واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پوپولیسم فرانسوی مقاله ای از "لوموند دیپلماتیک" نوشته Ignacio Ramonet در حرکت سیل آسایی که نیکلا سا رکوزی را در فرانسه به مسند ریاست جمهوری نشاند، نوعی ازجذابیت وجود دارد. نبوغ انکار ناپذیر وی در سراسرکارزار انتحاباتی ، اراده گرایی آمیخته به اقتداراو، تمرکز کارزار بر روی شخص وی، حرکات تحریک آمیز او، ملی گرایی و لیبرالیسم و همه این ها توام با هنر سخنوری درخشان و زکاوت بی همتایش در ارتباط با توده ها به او اجازه داد تا البته با پشتیبانی وسیع رسانه ای و قدرت های اقتصادی، به وضوح برتری خود را به اثبات رساند. ايناسيو امونه، استاد تئوري ارتباطات در دانشگاههاي پاريس،از سالهاي ١٩٨٠ به فعاليت روزنامه نگاري پرداخته است. در کشاکش جنگ خليج فارس مسئوليت ماهنامه لوموند ديپلماتيک را بعهده گرفت و اين نشريه را به يکي از ارگانهاي مبارزه عليه نئوليبراليزم و پديده هاي مضر اجتماعي–سياسي آن تبديل کرد. جنبش ضد جهاني شدن ليبرالي ATTAC به دنبال فراخواني از او شکل گرفت. آخرين کتاب وي " جنگهاي قرن بيست و يکم" نام دارد که به تازگي منتشر شده است. آنچه سپس باعث شگفتی شد، مهارت نظری وی بود که توانست بحث ها را از ورای مرزهای تعریف شده بین چپ و راست مطرح کند. برخی تحلیلگران از خود می پرسیدند آیا این فشارجهانی شدن نو لیبرالی نیست که این مرزها را به نوسان در آورده است. آقای سارکوزی چنین تصمیم گرفته بود وبا ترکیب نخستین دولت اش این امر را به اثبات رساند، که از این پس جناح راست، بخش مهمی از حزب سوسیالیست، و یا حد اقل جناح «سوسیال لیبرال» آن را در بر می گیرد. بر این اساس ، قوه مجریه جدید (که چهار عضو آن ـ آقایان برنار کوشنر، اریک بسون، ژان پییر ژوایه و مارتن هیرش ـ از جناح چپ می آیند) تنها گردش به راست جامعه فرانسه را منعکس می سازد. گردش به راستی پر تناقض چرا که رنج های اجتماعی همواره افزایش یافته اند و از سال 1995 مبارزات در دنیای کاری ای که به شدت با بی ثباتی مشاغل، سپردن کار به شرکت های خدماتی ، انتقال کار به خارج و بیکاری دست به گریبان بوده است ، جریان دارد. دوران گولیسم به سرآمده و به جای آن سارکوزیسم ، یعنی دوران پوپولیسم فرانسوی آغاز می شود ـ جریانی که بر جذب فرانسوی ها در توهمی مبتنی بر حرکت و گشایش مبتنی است و صفت «مدرن» ویا حتی «مترقی» را به یدک می کشد ـ این جریان نوین در نظر دارد همه نیروهای راست، هواداران لوپن و سوسیال لیبرال ها، بدون از یاد بردن جناح میانه رو، را حول خود گرد آورد. سرچشمه های اساسی الهام این جریان عبارتند از : مدل جمهوری خواهان محافظه کار در ایالات متحده، آقای سیلویو برلوسکنی در ایتالیا و آقای خوزه ماریا آزنار در اسپانیا. البته باید اضافه کرد که هر سه این تجربیات، اخیرا با رای مردم در کشورهای مزبور با شکست مواجه شدند. شکست جدید چپ، در وهله اول شکستی نظری است. عدم ارائه نظریه سیاسی نوینی برای بازسازی فرانسه ای عادلانه تر، به دلیل رخوت یا گسست از قشر های مردمی و یا صرفا فقدان قابلیت ، آن هم در شرایطی که از پانزده سال پیش تا کنون همه ساختار های جامعه به دلیل فروپاشی غیر مترقبه اتحاد شوروی و صعود خانمان بر انداز جهانی شدن لیبرالی زیر و رو گشته اند، عاقبت برای چپ حکم خودکشی پیدا کرده است. چپ در نبرد اندیشه ها باخته است. و این امر از زمانی آغاز شد که تجربه اش در مشارکت در دولت، وی را به مسدود کردن سطح دستمزد ها، بستن کارخانجات، حذف مشاغل، انهدام مناطق صنعتی و خصوصی سازی بخش هایی از حوزه دولتی کشاند. جان کلام، از هنگامی که وظیفه تاریخی ای را پذیرفت که با جوهر وجودی اش در تناقض است، یعنی «انطباق» فرانسه با جهانی شدن، «مدرنیزه» کردن آن به ضرر حقوق بگیران و به نفع سرمایه. این است ریشه شکست کنونی. انداختن تمام بار مسئولیت شکست بردوش رسانه ها ـ با این که امروز دستگاه ایدئولوژیک اصلی سیستم می باشند ـ بیانگر بهانه گیری کودکانه و یا از سر نا توانی است. البته درست است که در سلسله مراتب کنونی قدرت که جهانی سازی لیبرالی برقرار ساخته است، نخستین قدرتی که در راس قرار میگیرد همانا قدرت اقتصادی و مالی است و قدرت رسانه ای به مثابه مزدور آن بلافاصله در رده دوم قرار می گیرد. این زوج حاکم قدرت سیاسی را کاملا در دست دارد. قدرت سیاسی ای که در دموکراسی های نظری، آن هم در دوران جهانی شدن، تنها با توافق و همدستی این دو قدرت حاکم به دست می آید. این واقعیت را نیز، نیرو های «چپ جناح چپ» ( نیروهای چپ خارج از حزب سوسیالیست.م.) در نظر نگرفتند. آنها ، علی رغم غنای پیشنهاداتشان، عدم انسجام و خود خواهی آزار دهنده ای را به نمایش گذاشتند.این شکست برای مجموعه چپ سرنوشت سازاست و آن ها را وادار می سازد تا به بازسازی ای اجتناب ناپذیر دست زنند. تا بالاخره بتوان، همانطور که این روز ها در آمریکای لاتین گفته می شود «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» را بنیان نهاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]