واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آرامشي كه هميشه در كنار شماست
حتماً شما هم تجربه شنيدن بهانههايي را از زبان جوانترها داريد كه مضمون آن اين است كه وقتي ما با دختر يا پسري دوستي داريم...
حتماً شما هم تجربه شنيدن بهانههايي را از زبان جوانترها داريد كه مضمون آن اين است كه وقتي ما با دختر يا پسري دوستي داريم، وقتي نيازهايمان رفع ميشود پس چه دليلي دارد ازدواج كنيم. در جواب اين عزيزان بايد بگوييم اول اينكه شما در دوستيها اگرچه عشق داريد اما چون دوست هستيد اين عشق نتيجه ندارد پس در نهايت بعد از مدتي به دليل بيهدف بودن دچار فرسودگي ميشويد، دعوا و مشاجره بينتان شكل ميگيرد و در نهايت با بدترين دلخوريها جدا ميشويد. صد البته كه اين جداييها چون در يك رابطه بيهدف و غيرعلني شكل گرفته است اصلاً مهم به شمار نميآيد و به همين خاطر است كه در چنين دوستيهايي وقتي جدايي رخ ميدهد هريك از طرفين بعد از مدتي سراغ ديگري ميروند. چنين رابطهاي پايدار نيست و هيچ گاه نتايج متعالي و كامل ازدواج را ندارد و هيچ وقت شما را به يك آرامش هميشگي نميرساند.
ازدواج و تجربه عشق پايدار
يكي از مهمترين اهداف ازدواج كردن تجربه كردن عشق واقعي و پايدار و در حقيقت هدفمند كردن انرژي و رابطه در زندگي است. اگر از مردم سؤال كنيد كه تصورشان از ميزان عاطفه و رفتار همسران چيست قطعاً به شما ميگويند كه همسر انسان بايد عاشق باشد و عشق بورزد. در مقابل همه مجردها اعتراف ميكنند كه اگر رابطهاي با عشق داشته باشند و ازدواج نكنند هم شخص، هم رابطه و هم عشقشان را به مرور زمان از دست ميدهند در حقيقت مجردها ميگويند كه با ازدواج نكردن «عشق و دوستي» را از دست ميدهند در حالي كه زندگي بدون عشق براي اكثر ما معنايي ندارد.
تصور كنيد شما يك فرد موفق، تحصيلكرده، سرشناس و بسيار خوشاخلاق هستيد. قطعاً درچنين شرايطي از درآمد خوبي هم برخوردار هستيد زماني كه ازدواج ميكنيد چه ميشود؟ عشقتان دو برابر ميشود، زندگيتان اعم از دخل، خرج، رفت و آمد و تصميمگيريها همه هدفمند و براساس آيندهنگري ميشود.
زندگيتان را با هدفي والا تعريف كنيد
مارك تواين متفكر، نويسنده و طنزپرداز امريكايي است. او با اوليوه لنگدن دختر يكي از صاحبان صنايع ثروتمند نيويورك ازدواج كرد و به گفته خودش در 20 سال بعد از ازدواجش و تا زماني كه همسر و دخترش در قيد حيات بودند بين ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترين و ثروتمندترين نويسنده بود و بهترين كتابهايش را در اين مدت نوشت. او درباره ازدواج ميگويد: «ازدواج دو خط شكسته را يكي ميكند، به دو زندگي بيهدف، كار ميبخشد و نيروي هركدام را براي انجام آن كار دوبرابر ميكند. به دو سرشت جستوجوگر دليلي براي زندگي كردن ميدهد و چيزي كه به خاطر آن زندگي كنند.» در حقيقت مارك تواين با نوع زندگياش، فراز و فرودهايش و به قول خودش موفقيتهايش در 20 سال بعد از ازدواج عملاً ثابت كرده كه ازدواج باعث هدفمند شدن زندگي است.
تصور كنيد پسر جواني كه تا ديروز بچه مادر و پدرش بوده، دختري كه تا ديروز دردانه بوده و لوس حالا وارد مرحله جديدي از زندگي شدهاند كه امروز مسئول رفتار و آينده خودشان هستند.
