واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حسین پاینده:
کسی که نقد ادبی نداند، ناتوان از ترجمه درست است
شناسهٔ خبر: 3773403 - دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۱
فرهنگ > شعر و ادب
.jwplayer{ display: inline-block; } حسین پاینده با بیان اینکه کسی که نقد ادبی نداند، نمیتواند ترجمه درستی کند، عنوان کرد: مترجم رمان به فیلم باید علاوه بر آشنایی با نقد ادبی و تحلیل رمان به لحاظ تکنیکهای ادبی نیز آشنا باشد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خبرنگار حوزه هنری، حسین پاینده نویسنده، منتقد ادبی، منتقد فیلم و استاد نظریه و نقد ادبی در کارگاه بررسی ترجمه با عنوان «اقتباس سینمایی از ادبیات به منزلهی شکلی از ترجمه» که بعد از ظهر یکشنبه ۲۸ شهریور ماه در حوزه هنری برگزار شد، با بیان این که تصور عمومی از ترجمه این است که متنی از زبانی به زبان دیگر برگردانده شود، اظهار کرد: منظور من از ترجمه تبدیل یک نظام نشانهگانی است. ادبیات یک نظام نشانهگانی است. سینما هم رمزگان خود را دارد و با نشانه های ادبیات متفاوت است. وی ادامه داد: در سینما نور و صدا از فاکتورهای اساسی است. در واقع صدا و تصویر ارکان سینما هستند و حال باید دید چطور میشود متن یک رمان را به متن صوتی و تصویری ترجمه کرد. در کشورهای پیشرفته، از سینما برای معرفی ادبیات و فرهنگ خود استفاده میکنند و به طور مثال شاهکارهای ادبیات انگلستان به صورت فیلم سینمایی در اختیار مخاطبان گسترده تر در سطح جهان قرار گرفته است. پاینده خاطرنشان کرد: نسخههای سینمایی رمانها گاهی بسیار بیشتر از خود رمان بازنشر و دیده میشود. متاسفانه در کشور ما بسیاری از رمان هایی که میتوانستیم به فیلم سینمایی تبدیل کنیم، بالقوه باقی ماندهاند. امروز، رمان نویسان به منظور معرفی بیشتر اثرشان از رسانه سینما استفاده میکنند. برخی از کارگردانان کشورمان هم، قبل از انقلاب اسلامی تلاشهایی در زمینه اقتباس از ادبیات داشتهاند. بعد از انقلاب اسلامی هم تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته که شاید بیشترین سهم را داریوش مهرجویی داشته باشد. فیلم مهمان مامان، اقتباسی از رمان هوشنگ مرادی کرمانی است که تبدیل به فیلم سینمایی شده است. مهرجویی این کار را با رمانهای خارجی هم کرده است. اما اثری که مهرجویی بهتر از همه اقتباس کرده، فیلم «درخت گلابی» است و به همین اعتبار میخواهم بگویم یکی از بهترین مترجمان کشورمان داریوش مهرجویی است. البته مقصودم کتابهای ترجمه شده توسط مهرجویی نیست، بلکه مهرجویی به منزله مترجم ادبیات داستانی به فیلم سینمایی را مد نظر دارم. وی همچنین اظهار داشت: اگر رشته مترجمی در کشور ما رشته کار آمد، تاثیرگذار و لازم برای جامعه بود، فارغ التحصیلان این رشته باید به سراغ تبدیل رمان به فیلم می رفتند. در ثبت رمان به فیلم، نیاز به تیم وجود دارد. در زمانهایی زندگی میکنیم که شبکههای ماهوارهایی با ایماژ تمام کرهزمین را در نوردیدهاند و اینترنت هم تمامش متن نیست و تصویر وارد زندگی آدمها شده است. این استاد دانشگاه با تاکید بر این که متن مکتوب با معادلهای مناسب باید به فیلم تبدیل شود، عنوان کرد: در سینما روش معادل یابی داریم که در ادبیات وجود ندارد و آن در بخش هایی مانند طراحی لباس به کار میرود. در فرایند ترجمه برخی معادل ها را باید طراح لباس تهیه کند. طراح لباس باید با دقت رمان مدنظر کارگردان را بخواند و و به معانی ضمنی متن توجه کند و لباس مناسب را برای شخصیتها طراحی کند و اینجاست که نیاز به نشانه شناسی داریم. لباس انسانها، سن، دین، ملیت، ایدئولوژی و ... را معین می کند و جالب است که بدانید ما زبان لباس دارم. وی گفت: هرگز نمی توان یک متن را کلمه به کلمه ترجمه کرد، مترجم در فرآیند ترجمه بر حسب رمزگان متن مقصد بازنگاری می شود. حال در ترجمه رمان به فیلم، مترجمی تواناست که از امکانات مدیوم سینما، برای ترجمه مبدا به مقصد استفاده کند. گاهی رمانی که میخوانیم بسیار دلچسب است، اما فیلمی که بر اساس رمان ساخته میشود به دلمان نمینشیند. این اتفاق به دلیل این است که مترجم به مدیوم سینما آشنا نیست. پاینده ضمن ستایش مترجمانی همچون مرحوم ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی اظهار کرد: این مترجمان پیشکسوت کشورمان با نثر کهن فارسی آشنا بودند و به همین دلیل هم ترجمههایشان ماندگار شده است. وقتی ترجمه رمان خانواده تیبو را می خوانید، احساس میکنید نویسنده فرانسوی، متن را به فارسی نوشته است و این به دلیل تسلط ابوالحسن نجفی به ترجمه و زبان مقصد است. منوچهر بدیعی نیز یکی از مسلط ترین مترجمان زنده کشورمان است. این استاد نظریه و نقد ادبی تصریح کرد: کسی که نقد ادبی نداند، نمیتواند ترجمه درستی کند. فیلمساز باید سبک نویسنده را تشخیص دهد، عناصر داستان را پیدا کند و بعد دست به ترجمه بزند. در واقع مترجم رمان به فیلم باید علاوه بر آشنایی با نقد ادبی و تحلیل رمان به لحاظ تکنیکهای ادبی، با امکانات سینما هم به خوبی آشنا باشد. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: متن رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» اثر جیمز جویس که توسط منوچهر بدیعی ترجمه شده، متنی رئالیستی است. رئالیست بر واقعیت پایبند میماند و زبان متون رئالیستی عینی است، به این معنا که درباره چیزی سخن می گوید که میتوان با حواس ۵ گانه دریافت کرد. نویسنده رئالیست زبانی بسیار عینی استفاده می کند و این گونه آثار، بهترین متون برای ترجمه به فیلم هستند. پاینده افزود: داستان «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی که آقای مهرجویی آن را به فیلم برگردانده، اثری عینی نیست و بنابراین تبدیل آن به فیلم بسیار سخت است. اما داستان هایی مانند «مدیر مدرسه» جلال آل احمد، کاملا عینی هستند و متاسفانه هنوز کسی فیلمی از این گونه داستان ها نساخته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]