تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836975822
هاشمی تغییر کرده است/ روحانی خیرالموجودین اصلاحات است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عطریانفر در گفتگوی تفصیلی با مهر:
هاشمی تغییر کرده است/ روحانی خیرالموجودین اصلاحات است
شناسهٔ خبر: 3783699 - دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۱
سیاست > امنیتی و دفاعی
.jwplayer{ display: inline-block; } عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه هاشمی به تناسب زمان تغییر کرده است، گفت: بازجوهای سال ۸۸ به من میگفتند تو پل اتصال جبهه مشارکت و هاشمی هستی و هاشمی را رادیکال کردی. خبرگزاری مهر، گروه سیاست - محمدمهدی رحیمی و سینا سنجری: در دوران پس از دوم خرداد ۷۶ و روزهایی که روزنامه های زنجیرهای اصلاحات، که در آن زمان روزنامه های جناح چپ محسوب میشدند، با تیترها و سرمقاله های آتشین علیه جناح راست و شخصیتهای برجسته آن بخصوص هاشمی رفسنجانی منتشر میشد، روزنامه همشهری با سردبیری «محمد عطریانفر» راهبردی میانه را در پیش میگرفت و خط مشی متفاوت از رسانههای اصلاحات داشت. با محمد عطریانفر در عصر یکی از روزهای شهریور ۹۵ در دفتر کارش قرار مصاحبه داشتیم. مصاحبه با تاخیری حدود یک ساعت آغاز شد و دو ساعت و نیم به طول انجامید. با اینکه عطریانفر در این مصاحبه محافظه کارانه پاسخ میداد و مشخص بود بازتاب هرکدام از پاسخهایش را در فضای رسانه میفهمد، اما بخشیهای کمی از گفتگو را حذف و نکاتی را به آن اضافه کرد. وی در پاسخ به این سوال که چرا فعالان مطبوعاتی و سیاسی که در دوران دوم خرداد هاشمی رفسنجانی را عالیجناب سرخ پوش میخواندند، در سال ۹۲ به گزینه مطلوبشان تبدیل شد، گفت: «شما حرف بی اعتبار اکبر گنجی را به اصلاحطلبان نچسبانید. عالیجناب سرخ پوش توهین ابداعی گنجی آن هم در رسانهای به نام "صبح امروز" است» عطریانفر از عملکرد خود در روزنامه همشهری در دوران دوم خردداد دفاع کرد و گفت: «من در آن ایام مسئول همشهری بودم. مصاحبه های من را در همان روزها پیدا کنید. صحبتی که از ناحیه گنجی مطرح شد به سرعت شکست خورد و رنگ باخت» عضو حزب کارگزاران با بیان اینکه تمام اصلاحطلبانی که علیه هاشمی فضاسازی میکردند امروز به خطای خودشان اعتراف کردند و دستشان را هم بالا بردند و گفتند اشتباه کردیم، تاکید کرد: «همه این کسانی که شما نام میبرید{عباس عبدی، محمد قوچانی، سعید حجاریان و ...} بعد از مدتی فهمیدند رویکردی که نسبت به هاشمی در پیش گرفتند باید اصلاح کنند، حالا این فرآیند تا سال ۸۴ طول کشید» وی افزود: «من حتما منتقد دولت پس از سازندگی هستم که چرا در برابر افراطگری های علیه آقای هاشمی موضع صریح تری نگرفت. جمع بندی رئیس دولت اصلاحات در سال ۸۰ و برای دور دوم انتخابات ریاستجمهوری این بود که ای کاش همان روندی که هاشمی در سال ۷۶ به ما سپرد ادامه میدادیم» وی با بیان اینکه «اصلاح طلبان لشکریان انبوه و در هم تنیده و موسعی بودند که ژنرال کافی وکارامد کم داشتند»، اظهار کرد: «هاشمی رفسنجانی ژنرال نیرومندی بود که سرباز نداشت اما امروز این دوحوزه، باهم تکمیل یافته است. یعنی هم نیرو در صحنه وجود دارد و هم راس هدایتی و هاشمی رفسنجانی چهره برتر وعنصر کارآمد این صحنه بحساب میآید» عطریانفر در پاسخ به این سوال که آیا نظر و رویکرد هاشمی رفسنجانی تغییر کرده است، گفت: «هاشمی به تناسب زمان تغییر کرده است. همه تغییر میکنند، باید هم تغییر کنند» وی در موضوع انتخابات ریاستجمهوری سال آینده و در پاسخ به سوال ما مبنی بر اینکه چرا اصلاحطلبان مجبور به حمایت از روحانی هستند، گفت: «اصلاحطلبان مجبور به حمایت نیستند بلکه مطلوب شان در حمایت است» عضو حزب کارگزاران از سویی گفت به نظر نمیآید روحانی در پاسخ به مطالبه اصلاحطلبان دست به ترمیم کابینه بزند و ازسوی دیگر تصریح کرد: «با توجه به مناسبات سیاست در ایران و مسائل پیرامونی آن، خیرالموجودین نزد اصلاحطلبان آقای روحانی است» وی به بیان انتقاداتی که از عملکرد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در گزینش افراد برای انتخابات شورای شهر تهران در سال ۹۲ مطرح میشود پرداخت و تاکید کرد: «احزاب اصلاحطلب در فرآیند اِعمال سیاستهای اجرایی در مقطع ۹۲ نقدهایی را به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داشتند. مثلا شورای هماهنگی در گزینش افراد و ساماندهی تبلیغات انتخابات شوراهای ۹۲ اشکالاتی داشت که باید بهتر عمل میکرد و چهره های مناسبتری برمیگزید». مشروح بخش اول از گفتگوی تفصیلی مهر با محمد عطریانفر عضو حزب کارگزاران به شرح زیر است: *امروز وضعیت اصلاحطلبان و سازوکار ائتلاف انتخاباتی آنها چگونه است؟ آیا برای انتخابات ۹۶ همان سازوکاری که در انتخابات اسفند ماه با عنوان شورای عالی سیاستگذاری چیده شد، دنبال خواهد شد یا قرار است آرایش اصلاحات کلا تغییر کند؟ وضعیت عمومی اصلاحطلبان برای انتخابات سال ۹۶ وضعیت آرامی است و چشمانداز فعالیتها و رویکردهای تبلیغاتی انتخاباتیشان روشن است. عمدهترین مسالهای که بر سر راه طرفداران انتخاباتی یک تفکر وجود دارد این است که شخصیت محوری مورد اتکای آنها در عرصه رقابتهای انتخاباتی کیست و با چه وضعیتی در عرصه رقابتها حضور پیدا میکند؟ در مقاطعی که نحله های سیاسی به جمع بندی روشنی نرسیده باشند، تلاشهای گسترده ای را پیشرو خواهند داشت تا به عنصر مطلوبی که تامین کننده نظرات لایههای طرفداران و همفکرانشان باشد، دست پیدا کنند. طبعا وقتی این اتفاق رخ داد برنامههای آتی به سمت نحوه حضور انتخاباتی و تبلیغاتی و همچنین نوع همراهی و حمایت و سپس توصیف تمام عیار شخصیت مطرح نزد افکار عمومی برای جذب آرای لازم پیش خواهد رفت. با توجه به مقدمهای که گفتم، وضعیت اصلاحطلبان در رابطه با سال ۹۶ کاملا شفاف، روشن و بدون هیچگونه دغدغه است؛ به این معنا که شخصیت مطلوب آنها ریاست محترم جمهور مستقر است و در این فرآیند، فصل مشترک جدی همه لایههای فکری اصلاحطلبان آقای روحانی است و وحدت نظر کاملی بین اصلاحطلبان وجود دارد بنابراین سختی راه چندانی بر دوش آنها نیست، چراکه آقای روحانی هم تجربه نسبتا موفقی در عملکرد مدیریتی خود در سه ساله گذشته داشته و هم خطوط کلان و استراتژی روشنی در حوزه دیپلماسی و اقتصادی در راستای تامین نیازها و اهداف مردم تعریف کرده است. از این جهت آنچه که پیشروی اصلاحطلبان وجود دارد روشن است، در حالی که امروز رقیب اصلاحات، مسیر شفاف و روشنی پیش رو ندارد. *تشکیل شورای عالی سیاستگذاری محل انتقاد برخی اصلاحطلبان بود زیرا اعتقاد داشتند با وجود این شورا نقش احزاب اصلاحطلب کمرنگ میشود. آیا تجدیدنظری در وجود این شورا صورت نمیگیرد؟ چه تغییراتی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان انجام خواهد شد؟ هرم تدبیر عمومی اصلاحات، در مفاهیم کلان آن مورد استناد و قبول همه طیفهای اصلاحطلبی قرار دارد، البته در نوع انتخاباتی که پیش رو داریم تفاوت هایی دیده می شود. روشنتر بگویم؛ وقتی به انتخابات پارلمان ورود میکنید به دلیل اینکه با حوزههای انتخابیه متکثر مواجه هستید -به این معنا که بیش از ۲۰۰ حوزه انتخابیه در سراسر کشور با مطالبات گوناگون منطقهای، تمایلات قومی و تکثر کاندیدا وجود دارد- ممکن است شما را با برخی سردرگمیها روبرو کند. در حالی که این وضعیت در انتخابات ملی، مثل ریاست جمهوری و یا خبرگان رهبری که بصورت استانی برگزار می شود، نیست و کمتر از این عارضه و نقیصه برخودار است. بنابراین باید برای این دو انتخابات تفاوت قائل شد. اگر به ایراداتی که از طرف برخی احزاب مطرح شده باشد اشاره کردید، مربوط به انتخابات مجلس سال ۹۴ است و چندان ربطی به انتخابات ملی ندارد. علاوه بر این، ترکیب شورای عالی اصلاحطلبان در رابطه با انتخابات محلی و منطقهای و تعیین نمایندگانی برای مجلس شورای اسلامی، مورد نقد احدی از احزاب سیاسی و طیف اصلاحطلبان نبوده است. البته برخی احزاب مطالباتی داشتند و سهم بیشتری را برای تاثیرگذاری در انتخابات میخواستند که به خواستههایشان هم نرسیدند.
*ما سال آینده انتخابات شوراهای شهر و روستای سراسر کشور را هم داریم که ۱۲۰ هزار نفر در آن انتخاب میشوند. در انتخابات شوراهای سال ۹۲ شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برای اصلاحطلبان تصمیم گیری کرد و لیست انتخاباتی ارائه داد، ولی امروز شورای عالی سیاستگذاری قرار است برای انتخابات شوراها تصمیم بگیرد. در این شرایط و با وجود شورای عالی سیاستگذاری از یک طرف و شورای مشورتی از طرف دیگر نقش احزاب اصلاحطلب کمرنگ شده است. به تعبیر دیگر اصلاحطلبان هم، باوجود انتقادی که به اصولگرایان دارند، با محور قرار دادن آقای خاتمی و برخی دیگر از بزرگان اصلاحطلب و به حاشیه راندن احزاب بصورت شیخوخیتی درحال تصمیمگیری هستند. شما این مساله را قبول دارید؟ اگر در کشور احزاب به مفهوم واقعی کلمه شکل گرفته بود فرمایش شما درست بود. به این معنا که دیگر ضرورتی بر ایجاد جبهه های سیاسی که مجموعه ای از احزاب را درون خود قرار دهد، وجود نداشت و هر حزبی مبتنی بر مبانی وبا رعایت تمایزات خودبرای رقابت با دیگر افکار سیاسی، برنامهریزی میکرد، در چنین وضعیتی نه تنها اصلاحات بلکه تشکیل جبهه برای اصولگرایی هم سالبه به انتفاء بود. یعنی هیچ ضرورتی برای تشکیل جبهه وجود نداشت و هر حزب سیاسی با اصول، مبانی و برنامههای خود در رقابتهای سیاسی شرکت میکرد. ما در ایران فاقد احزاب به مفهوم واقعی کلمه هستیم به این معنی که کسانی به سادگی و با کمترین شرایط می توانند مجوز تاسیس حزب از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب بگیرند و سپس دفتری را هم راهاندازی کنند؛ اما با کدام نفوذ مردمی؟ با کدام نفوذ ملی؟ با کدام نفوذ منطقهای؟ انها به صرف اینکه خود را به یکی از گروههای فعال سیاسی نزدیکتر میبینند اقدام به راه اندازی تشکل مستقل سیاسی میکنند. شما به پرونده های کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مراجعه کنید، بیش از ۳۰ سرفصل حزب برای اصلاحطلبان و بیش از این تعداد برای اصولگرایان وجود دارد، احزاب موجود عموما واجد آن حیثیت و هیمنه واقعی نبوده و از قوام، اقتدار و تاثیرگذاری کافی برخوردار نیستند و از آنجایی که نظام سیاسی ما فرصتی را برای شکلگیری درست احزاب فراهم نکرده است، شخصیتهایی را میتوانید پیدا کنید که بعضا نقششان فراتر ازحزب است و بر افکار عمومی میتوانند اثرگذار باشند. این افراد نفوذ مردمی بالایی داشته و در هر دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب هم وجود دارند. در چنین وضعیتی منافع مشترک هر دو جبهه حکم میکند ترکیبی که برای انتخابات سامان میدهند شامل شخصیتهای حقیقی و حقوقی باشد. احزاب اصلاحطلب در فرآیند اِعمال سیاستهای اجرایی در مقطع ۹۲ نقدهایی را به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داشتند. مثلا شورای هماهنگی در گزینش افراد و ساماندهی تبلیغات انتخابات شوراهای ۹۲ اشکالاتی داشت که باید بهتر عمل میکرد و چهره های مناسبتری برمیگزیدشورای هماهنگی در گزینش افراد و ساماندهی تبلیغات انتخابات شوراهای ۹۲ اشکالاتی داشت که باید بهتر عمل می کرد و چهره های مناسبتری برمیگزید. بهرحال پیش بینی ما این است که انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ از منظر اصلاحطلبان فاقد هرگونه عارضه است، زیرا کاندیدا مشخص است، چارچوب فعالیتها مشخص است و یکپارچگی و توافق نظر هم بر آقای روحانی در همه احزاب اصلاحطلب وجود دارد. اگرچه ممکن است نقدهایی هم نسبت به عملکرددولت وجود داشته باشد اما هیچ گزینهای در برابر آقای روحانی قابل جایگزینی نیست، ونیروهای اصلاحطلب از هیچ شخصیت دیگری نام نمیبرند. فرم عمومی که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات در حوزه انتخابات شوراهای اسلامی شهر ساماندهی کرده، این است که مسئولان و چهرههای شاخص اصلاحطلبی در حوزههای انتخابیه نقش اصلی را در تعمیم مسئولیت و تعمیم اختیارات ایفا کنند. هیچگاه شورای عالی سیاستگذاری ادعای تصمیم گیری برای شهرها را نخواهد داشت همانطور که در گذشته نداشته است. شورای عالی همانند انتخابات مجلس این اختیار و امکان را برای مسئولین و چهرههای شاخصی که میتوانند در حوزه های انتخابیه نقشآفرینی کنند درنظر گرفته است. اختیار ساماندهی حوزه انتخابیه و گزینش افرادی که میتوانند کاندیدا شوند به عهده چهرههای موثرهمان حوزه است. شورای سیاستگذاری در سه بخش کمک میکند. ۱- اگر اختلافی میان نیروهای موثر در یک حوزه انتخابیه نسبت به چهرههای مورد گزینش بوجود بیاید، شورا نقش داوری را عهدهدار خواهد بود. ۲- شورای عالی سیاستها و نحوه فرآیند تبلیغاتی را به حوزههای انتخابیه ارائه خواهد داد. ۳- شورا از حوزههای انتخابیه پشتیبانیهای حقوقی و مادی میکند؛ البته چون توان مالی و اقتصادی اصلاحطلبان بصورت متمرکز وجود ندارد بیشتر حمایتهای سیاسی و حقوقی انجام میشود. *چه انتقادی به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در سال ۹۲ برای انتخابات شوراها وجود داشت؟ در مقام گزینش نیروها و نحوه دخالت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اعتراضاتی وجود داشت و عدهای معتقد بودند شورای هماهنگی میتوانست نیروهای بهتری را جایگزین کند، یعنی باید سازوکار بهتری برمیگزید تا به گزینههای موثرتری برسد. *در موضوع انتخابات ریاستجمهوری گفتید گزینه ای غیر از آقای روحانی برای اصلاحطلبان وجود ندارد، اما از طرفی مطالبات زیادی از سوی اصلاحطلبان درخصوص ترمیم کابینه مطرح میشود. شما هم در جایی گفتید آقای روحانی حداقل در این دوره دست به تغییر و ترمیم کابینه نمیزند. بله، به نظر میآید آقای روحانی چنین کاری انجام نمیدهد.
