واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بناي كشتي فرنگي ايران فرو ريخت
مي رود و اين بار بعيد است كه پشت سرش را هم نگاه كند. بعد از پايان كارش در المپيك هم اگر گفته بود مي ماند، فقط از اين جهت بود كه نگويند او بعد از ناكامي ها قهر مي كند
نویسنده : دنيا حيدري
مي رود و اين بار بعيد است كه پشت سرش را هم نگاه كند. بعد از پايان كارش در المپيك هم اگر گفته بود مي ماند، فقط از اين جهت بود كه نگويند او بعد از ناكامي ها قهر مي كند. امروز هم اگر خودش حرف خداحافظي از دنياي مربيگري را پيش مي كشد، به اين دليل است كه خوب مي داند شمشيرها را برايش از رو بسته اند. البته شايد خيلي هم بي راه نباشد. نه تنها نتوانست از عنواني كه در لندن به دست آورده بود دفاع كند و نه نتيجه اي بگيرد كه توجيه كننده باشد و قابل قبول. مهم ترين مهره تيمش هم دست خالي بازگشت و چون خود او روي نگاه كردن در چهره مردم و سربالا گرفتن را ندارد. اما باز هم با ناراحتي مي رود. نه فقط چون نتوانست دل مردم را شاد كند و نتيجه اي قابل قبول بگيرد كه از اين بابت بارها عذرخواست و ابراز شرمندگي كرد اما ، دلخوري اش از آن جهت است كه او را ديكتاتوري خواندند كه به دليل تصميمات اشتباهاتش باعث ناكامي فرنگي كاران در ريو شد.براي همين هم هست كه اين بار حتي از كشتي گيران هم طلب بخشش مي كند كه نتوانسته شرايطي فراهم كند كه موفق شده و شرمنده مردم نباشند. بنا بايد مي رفت. قبل از آنكه در خروجي را به او نشان دهند. زمزمه ها از روزها قبل آغاز شده بود. نفرات شوراي فني كشتي بارها و بارها در صحبت ها و نقدهاي خود به اين مسئله تاكيد كرده بودند كه بدنه مديريتي و كادر فني كشتي نياز به تغييراتي اساسي دارد و ديگر هيچ جواني نبايد پشت سد بزرگان و نامداران كشتي بماند. اين صحبت ها كه گاه رك و پوست كنده مطرح مي شد و گاه در لفافه، همه و همه نشانگر نظر منفي شوراي فني نسبت به مردي بود كه به خواست مردم آمد اما نتوانست موفقيت هاي چهار سال قبل خود در لندن را تكرار كند و حالا بايد به جرم اين ناكامي راه آمده را بازگردد و چه بهتر كه خودش برود قبل از آنكه مهر اخراج هم به پيشاني اش كه هنوز هم خيس است از عرق شرمندگي مردم بخورد. مطرح شدن نام نفراتي كه ممكن است جايگزين بنا شوند، آنهم تنها چند ساعت بعد از تصميم او مبني بر خداحافظي از دنياي مربيگري نشان مي دهد كه سرمربي تيم ملي فرنگي به درستي تصميم به رفتن گرفته است. تصميمي كه شايد اين بار مانوري روي داده نشود كه آقاي خاص قهر كرده و به دنبال اين است كه براي بازگرداندنش فرش قرمز پهن كنند. بنا، با كلماتي چون ديكتاتور بدرقه مي شود و سرش را هم بالا نمي گيرد از شرمندگي مردم و لحظه خداحافظي بار ديگر از همه عذرمي خواهد كه نتوانسته انتظارات را برآورده كند و با ناكامي بازگشته است.ناكامي كه در همان ريو هم اشك هاي او را در آورد و حالا كه چماقي شده براي كوبيدن در سرش، بي هيچ اعتراض و سربالا گرفتني به همين اكتفا مي كند كه مي رود و مي گويد اميدوار است كه فدراسيون در اين چهار سال باقيمانده تا المپيك 2020 كادري را برگزيند كه ديگر با ديكتاتوري، مانع از موفقيت كشتي فرنگي نشود. اما آيا شكستن همه كاسه و كوزه ها و اين بدرقه كردن شايسته بناست؟ مردي كه در لندن به افتخارآفريني هايش برايش كف ها زدند و امروز، به بهانه تصميماتي كه ديكتاتورانه خوانده مي شود، اينگونه زير سوال برود؟ تصميماتي كه بي شك هر شخصي جاي او بود مي گرفت.تصميماتي كه امروز در ناكامي هاست كه ديكتاتورانه خوانده مي شود و اگر با موفقيت همراه بود هرگز با چنين لفظهايي از آن ياد نمي شد. اما ديكتاتور يا موفق، بناي فوتبال ايران مي رود . اما فرو مي ريزد و مي رود. اتفاقي كه به حق، شايسته او نيست.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]