واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: برترین ها - محمودرضا حائری: هانری برگسون از مشهورترین فیلسوفان اوایل قرن بیستم فرانسه است. برگسون در سال 1927 برنده جایزه ادبی نوبل شد. فیلسوفان بزرگ قرن بیستم فرانسه سارتر، مرلوپونتی، لویانس و دلوز همگی به تأثیرپذیری از برگستون اذعان کرده اند. او عضو فرهنگستان فرانسه و استاد کلژ دو فرانس بود. هانری برگسون جزء اولین فیلسوفانی دانست که مستقیماً درباره فلسفه ذهن و آگاهی و شناخت به صورت جدی سخن گفته اند.
سخنرانی ها و کلاسهای درس برگسون با استقبال فوق العاده ای روبرو می شد. شهرت او با سخنرانی هایش در مجموعه گیفورد در دانشگاه ادینبورگ با عنوان «مسأله شخصیت» دوچندان شد.
هانری لویی برگسون در ۱۸ اکتبر ۱۸۵۹ در پاریس به دنیا آمد. او دومین فرزند پدری لهستانی و مادری انگلیسی بود که هر دو یهودی بودند. برگسون در سراسر دوران کودکی و تحصیلش شاگردی استثنایی بود. مانند معاصر آلمانیش ادموند هرسول آموزشهای اولیه اش در ریاضیات بود.
در ۱۸۷۷ یعنی در ۱۸ سالگی به دلیل راه حلی که برای یکی از مسائل مطرح شده از سوی پاسکال ارائه کرد، جایزه ای ویژه در ریاضیات دریافت داشت. مع الوصف برگسون تحصیل ریاضیات را پی نگرفت و به ادبیات و علوم انسانی روی آورد و به مطالعه و تحصیل دانشگاهی در رشته های فلسفه و روانشناسی پرداخت.
نخستین اثر محققانه اش در ۱۸۸۶ منتشر شد با عنوان «درباره انگیزه ناخودآگاه در حالتهای هیپنوتیزم » که حاصل تحقیقات و مشاهدات او درباره خواب مصنوعی بود. برگسون دو رساله دکترا در پاریس عرضه کرد که با عنوانهای زمان و اختیار در ۱۸۸۹ و سپس مفهوم مکان در نزد ارسطو منتشر شدند. هایدگر در ۱۹۲۷ در پانوشتی بر یکی از صفحات کتاب معروف وجود و زمان به این کتاب دوم اشاره می کند و ادعا می کند که نظر برگسون راجع به زمان در افق متافیزیک یونان باقی مانده است.
کتاب معروف برگسون، تحول خلاق در ۱۹۰۷ منتشر شد. این اثر نقش مهمی در بسط فلسفه برگسون ایفا کرد. وقتی ترجمه ی انگلیسی تحول خلاق منتشر شد، برتراند راسل در مقاله ای در سال ۱۹۱۲ گفت که برگسون می خواهد ما را به زنبورهایی که دارای قوه شهود هستند، بدل کند. راسل معتقد بود که هر کوششی برای طبقه بندی برگسون از جمله تجربه گرایی، واقع گرایی یا ایدئالیسم بی حاصل است.
برگسون عاقبت در نیمه دوم دهه ۱۹۲۰ به خاطر بیماری از فعالیت در عرصه عمومی کناره گرفت. برگسون در سال ۱۹۲۸ جایزه نوبل در ادبیات را دریافت کرد. در ۱۹۳۲ یعنی ۷۳ سالگی آخرین کتاب مهمش «دو سرچشمه اخلاق و دین» را منتشر کرد که به بحثهای بسیار و حتی سوء برداشتهایی راجع به فلسفه و گرایش دینی او منجر شد. برگسون در ۱۹۴۱ در هشتاد و یک سالگی دیده از جهان فرو بست.
«یکی از دغدغههای برگسون آزادی انسان است. بر همین اساس او دو «خود» مجزا را در وجود انسان تعریف میکند. یکی از آنها از استمرار محض و شهود وی سرچشمه گرفته و اصالت و آزادی با این خود است در حالی که «خود» دیگر باز نمود اجتماعی آن است. اعمالی که از خودِ اجتماعی سر میزند معمولاً بر اثر جبر محیط و اجتماع است و نمی توان نام آزادی را بر آن نهاد، اما اعمالی که از خود واقعی سرچشمه میگیرند آزادانه هستند. اعمال آزادانه از خودِ عمیق تر یا کل شخصیت سرچشمه میگیرد.
متأسفانه اکثر اعمال انسانها از روی جبر جامعه و محیط است و لذا انسانها از آزادی خود بسیار دور هستند. بر همین اساس برگسون بین دو حافظه تفاوت مینهد، در وهله ی اول نوعی حافظه که عبارت است از ساز و کارهایی حرکتی که به عادت شباهت دارد. حافظه در این معنا تکرار مکانیکی و عادتی جسمانی است. این نوع حافظه که حتی یک طوطی هم میتواند داشته باشد متفاوت است با حافظه ای که بازنمود همه اعمال روزانه ماست و به «حافظه محض» موسوم است. این قسمت ذهن است که بعد روحی انسان را تشکیل میدهد و همین بخش است که اشاره به ذهن ناهشیار دارد.
یکی دیگر از بحثهای مورد علاقه برگسون رابطه دین با جوامع است. او به روش خودش در فلسفه، دین را نیز به دو قسمت تقسیم میکند. دینی که از روی غریزه ایجاد میشود و تنها پاسخ به ترسی است که انسانها در طول تاریخ از حوادث قهریه طبیعت داشته اند و در جوامع بسته رخ مینماید. در مقابل در جوامع باز دین و خدایی وجود دارد که مبتنی بر عشق الهی و شهودی است که از یک خالق مطلق وجود دارد. این نوع دینداری از روی ترس و غریزه نیست. برگسون دین غریزی را ناشی از عقل گرایی صرف و زندگی اجتماعی میداند ولی دین واقعی را دین محض و فراتر از عقل میداند. «دو سرچشمه اخلاق و دین» یکی از مهمترین کتابهای برگسون است که به بحث درباره دین و اخلاق میپردازد.»
آثار مهم برگسون عبارتند از: تحول خلاق، ماده و حافظه، دوسرچشمه ی اخلاق و دین، اندیشه و حرکت، زمان و همزمانی و خنده.
نفوذ و تأثیر برگسون به دنیای فلسفه محدود نماند بلکه نویسندگانی همچون نیکوس کازانتزاکیس متأثر از فلسفه ی او بودند. از مهم ترین منتقدان برگسون می توان از برتراند راسل، لودویگ ویتگنشتاین، مارتین هایدگر و تئودور آدورنو نام برد.
۰۱ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]