*چرا شما با این تاکید میگویید تکلیف اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مشخص است و آن هم حمایت از آقای روحانی خواهد بود؟ روحانی که خودش را علمدار اعتدال میداند، نه اصلاحات و نه اصولگرایی! چرا امروز اصلاحطلبان در موقعیتی قرار گرفتهاند که باید قطعا و بدون هیچ چانهزنی از یک چهره اعتدالی حمایت کنند نه اصلاحطلب؟ شما باید دلیل بر نفی آن بیاورید، برای اثبات دلیل لازم نیست، زیرا این رویکرد قدرت وتاثیر خود را نشان داده و فرآیندی تجربه شده است. درواقع این جریان آثار خوب خود را عرضه کرده است. شما اگر خلاف این را مدعی هستید، باید استدلال کنید. *یعنی شما به عنوان خیرالموجودین به آقای روحانی و دولت وی نگاه میکنید؟ در همه انتخابات تمرکز نیروهای اثرگذار در فعالیتهای سیاسی معطوف به خیرالموجودین است، خیرالموجودین به تناسب زمان و شرایط برگزیده می شود و امر مطلقی محسوب نمیشود. در شرایطی چنین تصمیم و حمایتی مناسب حال ملت ایران و اصلاحطلبان است، گرچه ممکن است در شرایط دیگری تصمیم دیگری گرفته شود. امروز با توجه به مناسبات سیاست در ایران و مسائل پیرامونی آن، خیرالموجودین نزد اصلاحطلبان آقای روحانی است. *یعنی امروز خیرالموجودین برای مردم ایران یک گزینه غیر اصلاحطلب است؟ ما به نگاه، اندیشه سیاسی، عملکرد و «برونداد» مدیریت یک فرد توجه میکنیم. بارها گفتهایم آنچه امروز از موضع سیاسی و عمل مدیریتی آقای روحانی صادر و دیده میشود، فراتر از مطالبات و انتظارات اصلاحطلبان است. بنابراین درچنین وضعیتی به صورت مضاعف چنین چهرهای برای اصلاحات مطلوب است. *پس باید درباره گفته شما مبنی برای اینکه آقای روحانی نسبتا موفق بودند تعبیر دیگری به کار ببریم و بگوییم آقای روحانی بیش از حد انتظار اصلاحطلبان موفق بودهاند. نسبتاً موفق بودند یا بیش از حد انتظار موفق بودند، خیلی تفاوت نمیکند. درواقع سیمای اجتماعی، قامت مدیریتی، عملکرد وسیاستورزی آقای روحانی «سنگ نشان» های درخشانی نزد اصلاحطلبان ترسیم کرده است. *آیا توقعی از دولت روحانی نبوده که برآورده نشود یا شما پیش شرطی ندارید؟ زمانی شما انتزاعی سخن میگویید و ممکن است چهرههایی از اصلاحطلبان در برخی رسانهها انتظاراتی را مطرح کنند ولی آن «بیان واحد» یا «خبر واحد» دلالت بر داوری عمومی از ناحیه اصلاحطلبان دارد؟ مجموعه فکر و ارزیابی مشترک اصلاحطلبان نتیجه برجسته ای را به شما میدهد و آن اینکه آقای روحانی در عملکرد سه ساله خود توفیقات گرانقدری به دست آورده و برای اصلاحطلبان در هیچ دورهای انتخابات را تحریم نکردند. ممکن است شما در مقاطعی از انتخابات از سوی کسانی پیشنهاد تحریم شنیده باشید اما هیچگاه از سوی اصلاحات تحریم رخ نداداصلاحطلبان فوق انتظار بوده است. به عبارت روشنتر بیان بنده این بود که آقای روحانی آوانگاردتر از مطلوب اصلاحطلبان ظاهر شده است. حالا اشکال چیست؟ شما توقع دارید اصلاحطلبان خود را اسیر قالب های گذشته کنند؟ و به همان حد محدود شوند؟ به باور من اندیشه اصلاحطلبی و اصلاحات بیش از آنکه معطوف به شخص باشد، معطوف به عملکرد است؛ تعریف مشروعیت در فلسفه سیاسی مدرن همین است. در سیاست ورزی مدرن چنین تعابیری وجود ندارد که چون ایدئولوژی من این را میگوید پس ایدئولوژی من مشروع است و ایدئولوژی دیگری مشروع نیست. امروز در حوزه حکمرانی، سیاستورزی متوازن، مدیریت منابع و رضایتمندی مردم موضوع «کارآمدی» مطرح است. شما اگر بهتر و بیشتر به مردم خدمت کنید و بنده کمتر، شما مشروع تر از بنده هستید. اگر من بهتر از شما خدمت کنم من مشروعتر هستم. البته مشروعیت به معنای مقبولیتی که امروز در عرف سیاسی از آن نام میبریم. وقتی چنین تجربهای از هویت شخصیتی که سابقه اصولگرایی دارد، صادر و ساطع شود، دلیلی ندارد که اصلاحطلبان از او بهره نگیرند. بخصوص اینکه محدودیت هایی بر سر راه اصلاحطلبان وجود دارد که امکان عرضه چهره های ویژه آنها را نمیدهد؛ بنابراین چون اصلاحطلبان قرار بر تحریم و یا بازنشستگی سیاسی ندارند، طبعا در مقام عمل باید دست به انتخاب بزنند. *البته این یک قرار جدید است زیرا در یک دوره هایی اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کردند. در هیچ دورهای تحریم نکردند. ممکن است شما در مقاطعی از انتخابات از سوی کسانی پیشنهاد تحریم شنیده باشید اما هیچگاه از سوی اصلاحات تحریم رخ نداد. *اصلاحطلبان در سال ۹۰ انتخابات مجلس نهم را تحریم کردند. اصلاحطلبان در آن انتخابات شرکت کردند. خود من شرکت کردم و رای دادم. *شما فردی در انتخابات شرکت کردید. آقای خاتمی هم همان سال و بصورت بی سر و صدا در دماوند پای صندوق رای رفت. اشتباه میکنید. دیگر اصلاحطلبان هم شرکت کردند. *همین که آقای خاتمی در آن سال آمد و رای داد مورد اعتراض خیلی از چهرههای اصلاح طلب قرار گرفت. پیام تحریم در حد پیشنهاد اقلیتی مطرح شد، ولی نتیجه نهایی مشارکت شد. *یعنی در سال ۹۰ به صورت علنی اعلام شد که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت می کنند؟ بله، مراجعه کنید به سوابق، همان زمان متن غالب اصلاحطلبان حضور ومشارکت بود. *اصلاحطلبان در آن مقطع با چه عنوان و نشانی آمدند؟ خیلی از چهرههای شاخص اصلاحطلب مانند محمدرضا خاتمی گفتند ما وقتی شنیدیم سیدمحمد خاتمی در انتخابات شرکت کرده تعجب کردیم و گفتیم چرا شرکت کرده است. من به اظهارات فردی توجه ندارم. شما اگر به تاریخ آن ایام مراجعه کنید گفتمانی که از ناحیه اصلاحطلبان صادر شد، گفتمان غالب مشارکت در انتخابات بود. ممکن است در این مشارکت شما کاندیدا هم نداشته باشید. اما هیچگاه مقوله تحریم، گفتمان محوری در بین اصلاحطلبان نبوده است. *اگر اصلاحطلبان در آن ایام حرفی از تحریم نزنند، حرفی از مشارکت در انتخابات هم نزدند؟ مانعی ندارد، بالاخره تحریم نبوده است. مشارکت دو وجهه دارد؛ حداقلی و حداکثری. یک زمانی میدان کار برای شما بخوبی فراهم است، ناظرین شورای نگهبان شما را اذیت نمیکنند، اجازه دارید کاندیدای خودتان را مطرح کنید و امکانات تبلیغاتی خوبی هم دارید، بنابراین درعرصه انتخابات، «مشارکت حداکثری» دارید. از طرفی «مشارکت حداقلی» به مفهوم ملی یک معنا و به مفهوم حزبی معنای دیگری دارد. مفهوم ملی مشارکت حضور آحاد مردم برای رای دادن است که رهبری هم روی این نکته بسیار تاکید دارند، ولی از منظر جریانات حزبی مشارکت حداقلی این است که انتخابات را تحریم نمیکنند اما کاندیدا هم ندارند و به طرفداران خود هم توصیه میکنند در انتخابات ولو با رای سفید و ناقص، شرکت کنند و یا به هرکسی تشخیص دادند رای بدهند. بنده به ضرس قاطع عرض میکنم تفکر اصلاحات، البته اصلاحات به مفهوم همان تفکری که از ۷۶ به این سو از چپ اسلامی آغاز و تا به امروز ادامه دارد، همواره مشارکت در انتخابات را توصیه کرده است. شاید پیش از انتخابات بخاطر برخی رفتارهای نهادهای مرجع حقوقی و شیوه برخوردشان با کاندیداهای اصلاحات، حرف وحدیث هایی بوده اما خروجی آنچه که از ناحیه اصلاحطلبان تحت عنوان گفتمان غالب صادر شده مشارکت بوده است. *یعنی اصلاحطلبان در سال ۹۰ گفتند ما کاندیدایی نداریم ولی مشارکت میکنیم؟ بله. البته کاندیدا هم داشتند. *خب پیام مشارکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان از طرف چه کسی اعلام شد؟ به عنوان مثال امروز شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یا شورای مشورتی وجود دارد و این شوراها بعنوان مرجع جبهه اصلاحطلبی بیانیه میدهند و خط مشی های جریان اصلاحات را اعلام میکنند. در آن ایام کدام شورا و مرجع اصلاحطلب به طرفداران خود توصیه به مشارکت در انتخابات کرد؟ در آن مقطع شورای عالی اصلاحطلبان نداشتیم اما چهرههایی که نماد اصلاحطلبی بودند، مشارکت در انتخابات را توصیه میکردند. در سال ۹۰ شورایی به معنای امروزی و با ساماندهی مشخص که در راس آن ریاست محترم دولت اصلاحات و جناب آقای هاشمی رفسنجانی هستند وجود نداشت اما نمادهایی که سخن و پیام آنها دلالت بر جامعیت و پیام گسترده اصلاحطلبی میکرد یعنی از آقای خاتمی گرفته تا آقایان هاشمی رفسنجانی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها و چهرههایی که در مجمع روحانیون هستند و برخی از شخصیتهایی که حتی در حزب مشارکت بودند و سخنشان در جامعه اثرگذار بود و بُرد داشت، پیامشان پیام همراهی و مشارکت بود و انتخابات را تحت تحریم قرار ندادند.
*شما میگویید ایدئولوژی و اندیشه متکی بر اشخاص نیست و تفکر اصلاحطلبی نگاه به برونداد و عملکردها دارد. اما در جریان انتخابات هیات رئیسه مجلس دهم خیلی از اصلاحطلبان با حمایت از عارف و اعتراض به اصلاحطلبانی که رایشان لاریجانی بود، نشان دادند اینگونه فکر نمیکنند. شما نظر شخصی خودتان را میگویید یا دیدگاه کل اصلاحطلبان اینگونه است که به اشخاص توجهی ندارد و تنها بر عملکرد افراد متمرکز است؟ طبعا نظر شخصی خود را میگویم و شما هم اظهاراتم را به عنوان نظر شخصی تلقی کنید. ولی من وقتی نظری میدهم تصور و تلقیام را از حوزه و جبههای که به آن وابسته هستم بیان میکنم. درگذشته هم وقتی اظهارنظر میکردم، نتیجه آن همراهی و همدلی دیگر عزیزان میشد. *یعنی در دورههای گذشته هم همین نظر حاکم بوده و جریان اصلاحات بر اشخاص تکیه نمیکرده و بیشتر به عملکردها توجه داشته است؟ خیر، در همه دورهها اینگونه نبوده است. امروز نظر ما در حوزه اصلاحطلبی اینگونه است. البته مقاطعی بوده که برخی افراط و تفریطها هم وجود داشته است، اما امروز به دلیل اینکه امکان شکلگیری تفکر اصلاحطلبی در درون احزابی که تمام عیار بتوانند ایفای نقش کنند وجود ندارد، رویکردها به سمت عملکردهاست. اگر حاکمیت این فرصت را فراهم کند تا احزاب به معنای واقعی کلمه که در قانون اساسی آمده و عرف سیاسی در دنیا آن را عملی کرده است و از آن بهره میبرد، در ایران شکل بگیرد طبیعی است هر حزب، گروه سیاسی و تفکری باید واجد یک عنوان حزبی باشد و تنها از نیروهای وابسته خود در صحنه سیاسی حمایت کند. در این شرایط موضوع کارآمدی و عملکرد افراد نیز در درون حزب یک دوره تاثیر و تاثر را پشت سر میگذارد، به این معنا که جامعه مخاطب شما به جای اینکه داوریاش روی عملکرد فرد باشد، روی عملکرد حزب قرار میگیرد و میگوید این حزب در دورهای که به قدرت رسیده موفق بوده یا موفق نبوده است. اما در شرایطی هستیم که این فرصت برای احزاب وجود ندارد بنابراین طبیعی است که داوری مردم وقضاوت ملی به سمت عملکرد افراد برود. *اگر بخواهیم در همین فضای کارآمدی به بحث انتخابات شوراها اشاره کنیم، شما به عنوان یک تجربه عیان در مقابل مردم تهران، تجربه شورای اول شهر را کارآمدتر میدانید یا شورای فعلی یا دو شورای قبلتر را؟ من اعتباری برای عملکرد شورای دوم، سوم و چهارم قائل نیستم. از طرفی خیلی نمیتوانم بگویم برای شورای شهر اول هم اعتبار قائل هستم زیرا خودم در درون آن و سالیانی هم رئیس شورا بودم. اگر از این موضع سخن بگویم حتما حمل بر خودستایی میشود. اما کسانی که دستی بر آتش در درون شوراها دارند و از انصاف نسبی برخوردار هستند و اتفاقا در شورای شهر اول هم نبودند و احتمالا در شورای دوم، سوم و چهارم حضور داشتند، قضاوت شان این بود که اگرچه شوراها، ومشخصا شورای شهر تهران، از بدو تولد تا به امروز توفیق قابل قبول و رضایتمندی نداشته است اما از منظر نسبی و مقایسه، شورای شهر اول گامهای موثری در زمان خود برداشت. *در آن دوران برخی اعضای شورای شهر اول پایبند به رای مردم نماندند و برای مجلس شال و کلاه کردند و استعفا دادند و از طرف دیگر دو سه شهردار تغییر کرد و یک عدم ثبات مدیریتی در شورای شهر بوجود آمد. از سوی دیگر باتوجه به سیاسی کاریهایی که انجام میشد و بیانیههای سیاسی که از شورا بیرون میآمد، شما توفیقات شورای شهر اول را در کجا میبینید؟ من اعتباری برای عملکرد شورای دوم، سوم و چهارم قائل نیستم. کسانی که دستی بر آتش در درون شوراها دارند میگویند شورای شهر اول گامهای موثری در زمان خود برداشت بنده به این غلظتی که شما شورای اول را نقد میکنید اعتقاد ندارم. اما به فرض اگر مشکلاتی که شما از آن نام بردید را بپذیریم، برخی آقایان چنین قضاوت مثبتی دارند و میگویند شورای اول گام های موثری برداشت. من اگر اظهارنظر بکنم حمل بر خودستایی می شود. بروید از برخی چهرههایی که در شورا های بعدی بودند بپرسید. اگر بخواهیم از منظر آنها سخن بگوییم باید گفت اولا شورای شهر اول در مقام تاسیس نقش مهمی داشت. نقش موسس، نقش بسیار مهم و کارآمدی است. شورای شهر اول توسط اعضای اول آن تاسیس شد، آنها برای شورا ساختار تعیین کردند، آئیننامه نوشتند و نسبت آن را با شهرداری مشخص کردند. برخی از سامانهها که عدهای الان پز آن را میدهند و بهرهاش را میبرند و نامش را شورای عالی و مناطق و فعالیتهای فرهنگی میگذارند، پایه اصلیاش در آن شورا گذاشته شد. در شورای شهر اول موضوع استیضاح و توضیح خواستن از شهردار را مطرح کردند و مرزبندی بین تکالیف شورا و شهرداری مشخص شد. این را کسانی به من گفتند که وقتی به شورای دوم شهر رفتند ابتدا میگفتند حیثیت و آبروی شوراهای ایران را شورای اول برد اماپس از ۶ ماه و یکسال که وارد شورای شهر شدند گفتند ما که کاری نکردیم، اگر هم کاری بوده در شورای شهر اول بوده است. بخشی از این گرفتاریها هم ناشی از شرایط تاسیس است. من خودخواهیها و مطالبه های افرادی را که در بعضی موقعیتها بودند رد نمیکنم اما بخشی از گرفتاری ها به این دلیل است که شما فاقد تجربه پیشینی هستید، کاری را شروع میکنید و در روند آزمون و خطا ممکن است به اشکالاتی برسید و سپس آن را اصلاح کنید. در عین حال چون حمله شما به شورای شهر اول خیلی قوی بود، هیچگاه نقش مخرب صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران را در حق آن شورا فراموش نکنید. *مدیریت صدا و سیما در آن دوران با آقای لاریجانی بود. مدیریت صدا و سیما با هرکسی که بود وظیفهاش ایجاد آرامش بود، اما بجای اینکه اعتمادآفرینی کند، سراغ چهرههای خاص شورای شهر اول، که به نظر من نام آنها «شورشگر» و «عناصر شورشی» بود، میرفت و آنها را پررنگ و بزرگ میکرد. شما اقدامات نابخردانه صدا و سیما را هیچگاه فراموش نکنید. *عدهای در کشور معتقدند شوراهای شهر و روستا اساسا کارکردی ندارند و کلا چنین نهادی را نمیپسندند. فکر نمی کنید این به دلیل این است که دولت اصلاحات با نگاه سیاسی به دنبال اجرای این اصل مغفول مانده قانون اساسی و تاسیس نهاد شوراها رفت؟ یعنی اصلاحطلبان شورای شهر که یک نهاد کاملا خدماتی و در حوزه شهروندی است را به عنوان یک نهاد سیاسی دیدند و شورای اول را هم عمدتا با افرادی، نظیر آقایان حجاریان، عبدالله نوری، اصغرزاده و ... تشکیل دادند که وجهه سیاسی آنها بر دیگر وجوه فکری و تخصصی شان غالب بود. آیا این دلیلی بر از مسیر خارج شدن شورای شهر اول و «أُسِّسَ عَلَی السیاسه» نیست؟ از باب آموزش سیاسی به شما بگویم که در سرفصلهای آموزش سیاسی نمیگویند مرز سیاست از مرز خدمت منفک است. اگر شما یک روز دیانت را از سیاست [فارغ از تصدیق فرمایش امام(ره) یا فرمایش مرحوم مدرس] قابل تفکیک دانستید، میتوانید بگویید سیاست یک چیز است و خدمت چیز دیگر! این دو درهم تنیده هستند. *البته مساله ما اولویت پیدا کردن هرکدام از اینهاست. صدا و سیما سراغ چهرههای خاص شورای شهر اول، که به نظر من نام آنها «شورشگر» و «عناصر شورشی» بود، میرفت و آنها را پررنگ و بزرگ میکرد ما از بستر خدمت میتوانیم به سیاست پاک برسیم؛ اصلا سیاست یعنی چه؟ سیاست در ادبیات افلاطونی چیست؟ در ادبیات مدرن لیبرالی چیست؟ در ادبیات ایمانی و اسلامی چیست؟ سیاست همان برنامه خدمت است. وقتی شما چشم انداز و افق خدمت را در قالب یک برنامه ترسیم میکنید، تبدیل میشود به سیاست. وقتی شما میخواهید خبررسانی کنید میگوییم سیاست شما در خبرگزاری چیست؟ زمانی که میخواهیم دولتی تشکیل بدهیم میگوییم سیاست دولت چیست؟ وقتی دولت سیاست دارد میگوییم سیاست اقتصادی، سیاست اجتماعی، سیاست خارجی؛ درواقع سیاست محیطی است که مجریان در آن محاط هستند. این فرمایش شما که چرا سیاسیون در شورای شهر اول حضور داشتند خیلی مسموع نیست. میگویید من و برخی آقایان مثل عبدالله نوری چهره سیاسی بودیم و چرا در شورای شهر حضور داشتیم. به دور از خودستایی عرض ما اینست که ما با شایستگی لازم مدعی فهم مدیریت شهری در تراز امروزین آن بوده و هستیم. اگر تهران با همه اشکالاتش در حوزه مدنیت شهری تحولی پیدا کرد، ما در متن این تحول نقش نظارتی و یا مدیریتی داشتیم. حرف شما البته خطا نیست که میتوانستیم چهره های مناسبتر و موثرتر بیاوریم. به امید روزی که در انتخابات چنان ظرفیت فهم ملی بالا رود که مردم فقط به گزینه هایی اعتماد کنند که به صفت شخصی به درد شهرشان میخورد تا دیگر مصیبت این را نداشته باشیم که ورزشکار یا هنرمند محترم که در حوزه دیگری زحمت کشیده و رای عمومی را فراهم کرده است بیاوریم و در قالب شورا او را عرضه کنیم و بخواهیم از موقعیت، نفوذ مردمی و چهرهاش بهره ببریم، بعد بینیم این ظرفیت، ظرفیت پاسخگو و کارآمدی برای شهر نیست. در رابطه با آسیب شناسی شوراها باید بگویم اقدام دولت محترم اصلاحات در امر برگزاری انتخابات و تشکیل شوراهای شهر، اقدام کاملا هوشمندانه و قابل دفاعی است، در این بحثی نیست، اما ممکن است سازوکار اجرایی شوراها مورد نقد باشد که من جزو منتقدین آن هستم. من به صفت فردی و تسلط نسبی که در این حوزه دارم آن را واجد نقد میدانم. ببینید ما با تاخیر۲۰ساله به حوزهای از مدیریت ورود کردیم که این تجربه یک بار شکست اش را پیشاپیش اعلام کرده بود. در اوایل انقلاب یک دوره شوراهای روستایی را داشتیم که شکست خورد و تعطیل شد. در ابتدا باید آسیب شناسی میشد که چرا شکست خورد و در گام دوم باید نسبت سهم مدیریتی و سهم تکالیف شورای شهر را در حوزه کلان تکالیف ملی و حکمرانی نسبت به مردم مشخص میکردیم. متاسفانه عنوان شوراهای شهر خیلی عنوان دهن پرکنی است ولی وقتی وارد آن میشوید میبینید هیچ و هیچ و هیچ است. شوراهای شهر در سراسر کشور ۲۶ سرفصل مسئولیتی دارند که ۱۸، بند آن ذیل عنوان مطالعه، بررسی، پژوهش، همکاری، هماهنگی و همدلی است و هیچ اتوریتهای در آن نیست. ۶ عنوان دیگر از این تکالیف عنوان نظارتی است و نظارتش هم از جنسی است که فاقد اِعمال قدرت است؛ یعنی قدرت بازدارندگی یا شتاب دهندگی ندارد. تنها و تنها از میانه مجموعه تکالیفی که به عهده شورای شهر نهاده شده است و اختیاراتی که قانون در اختیار آن قرار داده، یک یا یک و نیم الی دو ماموریت است که به شورا قدرت میدهد ولی این قدرت هم نیم بند است و آن «انتخاب شهردار» است. چرا می گویم نیم بند؟ چون شوراها معمولا در آغاز کار انتخاب شهردار مبسوط الید هستند اما دستشان در نظارت بر عملکرد و احیانا استیضاح و برکناری تقریبا بسته است. چون شوراها با ۵۰ درصد بیشتر دست به انتخاب شهردار میزنند ولی برای برکناری نیازمند دو سوم آراء هستند و معمولا در مقام واقع این دو سوم هیچگاه امکان تحقق پیدا نمیکند مگر اینکه انقدر این انتخاب غلط بوده باشد که شورا به تفاهم دوسومی برسد. این مساله دلالت بر این دارد که قانونگذار وقتی قانون را تدوین میکرده خیلی باور نداشته که شوراها میخواهند وظیفه مهمی برعهده بگیرند، کما اینکه در جوامع غربی [البته غرب ملاک ما نیست] و کشورهایی که نهادهای مردم سالار و دولتهای فدراتیو شکل دادهاند، تمام تکالیف اداره مردم به عهده شوراها، انجمنهای شهر، مدیریتهای شهری و مدیریت منطقه است. مردم دهها و صدها مشکل دارند و باید مشکلات آنها حل شود. اما ما گفتیم تمامی مسئولیتها به عهده دولت است، «الاّ ما خرج بالدلیل». این نوع نگاه در مدیریت نوین مورد پسند نیست. معمولا در مدیریت نو، سیاستهای مالی، اطلاعاتی ـ امنیتی، خارجی و دیپلماتیک و سیاستهای دفاعی را استثنا میکنند و متعلق به حکومت مرکزی میدانند. اما بقیه خدمات و مسئولیتها اعم از بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، آموزش عالی، دفاع مدنی، مخابرات و غیره را به ایالت ها واگذار میکنند. نمونه ای برای شما بگویم. در شورای اول با وزارت نیروی دولت اصلاحات مذاکره کردیم که بیاید مدیریت منابع آب در شهر تهران را به شورای شهر واگذار کند. آقایان آمدند و خیلی هم استقبال کردند اما بعد مشخص شد آمادگی دولت فخیمه در این حد است که فقط مدیریت شبکه توزیع را واگذار کنند، ولی مدیریت منابع را واگذار نکنند! مدیریت شبکه یعنی چه؟ یعنی شبکه لوله شهری با ۳۰ درصد پِرت آب و کلی هزینه و فلاکت و بدبختی و زیان برعهده شوراها ولی منابع آن که سودآور بود برعهده دولت باشد. فی الواقع دولت محترمی که خود موسس شوراها بود -از سطح ریاستجمهور به پایین و در لایههای وزارتخانهای- قصد داشت بدبختی ها و گرفتاری هایی که گریبانگیر دولت بود را بر سر شوراها بریزد و در عین حال نقاط قوت و قدرت را برای خودش حفظ کند. ممکن است بپرسید پس در شوراهای شهر چه خبر است و چرا چپ و راست این همه زمین و آسمان را به هم می دوزند تا سهم بیشتری در شورا داشته باشند؟ این ناشی از یک نوع فقر فهم سیاسی استاز این جهت ما تا نتوانیم مبانی خود را در حوزه مدیریتی شوراها و دولت درست تعریف کنیم، هر دولتی هم سرکار بیاید و هرکسی که در شورا انتخاب شود دچار این گرفتاریهاست. ممکن است بپرسید پس در شوراهای شهر چه خبر است و چرا چپ و راست این همه زمین و آسمان را به هم می دوزند تا سهم بیشتری در شورا داشته باشند؟ این ناشی از یک نوع فقر فهم سیاسی است، زیرا میگویند ما کسی را بعنوان شهردار انتخاب میکنیم که حرف ما را بشنود تا هر فرمانی داشتیم، فرمان ما را اجرا کند. متاسفانه در قانون، اختیارات مبسوط الیدی که یک شهردار دارد از رئیس دولت بالاتر است. نهادهای نظارتی و کنترلی بر سر دولت خیمه میزنند و کنترل میکنند اما نسبت به مدیریت شهری چنین نظارتی وجود ندارد. نمیخواهم بگویم الزاماً این غلط و آن درست است، بلکه می خواهم بگویم هم در آن افراط شده و هم در این تفریط!
*اصلاحطلبان به این مساله پی بردند که نباید چهرههای سیاسی را وارد شورای شهر کنند به همین دلیل در انتخابات شورای شهر سال ۹۲ تاکید میکردند فلان تعداد مهندس داریم، فلان تعداد کارشناس خدمات شهری داریم و عملا از چهره های سیاسی فاصله گرفتند. این جواب هم خیلی مسموع نیست که چهرههای سیاسی نمیتوانستند بیایند، زیرا چهرههای سیاسی که سفید باشند میتوانند از فیلترهایی که فیلتر شورای نگهبان هم نیست به راحتی عبور کنند. فیلتر شورای شهر بدتر از فیلتر شورای نگهبان بود. بررسی صلاحیتها برعهده کمیسیون شوراهای مجلس بود که از شورای نگهبان تاکنون بدتر عمل کرده استفیلتر شورای شهر بدتر از فیلتر شورای نگهبان بود. بررسی صلاحیتها برعهده کمیسیون شوراهای مجلس بود که از شورای نگهبان تاکنون بدتر عمل کرده است. *اگر اینطوری بگوییم که هر فیلتری بگذارند اصلاحطلبان از آن عبور نمی کنند، حرف خوبی نیست. میخواهم بگویم کمیسیون شوراهای مجلسی که ما دیدیم با نفوذ جبهه پایداری؛ بدتر ازناظرین شورای نگهبان عمل کرد. *برجام از همین مجلس پایداری بیرون آمد و مورد تائید قرار گرفت. مجلسی که مدیریت آن هم آقای لاریجانی است که شما از او حمایت میکنید. اصلاً برجام ربطی به پارلمان نداشت! چرا این حرفها را میزنید؟ چقدر شما ساده هستید؟ برجام محصول تدبیر رهبری است و مجلس هم کاری جز تائید برجام نمیتوانست انجام دهد. *یعنی کار دیگری جز اینکه ظرف ۱۵ دقیقه برجام را تائید کند نمیتوانست انجام دهد؟ به دلیل اینکه برجام جای دیگر تایید شده بود آقایان مجبور بودند قبول کنند. این مجلس نقش خود را در قضیه برجام از دست داد! و اصلا نمیتوانست جز آن حرفی بزند، زیرا تبدیل به ضد ولایت فقیه میشد! *اگر یک اهرم نظارتی برای شوراها نبود اصلاح طلبان از چهره های سیاسی استفاده می کردند؟ شما می فرمایید سیاست مماس با خدمت است، پس اگر می خواهیم خدمت کنیم باید سیاستمدار بیاوریم؟ خیر، من این را نگفتم. گفتم بین خدمت و سیاست، مرزی به این مفهوم که شما میکشید، نیست و اینگونه نیست که هیچ سیاستمداری عُرضه خدمت ندارد و هیچ خادمی در حوزه خدمت سیاستمدار نیست. خیلی دنبال مرزبندی نباشید. البته منطق سیاست ورزی حکم میکند وقتی در نهادی مانند پارلمان شهری میخواهید دست به گزینه انتخاب نیرو بزنید باید چهرههایی را انتخاب کنید که موضوع مسئولیت را بشناسند کما اینکه باید در مجلس هم اینگونه باشد. *یعنی اگر شما به سال ۷۷ برگردید همچنان آقایان سعید حجاریان، عبدالله نوری، اصغرزاده و قس علیهذا نامزد شما هستند؟ ممکن است کسانی دیگر باشند. یا ممکن است همانها باشند. *یعنی با همان معیارها و از جنس افرادی با سابقه کار سیاسی کاندیدا انتخاب میکنید؟ یا سراغ چهرههایی شبیه کاندیداهای سال ۹۲ اصلاحطلبان میروید؟ نه این و نه آن، حکم مطلق و کلی ندارد. *به هر حال برآیند این جنس آدمهاست که شما را به این نتیجه میرساند شورای شهر اول قویتر و کارآمدتر از سایر شوراها بوده است. آنچه که در شورای اول رقم خورد به دلیل اینکه موضوع شورای شهر به مفهوم واقعی کلمه نه برای اصلاح طلب و نه اصولگرا روشن نبود، این گروهها سراغ ظرفیت هایی رفتند که مقبولیت ملی یا منطقه ای داشته باشند تا بتوانند شورا را بگیرند. در زمان شورای شهر اول حتما آقای عبدالله نوری جزو چهره های لایقی محسوب میشد که مناسب شورای شهر بود، حتما آقای فروزش مناسب بود. البته خیلی نمیتوانیم حکم کلی صادر کنیم. حتما آقای غرضی مناسب بود، حتما محمد عطریانفر به درد شورای شهر میخورد و حتما آقای علیزاده طباطبایی مناسب شورا بود. من خیلی نمیخواهم جهت گیری خاصی بکنم ولی مثلا حتما آقای اصغرزاده اگر دست از شیطنت برمی داشت به درد شورا میخورد اما او دنبال اهداف دیگری بود و بازی دیگری برای خودش آغاز کرده بود. آقای عابدینی علیرغم اینکه جزو چهره هایی بود که با آقای اصغرزاده همسویی میکرد اما به درد میخورد زیرا استاندار بود، مدیریتهای کلان انجام داده بود و مدیریت و مفهوم شهر را میشناخت. اگر اصغرزاده دست از شیطنت برمی داشت به درد شورا میخورد اما او دنبال اهداف دیگری بود و بازی دیگری برای خودش آغاز کرده بودامروز در شورای شهر فعلی قطعا آقای حقانی به درد میخوَرد. البته من خیلی شناختی از اعضای شورای مستقر ندارم، ولی ممکن است بعضی از آنها مناسب شورا نباشند. ما باید به تناسب زمان دست به انتخابهایی بزنیم که نیاز شهر را تامین کند. حتما یک فردی مانند محسن هاشمی ۱۰۰ درصد مناسب شورای شهر بود اما آقایان او را ردصلاحیت کردند. وی تجربه حمل و نقل شهری را در اوج موفقیت داشت ولی آقایان عذرش را خواستند و نگذاشتند کاندیدا شود. به هر حال تصورم این است که دنبال مرزبندی بین سیاست و خدمت نباشیم زیرا هر دو اینها درهم تنیده اند ولی باید معطوف به نیاز شهر دست به انتخاب نیروها بزنیم. ما در مقطعی تجربه آقای مهندس آشوری را داشتیم. آقای چمران مناسب شورای شهر است ولی نه در موقعیت ریاست شورا، ایشان به عنوان یک کارشناس معماری شهری به درد شورا میخورد. *از این نوع ورزشکاران در لیست اصلاحطلبان برای انتخابات آینده شورای شهر تهران خواهیم داشت؟ انشاءالله نداشته باشیم. *برگردیم به موضوع انتخابات ریاست جمهوری؛ با توجه به تمام انتقادات و مطالباتی که اصلاحطلبان از دولت روحانی مبنی بر تغییر و ترمیم کابینه دارند آیا باز هم مجبور هستند از آقای روحانی حمایت کنند؟ حتی اگر هیچ تغییری در دولت به وجود نیاید و آقای روحانی هم به این مطالبات توجهی نکند، آیا اصلاحطلبان همچنان چارهای جز حمایت ندارند؟ صراحتا میگویم که اصلاحطلبان مجبور به حمایت از روحانی نیستند بلکه مطلوب شان در حمایت است با کمال احترام برغم نظر شما، اما صراحتا میگویم که اصلاحطلبان مجبور به حمایت نیستند بلکه مطلوب شان در حمایت است. فرق است بین مطلوبیت و اجبار. *سال ۹۲ هم بین آقایان عارف و روحانی همین مساله حاکم بود؟ بله. *پس چرا از ابتدا سراغ نامزدی آقای روحانی نرفتند؟ در آن شرایط هم که سراغ آقای عارف رفتند؛ اشکالی نداشت. *اگر روحانی گزینه مطلوب بود چرا عارف را آوردند سپس به وی گفتند باید کنارهگیری کنی؟ مطلوب سال ۹۲ اصلاح طلبان در گام اول آقای هاشمی بود و ایشان به صحنه هم آمدند طبق نظرسنجیها هم نزدیک به ۳۰ میلیون رای داشتند و ۹۰ درصد آرا به نفع هاشمی بود، اما ایشان را به دلیل کبر سن اخراج کردند و شوخیترین رفتار سیاسی ۳۷ سال جمهوری اسلامی در برخورد با آقای هاشمی رخ داد. *پس چرا عارف کاندیدا شد؟ چرا نامزد نشود؟ ممکن است در عرصهای افراد متعددی ثبت نام کنند؛ این به تاکتیکهای انتخاباتی آنها برمیگردد. *وقتی آقای عارف ثبت نام کرد هیچ کدی یا پالسی ازسوی اصلاحطلبان به وی داده نشد که شما نامزد ما هستید؟ مگر ثبت نام ایشان اشکالی داشت؟ *ثبت نام یعنی تصمیم برای حضور ... قطعا اگر هاشمی در صحنه بود عارف کنار میکشید.
*خب روحانی هم اگر هاشمی میآمد کنار میکشید اما کلا عارف میآید که برود؟ بازجوهای سال ۸۸ به من میگفتند شما پل اتصال بین جریان مشارکت و آقای هاشمی هستی و به همین دلیل هاشمی را رادیکال کردی. برخی میآیند که بروند، برخی هم میآیند �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]
صفحات پیشنهادی
رئوفیان: آیتالله هاشمی تمایل دارد به جامعه روحانیت بازگردد/ احتمال حمایت اصولگرایان از روحانی بالاست
رئوفیان آیتالله هاشمی تمایل دارد به جامعه روحانیت بازگردد احتمال حمایت اصولگرایان از روحانی بالاست عضو جبهه ایستادگی درباره زمزمههای بازگشت هاشمی رفسنجانی و روحانی به جلسات جامعه روحانیت میگوید در صورت تحقق این موضوع احتمال حمایت اصولگراها از روحانی بیشتر خواهد شد به گزاحضور هاشمی در جامعه روحانیت ضرورتی ندارد
نامه نیوز نوشت یک استاد دانشگاه و حوزه معتقد است که هاشمی رفسنجانی یکی از سرمایههای ملی کشورمان است و حضور فیزیکی وی در جلسات جامعه روحانیت نیز ضرورتی ندارد آیتالله محسن غرویان در خصوص جلسات جامعه روحانیت مبارز و عدم شرکت آیتالله هاشمی رفسنجانی در این جلسات گفت آیتالله هاشملفط مبارز از نام جامعه روحانیت حذف می شود/ اعضای جدید جامعه روحانیت جایگزین هاشمی و روحانی نیستند/ توصیه به اح
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز از تصمیم گیری برای تغییر نام جامعه روحانیت مبارز در زمان حیات مرحوم آیت الله مهدوی کنی دبیر کل فقید این تشکل خبر داد و در خصوص عضویت 6 روحانی جدید در شورای مرکزی جامعه روحانیت تاکید کرد این افراد جایگزین اعضای غایب این تشکل نظیر آیات هاشمی رفبرای حل مسئله حصر بین مسئولان اجماع صورت گیرد/ با خاتمی، هاشمی و روحانی دیدار میکنیم
آیتالله موسوی تبریزی برای حل مسئله حصر بین مسئولان اجماع صورت گیرد با خاتمی هاشمی و روحانی دیدار میکنیم دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت اگر اجماعی بین مسئولان کشور برای حل مسئله حصر صورت گیرد به نفع نظام و کشور و همه مردم خواهد بود و آرامش نسبی در کشور ایجاد خوتاخیر 25 ساله هاشمی در تغییر رفتار
عباس عبدی در سال ۱۳۷۳ آن هنگام که به عنوان سردبیر روزنامه سلام فعالیت میکرده است به خاطر انتقاد از هاشمی رفسنجانی دستگیر و ۱۱ ماه را در زندان می گذراند او معتقد است هاشمی تغییرات مثبتی کرده است اگرچه این تغییر رفتار 25 سال با تأخیر صورت گرفته است گفتوگوی پنجره رانظر انبارلویی درباره تغییر لحن مقامات ایران در سازمان ملل: ظریف و روحانی به دلواپسان پیوستهاند
نظر انبارلویی درباره تغییر لحن مقامات ایران در سازمان ملل ظریف و روحانی به دلواپسان پیوستهاندتاریخ انتشار جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۸ ۳۹ میزان نوشت مسئول سیاسی حزب موتلفه اسلامی در واکنش به تغییر لحن مقامات کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به عملکرد آمریکا گفت ظریف و و روحاز گزینه ای غیر روحانی در انتخابات 96 تا تغییر در کابینه دولت یازدهم
از گزینه ای غیر روحانی در انتخابات 96 تا تغییر در کابینه دولت یازدهم مهمترین اخبار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان در هفته گذشته را در این گزارش بخوانید به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان انتخاب رئیس جدید کمیته انتخابروحانی: تغییر مرزها هرگز به صلاح منطقه نیست
روحانی تغییر مرزها هرگز به صلاح منطقه نیست روز نو رئیس جمهوری مهمترین اولویت در سوریه را رساندن کمک های انسان دوستانه به مردم دانست و گفت جمهوری اسلامی ایران کمک به سوریه را در راستای مبارزه با تروریسم و استقرار امنیت در منطقه ادامه خواهد داد حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانیآیتالله موحدی:هاشمی، روحانی و ناطق بهمیل خود در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمیکنند
آیتالله موحدی هاشمی روحانی و ناطق بهمیل خود در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمیکنند دبیرکل جامعه روحانیت مبارز گفت اینکه چرا آقایان هاشمی ناطق و روحانی در جلسات جامعه شرکت نمیکنند براساس میل خودشان است به گزارش نامه نیوز آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مغرویان: حضور فیزیکی هاشمی در جلسات جامعه روحانیت ضرورتی ندارد/ پر کردن صندلی های جامعه روحانیت موضوع اصلی نیست
غرویان حضور فیزیکی هاشمی در جلسات جامعه روحانیت ضرورتی ندارد پر کردن صندلی های جامعه روحانیت موضوع اصلی نیست یک استاد دانشگاه و حوزه معتقد است که هاشمی رفسنجانی یکی از سرمایه های ملی کشورمان است و عدم شرکت در جلسات جامعه روحانیت ضروری نیست و دیگران در هرحال باید از ایشان استفا-
گوناگون
پربازدیدترینها