع مقدس را رقم زدند.
نویسنده : زينب محمودي عالمي 


شهيد حبيب‌الله قنبري از نسل رزمندگاني بود كه روزگاري نه چندان دور عاشورايي به نام دفاع مقدس را رقم زدند. شيرمرداني كه امروز نيز رخت رزم از تن خارج نكرده و همچنان در ميادين نبرد جبهه مقاومت اسلامي حضور مي‌يابند. شهيد قنبري زمان شهادت 50 سال داشت، سال‌ها از عمرش را در جهاد گذرانده بود و از جانبازان دفاع مقدس به شمار مي‌رفت كه عاقبت نيز دوشادوش رزمندگان نسل جوان كشورمان در كربلاي خان طومان جنگيد و مظلومانه به شهادت رسيد. متن زير گفت‌وگوي ما با برادر و همسر شهيد است كه پيش رو داريد.

حاجي قنبري برادر شهيد و از همرزمانش
كمي از جو خانواده‌تان بگوييد كه يك شهيد در دامان خودش پرورش داده است.
ما يك خواهر و شش برادر بوديم كه برادر شهيدم بهمن از من بزرگ‌تر بود. بهمن متولد سال 1345بود و سال 61 به عنوان داوطلب بسيجي به جبهه رفت. خانواده ما مذهبي و سنتي هستند. زمان طاغوت كه دخترخانم‌ها بايد براي ادامه تحصيل حجابشان را كنار مي‌گذاشتند مدير مدرسه خواهرم گفته بود بايد براي آمدن به مدرسه حجابش را بردارد. مادرمان مي‌گفت اگر اينطوري قرار است درس بخواند اصلا به مدرسه نرود. پدرم كارگر چيت‌سازي بهشهر بود و با رزق حلال ما را تربيت كرد. مادرم 13 سال قبل و پدرم چهار سال پيش مرحوم شدند.
گفتيد كه برادرتان از رزمندگان دفاع مقدس بودند، خود شما هم سابقه همرزمي با ايشان را داشتيد؟
از اوايل سال 64 من و برادرم همرزم بوديم و واحدمان يكي بود. مي‌ديدم در سخت‌ترين شرايط صبوري مي‌كند و پيگير كارها مي‌شود و كاري را روي زمين نمي‌گذارد. همه برادرم را به عنوان آدم خيلي شوخ طبع مي‌شناختند كه در سخت‌ترين شرايط شوخي مي‌كرد. حبيب‌الله از هياهو و اينكه ديگران از كارهاي خوبش باخبر شوند، پرهيز داشت. خيلي ناشناس بود و بعد از شهادتش مردم او را شناختند. شهيد حتي از عكس گرفتن پرهيز مي‌كرد. از زمان جنگ تحميلي عكس نداشت و دوست داشت گمنام بماند.
ايشان در طول حضور در جبهه مجروح شده بودند؟
برادرم 35 درصد مجروحيت جانبازي از زمان جنگ تحميلي داشت. جانباز شيميايي بود اما دنبال درصدش نرفته بود. در دفاع مقدس حدود دو سال و نيم با عصا در جنگ شركت مي‌كرد و در همان حالت در خط هم حضور مي‌يافت. آن موقع رسم بود كسي كه مجروح مي‌شود حداقل عقب‌تر از خط مقدم فعاليت كند. اما برادرم با اينكه استخوان كف پايش آسيب جدي ديده بود، دو ماه زودتر گچ را باز كرد و با عصا به منطقه رفت. از سال 60 يا 61 تا پايان جنگ در جبهه ماند و بالاي 84 ماه سابقه حضور در مناطق عملياتي داشت.
چه زماني به شهادت رسيدند؟ نحوه شهادتشان چگونه بود؟
برادرم 15 فروردين 95 به سوريه اعزام شد و 16 ارديبهشت به شهادت رسيد. حبيب الله يكي از 13 شهيد گلگون كفن خان طومان سوريه است. نحوه شهادتشان اينطور بود كه حوالي ساعت يك بعد‌ازظهر روز پنج‌شنبه كه مصادف با روزعيد مبعث بود، دشمن به مواضع آنها حمله مي‌كند. ساعت يك و نيم بعد از ظهر در همان ابتداي درگيري برادرم به شهادت مي‌رسد و يكي از بچه‌هاي فاطميون پيكرش را به عقب مي‌آورد. فرداي آن روز جمعه 17 ارديبهشت به ما اطلاع دادند كه حبيب الله به شهادت رسيده است. سه روز بعد هم پيكرش بازگشت و روز 21 ارديبهشت در بهشت فاطمه بهشهر به خاك سپرده شد.
