تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817092796




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

18 بار دستگير و زنداني شدم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 18 بار دستگير و زنداني شدم
روحاني مجاهد مرحوم شيخ مصطفي رهنما از مقطع شهريور1320 بدين سو...
نویسنده : شاهد توحيدي 


روحاني مجاهد مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين شيخ مصطفي رهنما، از پيشگامان مبارزات سياسي و ديني، از مقطع شهريور1320 بدين سو به شمار مي‌رود. وي با عالمان و سياسيون فراواني مراوده و تعامل داشت كه همين امر، به او مكانتي ويژه بخشيده و اعتبار گفته‌ها و خاطرات او را افزون مي‌ساخت. گفت و شنودي كه پيش روي داريد، چندي پيش از رحلتش انجام شد و او طي آن، به پاره‌اي از سوابق سياسي خويش اشاره كرده است. اينك در سالروز درگذشت اين مبارز ديرين و در تكريم ياد وخاطره مبارزات و تكاپوي پيگيرش، اين مصاحبه را به تاريخ پژوهان و علاقه‌مندان تقديم مي‌داريم. اميد آنكه مقبول افتد. حضرتعالي از نخستين مبارزان نهضت اسلامي در ايران و به تعبيري از سابقون ِ فعالان سياسي كشور هستيد. به عنوان پرسش نخست، از زمينه‌هاي خانوادگي و تحصيلي خود بفرماييد تا پس از آن به فعاليت‌هاي سياسي و آثار شما بپردازيم‌؟ بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين. بنده در 4 اسفند سال 1304 در خانواده‌اي - كه پدر و مادرم هر دو از خاندان علما بودند- پا به عرصه وجود گذاشتم. مادرم فرزند مرحوم آقا سيد محمدرضا واحدي بودند كه در سال 1319 به دليل فعاليت‌هاي ضد رژيم، با آمپول هوا به شهادت رسيد... نسبت شما با شهداي فدائيان اسلام، واحدي‌ها چيست؟ شهيد سيد عبدالحسين واحدي و شهيد سيد محمدتقي واحدي دايي‌هايم هستند، با آنها دوستي زيادي داشتم و از نزديك شاهد فعاليت‌هايشان در جمعيت فدائيان اسلام بودم... مي‌فرموديد؟ بله، مادرم زن باسواد و عالمي بودند كه براي تربيت ما نهايت تلاش خود را كردند. پدرم مرحوم شيخ عبدالحسين قاضي‌زاده روحاني بودند، اما معاش خانواده را از طريق شغل عطاري تأمين مي‌كردند. در مجموع فضاي خانوادگي ما براي تحرك و فعاليت ديني، از هرحيث آماده و محرك بود. خود شما چند فرزند داريد؟ شش فرزند كه به خاطر علاقه ويژه‌اي كه به انقلاب فلسطين و شهداي فلسطين دارم، نام كوچك آنها را از نام‌هاي: محمدجمال، ياسرعلي، ليلاخالد، فاطمه برناوي و جميله بحيرو گرفته و بر فرزندانم نهاده‌ام. به نوعي تمام زندگي من، نام و نشاني از فلسطين و مبارزان آن دارد. به هرحال، تحصيلات ديني را نيز ابتدا در حوزه علميه قم آغاز كردم و سپس به نجف رفتم و شاگرد بزرگاني چون مرحوم علامه شيخ محمدحسين كاشف‌الغطاء بودم و از ايشان بسيار تأثير گرفتم. آغاز فعاليت‌هاي سياسي شما از چه مقطعي و چگونه بود؟ درچه بستر و فضايي فعاليت‌هاي خود را آغاز كرديد؟ بنده در سن 15 سالگي و با خروج رضاخان از ايران، فعاليت‌هاي مطبوعاتي خود را با نشرياتي چون «طوفان شرق»، «آيين اسلام»، «پرچم اسلام» و «روشنفكر» آغاز كردم. همچنين جمعيت «مسلم آزاد» را بنا نهادم كه پس از كودتاي 28 مرداد تعطيل شد. اين فعاليت‌ها در آن دوره، بازتاب‌هاي نماياني در فضاي سياسي و فرهنگي كشور داشتند. علاقه شما به انقلاب فلسطين در بين مبارزين شاخص و برجسته است. از ارتباطات خود با جنبش فلسطين و ساير نهضت‌هاي آزادي‌بخش و فعاليت‌هايي كه در اين زمينه انجام داده‌ايد بفرماييد؟ آيا آثار مكتوبي هم در اين زمينه داريد؟ بله، بنده كتاب‌ها و مقالات زيادي درباره فلسطين و جهان اسلام نوشته‌ام، از جمله كتاب «آمار مسلمين جهان» در دو جلد. جلد اول آن در 270 صفحه درباره مسلمين آسيا و افريقا بود كه ساواك آن را ضبط كرد و از بين برد! جلد دوم هم راجع به مسلمانان اروپا، امريكا و اقيانوسيه بود كه متأسفانه چاپ نشد. كتاب ديگري دارم به نام «راه رشد» كه شرح و حاشيه‌اي است بر رساله عمليه مرحوم شيخ شوشتري درباره احكام اصول دين اسلام، كه در رژيم سابق جزو جرايم به حساب مي‌آمد! مقاله‌هايي هم تحت عناوين «يك مرد، يك زن»، «حجاب و شراب در اديان» و مقاله‌هايي هم در‌باره كانال سوئز نوشتم كه به دستگيري‌ام منجر شد. از دستگيري‌ها و زندان‌هايتان برايمان بگوييد؟ ظاهراً دراين‌باره هم گفتني‌ها و مطالب زيادي براي گفتن داريد؟ در مجموع 18 بار دستگير شدم و مدتي از حبس خود را در زندان قزل‌قلعه و مدتي را در زندان قصر گذراندم. طولاني‌ترين مدت‌هاي زنداني بودنم، يك بار سه ماه و نيم و يك بار چهار سال بود. در زندان قزل‌قلعه، با شهيد مطهري هم‌زندان بودم. يادم است افسرها به‌شدت از ايشان حساب مي‌بردند. مدتي را هم با مرحوم دكتر شريعتي و مرحوم محمدتقي شريعتي هم‌زندان بودم. چند وقتي هم به خاطر نوشتن مقاله كانال سوئز تحت تعقيب بودم و حتي سفير سوريه به من پيشنهاد كرد مرا از ايران خارج كند كه قبول نكردم و به بابل رفتم و در آنجا توسط شهرباني دستگير شدم! شكنجه هم شديد؟ بله، فراوان! در زندان شهرباني بابل مرا تحت فشار قرار دادند كه بگويم با سفارت شوروي ارتباط دارم! تا مرا به عنوان جاسوس اعدام كنند و چون اين كار را نكردم، به‌شدت شكنجه‌ام دادند، از جمله بازجويم - كه آدم گردن‌ كلفتي هم بود- با چوب بزرگي بين كتف‌هايم مي‌كوبيد يا به سرم مي‌زد كه هر لحظه بيم آن مي‌رفت جمجمه‌ام بشكند، ولي مقاومت مي‌كردم و حتي به او مي‌گفتم: به خودت رحم كن! ببين چطور داري عرق مي‌ريزي! همين‌طور با نور زياد و صداهاي بلند، براي مدت طولاني، مانع خوابيدنم مي‌شدند! در اثر اين شكنجه‌ها دچار بيماري‌هاي متعددي شدم و چند سال پيش، پزشكان تشخيص دادند در مغزم آب جمع شده است. اشاره كرديد به ارتباط صميمي خود با شهداي واحدي. پس بدين ترتيب با شهيد نواب صفوي هم مرتبط بوده‌ايد. اينطور نيست؟ بله، آشنايي ما كه به صميميت زيادي هم انجاميد، از نجف آغاز شد. در نجف آسيد هاشم حسيني را هم داشتيم كه از ياران نزديك شهيد نواب بود. ايشان هم مرد بسيار باسواد و مبارزي بود. چهره‌هايي مثل آشيخ‌محمد تهراني، آشيخ هاشم آملي پدر رئيس مجلس و برخي ديگر از فضلاي آن دوره نجف هم به مرحوم نواب علاقه‌مند بودند. من هم در مدرسه سيد و مدرسه ‌آخوند بودم و با مرحوم نواب ارتباط و هماهنگي‌هايي داشتيم، ايشان هم توجهش به من زياد بود و مي‌دانست آدم مورد اعتمادي هستم. بعد از آمدن هر دوي ما به تهران هم، بچه‌هاي فدائيان اسلام در شب‌هاي شنبه، جلسات هفتگي داشتند و در محفلي جمع مي‌شدند. من گاهي در اين جلسات كه در مسجد محموديه تهران واقع در سرچشمه تشكيل مي‌شد، شركت مي‌كردم. جماعت با اراده و مصممي بودند و ايثار و از خود گذشتگي فراواني را به مخاطبين خود منتقل مي‌كردند. ظاهراً چندين بار هم با امام ملاقات كرديد. از آن ملاقات‌ها برايمان بگوييد؟ بله، هم موقعي كه در نجف تشريف داشتند و هم در ايران چندين بار خدمتشان رفتم. در ايران بعد از جريان 15 خرداد سال 1342 و آزادي ايشان از حصر خدمتشان رسيدم. يادم است ايشان جزوه‌اي را از زير تشك در‌آوردند و پرسيدند: اين را ديده‌اي؟ عنوان آن جمهوري ايران و نويسنده‌اش سيد موسي موسوي بود. در نجف هم چند بار خدمت ايشان رفتم كه خاطرم است در يكي از آن ديدارها فرمودند: خاطرتان جمع باشد، من نهايتاً به ايران برمي‌گردم! يك بار هم چند روز بعد از پيروزي انقلاب همراه با اعضاي كانون نويسندگان ايران از جمله خانم دكتر سيمين دانشور خدمتشان رفتيم. ايشان از من پرسيد: «از اينكه من با روسري و بدون چادر خدمت امام مي‌روم ناراحت نمي‌شوند؟» گفتم: «اگر روسري‌تان را جلو بكشيد و حجابتان را كامل رعايت كنيد، نه، ناراحت نمي‌شوند.» با مقام معظم رهبري از كي و چگونه آشنا شديد؟ ظاهراً با ايشان هم سوابقي طولاني داريد؟ من از زماني كه ايشان اداره مسجد كرامت در مشهد را به عهده داشتند، به مراتب علمي و لياقت و مديريت ايشان پي بردم. من و مادرم در مشهد به ديدار ايشان رفتيم و خوشبختانه محبت متقابلي بين ما ايجاد شد. بنده از تفاسير، صحبت‌ها و منبرهاي ايشان پي بردم كه انسان زيرك و پخته‌اي هستند و ارادتم به ايشان بيشتر شد. اوايل انقلاب يك روز در مدرسه سپهسالار تهران هم به فارسي و هم به عربي درباره تقوا صحبت كردند و ديدم چقدر آگاه به اوضاع زمانه هستند. حالا هم گاهي دوشنبه‌ها پيش از نماز ظهر، خدمتشان مي‌روم و ايشان هم به بنده لطف دارند. ايشان غير از سوابق مبارزاتي طولاني، داراي عمق فكري و فلسفي زيادي هستند. در دوره رهبري هم خوشبختانه بصيرت و عمق فكري ايشان مشهود است. از كي و چگونه با آيت‌الله طالقاني آشنا شديد؟ برحسب اسناد منتشر شده، در بسياري از عرصه‌هاي مبارزاتي با ايشان هم همگام بوده‌ايد؟ بله، قبل از انقلاب روحانيوني كه وارد فعاليت‌هاي سياسي مي‌شدند، غير از آزار و اذيت رژيم، از سوي برخي از اقشار جامعه هم تحت فشار و در معرض تهمت و اذيت بودند و به قول حضرت امام: به آخوندي كه در سياست دخالت مي‌كرد، مي‌گفتند: كمونيست شده است! مرحوم آقاي طالقاني پيش از همه وارد ميدان سياست و مبارزه با رژيم شاه شدند و لذا بيش از همه در معرض اين زخم زبان‌ها و آزار و اذيت‌ها بودند و انواع و اقسام تهمت‌ها را به ايشان نسبت مي‌دادند. البته ساواك هم از اين جو راضي بود و به آن دامن مي‌زد. بنده هم چون تا حدودي دستي بر آتش داشتم، مشمول عنوان كمونيست بودن مي‌شدم! منزل ايشان ابتدا در قلعه وزير، اميريه بود و يادم است مرحوم نواب صفوي و يارانش در اواخر عمر، مدتي در منزل ايشان مخفي بودند. با آيت‌الله طالقاني رابطه صميمي و نزديكي داشتم و ايشان به بنده لطف زيادي داشتند و ان‌شاءالله حسن ظن ايشان صحيح بوده باشد كه آدم از خود گذشته و فعالي بوده‌ام. يادم نيست اولين بار كي و كجا با ايشان ملاقات كردم. متأسفانه به دليل ضربات محكمي كه به سرم خورده است و به خاطر عارضه مغزي، بسياري از مطالب و رويدادها را فراموش كرده‌ام، اما يادم است در منزلشان در قلعه وزير و بعد پيچ شميران و همين‌طور طالقان، زياد به ديدار ايشان مي‌رفتم. وسعت نظر ايشان منحصر به فرد و يگانه بود و در كمتر كسي اين وسعت نظر را ديده‌ام. دليل محبوبيت زياد ايشان در بين اقشار مختلف مردم هم سواي تقوا، اخلاص و شجاعت و ويژگي‌هاي برجسته اخلاقي، همين وسعت نظرشان بود. انصافاً ايشان در كنار امام راحل خدمات فراواني به انقلاب كردند و از چهره‌هاي شاخص انقلاب و در عرصه مبارزات از متقدمين بودند. من و مرحوم آقاي طالقاني و مرحوم حاج ميرزا خليل كمره‌اي، خيلي صميمي بوديم. مرحوم كمره‌اي را در زمان رضاشاه تبعيد كردند، منتها بعداً با رژيم محمدرضا كج‌دار و مريز رفتار مي‌كرد، ولي آقاي طالقاني صريح و قاطع مخالفت خود را اعلام مي‌ساخت و از احدي واهمه نداشت. در مبارزاتم از اين دو نفر، زياد الهام مي‌گرفتم. درباره مرحوم آيت‌الله ميرزا باقر كمره‌اي هم ابهاماتي وجود داشت. در اين‌باره چه ديدگاه يا تحليلي داريد؟ ايشان در تأييد لوايح ششگانه شاه، جزوه‌اي را منتشر كرد كه همان باعث حرف و حديث‌هايي شد. در تيرماه سال 1342 كه با مرحوم شهيد مطهري و حدود 80 نفر ديگر زنداني شديم، يك بار صحبت از آميرزا باقر شد و شهيد مطهري گفتند: «من يك بار خدمت امام بودم و صحبت از ايشان شد و فرمودند: آميرزا باقر آدم بدي نيست، فقط تصور مي‌كرد لوايح ششگانه و مخصوصاً بخش مربوط به اراضي، به نفع كشاورزان است!» نظر امام درباره ايشان اين‌طور بود. ايشان دو بار پياده به حج رفت و كتاب‌هاي زيادي را هم ترجمه و تصحيح كرد كه انتشارات اسلاميه چاپ كرد. آرزوي شما چيست؟ آزادي قدس شريف كه در تحقق آن ذره‌اي ترديد ندارم،‍ ديگر پيروزي قاطع ملت ايران در زمينه‌هاي مختلف، آرزو مي‌كنم دولتمردان ما از پرداختن به حواشي بپرهيزند، قدر اين انقلاب عظيم را بدانند و سعي كنند اهداف انقلاب را در اين كشور پياده كنند. اين كشور و اين مردم به شرط مديريت صحيح توان انجام بزرگ‌ترين كارها را دارند. ان‌شاءالله كه با ظهور حضرت دنيا رنگ خوشبختي و صلح واقعي را ببيند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن