تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817192436




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه همشهری جوان - محمدتقی حاجی موسی: برخی دانشمندان آدم های نرمالی نیستند؛ بعضی از آن ها با وجود موفقیت های علمی، شخصیت، نظریات و تجربیات احمقانه ای داشته اند.

ما به چه  کسی می گوییم دانشمند؟ به کسی که احتمالا سال ها درس خوانده و سختی کشیده و بعد توانسته روی موارد علمی پیچیده ای کار و تحقیق کند و به دستاوردهای قابل ملاحظه ای برسد. در یک نگاه کلی، نین افرادی در زندگی شخصی خودشان افراد بسیار باشخصیت و متینی هستند و کمتر رفتارهای احمقانه از آن ها سر می زند یا به خاطر پشتوانه علمی ای که دارند کم پیش می آید حرف های عجیب و غریب بزنند و تئوری های آبکی صادر کنند اما واقعیت این است که تعداد دانشمندان عجیب اصلا کم نیست و بسیاری از این افراد غیر از موفقیت های علمی در موارد مشخص در دیگر موارد نظرات چرند زیادی دارند که باعث شده فهرست های زیادی از احمق ترین و دیوانه ترین دانشمندان دنیا درست شود و دست به دست بچرخد.

این وسط افرادی مثل ژوزف منگله، فرشته مرگ نازی ها هم هستند که احمق نبوده اند اما در امور وحشیانه و غیرانسانی ید طولایی داشته اند و به خاطر خشونت زیادشان در آزمایش ها معروف شده اند.

این بار اما می خواهیم با بعضی دانشمندان آشنا شویم که یا برای رسیدن به اهدافشان مسیرهای احمقانه ای طی کردند یا این که در کنار دستاوردهایشان بر تئوری های خنده داری پافشاری می کردند؛ افرادی که بعضی کارهای آن ها برای ما مضحک و البته ترسناک است.

خوزه دلگادو؛ 2011- 1915

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
خوزه دلگادو که از دانشگاه مادرید فارغ التحصیل شده بود، امکان داشت از دانشگاه ییل لقب پروفسوری بگیرد اما تحقیقات او روی کنترل ذهن همه چیز را تحت تاثیر قرار دارد؛ یعنی زمانی که او دهه های 50 و 69 در ییل، میله های الکترود را به مغز پستانداران وصل و تلاش می کرد آن ها را توسط ارسال امواج رادیویی کنترل کند. بعدا هم میله را درون مغز پستانداران بزرگ تر مثل گاو و بز جایگزین کرد اما شاید هشداردهنده ترین آزمایش او روی حداقل 25 نفر انسان بود. هر چند که این کار او فقط باعث خشم افراد می شد اما خودش فکر می کرد دارد آن ها را کنترل می کند. جمله ای از دلگادو وجود دارد که می گوید: «ما باید به صورت الکترونیکی مغزها را کنترل کنیم. در آینده، روزی مغز سربازان و ژنرال ها توسط سیستم های الکتریکی کنترل خواهدشد».

 

ورنر فورسمن؛ 1979- 1904

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
در اوایل دهه 30 میلادی ورنر فورسمن اعتقاد داشت که یک کاتتصر با میله جراحی نازک می تواند برای رساندن داروها به قلب بیماران وارد شود اما در اثبات ایده اش ناتوان بود و نمی توانست آن را آزمایش کند چرا که می ترسید این کار باعث مرگ کسی شود. ولی بالاخره در مخالفت علنی با رییس بخش جراحی، فورسمن یکی از پرستاران را متقاعد کرد که این عمل را رویش انجام دهد. پرستار با اکراه این ریسک را قبول کرد اما وقتی این کار ررا کرد، نمی دانست چه بلایی سرش خواهدآمد. او خیلی راحت روی تخت عمل دراز کشید، انگار که قرار است یک بی حسی موضعی در بدنش ایجاد شود.

دکتر برشی درست بالای آرنج پرستار ایجاد کرد و میله را از درون سیاهرگ بازو به داخل بطن راست فرو کرد. یک سفر 65 سانتی متری طولانی. سپس خیلی راحت هر دو راه افتادند و به بخش رادیولوژی رفتند تا مطمئن شوند میله درست جای گرفته است. این مسئله باعث شد 13 سال بعد زندگی هر دو نفر شامل تنبیهات شدید اداری بیمارستان شود.

زمینه کاری دکتر از قلب به ارولوژی تغییر کرد، مقام او تا یک افسر بهداری ارتش نازی کم شد و در جنگ جهانی اسیر جنگی آمریکایی ها شد و بعد از جنگ به عنوان یک کارگر الواربری به کار گرفته شد اما بعد از پایان تنبیهات دوباره به دنیای پزشکی بازگشت.
این آزمایش خطرناک باعث شد فورسمن در سال 1956 نوبل پزشکی را ببرد.

