تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834736081




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناگفته‌‌های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: کیسه اجساد را آوردند که بدن‌ها را بگذارند داخلش. بعضی‌ها را که می‌دیدند کارت‌های ایرانی در گردنشان است، احتمال زنده بودنشان بوده ولی تا می‌فهمیدند ایرانی است، درجا کیسه اجساد را می‌کشیدند.
فاجعه منا  سید سعیدرضا رضوی عکاس است. سال گذشته توفیق یافت تا با کاروان جانبازان عازم حج تمتع شود. او از نزديك فاجعه منا را لمس كرد و از ديد يك خبرنگار شاهد اتفاقات ناگوار آن روز بود. متاسفانه عكس هایی كه در قاب دوربين اين عكاس ثبت شد بخاطر گم شدن دوربين در آن حادثه هيچگاه به نمايش در نيامد تا راوی آن حادثه تلخ باشد. رضوی در گفت و گو با ما راوی شفاهی حادثه ای است كه بقول رهبر معظم انقلاب نبايد از خاطر و ياد مسلمانان پاك شود. حادثه ای که سید سعیدرضا رضوی آن را یادآور قیامت توصیف می کند. آقای رضوی در ابتدا یک شرحی از برنامه ها و رخدادهای سفرتان تا روز واقعه و فاجعه منا برای ما بیان کنید. سخت گیری ها و رفتارهای ناپسند ماموران رژیم سعودی با ما از همان ابتدای ورود به فرودگاه مدینه آغاز شد. بعد از اینکه ما از گیت های بازرسی فرودگاه مدینه عبور کردیم، دیدیم که نمایندگان پلیس شرعی (وهابیون) آنجا هستند. آنها تمام کتاب‌های همراه ما از جمله قرآن و کتابچه های دعایی که همراه زائرین بود را هنگام بازرسی از ساک و کیف ها خارج می‌کردند و دور می‌انداختند. حتی در برخورد با کسانی که لپ تاپ همراه داشتند، لپ تاپ ها را گرفته و بازرسی و کنکاش می کردند.
 ناگفته‌‌های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود
 یعنی حتی کتب قرآن را از شما گرفته و دور می انداختند؟ بله. قرآن و کتاب‌های ادعیه و دعاها را. این از فرودگاه مدینه و شروع سفر ما بود. کاروان شما مدینه اول بود؟بله. در همان فرودگاه مدینه لپ تاپ و دوربین فیلمبرداری و عکاسی ما را چک می‌کردند و بعد به ما تحویل می‌دادند. حساسیت های آنها در مدینه بیشتر بود. بخصوص در جریان زیارت در قبرستان بقیع فوق‌العاده برخوردهایشان بد و ناشایست بود. این رفتار بد مشخصاً با زائرین ایرانی بود یا بقیه هم اینطور بود؟البته بیشتر نسبت به زائرین ایرانی حساس بودند و از چهره‌ها شناسایی می‌کردند. یعنی به هر کسی که چهره اش بیشتر شبیه ایرانیها بود بیشتر حساس بودند. در قبرستان بقیع توهین زیاد می‌کردند. اما وقتی از مدینه حرکت کردیم و رفتیم سمت مکه، اوضاع برخورد در مکه بهتر بود. در مکه چطور؟ زمانی که حادثه سقوط جرثقیل اتفاق افتاد شما در مسجدالحرام نبودید؟نه ما تازه می‌خواستیم حرکت کنیم که زنگ زدند و کنسل شد. ما می‌خواستیم طبق برنامه خودمان حرکت کنیم برویم برای زیارت که به ما زنگ زدند از طرف بعثه مقام معظم رهبری و گفتند که جرثقیل سقوط کرده و ما هم دیگر نرفتیم.اتفاق دیگری رخ نداد تا آن روز و فاجعه منا؟نه اتفاق خاص دیگری نبود تا موسم انجام مناسک. ما رفتیم صحرای عرفات. یک شب آنجا بودیم. مراسم برائت از مشرکین را هم رفتیم و شرکت کردیم که در آنجا هم مشکل خاصی نبود. بعد شب حرکت کردیم و رفتیم به سمت مشعر. شب در مشعر بودیم تا صبح که صبح عید قربان شد. در منا بودیم و نماز صبح را خواندیم و بعد حرکت کردیم به سمت جمرات. وسایل اضافه را گذاشتیم در چادرهایی که در منا بود و سنگ‌های رمی جمره را که جمع کرده بودیم برداشتیم و حرکت کردیم به طرف جمرات. رفتیم در خیابان 204 منا، اول صبح وضعیت عادی بود، اما به مرور وضعیت تغییر کرد. با گذشت زمان کمی به یکباره جمعیت بسیار زیاد شد. جمعیت از مسیر دیگری وارد خیابان 204 شد یا از پشت سر جمعیت اضافه شد؟ما هر چه جلوتر می‌رفتیم هم جلوتر جمعیت زیادی بود و هم از پشت سر جمعیت اضافه می شد. بعد به یک ناحیه‌ای رسیدیم که دیدیم یک سری‌ها دارند برمی‌گردند. زائران ایرانی؟نه. زائران کشورهای دیگر هم بودند. مسیر حرکت ما اصلاً خیابان 204 نباید می‌بود. ایرانی‌ها مسیرشان یک مسیر دیگری بود، اما اینها چپ و راست خیابان را با موانع آهنی بسته بودند و ایرانیها را به این مسیر هدایت کردند. هوا هم به شدت گرم شد و تشنگی از طرف دیگر امان همه را بریده بود. آنقدر با فشار جمعیت جلو رفتیم که فشردگی جمعیت باعث شد کلا راه قفل شود. یکسری از زائرهای کشورهای آفریقایی از دیوارها بالا می‌رفتند تا خود را نجات دهند. جمعیت کاملا بهم قفل شده بود و مثل موج دریا همه این طرف و آن طرف کشیده می‌شدند و همدیگر را هل می‌دادند. در این وضعیت وقتی یک نفر زمین می افتاد دیگر نمی شد او را بلند کرد و همینطور 100 نفر روی او می‌ریخت. اکثر حوله‌های احرام افتاده بود، تشنگی امان همه را بریده بود و دیگر نایی در بدن‌ها نبود، بدن‌ها هم خسته بود. این نکته را اشاره کنم هلی‌کوپتر سعودی‌ هم از بالا سر ما رد می‌شدند و وضعیت را می‌دیدند. نکته بعدی اینکه در خیابان 204 پر از دوربین‌های مدار بسته است. من یکسری عکس هم گرفته بودم. در آن حادثه که خودم بیهوش شدم وقتی چشم‌هایم را باز کردم دیدم در بیمارستان هستم دوربینم هم شکسته بودند. شما در چه ساعتی بیهوش شده بودی؟ حدود ساعت 9.10 دقیقه بود. یعنی همین اول وقت این اتفاق می‌افتاد. جمعیتی که به آن سمت می‌روند. از چه ساعتی شروع کردید به رفتن. حادثه منا از ساعت 8.30 یا 8.45 اتفاق افتاد. دیگر تا 9.30 کشت و کشتارها هم تمام شد. ساعت 9.30 تمام شد، جمعیت را همین‌طور رها کردند. اوضاع افتضاحی بود. من که بیهوش شدم ولی قبلش چند تا صحنه را با چشم دیدم مثل تپه کوه. همینطور آدم روی هم افتاده بودند. صحنه وحشتناکی بود. همه جا هم بسته شده بود. آب اصلا نمی دادند. آب بود و نمی‌دادند؟آب وجود داشت. یکسری آدم‌ها و مأمورین پشت میله‌ها بودند. هلی‌کوپتر هم از قبل چندین سری رد شده بود و می‌دیدند. می‌توانستند آنها از طریق هلی‌کوپتر بیسیم می‌زدند و می‌گفتند راه را باز کنید. اگر درها را باز می‌کردند آن اتفاق نمی‌افتاد. یکسری جمعیت متراکم می‌شدند به سمت درب‌ها این اتفاق دیگر نمی‌افتاد. آن طرف درب فضای خالی بود؟بله. خالی بود آن طرف درب. برداشته بودند قفل کرده بودند. یکسری‌ها هم با ماشین پلیس راه را بسته بودند. واکنش دیگران که از آن طرف نگاه می‌کردند چه بود آنها هیچ واکنشی نداشتند که بیایند برای کمک یا نشان بدهند که خودشان هل شدند می‌خواهند کاری کنند ولی نمی‌کنند؟ نه. این فاجعه می‌تواند عامدانه و برنامه‌ریزی شده باشد. شما ببینید برای چه در همین امروز فیلم‌های حادثه را نه پخش کردند و نه جایی گذاشتند چند نفر ببینند، بازبینی شود یا بیایند خودشان پیش‌قدم بشوند و بگویند ما می توانیم ثابت کنیم که این یک حادثه بوده.. دوربین چطوری به دستت رسید؟دوربین در گردنم بود. بعد در بیمارستان به هوش آمدم و بعد دیدم دوربین نیست. بعد پرس و جو کردم گفتند اینجا دوربین نیست. دیگر آمدم بیرون و گفتم انرا شکسته اند چون موبایل‌ها را می‌گفتند چند تایش خرد شده است. یکسری شاهدها می‌گفتند که کیسه اجساد را می‌آوردند که بگذارند داخلش. بعضی‌ها که می‌دیدند کارت‌های ایرانی در گردنشان است، احتمال زنده بودنشان بوده ولی می‌فهمیدند ایرانی است درجا کیسه اجساد را می‌کشیدند این کارها را هم آنجا می‌کردند. برگشتتان چطور شد. چطوری شما برگشتید؟ آنها زنگ زدند نماینده بعثه. من وقتی بهوش آمدم دیدم از ما دارند فیلم می‌گیرند.. همان روز برگشتید؟یک روز نشد. نماینده بعثه ظهر ساعت 3 یا 4 بود آمد. آمبولانس هم نبود که ما را انتقال دهد به چادرهایمان. تا رسیدیم به چادرهایمان ساعت 11 ، 12 شب بود. آمدم داخل چادر جانبازها گریه می‌کردند. با خانواده تماس گرفتم و گفتم که سالم هستم. شما تنها بودید کسی از خانواده با شما نبودند؟ نه تنها بودم. چند روز بعدش برگشتید؟ ما یک هفته بعد برگشتیم. ولی وضعیت روحی ما خوب نبود. از کاروان ما 8 نفر شهید شدند. آنهایی هم که شهید شدند یا پسر جانباز یا برادر جانباز و بستگان درجه یک بودند. اصلاً وضعیت روحی خوبی نداشتند، در زمان برگشتن هم فوق‌العاده اذیت‌مان کردند. شما رمی جمرات را انجام دادید بعدش؟با کمک دوستان بله انجام دادم. چون پای من جراحتی داشت درست نمی‌توانستم راه بروم. چون روحانی اول ما شهید شده بود، روحانی دوم ما گفت مقلد شما چه کسی است ما هم گفتیم که مقلد حضرت آقا هستم. ایشان گفتند که سرتان را بزنید و از احرام خارج شوید و فردایش رفتیم سنگ قضا زدیم و مشکل شرعی حل شد. بعد از اینکه آمدید پیگیری کردید از آنهایی که شهید شدند؟ما متوجه شدیم که برخی‌ها شهید شده اند اما نمی‌شد به خانواده‌هایشان بگوییم منتها آنها هم می‌خواستند اعمال انجام دهند. ولی یکسری‌ها که خودشان می‌رفتند پیگیری می‌کردند مثلاً شهید داوود موسوی؛ متوجه شدیم که ایشان شهید شدند. بعد از برگشت به ایران چه؟ شما در روند پیگیری‌ها نبودید ؟چرا باز هم بودیم. بعضی از عزیزان وضعیتشان مشخص نبود. این را هم به شما بگویم. اگر تهدید مقام معظم رهبری نبود. شاید پیکر این شهدا به این کشور باز نمی‌گشت. فقط ایران هم توانست پیکرها را تحویل بگیرد. کشورهای دیگر اصلاً نتوانستند. در برگشت زائرین خیلی جالب بود. در فرودگاه جده پروازمان به تهران بود. هواپیمای ما، هواپیمایی بود که سر وقت آمده بود، 7 شب قرار بود پرواز بکنیم، 12 ظهر فرودگاه رفته بودیم و همه کارهایمان هم انجام شده بود. اینها ما را همینطور نگه داشتند تا 9 تا 10 شب سوارمان نکردند تا جایی که نماینده هواپیمایی آمد که ببیند مشکل چه است، کاروان ما هم که کاروان‌ جانبازان بود و کاروان خاصی بود خیلی‌ها روی ویلچر نشسته بودند، ما که فرد عادی بودیم از گیت رد کردند، برای جانبازان ویلچر نشین، ویلچر و تخت جدایی آورده بودند، همه را روی اینها سوار کردند تک تک و بعد با یک اتوبوسی که مخصوص است 4 نفر 4 نفر می‌آوردند سوار هواپیما می‌کردند. تا ما پرواز کردیم ساعت 2 نصف شب شد از ساعت 7 تا 2. همه خسته خیلی وضعیت نامناسبی بود. بعد ایران هم آمده بودیم و همه هم ناراحت بودیم. شما قبلاً گفته بودید که مأمورهایی که برای مراقبت آنجا بودند اینطور عنوان می‌کردند که از لج پادشاه جدیدشان این کار را می‌کردند؟ نمی‌دانم واقعیت است یا نه. مثل اینکه آنجا دو دستگی بود یک سری‌ها می‌گفتند این پادشاه را قبول ندارند و می‌خواهند بگویند که عرضه ندارد. البته در بی‌عرضگی‌شان که شکی نیست. من با جای دیگر هم مصاحبه کردم که تیترش این بود که نوشته فاجعه منا یادآور روز قیامت بود.این را حتما یادتان باشد؛ می‌توانید بنویسید فاجعه منا می‌تواند از سوی آل سعود عامدانه و برنامه‌ریزی شده باشد.جاممطالب مرتبط:تصاویر کمتر دیده شده از فاجعه منا !! + 18ورود مصدومان فاجعه منا به تهران + تصاویردست نوشته ای از یک قربانی فاجعه منا+عکسانتشار عکس کوچکترین قربانی فاجعه مناغرامت ایران به جانباختگان فاجعه منا چقدر است ؟ + عکس



سوختن لباس‌تان را فراموش کنید


فروشگاه اینترنتی مدیسه


لباس مجلسی



الی گشت


زیبایی و تناسب اندام

آرایش صورت
برای اینکه آرایش بهتر روی صورتت بشینه این محصول ها رو استفاده کن

بهترین لوازم آرایشی
با گوشیت خرید کن.جلوی درب خونه تحویل بگیر بهترین لوازم آرایشی دنیا با 90درصد تخفیف

لاغری و تناسب اندام
در 45 چجوری میتونم این مقدار اضافه وزن باقیمانده رو از بین ببرم

جلوگیری از ریزش مو
چجوری می تونم جلوی ریزش موهامو بگیرم؟؟؟





شنبه 20 شهریور 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن