واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جعفر قنادباشیپیامدهای اقدام ابلهانه بحرین
در انقلابهایی مظلوم همچون انقلاب بحرین که هم سنخ انقلاب اسلامی ایران میباشند هر دستگیری، شهادت و اسارت سبب رشد انقلاب میشود.
علل توجه به سلب تابعیت آیت اله شیخ قاسم و توقیف الوفاق در بحرین فشارها و شرایط سخت ایجاد شده برای آقای شیخ عیسی قاسم ، سلب تابعیت آیت اله و تعطیلی احزابی مهم چون الوفاق به سه موضوع کلی مرتبط با داخل بحرین، مسائل منطقه و فرامنطقهای مربوط میشود. در سطوح داخلی باید گفت دستگیری رهبران انقلاب و یا اعمال فشار علیه ایشان توسط حکومت پادشاهی آل خلیفه حاکی از اعتراف به نوعی تأثیرگذاری و پیشرفت انقلاب به سمت اهداف آن و به نوعی اعتراف حکومت به آسیبپذیری در برابر تحرکات رهبران انقلاب میباشد. لذا سلب تابعیت آقای شیخ عیسی قاسم، اعمال فشار علیه یاران وی و تعطیلی مهمترین حزب مخالف یا حزب الوفاق در انقلابی که بیش از پنج سال از آغاز آن میگذرد و شاید بتوان آن را طولانیترین انقلاب در کوچکترین و کم جمعیتترین کشور خاورمیانه به حساب آورد، نشان دهنده گسترش آسیب پذیری حکومت بحرین و نشانه هایی از به ثمر نشستن شکوفه های انقلاب در این کشور میباشد. در بعد دیگری علل سلب تابعیت آیت اله شیخ قاسم و توقیف الوفاق در بحرین به دلایل منطقه ای بر میگرد. در این چارچوب نامهی مخفیانه ملک سلمان به پادشاه بحرین و درخواست از وی جهت ادامه و گسترش فشارها حاکی از نوعی پیوند میان سرنوشت عربستان و سرنوشت بحرین میباشد. در واقع از آنجا که ماه رمضان در تمام کشورهای اسلامی ماه رونق انقلابها بوده است، تحرکات اخیر در بحرین به ویژه در ماه رمضان بر منطقه شرقی و شیعیان عربستان تأثیراتی داشته و این امر میتواند دامنه آن را بر همه عربستان گسترش دهد لذا دستور عربستان به پادشاه بحرین و جلوگیری از رشد انقلاب و تحرکات آقای شیخ عیسی قاسم در جهت خاموش کردن آتش انقلاب و حرکتهای انقلابی است تا جلو تأثیر آن بر مردم عربستان نیز گرفته شود. البته این موضوع حائز اهمیت است که پلیس عربستان از ابتدای انقلاب در بحرین مستقر شده و به عبارتی از ابتدای انقلاب، مردم بحرین نه تنها با یک حکومت پادشاهی، بلکه با دوحکومت پادشاهی روبرو بودهاند. در سطح فرامنطقهای علل سلب تابعیت آیت اله شیخ قاسم و توقیف الوفاق در بحرین را باید با نقش بازیگران جهانی مرتبط دانست. در واقع مهمترین پایگاه دریایی آمریکا در منطقه در بحرین واقع شدهاست. همچنین انگلیس نیز از سال گذشته و بعد از گذشت چهل و سه سال از ترک منطقه، بازسازی پایگاه جدیدی را آغاز نموده است. بنابراین آنها نگران پیشرفت انقلاب و خواهان پابرجایی رژیم پادشاهی میباشد. چرا رژیم حاکم منطبق با مقاصد امریکا و انگلیس است. لذا این دو بازیگر شرایطی را مهیا نمودهاند تا هر آنچه این رژیم وابسته و سر سپرده را در معرض تهدید قرار میدهد از میان رفته و حکومت پادشاهی بحرین مصون بماند. یعنی اراده انگلیس، آمریکا در این رویکرد مؤثر بوده و مهر تأییدی بر سلب تابعیت آقای عیسی قاسم میباشد. بنابراین مجموعه عوامل داخلی منطقه ای و بین المللی موجب بروز سلب تابعیت آیت اله شیخ قاسم و توقیف الوفاق در بحرین گردیده است. پیامدهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی داخلی سلب تابعیت و توقف الوفاق در بحرین سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم و همچنین موضعگیریهای سردار قاسم سلیمانی، موجب واکنش بسیار شدیدی در داخل بحرین و محافل مذهبی منطقه گردید. این رویکرد شاید شدیدترین واکنش مثبتِ همسو با انقلاب بحرین بود. در واقع در انقلابهایی مظلوم همچون انقلاب بحرین که هم سنخ انقلاب اسلامی ایران میباشند هر دستگیری، شهادت و اسارت سبب رشد انقلاب میشود. در این بین باید توجه کرد که عملکرد حکومت بحرین اکنون یک فاز عقبتر از انقلاب مردم میباشد، چنانچه پادشاه ایران نیز در فازی عقبتر از مردم عمل میکرد. در واقع عکسالعمل مردم بحرین بسیار وسیعتر از اقدامات حاکمیت است و هر شهادت، تبعید و ... گسترش انقلاب را در پی دارد و مشابه انقلاب اسلامی ایران میباشد. در این بین همسویی و حمایت ایران و محکومیت اعمال فشار بر آیت اله عیسی قاسم (امری که بر خلاف موازین بینالمللی است) موجب دلگرمی و واکنش بسیار مناسب مردم بحرین شده است. این واکنش میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد تا جایی که میتوان گفت انقلاب بحرین سرفصل جدیدی یافته و نگرانی عربستان، انگلیس، آمریکا و حاکمیت بحرین را در پی داشته است. در واقع این بار مردم با تمام وجود به صحنه آمده اند. در این میان باید به فرمول آقای سردار سلیمانی توجه کرد. ایشان به فرمولی اشاره کرده که در تمام انقلابها به چشم میخورد. در واقع انقلابها به دلیل پتانسیل بالا و خواست زیاد در تغییر شرایط، هنگام رویارویی با موانع به سمت زیر زمینی و مسلحانه شدن پیش میروند. بنابراین چنانچه سردار سلیمانی نیز اعلام کرد در صورت فشار بیشتر و مسدودیت تمام راههای پیش روی انقلاب بحرین، مردم این کشور چارهای جز حرکت زیر زمینی و آغاز انقلاب مسلحانه نخواهند داشت. این قضیه امر واقعیتی است که شامل حال تمام انقلابها میشود. چنانچه انقلاب اسلامی ایران نیز اگر با فشار بیشتر شاه مواجه میشد مسلماً با انقلاب مسلحانه تبدیل میگشت. پیامدهای خارجی سلب تابعیت شیخ قاسم و توقف فعالیت الوفاق در حوزهی منطقهای و بینالمللی حرکت مردم بحرین از آن جهت که حرکتی انقلابی است نخواهد توانست امنیت مورد نظر آمریکا، انگلیس، عربستان و رژیم حاکم بحرین را تأمین نماید. لذا به نظر میرسد آمریکا ملزم به نگهبانی بیشتر از مرکز و پایگاه چهل کیلومتر مربعی خود است و انگلیس نیز از بابت حمله و هجوم تظاهرات مردم به پایگاهش نگران است. اکنون نیز پلیسهای عربستانی در بحرین افزایش یافتهاند. به علاوه از نظر سیاسی با تهدید یک نظام پادشاهی به طور طبیعی سایر نظامهای پادشاهی منطقه نیز احساس خطر خواهند کرد و بعبارتی اکنون نیز رژیمهایی پادشاهی مانند کویت و قطر از بابت سرایت این انقلاب نگران میباشند. از نظر اقتصادی و سیاسی نیز باید گفت که طبیعتاً در هر کشوری در شرایط