واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
عمل زشت یک معلم و 4 دانش آموز با پسر جوان در یک باغ
روز نو : 24 مرداد ماه 94 پسر 18ساله ای به نام بهرام از مقابل خانه شان در پیشوا ورامین از سوی چند مرد جوان که صورتشان را با پارچه پوشانده بودند، ربوده شد.
تحقیقات پلیس آغاز شده بود که مرد ناشناسی با پدر بهرام تماس گرفت و در قبال آزادی پسرش 300 میلیون تومان پول نقد خواست. در حالی که پلیس آموزش های لازم را به اعضای خانواده بهرام داده بود پدر بهرام به پلیس آگاهی ورامین مراجعه کرد و گفت می داند پسرش از سوی معلم مدرسه شان به نام اسدلله ربوده شده است.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد اسدلله 27ساله بازداشت شد و پلیس در یک باغ در حاشیه پیشوا بهرام را که با دست و پای بسته زندانی شده بود یافت. در بررسی ها روشن شد اسدلله به خاطر اختلاف حساب با پدر بهرام دست به گروگانگیری زده و در عملی کردن نقشه اش از چهار پسر دانش آموز کمک گرفته بود. به این ترتیب چهار پسر دانش آموز بازداشت شدند. متهمان صبح -چهارشنبه- 7 مهرماه در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه که شاکی و پدرش حضور داشتند برای متهمان اشد مجازات خواستند.
سپس اسدلله که با قرار وثیقه آزاد است در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من مقصر اصلی این ماجرا بودم و درد دل کردن با چند نفر از دانش آموزهایم باعث شد تا پای آنها به این ماجرا باز شود. وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: پسر بهرام دانش آموزم بود پدر او می گفت صاحب یک نمایشگاه خودرو است و می تواند با قیمت مناسب برایم ماشین تهیه کند. به همین خاطر من به او اعتماد کردم و در چندین نوبت 60 میلیون تومان به او پرداختم اما نه ماشین و نه پولم را به من می داد. مدت یکسال و نیم برای پس گرفتن پولم مقابل خانه آنها می رفتم اما چون مدرکی در دست نداشتم نمی توانستم از او شکایت کنم. به همین خاطر ماجرا را به یکی از شاگردان سابقم به نام پژمان گفتم و او برای گروگان گرفتن بهرام و پس گرفتن پولم از پدرش از پسران دانش آموز کمک خواست اما واقعیت پژمان ماجرا را به آنها نگفت. او به آنها گفته بود که ماجرا ناموسی است و برای ادب کردن بهرام باید او را گروگان بگیریم.
سپس پژمان24ساله در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: وقتی اسدلله به من گفت برای خرید ماشین 60 میلیون تومان به پدر بهرام داده اما او پولش را پس نمی دهد ماجرا را با سه نفر از داشن آموزان اسدلله در میان گذاشتم و از آنها کمک خواستم.ما با هم بهرام را ربودیم و به باغی بردیم و با پدرش تماس گرفتیم تا در قبال آزادی اش پول اسدالله را پس بدهد.
سپس علی،محمدحسین و محمد 17ساله که با قرار وثیقه از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده اند یک به یک روبه روی هیات قضایی ایستادند و ابراز پشیمانی کردند.
علی گفت: من در آن زمان محصل بودم و به خاطر رابطه عاطفی که با آقای معلم داشتم دست به این کار زدم.من در مدت 3ماهی که در کانون اصلاح و تربیت بودم قرآن را حفظ و توبه کردم. محمدحسین و محمد نیز به دفاع پرداختند .
سپس صاحب باغی که بهرام در آن گروگان گرفته شده بود در جایگاه شاهد ایستاد و گفت: اسدالله یکی از بستگان دورمان است. او به من گفته بود قصد دارد خانواده همسرش را برای تفریح به باغم ببرد. من هم کلید باغ را به او دادم. اما صبح روز بعد وقتی کلید را به من پس نداد با او تماس گرفتم که گفت:همسرش در باغ زمین افتاده و پایش شکسته است و تا شب کلید را به من پس می دهد. من شب برای سرکشی به باغ رفته بودم که یکی از پسران دانش آموز را آنجا دیدم. چون چراغ اتاقک انباری در انتهای باغ روشن بود مشکوک شدم و به آنجا رفتم و با پسرنوجوان که دست و پاهایش با چسب بسته شده بود روبه رو شدم. من دست و پای او را باز کردم و با برادرم تماس گرفتم. می خواستم پلیس را خبر کنم که همان موقع ماموران پلیس از طریق ردیابی تلفن همراه اسدلله باغ را شناسایی کرده بودند و به انجا آمدند.
بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]