واضح آرشیو وب فارسی:مهر: استاد دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با مهر:
«تقوی» محور شخصیت آیت الله مهدوی کنی (ره) بود
شناسهٔ خبر: 3800324 - جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۶
سیاست > احزاب و تشکلها
.jwplayer{ display: inline-block; } رئیس سابق دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) ضمن بررسی ابعاد مدیریتی شخصیت رئیس فقید مجلس خبرگان گفت: توازن آیت الله مهدوی کنی که محور آن اخلاق، انصاف و اعتدال بود از تقوا سرچشمه میگرفت. خبرگزاری مهر، گروه سیاست، فاطمه کرمانی: یکی از مهمترین دستاوردهای مرحوم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی در دوران حیات ایشان، ایجاد مرکز علمی اسلامی به نام دانشگاه امام صادق (ع) بود که از نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز به کار کرد تا بتواند نیروی انسانی متعهد و معتقد برای بقای نظام اسلامی تربیت کند. در این بین نوع نگاه آیت الله مهدوی کنی به آموزش و تربیت دانشجویان این دانشگاه و نیز شیوه اخلاقی و سیره مدیریتی وی موجب شد تا بسیاری از فارغ التحصیلان این دانشگاه در عرصه های مختلف علوم اسلامی اثرگذار باشند. همزمان با دومین سالگرد درگذشت آیت الله مهدوی کنی با «دکتر غلامرضا گودرزی» از شاگردان آن مرحوم و رئیس سابق دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) که سالها از نزدیک با آیت الله مهدوی کنی ارتباط داشته است، به گفتگو نشستیم تا ابعاد مدیریتی شخصیت رئیس فقید دانشگاه امام صادق (ع) را مورد بررسی قرار دهیم. مرحوم آیت الله مهدوی کنی به عنوان یک چهره انقلابی در مسئولیت های مختلف خرد و کلان سابقه مدیریت داشتند، از مسئولیت نخست وزیری و وزارت کشور تا مدیریت بر دانشگاه امام صادق (ع) و مدرسه علمیه مروی؛ چه ویژگی بارزی در سیره مدیریتی وی وجود داشت که توانستند در تمام این مسئولیت ها ایفای نقش اثرگذار داشته باشند؟ در سالهایی که توفیق داشتیم در حضور آقای مهدوی کنی مباحث مدیریتی را از نزدیک تجربه کنیم، باید به سه محور اساسی اشاره کنم. محور اول درباره دانش مدیریتی است. مواقع زیادی پیش می آمد که خدمت حاج آقا میرسیدیم و به واسطه مسئولیتی که در دانشگاه مدیریت داشتم و نیز به واسطه جایگاه استاد و شاگردی مباحث مدیریتی را مطرح میکردیم. آیت الله مهدوی روحیه طنز بسیار زیبایی داشتند. وقتی کسی پیش ایشان می نشست و صحبت می کرد، این روحیه آنقدر با فرح و شاد بود که فرد احساس خستگی نمی کرد. در همین شرایط مباحث سنگین علمی در حوزه مدیریت را با هم مطرح می کردیم که من می دیدیم بدون اینکه حاج آقا کتابی به شکل آکادمیک در حوزه مدیریت مطالعه کرده باشند، از روی تجربه ای که کسب کرده بودند، نظریه های مدیریتی را به خوبی مطرح می کردند. من همیشه به شوخی به حاج آقا می گفتم احتمالاً شما یک فوق لیسانس در حوزه مدیریت هم دارید. چون نکاتی که اشاره می کنید در فلان نظریه مدیریتی طرح شده و امروز مورد استفاده قرار می گیرد که حاج آقا می فرمودند نخیر، من از روی تجربه به اینجا رسیده ام. به عنوان مثال، به شدت معتقد به مدیریت مشارکتی بودند؛ چیزی که ادبیات امروز هم آن را ترویج می کند. این مسئله را کنار مدیریت اقتضائی مورد تاکید قرار می دادند. یعنی همچنان که به مدیریت اقتضائی معتقد بودند، اعتقاد داشتند در هر شرایطی مدیریت مشارکتی نیز باید وجود داشته باشد. درباره مدیریت حاج آقا در حوزه های خردتر مثل دانشگاه امام صادق (ع) یا مدرسه مروی نیز می توان گفت حاج آقا بر چند نکته تاکید داشتند که محور اصلی مدیریت وی در سازمان های مختلف بود که مسئله مشارکت، نخستین نکته مورد تاکید حاج آقا بود که به آن اشاره کردم. در شوراهای مختلف مثل شورای دانشگاه که خدمت حاج آقا می رسیدیم این را حس می کردیم که حرفهای ما را گوش می کنند و تصمیم مناسب را میگیرند. البته مثل هر مدیر دیگری بعضی وقتها این تصمیم در راستای همان مشورتها و مشارکت های انجام شده بود، گاهی هم اگر صلاح می دانستند که تصمیم خودشان را اعمال کنند، باز مشارکت همه را جلب کرده و همه را به وفاق کلی می رساندند، بعد به تصمیم خود عمل می کردند. شخصیت حاج آقا به نوعی بود که در افراد ایجاد انگیزه می کرد. آیتالله مهدوی در افراد نفوذ می کرد و این به قدرت کاریزما بودن حاج آقا برمی گشتنظم، محور دیگری بود که حاج آقا تاکید بسیاری بر آن داشتند. از مدیریت زمان گرفته تا نظم در ملاقات ها و دیدارها، گفتار، احکام، راهبردها و استراتژی هایی که تدوین می کردند، مورد تاکید وی بود و محور سوم توجه به نیروی انسانی بود. این ویژگی حاج آقا را در امر مدیریت متمایز می کرد. ایشان با تمام وجود اعتقاد داشت که نیروی انسانی سرمایه یک سازمان است. خاطرم هست برخی مواقع مثلاً اگر می خواستند درباره فردی تصمیمی بگیرند، از من سوال می کرد در دانش مدیریت اگر فلان مشکل پیش آمد با فلان فرد چه کار می کنند، بر اساس فکر و مطالعاتم توضیح می دادم، اما می فرمودند این روش درست است اما اگر من بخواهم مدیریت کنم، مدیریت مهدوی کنی اجازه نمی دهد با انسان ها اینگونه رفتار کنم، چون اینها سرمایه یک سازمان هستند. اعتقاد حاج آقا نسبت به حفظ سرمایه انسانی برای همه ما درس آموز بود. شخصیت حاج آقا به نوعی بود که در افراد ایجاد انگیزه می کرد. آیت الله مهدوی در افراد نفوذ می کرد و این به قدرت کاریزماتیک بودن حاج آقا بر می گشت. از یک دانشجو تا استاد و کارمند، از مصاحبت با حاج آقا نه تنها احساس خستگی نمی کرد بلکه با روحیه مضاعفی بر می گشتند. درباره مدیریت های کلان آیت الله مهدوی مثل زمانی که در نخست وزیری و یا وزارت کشور بودند، به خصوص در اواخر عمرشان به عنوان ریاست مجلس خبرگان رهبری، باید بگویم روحیه اعتدال حاج آقا بسیار حائز اهمیت بود؛ چون ضمن اینکه بر روی مسئله ولایت فقیه هیچ تعارفی نداشتند، اما با اعتدالی که داشتند، بین همه جناح های سیاسی کشور ایجاد اتحاد می کردند. به همین خاطر بود وقتی از دنیا رفت، همه رجال سیاسی کشور، فارغ از جناح ها و دسته بندی های رایج، احساس کردند که واقعاً یک لنگرگاه در کشتی انقلاب ضربه خورده و از دست رفته است. این تعبیر را حضرت آقا هم در پیامشان اشاره کردند. منش اخلاقی آیت الله مهدوی کنی چگونه بود؟ آیت الله مهدوی معلم اخلاق بودند، هم در مقام تئوریک و هم در مقام عمل. از این رو، هر زمانی در فضای سیاسی، بی اخلاقی هایی نسبت به وی صورت می گرفت، به طور جدی در مسئله اخلاق پافشاری می کردند و شاگردان خود به خصوص آنهایی که وارد حوزه سیاست شده بودند را توصیه می کردند اخلاق را رعایت کنید. این ویژگی ها از آیت الله مهدوی کنی یک مدل مدیریتی ممتاز و در تراز مدیر اسلامی ساخته بود که هنوز می توان روی بسیاری از ابعاد مدیریتی وی مطالعه کرد. اشاره به مسئله ایجاد تعادل بین جریان های سیاسی از سوی آیت الله مهدوی کنی کردید، بفرمائید این تعادل را در فضای دانشگاه و بین اساتید و دانشجویان چگونه برقرار می کردند؟ در محیط دانشگاه، حاج آقا سعی می کردند توازن را هم بین اساتید و هم بین دانشجوها برقرار کنند. حضور وی در نماز جماعات دانشگاه باعث شده بود از دانشجوی ورودی سال اول تا رئیس دانشکده همه به حاج آقا دسترسی داشته باشند. خاطرم هست به خصوص مواقعی که حال حاج آقا مساعدتر بود، چند لحظه قبل از اذان بین دانشجویان و اساتید در مسجد دانشگاه می نشستند و حتی این حضورشان ساعتها بعد از نماز طول می کشید. شاید برخی باورشان نشود اما یک دانشجوی سال اولی به راحتی دیدگاه خود را در خصوص مدیریت دانشگاه یا موضوعات مختلف مطرح می کرد. اما همان دانشجو اگر می خواست از مسیر اخلاق دور شده یا در جریان گفتار خود غیبتی را درباره استادی کرده و یا تهمتی بزند، حاج آقا به سرعت برخورد اخلاقی می کردند و دانشجو همان جا ارشاد می شد. عین همین رفتار را حاج آقا برای اساتید داشت. در جلساتی که روسای دانشکده ها خدمت ایشان بودند، به نظم، آموزش و مسائل مدیریتی تاکید می کردند و در کنار آن بر رعایت شان دانشجو اصرار داشتند. حاج آقا هر وقت کلاس فقه داشتند حتی تا ساعتهای قبل از کلاس هم مطالعه می کردند. با اینکه می دانستند سالها تدریس کردند و حتی شب قبل از کلاس هم مطالعه داشتند اما همیشه می گفتند این حق دانشجو است که من با مطالعه سر کلاس حاضر شوم. چه دانشجو، چه استاد و چه کارمند که در دانشگاه حضور داشتند، احساس نمی کردند یکی نسبت به دیگری در ارتباط با حاج آقا برتری دارد. این توازن که محور آن اخلاق، انصاف و اعتدال بود و در لایه های پایین تر از تقوای وی سرچشمه می گرفت، مدیریت ویژه ای از آیت الله مهدوی کنی به وجود آورده بود. خلاء نبود حاج آقا در این دو سال در دانشگاه چطور احساس شده است؟ این خلاء برای ما چیزی نیست که پرشدنی باشد. روزی نیست که ما وارد دانشگاه شویم و خلاء حاج آقا را احساس نکنیم. ممکن بود هر روز آیت الله مهدوی را در دانشگاه نبینیم به خصوص در روزهای پایانی عمرشان اما همینقدر که می دانستیم هستند و نفسشان در دانشگاه می دمد، به همه انگیزه می داد. این فقدان را امروز همه در دانشگاه حس می کنیم اما آنچه که عزم ما را جزم می کند تا راه حاج آقا را ادامه دهیم، توصیه ایشان بود که این راه را ادامه دهید. حاج آقا اصول و چارچوب ها را برای ما تدوین کرده بودند و شاگردانی تربیت کردند که می دانند این مسیر چیست که باید ادامه داده شود. همه ما می دانیم و از درون حس می کنیم که آیت الله مهدوی کنی هنوز هم به دانشگاه عنایت دارند و در بزنگاه ها که لازم باشد، دعای حاج آقا حتماً بدرقه راه همه ما هست. این مسئله درد ما را آرام کرده اما فقدان آیت الله مهدوی کنی ضربه سنگینی به همه ما زد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]