تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867746971
طنز؛ 10 دليل براى فراركردن از مدرسه
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
مدرسه‌رفتن يعنى چى، سوفيا؟ به جان ميدون دوم، اگر فردا تو با من ازدواج كنى و من حالت باباها را پيدا كنم، امكان ندارد بچه‌مان را بفرستم مدرسه. چرا؟ به ١٠ دليل.
١- بچه درس مي‌خواند كه آينده‌اش را تضمين كند. درحالى‌كه الان هر كى خواسته آينده‌اش را تضمين كند، دنبال ضمانت و سند است. من هم كه سند ندارم و نمي‌توانم ضامن بشوم، پس اين دليل اول.
٢- الان هر كى درس‌خوانده، فرار مغزها شده. اگر بچه ما فرار مغزها نشد چى؟ يعنى مغز ندارد؟
٣- مي‌دانى چرا همه مثل هم رانندگى مي‌كنند، آن هم بد؟ و همه گند مي‌زنند به طبيعت؟ و همه توى صف وانمى‌ايستند؟ و همه اختلاس مي‌كنند؟ و همه جاى ساختن كشور، آينده خودشان را مي‌سازند؟ نمي‌دانى؟ چون همه عين هم رفتند مدرسه و عين هم چيز ياد گرفته‌اند. من بچه‌ام را مدرسه نمي‌فرستم كه ياد نگيرد به كشور آسيب بزند و اگر هم خواست آسيب بزند، مدل خاص خودش عمل كند، نه مثل همه. عين خاورى كه خارج درس خواند.
٤- بچه را ١٢ سال بفرستم مدرسه كه بعد برود دانشگاه و بعد بي‌كار بشود و بي‌كارى هم كه پدر اعتياد است. عمرا. بچه را بفرستم بازار الان كار كند، بعد از ١٠ سال، جاى اينكه دنبال كار بگردد، همه اين تحصيل‌كرده‌ها مى‌آيند براش كار مي‌كنند.
٥- هم صبح زود بفرستمش مدرسه، هم شب مجبورش كنم كلى مشق الكى بنويسد؟ آزار دارم؟ نچ. نمي‌فرستمش مدرسه.
٦- بچه برود مدرسه كه چى بشود؟ هيچى. خب نرود مدرسه و هيچى‌بودن را به صورت تجربى ياد بگيرد، نه علمى.
٧- ما رفتيم مدرسه سواد ياد بگيريم كه نگذاريم حقمان را بخورند، كه خوردند و الان با اين‌همه اختلاس و فساد مالى و املاك نجومى و حقوق‌هاى نجومى، ما كماكان زير خط فقريم و روزنامه مي‌خوانيم افسرده شده‌ايم. بچه اگر نرود مدرسه، هميشه خوشحال است.
٨- والله ما بچه بوديم مي‌گفتند درس بخوانيد فردا موقع ازدواج مدرك داشته باشيد. الان موقع خواستگارى، سوئيچ ماشينت را كه بگذارى روى ميز، مهم‌ترين مدرك است.
٩- باباى تو سوفيا، خودش سواد ندارد و صلاحيت من را كه اين‌همه باسوادم، براى ازدواج با تو تأييد نمي‌كند. بچه درس بخواند كه فردا يكى مثل باباى تو بي‌سواد، صلاحيتش را براى عاشقى و خواستگارى رد كند؟
١٠- سوفيا، وقتى من جاى اينكه درس پس بدهم، همه‌اش مجبورم جواب پس بدهم؟ از همان اول هى بله قربان، بله قربان مي‌گويم كه راحت جواب پس بدهم.
وصيت: سوفيا من دوستت دارم، اما اگر كودك‌آزارى داشته باشى و فردا بچه را بفرستى مدرسه، من هم اختلاس مي‌كنم. حالا ببين.
۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]
-
سرگرمی
پربازدیدترینها