 

سرگئی بروخوئنکو؛ 1960- 1890

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
دانشمند اهل شوروی سرگئی بروخوئنکو بیشتر معروفیتش را به دستاوردهای مهمش در زمینه عمل قلب باز مدیون است اما آزمایش های وحشتناک خارج از ذهن او، دیگر عالم شهرتش است. بروخوئنکو تنها به تکه تکه کردن حیوانات بعد از مرگشان راضی نبود. درواقع او دوست نداشت وقتی این کار را می کند حیوانات مرده باشند حتی بعد از این که سرشان را بریده بود.

در اواخر دهه 30 میلادی بروخوئنکو و تیم تحت هدایتش تعدادی آزمایش انجام دادند؛ مثلا در یکی از آن ها سر یک سگ را جدا می کردند و سپس آن را دور از بدنش به وسیله سر و ته کردن آن و رساندن خون با دستگاه، زنده نگه می داشتند تا ببینند چه اتفاقی می افتد اما این تنها کار هیولایی بروخوئنکو نبود. شکل دیگر کار او این بود که تمام خون بدن یک سگ را از بدنش بیرون می کشید تا بعدا احتمالا توسط فرانکشتاین شوروی- لقبی که به بروخوئنکو داده بودند- زنده شود. این آزمایش های بروخوئنکو سال 1940 در فیلمی با عنوان «آزمایش هایی در زمینه احیای اندام ها» جلوی دوربین رفت.

 

ویلیام باکلند؛ 1856- 1784

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
ویلیام باکلند، فارغ التحصیل کالج کورپوس کریستی، آکسفورد و معاصر با داروین، به عنوان اولین کسی که شرح کاملی درباره فسیل دایناسور مگالوساروس نوشت، شناخته می شود اما او در زمان فراغت، مردی بود که روی خوردن هر چیزی اصرار داشت و منظور از هر چیزی خیلی واضح و مشخص است. از جمله کباب جوجه تیغی، شترمرغ، پلنگ، سگ و حتی ادرار خفاش اما به هر حال شاید بزرگ ترین ادعای ذائقه ای باکلند این باشد که گفته قلب چروکیده لویی چهاردهم را خورده است! مسئله ای که مسلما حرف هایش در مورد مگالوساروس را هم تحت الشعاع قرار می دهد.

بعد از خواندن سرنوشت لاکلند ممکن است هر دانشمند دیگری تصور کند برای داشتن جایگاهی در کتاب تاریخ باید در برابر آزمایش های عجیب تسلیم شود و هر چیزی را که سر راهش سبز شد، بجود، البته شاید هم این طوری جواب ندهد.

 

جان پل استاپ؛ 1999- 1910

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
چاک یگر اولین کسی بود که در سال 1947 دیوار صوتی را شکست اما آن موقع کسی نمی دانست که اگر در این سرعـت، خلبان از هواپیمایش بیرون بپرد چه اتفاقی برایش خواهدافتاد. تئوری می گفت شتاب منفی ناگهانی باعث می شود تا G بسیار زیادی به خلبان وارد شود که ممکن است از توان تحمل انسان خارج باشد و خلبان در لحظه بمیرد.

در آن زمان تصور می شد، 18 برابر G یعنی شتاب گرانش زمین حداکثر میزان قابل تحمل توسط انسان باشد. پس پزشک نیروی هوایی جان پل استاپ تصمیم گرفت این مسئله را روی بدن خودش امتحان کند و ببیند چه اتفاقی برای خلبان ها خواهدافتاد.

برای این آزمایش نیروی هوایی آمریکا یک سورتمه طراحی کرد که می توانست استاپ را با سرعت به جلو براند و سپس ناگهان متوقف شود و او رادر یک استخر آب بیندازد. حرکت با 145 کلیومتر در ساعت شروع شد و سرعت کم کم زیاد شد. در زمانی که سورتمه متوقف شد، سرعت به 1017 کیلومتر بر ساعت رسیده بود و وقتی پزشکان به او رسیدند، صدمات شدیدی دیده بود از جمله شکستگی دنده ها، جمجمه و استخوان ها بعد از این حادثه او دچار سردرد شدیدی شده بود و حتی برای چند روز بینایی اش را از دست داده بود، چرا که چشم هایش تقریبا نزدیک بود از کاسه سرش بیرون بزنند. او در این آزمایش 42.5 برابر G را تجربه کرد که تقریبا برابر با این است که یک فیل 3175 کلیوگرمی روی شما بایستد.

 

بری مارشال؛ 1951

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
در اوایل دهه 80 میلادی روبین وران و بری مارشال درباره باکتری اچ پیلوری تحقیق می کردند و پیش بینی هر دو این بود که این باکتری با زخم معده و  رطان معده ارتباط دارد اما بقیه معتقد بودند اسید درون معده آن قدر قوی است که هیچ باکتری خاصی نمی تواند در آن دوام بیاورد.

