واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: شهرام شهيدي در روزنامه شهروند نوشت:
راستش وقتی میخواهم در مورد روز پایانی تابستان و اول مهر بنویسم گُرگیجه میگیرم. این همه مناسبت متضاد؟ از قدیم هم وقتی باد شهریوری پیچ آخرش را میزد و نوای «همشاگردی سلام» در گوشها میپیچید، من هم سر درد میگرفتم. دکترها میگفتند به خاطر این است که روز اول دبستانرفتن من مصادف شد با شروع جنگ. حالا من نه، شما خودتان بفرمایید، کسی که با آژیر وضع قرمز رفته سر کلاس، نه زنگ مدرسه؛ دیگر از درس و مشق و مدرسه دل خوشی دارد؟ حالا شما مسخرگیاش را ببین در چه حد است که در جهان، سیویکم شهریور را که روز حمله رژیم مضحک صدام به سرزمین ما و شروع جنگ تحمیلی هشتساله است، روز جهانی صلح نامگذاری کردهاند. حقا که من کچل باید بروم اسمم را عوض کنم، بگذارم زلفعلی، البته من نمیدانم اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟ یعنی روز جهانی صلح بوده بعد صدام حسین هوس کرده در روز جهانی صلح خوی وحشیگریاش را علنی کند یا اول صدام حسین جوانان سرزمین ما را به شهادت رسانده و بعد دنیا تصمیم گرفته آن روز را روز صلح نامگذاری کند؟ به هرحال به قول برخی عرفا چه «خانبابا» چه «باباخان!»
امروزکه حال نوشتن ندارم، ضمن تقدیم این نوشته به همه آسیبدیدگان جنگ در کشور، تلفنهای شهرونگ را باز میگذاریم، ببینیم شما چه میگویید:
- سلام عرض شد. راستش فرزند دلبند من گم شده و ... نخیر در کوچه و خیابان گم نشده، در بین نظام آموزشی کشور گم شده. صدایش را میشنویم اما نمیدانیم تو نظام قدیم دنبالش بگردیم یا تو نظام جدید یا تو این نظام خیلی جدیدتر که جای نمره بهت ماچ میدهند. فریادرسی نیست؟
- بنده میخواستم از طریق تریبون شما یادآوری کنم اول مهر زادروز استاد شجریان است. ضمن عرض تبریک و آرزوی سلامتی برای استاد، دیدم سوژه برای امروز کم دارید، گفتم این را هم اضافه کنم که نتوانید نفس بکشید.
- ببمجان زمانه خیلی عوض شده. دولت تدبیر ببیند ما قبلا با چه چیزهایی خوشبخت میشدیم؟ نه FATF خوشبختمان میکرد نه NPT، نه برجام. شما یادتان نمیآید روزهایی که هوا برفی و بارانی بود و ناظم مدرسه میگفت امروز صف نیست، مستقیم بروید سر کلاس؛ آخ که ما چقدر خَر کیف میشدیم و با چه شوقی میرفتیم سر کلاس! نه تدبیری بود نه امیدی. یادش بخیر
- هیچ دولتی تاکنون در کشور به اندازه دولت روحانی به روح نظام آموزشی و دستاوردهای مدرسه اعتقاد نداشته. قدیمها سر کلاس درس همیشه تا از ما سوال میپرسیدند و ما در پاسخ دادن وا میماندیم، فوری میگفتیم «آقا اجازه! آخه ما تا سر اینجا بیشتر نخوندیم.» الان هم دولت تا سر موضوعی گیر میکند، فورا از همین روش استفاده میکند و میگوید «آقا اجازه! ما تا سر دوره احمدینژاد بیشتر نخوندیم!»
- قبلا معلمها سر کلاس که جوش میآوردن، میگفتن «ببینین همهتون صفر بگیرین، یه دوزاری از حقوق من کم نمیکنن و همه هم که ٢٠ بگیرین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمیکنن». اما بعدها معلمها فهمیدن همون شاگردها چه حقوقهای نجومیای گرفتن و چه املاکی که هاتوتو و چه اختلاسهایی که یوتوتو. اونوقت اونا هنوز باید به بچههای شاگرداشون موضوع انشا بدن «علم بهتر است یا ثروت.»
- نهایت احترام گذاشتن ما به یک درس این بود که برای آن درس یک دفتر صدبرگ انتخاب میکردیم! الان بچه من میگوید تا موضوع FATF حل نشود، من سر کلاس نمیروم. تساهل تا چه حد؟
- کاش همانطور که در نظام آموزشی قدیم همه در برابر تنبیه دانشآموزان موضع گرفتند و باعث ریشهکنی تنبیه شدند، الان هم تلاش مشابهی کنند و با راهاندازی کمپین، پویش یا هر کوفتی، کاری کنند ما معلمها توسط دانشآموزان تنبیه نشویم. ما جرأت نداریم صبح برویم سر کلاس. تحقیر و تهدید و توهین است که این عزیران نوگل ِ شکفته بر دبیرانشان
روا میدارند.
۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]