واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ويروس دروغ را در خود بكشيم
روزگار بدي شده است. به هركسي كه برخورد ميكنيم به حرفها و رفتارش به ديده شك و ترديد نگاه ميكنيم...
نویسنده : مريم ترابي
روزگار بدي شده است. به هركسي كه برخورد ميكنيم به حرفها و رفتارش به ديده شك و ترديد نگاه ميكنيم. از دوست قديمي تا آشناي امروزي، چراكه خيليها براي بهتر نشان دادن و محق جلوه دادن خود به هر دروغ و كلكي متوسل ميشوند. براي اينكه بگويند آدم مهمي هستند و خيلي كارها از آنها ساخته است، حاضرند به هر ترفندي دست بزنند. بسياري از دوستيها، مناسبتها، فاميليها، ازدواجها، معاملهها و... به دروغ و نيرنگ تبديل شده است. عشقهاي دروغين، محبتهاي دروغين و دوستيهايي كه منظورهاي خاصي پشت آن پنهان شده است سبب ميشوند كه اعتمادها از بين بروند. دروغ اين خصلت زشت، بسياري از آدم بزرگهاي قصه شهر و جامعه ما را بدجور آلوده خود كرده است.
نه گفتن به دروغ در جامعه قانونمند
دروغگويي مختص مردم خاص يا جامعه خاصي نيست. در تمام دنيا دروغگويي به عنوان يكي از خصلتهاي زشت انساني به شمار ميآيد. حال در جامعهاي پررنگتر خود را نشان ميدهد و درجامعهاي ديگر كمرنگتر. هرچه جوامع قانونمندتر باشد، مردم به مرور زمان بيشتر ياد ميگيرند كه دروغ گفتن به سودشان نيست. البته در اين شكي نيست كه گاهي دروغ، سودمندي كوتاهمدتي دارد اما اين افراد ناآگاه نميدانند كه اين سودمندي كوتاه مدت ميتواند چه عواقب سوئي براي آنها در درازمدت داشته باشد.
ويروس دروغ را در خود بكشيم
معمولاً همه بر اين باورند كه بايد در زندگي فردي و اجتماعي خود شفاف و روراست باشند. آنها شايد به اين اعتقاد مذهبي «دروغگو ميرود به جهنم» كه ما از بچگي با آن بزرگ شدهايم، ايمان نداشته باشند ولي به اين باور رسيدهاند كه دروغ چيزي است كه رسوايي، بيآبرويي، بياعتمادي و از همه مهمتر، عقبماندگي را براي آنها به همراه دارد پس براي اجتناب از اين موارد، صداقت و راستگويي را سرلوحهزندگي خود قرار دادهاند و نتايج مثبت اين خصلت نيكو را در زندگي خود ميبينند.
مبتلا به بيماري دروغ شدهايم
جامعه امروزي ما مبتلا به بيماري دروغ شده است. دروغ، سرمنشأ بسياري از آسيبهاي اجتماعي و جرائم در جامعه است. خيانت، دزدي، كلاهبرداري و... از شايعترين فسادها و جرائمي است كه جامعه ما با آن دست به گريبان است و اينها با دروغ عجين شدهاند. افراد به بهانههاي مختلف دروغ ميگويند و آن را به راحتي توجيه ميكنند. اعمال و رفتارهاي منفي از سوي اطرافيان، جبران احساس حقارت، منافع شخصي، مصلحت، قرار گرفتن در موقعيتهاي بحراني، ترس، دستيابي به اهداف خاص، واقع بين نبودن و توجيه رفتار از عمدهترين دلايلي است كه افراد جامعه را به سمت دروغگويي سوق ميدهد. در بعضي مواقع نيز شرايط جامعه باعث ميشود افراد دروغ بگويند. مثلاً شرايط سخت اقتصادي كه خانوادهها را بسيار درگير كرده است. پدر خانواده قولهايي به فرزندان خود ميدهد كه از پس برآورده كردن آنها برنميآيد كه از نظر كودك خود دروغگو به حساب ميآيد.
با تغيير سبك زندگي و شرايط جامعه، افراد براي خوب جلوه دادن زندگي خود دست به دروغگويي ميزنند. مثلاً فردي خود را مدير فلان شركت معرفي ميكند و از اين دروغ زندگي آنچناني نيز براي خود درست ميكند درحالي كه يك كلاهبردار بيشتر نيست و در پوشش فلان شركت با دروغ و شيادي زندگي خود را ميگذراند. بعضي از افراد نيز عادت به دروغگويي دارند. اين افراد معتقدند آنقدر كه از گفتن حقيقت ضرر كردهاند از دروغ گفتن ضرر نديدهاند اما اين افراد نميدانند كه گفتن حقيقت حتي اگر به آنها آسيب هم برساند، در نهايت اين تصوير را از آنها ايجاد ميكند كه راستگو و قابل اعتماد هستند و اين ويژگي راستگو بودن يكي از جذابترين و اعتمادبخشترين ويژگيهاست كه در درازمدت در روابط اجتماعي و عاطفي به افراد بسيار كمك ميكند اما وقتي دروغ افراد فاش ميشود بزرگترين آسيبها را به آنها وارد ميكند. بيآبرويي و رسوايي، بياعتمادي، به سخره گرفته شدن، ايجاد نفاق و كينه و در بسياري از موارد ناتواني از جبران آن دروغ ميتواند از جملهآسيبهايي باشد كه افراد با دروغگويي خود بر پيكره جامعه و شخصيت خود وارد ميكنند.
راهكارهايي براي دروغ نگفتن
از امروز تصميم بگيريد ديگر دروغ نگوييد. كار سختي است؟ بله براي كسي كه مدتهاي طولاني عادت به دروغگويي دارد كار سختي است اما غيرممكن نيست. ابتدا بايد دلايل دروغ گفتن خود را بشناسيد. شايد شما نميدانيد كه دروغ گفتن از نظر اعتقادي كار حرامي است و اين كار حرام چه عواقب نادرستي به همراه دارد. شايد تنها تصور ميكنيد دروغ يك موضوع زشت اجتماعي است. ولي اگر واقعاً و عميقاً بدانيد اين كار حرام چه پيامدهايي در زندگي فردي و اجتماعي شما دارد بدون شك به خاطر اعتقاداتي كه داريد آن را ترك ميكنيد. بعضي افراد به دليل دروغهاي كوچكي كه در كودكي يا نوجواني گفته و مورد تشويق ديگران قرار گرفتهاند به مرور دروغگو شدهاند يا به خاطر اينكه تنبيه نشوند، دروغ گفتهاند و اين دروغها به مرور باعث نهادينه شدن دروغگويي در وجودشان شده است.
گاهي افراد به سمت دروغگويي ميروند زيرا احساس ميكنند اگر دروغ بگويند ارزش و جايگاهي را پيش ديگران كسب ميكنند يا از درون احساس كمبودهايي دارند و فكر ميكنند با دروغ گفتن ميتوانند آن كمبودها را جبران كنند. دلايل دروغگويي هرچه كه باشد اگر شما تصميم به ترك و جبران آن داشته باشيد خوب و عالي است، فقط بايد در اين راه صبور و بردبار باشيد. اگر تصور ميكنيد به تنهايي از پس آن برنميآييد حتماً از يك كارشناس و متخصص كمك بگيريد. براي درمان خود مدت زماني را در نظر بگيريد. مثلاً يك ماه دروغ نگوييد. بعد از آن هر هفته تعداد دروغهايي را كه گفتهايد را بشماريد و سعي كنيد در هفته بعد تعداد آن را كمتر كنيد. مثلاً اگر در اين هفته هفت بار دروغ گفتهايد به خود قول دهيد هفت را به پنج برسانيد.
در پايان ماه در بيلاني كه از تلاش يك ماهه خود گرفتهايد اگر درصدي از دروغگويي شما كم شده باشد خدا را شكر كنيد چون شما در اين راه موفق شدهايد. همچنان به راه خود ادامه دهيد. اگر همه افراد براي پاك كردن خصلتهاي بد از جامعه، از خود شروع كنند قطعاً جامعه روبه رشدي خواهيم داشت. در واقع ويروس دروغ را بايد در خودمان بكشيم. حداقل به خاطر منافع خودمان به يكديگر دروغ نگوييم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]