البته قطعاً چند مدت ديگري با پدر و مادر شدنشان مسئوليت بيشتري خواهند داشت و ميفهمند كه زندگي بيشتر از آن ارزش دارد كه بخواهند سرسري آن را بگذرانند. بعد از ازدواج ديگر مال خودمان نيستيم، بلكه مال همسر و فرزندانمان هم هستيم. به خاطر همين بايد بيشتر به فكر زندگيمان باشيم. مسئوليتي كه ازدواج براي فرد همراه دارد باعث ميشود زودتر خودش را جمع و جور كند و آيندهنگري بيشتري داشته باشد.
داشتن همراه ثابت لذتبخشتر است
يك تغيير مهم ازدواج حضور شخص دوم در زندگي فردي است كه تا پيش از اين چنين نوع حضوري را نداشته و مجرد بوده است. حالا سؤال مهمي كه مطرح ميشود اين است كه اين حضور و بودن چقدر خوب است؟ تا چه اندازه خوب يا بد است كه ما همراهي را كنارمان در كار، زندگي، روز و شب، مسافرت و حتي غذاخوردن داشته باشيم؟ براي پاسخ به اين سؤال هم بايد به طبيعت انسان رجوع كنيم و هم علاقهمنديهاي فرديمان را در نظر بگيريم.
براساس ذات و طبيعت انسان موجودي جمعي است يعني از عصر سنگ و آتش و غارنشيني تا امروز انسان در همه دورانها زندگي جمعي داشته است. از طرف ديگر ما وقتي خودمان قرار است مسافرت برويم، وقتي ميخواهيم شام بخوريم، حتي زماني كه تفريح ميكنيم، استراحت ميكنيم و حتي روزهاي كاريمان دوست داريم تنها نباشيم به همين دليل است كه زمان مسافرت با دوستانمان راهي ميشويم، زمان غذاخوردن درجمع خانواده حضور داريم و... چرا اينطور رفتار ميكنيم؟ اينطور رفتار ميكنيم چون از بودن ديگران در اطرافمان بيشتر لذت ميبريم و بيشتر به ما خوش ميگذرد چون حتي يك وعده غذا را نميتوانيم تنها بخوريم. اگر انسان سالمي باشيد قطعاً در هر سه مورد همراهي دوستتان را به تنهايي ترجيح ميدهيد. در مورد زندگي هم همين طور است. وقتي با كسي كه به او علاقه داريد باشيد سفر زندگي برايتان لذتبخشتر ميشود. در سختيها به هم كمك ميكنيد و در خوشيها هم شاديتان را با هم شريك ميشويد. حالا تصور كنيد ما با اين سليقه و طبيعت ذاتي اگر يك نفر را براي هميشه در كنارمان داشته باشيم چقدر احساس خوب داريم؟
درجه اعتبارتان را افزايش دهيد
ما درس ميخوانيم تا مدرك تحصيلي بالاتر بگيريم چرا؟ چون شعور اجتماعي و تخصصيمان بالاتر ميرود.
حالا چرا اين را دوست داريم؟ ما شغل خوب پيدا ميكنيم چون درآمدمان را افزايش بدهيم و سطح رفاهمان هم به مراتب بالا برود اما چرا؟ چون در ذهن ما و عموم مردم انسانهاي تحصيلكرده، موفق، شاغل و درآمد خوب از جمله مواردي است كه باعث ميشود ديگران در ذهن ما اعتبار پيدا كنند.
اعتبار پيدا كردن آسان نيست اما اگر كسي بتواند در ميان مردم اعتبار پيدا كند در حقيقت جايگاهي دارد كه به راحتي خراب نميشود و حرفش، زندگياش، رفتارش و حتي كلامش براي بقيه الگو و حجت ميشود. در حقيقت گزينههايي وجود دارند كه باعث اعتباربخشي بيشتر به انسان ميشود. اگر انساني هستيد كه دوست داريد وجهه اعتبار بخشيتان افزايش پيدا كند بهتر است ازدواج كنيد. قبول كنيم يا نه، متأهلها در جامعه اعتبار بيشتري دارند. در محل كار آنها را بيشتر تحويل ميگيرند و در ميان دوستان و آشنايان نيز افراد متأهل بيشتر از مجردها مورد اطمينان و احترام اطرافيان هستند. علاوه بر اين، متأهلها از مزاياي بيشتري هم برخوردارند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]