هر دو دانشمند تلاش های ناکامی برای ایجاد زخم معده در خوک ها از طریق این باکتری انجام دادند و در نهایت مارشال ناامید شد و وقتی اعصابش به هم ریخت، یک دفعه بخشی از باکتری های کشت شده را قورت داد و امیدوار بود ظرف چند سال آینده دچار مشکلات معده ای شود اما در عوض، عوارض باکتری تنها چند روز بعد حاصل شد.

کمتر از یک هفته بعد، مارشال دچار استفراغ های شدید شد و تنفسش به خاطر فساد باکتری به سختی افتاد و معده اش دچار التهاب شد. او تا دو هفته بعد آنتی بیوتیک مصرف کرد و در نهایت هم بهبود پیدا کرد. سال 1985 آن ها نتایج تحقیقات شان را منتشر کردند ولی تا سال 2005 طول کشید که مارشال و وارن، نوبل پزشکی را دریافت کنند.

 

نیکولاس مینوویچی؛ 1941- 1868

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
اعدام از طریق آویخته شدن به دار، هزاران سال است که انجام می شود اما نظرات مختلفی در مورد این که دقیقا چه اتفاقی برای بدن انسان می افتد وقتی با یک طناب در هوا معلق شده، وجود دارد. نیکولاس مینوویچی دانشمند رومانیایی بیش از 200 نمونه از دار زدن را بررسی کرد اما هنوز فکر می کرد نکات کلیدی مهمی را از دست داده است.

مینوویچی به این نتیجه رسید که وقتی او بعد از مرگ افراد نتایج را بررسی می کند، نکات دست اول را از دست می دهد و برای همین فکر کرد بهترین راه برای پیدا کردن جواب ها این است که خودش را حلق آویز کند تا بفهمد چه اتفاقی می افتد.

طی دو هفته مینوویچی و همکارانش چندین بار خود را حلق آویز کردند تا ببینند چه چیزی احساس می کنند. حالا نتیجه چه بود؟ تقریبا هیچی، چون هیچ کدام بیش از چند لحظه نمی توانستند درد را تحمل کنند.

 

 
آلن واکر بلر؛ 1947- 1900

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند

 
در سال 1933، آلن واکر بلر به یک عنکبوت سیاه ماده اجازه داد او را برای مدت 10 ثانیه به خاطر مطالعه روی تاثیر زهر روی یک انسان بالغ نیش بزند. بلر ظرف چند دقیقه مشکلات شدید تنفسی پیدا کرد، سپس دچار گرفتگی عضلانی در تمام بدنش شد. دو ساعت بعد او به خاطر افت وحشتناک فشار خون به بیمارستان رفت. بدنش عرق کرده بود، روی زمین افتاده بود و از درد به خود می پیچید. او با وجود درد شدیدی که تحمل می کرد به پزشکان گفته بود بگذارند آن قدر آن جا بماند تا بتوانند از او نوار قلب بگیرند.

یک روز طول کشید تا او بتواند دوباره سرپا شود. با وجود همه چیزهای دیگر قلب او دچار مشکلی نشد. چندین هفته بعد تمام عوارض سم از بین رفت. سپس بلر به یک نتیجه درخشان رسید، آن هم این که سم عنکبوت سیاه ماده به شدت برای انسان ها خطرناک است!

 

استابین فیرث؛ 1820- 1784

 
 
دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند


 
استابین فیرث محققی در دانشگاه پنسیلوانیا بود که روی یک طرح علمی خاص و البته یکی از خطرناک ترین های آن کار می کرد. به عنوان یک دانشجوی دکترا او در این ایده غرق شده بود که تب زرد واگیردار نیست و این غرق شدن تا حدی پیش رفت که او به آزمایش های بزرگی برای اثبات آن دست زد.

فیرث یک تیغ به دست گرفت و با اعتماد به نفس بسیار بالا آن را روی دستش کشید تا کاملا بریده شود. سپس استفراغ یک بیمار مبتلا به تب زرد را روی زخمش ریخت. وقتی که اتفاق خاصی نیفتاد و استابین تفاوتی حس نکرد، همان ماده را به چشم هایش مالید و بعد اندکی از آن مایع حال به هم زن را خورد و به عنوان آخرین حرکت احمقانه، خودش را به خون ادرار و بزاق بیمار آغشته کرد.

در نهایت فیرث وقتی که بعد از تمام این کارها و گذشت زمان مریض نشد، تئوری اش را ثابت کرد. با این همه حالا همه ما می دانیم که فیرث وقتی همه این کارها را کرد که بیماران از مرحله سرایت عبور کرده و رو به بهبود بودند. به عبارت دیگر، با این که فیرث استفراغ یک بیمار را خورد، هیچ کمکی به درمان این بیماری نکرد و حالا همه می دانند که تب زرد یک بیماری واگیردار است و با نیش پشه هم منتقل می شود.





۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن