واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رفتار بازيكنان، مربيان و داوران، تماشاگران را پرخاشگر ميكند
ورزش، عاملي است براي تضمين سلامت جامعه، ترويج حس همدلي، ايجاد رقابت و صد البته شور و هيجان در بين افراد، به خصوص قشر جوان.
نویسنده : دنيا حيدري
ورزش، عاملي است براي تضمين سلامت جامعه، ترويج حس همدلي، ايجاد رقابت و صد البته شور و هيجان در بين افراد، به خصوص قشر جوان. اما ورزشگاهها و سالنهاي ورزشي طي چند سال گذشته به جايي براي بروز رفتارهاي پرخاشگرانه و خشونتبار تبديل شده و نگرانيهاي زيادي را ايجاد كرده است. رفتاري كه كم از خشونت هوليگانهاي انگليسي، روسي و امريكاي جنوبي ندارد و به گفته دكتر علي نجفيتوانا، استاد دانشگاه و رئيس كانون وكلا، نتيجه عوامل دروني و بيروني بسياري است كه براي پيشگيري و مقابله با آن به جاي حرف زدن و شعار دادن بايد به طور اصولي آسيبشناسي، برنامهريزي و عمل كرد نه تجويزمسكن و اتخاذ تصميمات مقطعي.
بروز رفتارهاي خشونت بار طي چند سال اخير در ورزشگاهها به يك معضل نگرانكننده تبديل شده است. فكر ميكنيد دليل بروز اين رفتار ناهنجار چه چيزي ميتواند باشد؟
قبل از هر چيز بايد بدانيم كه خشونت يك رفتار اكتسابي است كه با توجه به شرايط زندگي اشخاص، تحتتأثير عوامل خاص و محركهاي خارجي يا احساسات ناشي از برخي حوادث بروز ميكند. خشونت در ذات انسان است كه وقتي مورد هجمه قرار ميگيرد و احساساتش جريحهدار ميشود، به عنوان يك واكنش طبيعي بروز ميكند. مديريت بر فرايند خشونت و مهار بحران خشونت نيز يك امر اكتسابي است كه بر اساس شرايط ذهني شخص، آموزههاي تربيتي كه در خانواده، مدرسه و جامعه آموخته انجام ميشود. در مورد نوجوانان و جوانان، به دليل حاكميت بيشتر احساسات، خشونتها بيشتر خودنمايي ميكند و با افزايش سن اصولاً اين واكنشهاي خشن كمتر ميشود.
چه مسائلي در پررنگ شدن اين مسائل دخل و تصرف دارد؟
شخص وقتي در يك محيط ورزشي قرار ميگيرد با توجه به تحريك احساساتش كه مربوط به شيوه بازي بازيكنان ميشود، آرام آرام ابتدا با حمايت خودش را تخليه ميكند، اما اين تخليه ميتواند با نحوه بازي تيم حريف، قضاوت داور يا رفتار بازيكنان و مربيان خودي، جايش را به اعتراض و سپس پرخاشگري بدهد كه ابتدا با خشونت كلامي آغاز ميشود، جاي تعادل رفتاري را ميگيرد و گاهي حتي به درگيري فيزيكي يا حتي پرتاب سنگ، شيشه و غيره منجر ميشود.
يعني رفتارها، گفتارها و برخوردهاي قبل و بعد يا حتي حين بازي ميتواند تأثيري مستقيم در رفتار و جهتدهي برخورد تماشاگران داشته باشد؟
بله. خشونت يك رفتار اكتسابي است نه ذاتي و ما، (رسانهها، بزرگسالان مسئولان و...) خواسته يا ناخواسته اين شيوه واكنش را به افراد جامعه آموختهايم. اين به نوعي از شيوه تربيت والدين و آموزههاي جامعه است كه به افراد انتقال داده ميشود. وقتي در يك برنامه تلويزيوني اعلام ميشود كه داور اشتباه كرده و حق يك تيم خورده شده يا يك مربي، مربي ديگر را متهم ميكند، يا بازيكن و مربي حين بازي به شكلي نامناسب به داور، مربي يا بازيكن حريف اعتراض ميكند، در واقع با يك ادبيات سبك اين خشونت را نشان و حتي به تماشاگران انتقال ميدهد.
اما اين تماشاگران در جامعه به گونهاي ديگر ظاهر ميشوند؟
انسان در جمع احساس قدرت ميكند. آن جواني كه در بين جمعيت فرياد ميكشد و سنگ پرتاب ميكند، تحت تأثير احساسات برانگيخته شده است و در زندگي عادي چنين كاري نميكند. اصولاً جمع به انسان قدرت ميدهد. وقتي نظارت مستقيم وجود ندارد و هميشه فضاي تهديد مجازات به جاي تشويق بوده، شخص به محض آنكه فضاي تهديد را سبك ميبيند، عقدههاي لازم را هم دارد، در جمع هم كه هست، پديده گمنامي هم حاكم است، بنابراين فرصت را براي ابراز نارضايتي مناسب ميبيند. فريادهاي تشويق، تهديد و توهينآميز آنها به نوعي اعتراض به والدين و مديران جامعه است و اعلام نارضايتي از وضعيت خودشان كه تنها در ايران نيست بلكه در همه جاي دنيا ميتوان نمونه آن را ديد.
گفته ميشود بايد براي آرامش سكوها فرهنگسازي كرد. اين فرهنگسازي چگونه و چطور بايد انجام بشود؟ آيا تنبيه ميتواند راهي براي مقابله با خشونت و پرخاشگري روي سكوهاي ورزشگاهها باشد؟
تنبيه اگر مناسب باشد ميتواند تعديلكننده و پيشگيرانه باشد اما اگر نامناسب باشد مثل ريختن بنزين روي هيزم در حال آتش است و موجب شعلهور شدن آن ميشود. در واقع تنبيه باشگاهها، محروميت بازيكن، مربي تيم و تماشاگر نه اينكه مؤثر نيست اما واكنشي مقطعي است نه ريشهاي. درحالي كه براي برخورد ريشهاي بايد دست به آسيبشناسي بزنيم حال آنكه ما هنوز علتها را نميدانيم پس نه ميتوانيم برنامهريزي كنيم و نه اقدامي مؤثر انجام دهيم. مشكل بايد ريشهاي حل شود. اينها پديدههاي ريشهاي است كه خساراتي سنگين وارد ميكند؛ نه خساراتي همچون آتش زدن اتوبوس، بلكه به مراتب سنگينتر. اين در واقع ارزششكني است و ميرود كه خود فرهنگ شود در چارچوب ضدفرهنگ. اما يكي از اشكالات بزرگ مديريتي جامعه ما اين است كه به موقع بنيادها و نهادها و بسترها را فراهم نميكنيم و زماني كه با كولهباري از مشكلات مواجه ميشويم، مجبوريم راهحل مقطعي پيدا كنيم، راهحلهايي كه در واقع مسكن است. فرهنگسازي نه به حرف است و نه يك روزه انجام ميشود. براي نسل فعلي بايد با راهحل مقطعي پيش رفت اما ميتوان نسل بعدي را با آموزههاي درست، آنگونه كه بايد تربيت كرد.
نقش خانوادهها در اين ميان چه تأثيري دارد؟
نقش خانوادهها بسيار پررنگ است. نه فقط در تربيت افراد كه ميتوان از اين خانوادهها در كنترل سكوها هم استفاده كرد. اگر بتوانيم با حفظ شعارهاي اسلامي و فرهنگي شرايطي را ايجاد كنيم كه خانوادهها در كنار هم در ميادين ورزشي حضور داشته باشند، تا حد زيادي ميتوانيم فضا را تغيير دهيم. وقتي زن و شوهر با هم هستند يا با فرزندان خود، مرد ديگر امكان يكهتازي را ندارد و سعي ميكند متعارف رفتار كند. اين پدر در مقابل فرزند و فرزند در كنار پدرش يك بافت اجتماعي متعادل و اثر مستقيمي را ايجاد ميكند در كاهش فاحش خشونتهايي كه امروز درگير آن هستيم كه البته اين بايد با برنامههاي خاص مسئولان پيش برود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]