انقلاب اقتصاد متوقف خواهد شد . در این میان این امر مطلوب نظام حاکم بحرین نیست. اقتصاد این کشور اکنون اقتصاد سرمایه داری و به نفع سرمایهداران کلان میباشد و مردم بحرین هیچ بهرهای از آن نمیبرند. با این رخدادها طبیعتاً نظام بانکداری و اقتصاد متوقف و کند خواهد شد. همچنین به دلیل نگرانیسرمایهگذاران، سرمایه گذاریهای غربی در این کشور کاهش خواهد یافت و تمام اقداماتی اقتصادی، که سبب استحکام پایههای پادشاهی می شود، سست شده و دنیای غرب نگران جدی متحدین خود در منطقه خواهد شد. چنانچه اکنون نیز غرب نگران متحدین خود در هر کدام از کشورهای پادشاهی اعم از عربستان و قطر است. سلب تابعیت عملی غیر قانونی و از دید حقوق بشر استثنایی آشکار به شمار میآید. در واقع کشورهای حوزه خلیج فارس در قضیه یمن و پشتیبانی از حرکتهای تروریستی بیآبرو شدهاند. به عبارتی قبلا دو مسأله موجب از میان رفتن آبروی شش کشور حوزهی خلیج فارس شده بود. (جنگ یک سال و نیم با یمن و دیگری حمایت از حرکتهای تروریستی ) اما سلب تابعیتها و مسائل حقوق بشری سومین مسألهای است که این کشورها را در حوزه بینالمللی در معرض انتقاد شدید قرار خواهد داد. احتمال کشیده شدن انقلاب به سمت نبرد مسلحانه در غزه و کرانه باختری مشاهده می شود که به رغم شدیدترین تدابیر سرکوبگرانه و به کار گیری قویترین رادارها جهت رصد تحرکات فلسطینیان توسط اسرائیل، فلسطینیان توانستهاند حرکت مسلحانه موفقی را حتی در حد کلان سلاحهای سنگین علیه اسرائیل انجام دهند. اکنون نیز مخالفین بحرینی به دلیل امکان استفاده از آبهای خلیج فارس ، مسیر متصل به عربستان ، و به کمک بسترهای ایجاد شده از سوی هم کیشان و مسلمانان مبارز منطقه با وجود محدودیت ها قادر خواهند بود مبارزه مسلحانهای جدی را علیه منافع عربستان، آمریکا و انگلیس در بحرین رقم بزنند. در واقع از نظر کارشناسان این امر غیر ممکن نیست و شاید بتوان گفت که بسیار ساده نیز خواهد بود. چرا که رژیم بحرین و عربستان در برابر شلیک هر گلوله و حمله مسلحانه آسیب پذیر خواهد بود و منافع خود را از دست خواهند داد. در مقابل آسیبپذیری مدافعان رژیم بحرین، انقلابیون به دلیل عدم بهرهمندی از هر موقعیت و امتیازی، با دست بردن به اسلحه چیزی برای از دست دادن ندارند و مانعی نیز برای انجام اقدامات مسلحانه نخواهد داشت. در این بین امکان حرکت انقلاب بحرین به سمت مبارزه مسلحانه وجود دارد. یعنی با بسته شدن تمام راهها این احتمال بسیار قوت گرفته چرا که هم مردم تمایل به مبارزه مسلحانه داشته و هم بستر فرهنگی ایجاد شده در پی انقلاب اسلامی و به ویژه بستر شهادت طلبی مردم از مبارزه مسلحانه استقبال خواهند کرد. در واقع چنانچه در پنج سال اخیر نیز نشان دادهاند، آنها هیچ ترسی از زندان و ... ندارند و زمانی که به این نتیجه برسند امتیازی برای از دست دادن نداشته و شهادت را فوزی عظیم و رستگاری بدانند طبیعتاً حرکت انقلابی آسانتر خواهد شد. جعفر قنادباشی کارشناس مسائل عربی انتهای متن/
95/04/07 :: 11:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]