از شنيدن خبر شهادت برادرتان چه حسي داشتيد؟
شهادت توفيقي بود كه بهمن سال‌هاي سال دنبالش بود و عاقبت به آن رسيد. فقط براي ما دوري از او كمي سخت است. برادرم برايم نه فقط برادر بلكه دوست و رفيق بود. شهدا از ما زنده‌ترند و حيات واقعي دارند. الان اعضاي فاميل زياد خواب برادرم را مي‌بينند. خيلي‌ها گفتند ما حبيب‌الله را شفيع كرديم و به حاجتمان رسيديم. يكي از اعضاي فاميل در خواب از حبيب الله پرسيده بود اوضاعت چطور است و او گفته بود من جايم خوب است.
شما همرزم شهيد بوديد و با درك شرايط رزمندگي، شايد تحمل دوري ايشان برايتان آسان‌تر باشد، خانواده چطور با نبودشان كنار مي‌آيند؟
آن اوايل پذيرش نبودن حبيب برايمان خيلي سخت بود. عيد سال 95 كه برادرم هنوز اعزام نشده بود، پيش هم مي‌نشستيم و اعضاي خانواده از رفتن ايشان ابراز ناراحتي مي‌كردند. به خاطر اينكه اين ناراحتي كم شود مي‌گفتيم ايشان براي آموزش به سوريه مي‌رود. منتها جنگ در سوريه و عراق اعتقادي است و معمولاً خانواده‌ها با اين قضيه كنار مي‌آيند. خود برادرم خيلي مشتاق رفتن بود و خانواده هم اين موضوع را درك مي‌كردند. ايشان در تلويزيون و شبكه‌هاي اجتماعي حوادث سوريه و عراق را مي‌ديد، رنج مي‌كشيد و براي رفتن به سوريه خيلي تلاش كرد و عاقبت هم اعزام شد.

هاجر نقي‌زاده همسر شهيد
نحوه آشنايي‌تان با شهيد چطور بود؟ از زندگي با يك شهيد برايمان بگوييد.
من معلم مقطع ابتدايي هستم و با شهيد از طريق يكي از همكارانم آشنا شدم و سپس ايشان به خواستگارام آمد. به من گفت نظامي‌ام و هر جا لازم باشد براي دفاع از اسلام اعزام مي‌شوم. وقتي فهميدم 80 ماه سابقه جبهه دارد گفتم او يكي از مقربين در گاه خداست و قبول كردم. ما سال 1370 با هم ازدواج كرديم و دو فرزند دختر و پسر داريم. 25 سال در كنار اين مرد زندگي كردم و شكر خدا كه با شهادت عاقبت بخير شد. چه مرگي شيرين‌تر و قشنگ‌تر از شهادت وجود دارد كه قسمت عزيزت شود. در سال‌هايي كه زندگي كرديم، شهيد خيلي صبور، با حوصله و با اراده بود. به ديگران كمك مي‌كرد. خيلي راحت گره‌ها را باز مي‌كرد. بسيار پشتكار داشت و خوش اخلاق بود. همه چيز از دستش بر مي‌آمد. همكارانش مي‌گفتند نمونه او را كم داشتيم. يادم است وقتي بازنشسته شده بود همكاران همسرم مي‌گفتند خانم قنبري بايد سال‌ها بگذرد تا سپاه نيرويي مثل آقاي قنبري پرورش دهد. در نبودش احساس خلأ مي‌كنيم. همسرم جرئتش زياد بود و در كارهايش سرنترسي داشت. بهمن (حبيب الله) در هشت سال دفاع مقدس ديده‌بان بود. بسياري از رزمنده‌ها در عمليات مختلف برتري بر دشمن را مديون دقت عمل آقاي قنبري مي‌دانند.
وقتي قصد اعزام كردند با رفتن شان به سوريه مخالفت نكرديد؟ آخر ايشان بيشتر از 80 ماه سابقه جبهه داشتند.
همسرم حدود سه سال دغدغه رفتن به سوريه را داشت. در پياده‌روي اربعين سال 94 به كربلا رفت و با وجود اينكه از ناحيه كتف و پا مشكل داشت، با عصا پياده‌روي كرد. حدود يك ماه از نجف به كربلا و كاظمين و سامرا رفت و از آنجا عزم جنگيدن با داعش داشت و حتي دستنوشته دارد كه اگر شهيد شدم زحمت برگرداندن جنازه‌ام را به ايران به خودتان ندهيد. همسرم يك ماه در عراق بود و بعد از آن ديگر نمي‌توانست دست روي دست بگذارد و كاري نكند. واقعا برايش قابل قبول نبود در سوريه بساط داعش بر پا باشد و او هيچ كاري نكند. هر بار كه تلويزيون مي‌ديد مي‌گفت من مسلمانم؟ من شيعه‌ام؟ من با آرامش زندگي كنم يك عده به نام دين به مردم سوريه حمله كنند يا به حرم بي‌بي هتك حرمت كنند. خيلي عزمش براي رفتن جدي بود. به هر دري مي‌زد تا خودش را عازم سوريه كند. شب و روز براي رفتن به سوريه آرامش نداشت و اينكه خيلي به بچه‌هايمان وابسته بود، اما همه را فداي حضرت زينب(س) كرد.
از آخرين خداحافظي‌تان بگوييد. حدس مي‌زديد ديگر ايشان را نبينيد؟
قرار بود 18 فروردين اعزام شود اما سه روز زودتر 15 فروردين ساعت 11 شب زنگ زدند گفتند اعزام داريد. گفت چشم الان مي‌آيم. سريع ساكش را جمع كرد. حدود 6 دقيقه يك وصيت خانوادگي نوشت. وسايلش را بست و من فقط اشك ريختم. اما او عزمش را براي رفتن جزم كرده بود. عزمش خيلي بالاتر از خانه و خانواده و اين تعلقات بود. همسرم براي پاسداري از حريم اهل بيت و حضرت رقيه(س) جان خودش را فدا كرد. بهمن (حبيب) هشت سال در دفاع مقدس حضور يافت و خيلي گمنام بود. خيلي كم او را مي‌شناختند و با وجود سوابق درخشانش هيچ گاه نمايان نبود. هيچ وقت در متن نبود و هميشه در حاشيه قرار داشت اما با صلابت بود و خوشنام. خيلي كم در جامعه او را مي‌شناختند اما با شهادتش جمعيت زيادي به بدرقه‌اش رفتند. شهيد خودش را نشان نداد. اين هنر مردان خداست كه گمنام بمانند و اگر خدا بخواهد كسي را عزيز كند، اين كار را مي‌كند و بهمن هم با شهادتش عزيز شد. همسرم فقط پيرو ولايت بود. به هيچ جناح و گروهي وابسته نبود. گوش به فرمان رهبر بود و وقتي حضرت آقا فرمودند اگر مدافعان حرم نبودند الان از حرم اهل بيت خبري نبود، بهمن (حبيب‌الله) هم ديگر نتوانست بماند و راهي شد. شايد خواست خدا بود كه او در دفاع مقدس شهيد نشود و در جبهه مقاومت اسلامي به آرزوي ديرينه‌اش برسد و آسماني شود. هر بار كه مانوري برگزار مي‌شد، بهمن ماكت جبهه‌ها را درست مي‌كرد. سال 69 ماكتي را درست كرده بود كه   بعد از پايان مانور شهيد صياد شيرازي مي‌گويد اين كار چه كسي است؟ مي‌گويند كار قنبري است و شهيد صياد شيرازي هم مي‌گويد: آقاي قنبري تو اگر ارتش بودي اين درجه‌هايي كه روي شانه من است را روي شانه تو نصب مي‌كردم.
چطور از شهادتش مطلع شديد؟
من از شهادتش بي‌اطلاع بودم چون با بهمن تماس نداشتم. اما روز شهادتش بدون آنكه از موضوع با خبر باشم، بي‌اختيار اشك مي‌ريختم. بقيه مي‌دانستند اما به من چيزي نمي‌گفتند. عاقبت برادرم خبر شهادتش را به من داد. همسرم هميشه به من مي‌گفت خانم من از دوستانم جاماندم اگر مصاحبه‌اش با بنياد حفظ آثار را كه در آن خاطرات جنگش را تعريف كرده، گوش كنيد، به خوبي درك مي‌كنيد كه واقعا اين مرد از دوستان شهيدش جا مانده بود. شايد مشيت الهي بود كه در دفاع مقدس همه آنها كه لايق شهادت بودند نروند و هر‌از گاهي كه جامعه نياز به شهادت دارد عده‌اي شهيد شوند. بهمن  (حبيب) به من مي‌گفت در تصادف بميرم هيچ وقت خودت را نمي‌بخشي. خيلي خوشحالم مردي كه 50 سال از خدا عمر گرفت در جواني در جنگ قد كشيد و قامتش بزرگ شد، عاقبت در جبهه دفاع از حرم به شهادت رسيد. اگر كار براي خدا باشد خدا بنده‌اش را در بين مردم عزيز مي‌كند. كسي كه زير پرچم ولايت زندگي كند خدا او را عاقبت بخير مي‌كند. بايد همه قدردان ولايت باشيم تا پرچم پر افتخار جمهوري اسلامي را به دست صاحب اصلي آن برسانيم.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن