تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837421300
سیدضیاء عامل كودتای انگلیسی رضاخان پهلوی
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
سیدضیاء عامل كودتای انگلیسی رضاخان پهلوی روز هشتم شهریور 1348 سيدضياءالدين طباطبايي، نخستوزير برآمده از كودتاي سوم اسفند 1299 در 81 سالگي درگذشت.
به گزارش فرهنگ نیوز؛ سيدضياءالدين طباطبائي مشهورترين نخستوزير در سالهاي پاياني سلسله قاجار و عامل اجرايي كودتاي رضاخان پهلوي بود. او فرزند سيدعلي آقا يزدي از خطبا وسخنوران مشهور دوره مظفرالدين شاه قاجار بود.سيدعلي آقا يزدي در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه قاجار در حوزه علميه نجف به فراگيري فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آيت الله العظمي حاج ميرزاحسن شيرازي كسب فيض ميكرد.
وي با آيات عظام و مراجعي چون آقا سيدابوالحسن اصفهاني و مرحوم حاج آقا حسين بروجردي همدرس بود. هنگامي كه مظفرالدين ميرزا در دوران وليعهدي خود از پيشگاه مرحوم ميرزاي شيرازي استدعا كرد كه يكي از روحانيون حوزه را به منظور زعامت وپيشوايي ديني هموطنان و همكيشان خويش به ايران اعزام نمايد، وي شاگردش سيدعلي آقا يزدي را به ايران گسيل داشت. سيد با ورود به ايران چنان مورد احترام مظفرالدين ميرزا قرار گرفت كه به وصيت او برجنازهاش نماز گذاشت.
سيدعلي آقا يزدي در ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود وتنهادر چارچوب اقدامات مظفرالدين شاه با مشروطهخواهان همراهي ميكرد، اما به مرور وبويژه پس ازبه قدرت رسيدن محمدعلي شاه كه چهره استبدادي وضدمردمي قاجار رابرملا كرد، او به صف مشروطهطلبان پيوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهيد شيخ فضل الله نوري قرار گرفت(1)
پس از حادثه به توپ بستن مجلس شوراي ملي كه با تباني محمدعلي شاه قاجار صورت پذيرفت، سيدعلي آقا كاملاً در جبهه مخالفين دولت قرار گرفت.(2) به طوري كه يكبار در دوران استبداد صغير به ساري تبعيد شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتي واوباش غارت گرديد.(3)
سيدعلي آقا يزدي كه از مدرسين مسجد سپهسالار تهران(4) بود، در يكي از سفرهايي كه در سالهاي جواني به شيراز داشت، با دختري شيرازي ازدواج كرد. سيدضياءالدين طباطبائي ثمره همين ازدواج و نخستين فرزند وي بود.
نگاهي به دورههاي زندگي سيدضياءالدين طباطبائي
دوران زندگي سيدضياء شاهد حوادث مهمي ازجمله انقراض سلسله قاجار، ظهور و سقوط رضاخان و جنگهاي جهاني اول و دوم بود. اين دوره را ميتوان به 5مقطع متمايز تقسيم كرد.
1ـ مقطع قبل ازبه قدرت رسيدن سيدضياء الدين كه با فعاليتهاي روزنامهنگاري او از سنين نوجواني آغاز ميشود و تاسن 31 سالگي كه وي با كودتا قدرت رادر كشور به دست ميگيرد، ادامه مييابد. ويژگي اين دوره تلاش گسترده سيدضياء براي جلب حمايت محافل وابسته به انگليس در داخل كشور و شاخص كردن چهره خودبه عنوان سياستمدار جسوري است كه قادر است با حمايت انگلستان، اوضاع سياسي ايران رادگرگون سازد. در اين دوران كه معاصر با حوادث مشروطيت است، سيد صاحب چهرهاي مرموز و دوگانهاست. روزنامهنگاري است كه از حرفه خود به عنوان محملي براي تبليغ سياست بيگانگان استفاده ميكند.
2ـ دوران نخست وزيري سيدضياءالدين كه با كودتاي سوم اسفند 1299 آغاز ميشود و تا 4 خرداد سال 1300 هجري شمسي ادامه مييابد. ويژگي اين دوره، سختگيري سيد در داخل كشور و تشديد عمليات تعقيب و بازداشت ناراضياءن از يك سو و تلاش براي ايجاد توازن در رفتار با دو دولت اشغالگر انگليس و روسيه از جانب ديگر است. سيد در اين دوره سه ماهه در عين وابستگي به لندن تلاش ميكند تا با انعقاد قرارداد جداگانه با روسيه از برانگيختن حساسيت ضدانگليسي روسها جلوگيري كند. در اين دوره سيدضياء به عنوان يك كودتاچي ديكتاتور وسختگير مطرح است.
3ـ دوران اقامت سيدضياء در خارج از كشور كه از خرداد سال 1300 با بركناري وي از مقام نخست وزيري آغاز ميشود و تا مهر 1322 كه وي به كشورش بازميگردد، ادامه مييابد. سيد در بخشي از اين دوران در اروپا به گردش ودر بخشي ديگر به كار تجارت فرش ميپردازد.
سپس به فلسطين ميرود و در آنجا به رياست دبيرخانه كميته اسلامي قدس منصوب ميگردد ودست به معاملات ملكي پنهان و آشكار بايهوديان ميزند. در اين دوره كه 22 سال به طول ميانجامد شاهد اشغال ايران توسط متفقين و سرنگوني حكومت رضاخان هستيم.
4ـ دوران فعاليتهاي پارلماني سيدضياءكه از اسفند 1322 باشروع كار مجلس چهاردهم آغاز ميشود وبا دستگيري وي توسط قوام السلطنه در اسفند 1324 خاتمه مييابد. ويژگي اين دوره دوساله نيز تشكيل حزب «اراده ملي» توسط سيدضياء و مبارزه وسيع وي با حزب توده ميباشد. سيد در اين دوره تنها به عنوان يك شخصيت حزبي كه فعاليتهاي سياسي خود را ازسنگر مجلس ادامه داده است، مطرح ميباشد.
5ـ دوران كنارهگيري سيدضياء از سياست كه با آزادشدن وي از زندان در 27 اسفند 1325 آغاز ميشود و تا زمان مرگ وي در شهريور 1348 ادامه مييابد. در اين دوره 23 ساله نيز سيد عمدتاً به فعاليتهاي كشاورزي ودامپروري در قزوين و منطقه سعادت آباد تهران سرگرم است.
در اين دوره گهگاه محمدرضا پهلوي، وي راطرف مشورت خود در بعضي تصميمات سياسي قرار ميدهد. سيدضياء در اين دوره هر هفته يك روز با شاه ملاقات داشته و غير از اين هفتهاي دو روز نيز در منزل خود ملاقاتهاي عمومي با دوستان وبستگان خود انجام ميداده و طي اين ملاقاتها راجع به مسائل مختلف روز با آنان به بحث و تبادل نظر ميپرداخته است. ويژگي اين دوره نيز دوري جستن سيدضياء از فعاليتهاي سياسي بوده است.
سيدضياءالدين در دوران قبل از كودتا
سيدضياءالدين طباطبائي هفت سال قبل از ترور ناصرالدين شاه قاجار در يكي از روزهاي تابستان سال 1268 هجري شمسي در شيراز ديده به جهان گشود. وي در 10 ماهگي همراه خانواده خود از شيراز به تبريز نقل مكان كرد و تا نزديكي انقلاب مشروطيت به مدت 15 سال در تبريز ماند. او تحصيلات مقدماتي راتحت مراقبت معلمين خصوصي درخانه پدر انجام داد. سپس به شيراز زادگاه مادرش رفت و در آنجا به تحصيلات مذهبي و همچنين فراگيري زبانهاي انگليسي وفرانسوي پرداخت.
سيدضياء از دوران بلوغ به دليل تضاد و تعارضي كه باافكار پدرش داشت، از وي دوري ميكرد. او گاه هيأت و شكل ظاهري خويش را تغيير ميداد، لباس روحاني را از تن بدر ميكرد و به كلاه وسرداري وشلوار ملبس ميگشت و گهگاه نيز براي اينكه خود را متجدد نشان دهد، در ملاءعام با كت و شلوار و پاپيون حاضر ميشد. اواز آغاز نوجواني به علت انحراف در فكر و عقيده از سنتهاي مذهبي چشمپوشي ميكرد. به موسيقي و شكار و تفريحات ضدديني ميپرداخت. اين گونه اقدامات وي غالباً مورد نكوهش خويشان و آشنايان و اطرافيان وي قرار ميگرفت.(5)
سيدضياءالدين طباطبائي در سالهاي اول قيام مشروطيت و در سن 17 سالگي در سايه فضاي باز سياسي به وجود آمده به كمك دائي خود ابتدا نشريهاي به نام «اسلام» و كمي بعد نشريه ديگري به نام «نداي اسلام» رادر شيراز انتشار داد ودر آن به حمايت از جنبش مشروطه پرداخت. اين نشريه كه اولين شماره آن دوماه پس از مرگ مظفرالدين شاه و در آغاز صدارت محمدعلي شاه، در 15 اسفند 1285 منشتر شد، به منزله شروع فعاليتهاي سياسي سيد ميباشد.
امانشريه وي پس از مدتي توقيف گرديد و چون سيد جان خود را در خطر ميديد، باتغيير لباس و همراه تحريريه خود راهي تهران شد و براي هميشه شيراز را ترك كرد. او در تهران فعالتر از قبل به صف مشروطهطلبان پيوست و حتي گفته ميشود كه مبتكر چاپ و توزيع «فرمان مشروطيت» در تيراژ وسيع نيز بوده است.
سيدضياء برخلاف پدرش هواخواه جدي مشروطه بود وكمتر به جنبههاي «مشروعه» آن توجه داشت. او در هجرت بزرگ علما و روحانيون و تجار به شهر مقدس قم (مرداد 1285) خود را در صف آنان قرار داد. شركت در اعتراضات واجتماعات عظيم مردمي، شركت در تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظيم، مخابره تلگرام به سفارتخانهها و مراجع تقليد در نجف اشرف جهت برانگيختن آنان به حمايت از نهضت مشروطه از جمله اقدامات سيدضياء بوده است.
او گاه دست به اقدامات خشنتري نيز ميزد. از جمله اينكه زماني توسط يكي از عوامل خود در مغازه حاج محمداسماعيل نماينده دوره اول مجلس (و هوادار محمدعلي شاه) اقدام به بمبگذاري كرد. انفجار بمب سبب كشته شدن بمبگذار گرديد و سيد از ترس جان خود به سفارت بلژيك پناه برد واز آنجا به خارج رفت. در پي اين حادثه بود كه سيدضياء دريافت ميتوان با حمايت خارجي گليم خود را از آب بيرون كشيد.(6)
سيدضياء در مورد ديگري به دليل بمباندازي به خانه «شعاع السلطنه»، برادر محمدعلي شاه تحت پيگرد قرار گرفت و به سفارت انگليس پناهنده شد. اما سفارت با وجودي كه داعيه حمايت از مشروطهخواهان را داشت ظاهراً به اين دليل كه پدر سيدضياء مخالف سياستهاي انگليس ومخالف دولت محمدعليشاه است، درخواست اعطاي پناهندگي سيد را رد كرد.(7)
سيد پس از آنكه پاسخ مشابهي را ازسفارت عثماني شنيد به سفارت اتريش پناهنده شد و در آنجا به مدت 6 ماه ماند تااينكه با صدور فرمان عفو عمومي محمدعلي شاه از سفارت خارج شد.
اين رويداد با پيشروي نيروهاي مشروطهخواه در شمال كشور به سمت تهران مقارن بود. با ورود مشروطهخواهان به تهران (تير 1288) سيد به همكاري باآنان پرداخت ودر تصرف بعضي مناطق مركزي تهران بانيروهاي مهاجم همكاري فعالانهاي داشت.(8)
سيدضياءالدين طباطبائي در هفتم مهر 1288 خورشيدي اندكي پس از فتح تهران اولين شماره روزنامه شرق رادر 4 صفحه و به دو زبان فرانسه و فارسي باهمكاري چهره هايي مانند علي اكبر داور(9) ودكتر حسين كحال (10) منتشر كرد. اين روزنامه برخلاف نشريه «نداي اسلام» حامي جدي مشروطهخواهان نبود ولحن بيطرفانهتري داشت.
با اين حال نشريه «شرق» كه هزينه آن توسط رزتشتيان و ارامنه تأمين ميشد(11) در 15 مهر 1289 به دليل اهانت به مجلس دوم وپس از انتشار 64 شماره توقيف شد. سيدضياء بلافاصله نشريه «برق» رابه جاي شرق» انتشار داد. اما روزنامه «برق» نيز كمي بعد به دليل مشابهي توقيف شد و سيدضياء ابتدا محاكمه و به 5 سال زندان محكوم گرديد ولي بعداً با دخالت عدهاي از مشروطهخواهان از زندان آزاد و وادار به خروج از كشور شد.
او دوسال در فرانسه وانگليس ماند و به تحصيل پرداخت و در شرايطي كه هزينه تحصيلات وي توسط «اتحاديه دوستي ايران وفرانسه» تأمين ميشد(12) به فراگيري زبانهاي انگليسي وفرانسوي پرداخت.(13) در اين مدت سيدضياء يك بار به دعوت علاءالسلطنه سفير ايران در لندن به عنوان نماينده مطبوعات ايران در جشن تاجگذاري ژرژ پنجم شركت كرد. در همين سفر بود كه وي باديپلماتهاي انگليسي آگاه به امور ايران آشنا شد و به عنوان يك مشاور و رايزن فرهنگي و سياسي مورد توجه آنان قرار گرفت.
اقامت دوساله سيد در اروپا باموضوع اولتيماتوم روسيه براي اخراج «مورگان شوستر» آمريكايي(14) و همچنين اولتيماتوم انگليس براي اشغال نواحي جنوبي ايران كه انحلال مجلس دوم را درپي داشت، مقارن شده بود. از ديگر حوادث تلخ اين دوران حادثه به توپ بستن بارگاه حضرت ثامن الائمه توسط نظاميان روس بود.(15)
در گير ودار اين بحران سيدضياء پس از سفري به هندوستان ومصر و درياي سرخ و عثماني و عراق وارد ايران شد و مدتي بعد درآذر 1292 روزنامه «رعد» رابا كمك مالي سفارت انگليس منتشر كرد.(16) او اعانات و كمكهاي مالي انگليس رابر هر حمايت مالي ديگري ترجيح ميداد. در اين رابطه «مورخ الدوله سپهر» تاريخ نويس دوره قاجار مينويسد: «روز سه شنبه 28 سپتامبر 1915 (6 مهر 1294) سيدضياء محموله كمك مالي سفارت آلمان براي نشريه «رعد» را رد كرد و آن را نپذيرفت. او معتقد بود اتحاد با متفقين براي ايران مفيدتر از نزديكي به آلمان است.
با اين حال پرنس دويس آلماني عليرغم آنكه ميدانست واسطه مذاكرات سري ميان دولت ايران وسفارت انگليس، سيدضياء است، مع ذالك يك نوع حس احترامي نسبت به او دارد و براي روزنامه رعد اهميت مخصوص قائل است.»(17)
دوران فعاليت روزنامه «رعد» كه با تشكيل و سپس تعطيل مجلس سوم ايران مقارن بود(18)، از حساسترين دورههاي تاريخ معاصر ايران است. وقوع جنگ اول جهاني وهجوم نيروهاي روس از شمال وهجوم قواي انگليس از جنوب و انعقاد قرارداد ننگين 1915 ميان روس وانگليس با هدف توسعه قلمرو نفوذ خود در ايران، از جمله مهمترين رويدادهاي اين دوران از تاريخ ايران است. روزنامه رعد ابتدا حامي روسها بود وسپس در مقطعي به دفاع از انگليسيها پرداخت و حتي از تشكيل «پليس جنوب» كه ساخته وپرداخته نظاميان اشغالگر انگليس در نواحي جنوبي كشورمان بود، حمايت كرد.
علي دشتي كه خود نيز روزنامهنگار بود وتمايل به انگليسيها داشت، در روزنامه «شفق سرخ» تحت عنوان «آقا سيدضياء مدير رعد» وي راچنين معرفي ميكند:
در اينكه سيدضياء الدين يك وقتي حامي سياست روس و پس از آن مدافع سياست انگليس بوده، به دليل اوراق رعد كه مظهر اين سياستها بود، هيچ جاي شبهه نيست و به همين دليل روزنامه رعد در ولايات نه تنها مورد توجه افكار عمومي نبود، بلكه مردم آن را عبوس و نفرتآميز تلقي ميكردند.(19)
ريشه عدم ثبات در مواضع روزنامههاي سيدضياء و بخصوص روزنامه «رعد» رابايد در روحيات شخصي وي جستجو كرد. سيدضياء برحسب اوضاع سياسي ايران گاهي به دولت روسيه و گاهي به دولت انگليس، متمايل ميشد. او ريشه مشكلات ايران را تماماً از تضييقات روسيه تزاري و يادولت انگلستان ناشي ميدانست.
از نظر او بي تدبيري طبقه حاكم در اداره مطلوب كشور نيز عامل مؤثري در اين بيساماني محسوب ميشد. اواگر چه از انديشههاي انقلابي متأثر بود و اين تأثير را ميتوان از سلسله مقالاتش در «شرق» درباره ايده سوسياليسم دريافت، اما هيچگاه با نمادهاي گرايش سوسياليستي مانند سليمان ميرزا اسكندري(20) احساس يگانگي نكرد. در عوض گهگاه به وثوق الدوله كه چهرهاي راستگرا ومخالف سوسياليستها بود، ابراز تمايل ميكرد.
سيدضياء در 1296 جهت مشاهده آثار انقلاب بلشويكي در روسيه عازم آن كشور شد.(21) او طي اقامت در پتروگراد، از نزديك شاهد انقلاب روسيه بود و همه روزه مشاهدات خود را از طريق كنسولگري به وزارت خارجه ايران ميفرستاد. سيدضياء اصرار داشت كه رجال دولتي و نمايندگان مجلس شوراي ملي ايران، براي زمينه سازي جهت بهبود در روابط آتي باروسيه، تلگرام تبريكي به مجلس جديدالتأسيس انقلابيون روسيه موسوم به «دوما» مخابره نمايند. او در روسيه يا تزار نيكلاي دوم و سپس لنين نيز ملاقات هايي داشت.(22)
سيدضياء در پي هرج و مرج ناشي از انقلاب اكتبر 1917 روسيه به ايران بازگشت و به حمايت جدي از وثوق الدوله پرداخت. او حتي پيمان معروف 1919 وثوق الدوله كه ايران را به حوزه نفوذ اقتصادي و امنيتي انگليس تبديل كرده بود را مورد حمايت قرار داد.(23)
سيد پس از عقد پيمان 1919 به وثوق الدوله دست مريزاد گفت و در نشريه خود خطاب به وي نوشت «خدايت خير دهاد!»(24). سيدضياء دست كم 9 مقاله در حمايت از قرارداد 1919 در روزنامه «رعد» به چاپ رساند(25) و در يكي ازمقالات تصريح كرد: «رستاخير نوين ايران از هنگام امضاي قرارداد 1919 انگليس و ايران آغاز شده است. ما در قرارداد با انگلستان به آرزوي ديرينه خود دست يافتهايم.(26)
بخش عمده حمايتهاي سيدضياء از قرارداد 1919 بخاطر عوايدي بود كه از خارج به او ميرسيد.(27) در اين رابطه حسين مكي در سلسله مقالاتي كه در روزنامه مهر ايران در سال 1320 شمسي به رشته تحرير درآورده مينويسد: «سيدضياءالدين در زمان حكومت وثوق الدوله به واسطه عوايد و منافعي كه از خارج به او ميرسيد، زياده از حد در روزنامه خود راجع به قرارداد دولت ايران و انگليس كه آقاي وثوق الدوله منعقد كرده بود، جانفشاني ميكرد.(28») اين در حالي بود كه در اعتراض به اين قرارداد ننگين چند نقطه ايران شاهد قيامهاي مختلف گرديد كه از جمله مهمترين آنها قيام مسلحانه شيخ محمدخياباني بود.(29)
اعتماد وثوق الدوله به حدي به سيدضياء جلب شده بود كه در اواخر سال 1298 از سوي وي در رأس هيأتي براي عقد قرارداد دوستي با جمهوريهاي آذربايجان، گرجستان و ارمنستان به منطقه قفقاز رفت. روابط نزديك سيدضياء با وثوق الدوله به تدريج سبب ايجاد ارتباط دوستانه ميان سيد با «مستر هاوارد» كنسول انگليس در تهران و «اسمارت» مترجم سفارت انگليس شده بود. اين روابط و جايگاه و منزلتي كه سيد در كابينه وثوق الدوله به دست آورده بود به تدريج او را نزد انگليسيها به عنوان يك عنصر سياسي جسور وجاهطلب مطرح ساخت. از اين رو انگليسيها او را درخدمت كودتائي كه خود قرار بود هدايت آنرا برعهده داشته باشند قرار دادند.
براي اجراي اين كودتا كميتهاي در منطقه زرگنده تهران با نام كميته «آهن» به وجود آمد و سيدضياء در رأس آن قرار گرفت. اين كميته كه در نزديكي اقامت سفير انگليس تشكيل شده بود، سازماني سري بود كه «اينتليجنس سرويس» سازمان جاسوسي انگليس در پوشش آن افراد ورجال گوناگون را مؤتلف ميساخت و استراتژي خود را به پيش ميبرد. سيدضياء خود رابط جلسات اين كميته با «نورمن» وزير مختار انگليس در تهران(30) و فرد ديگري به نام ميرزا كريم خان دشتي كه از عوامل اطلاعاتي انگليس در تهران بود، رابط اين كميته با سازمان جاسوسي انگليس بود(31).
هدف از تشكيل كميته آهن كه در آن علاوه بر عناصر ايراني، چهرههاي انگليسي ازجمله ژنرال آيرونسايد، كلنل اسمايس و سر والد اسمارت نيز حضور داشتند، تحكيم پايههاي نفوذ انگليس در ايران از جمله تحكيم قرارداد 1919 و سيطره كامل انگلستان بر كليه امور وشئون ايران بود. اعضاي اين كميته پس از كودتاي سوم اسفند 1299 به مقامات درجه اول كشور گمارده شدند.(32)
كميته زرگنده دو كاركرد اساسي داشت. يكي سركوب نهضت جنگل وديگري استقرار يك ديكتاتوري آهنين. اين كميته تازمان كودتاي رضاخان فعال بود و به كار خود ادامه داد.
اصرار انگلستان به انجام كودتا در ايران دلايل مختلفي داشت كه مهمترين آنها عبارت بودند از:
1ـ در روسيه به تازگي انقلاب بلشويكي شده بود و انگليسيها مصمم بودند تااز تأثير هرج و مرج حاصل ازآن بر نواحي شمال ايران جلوگيري كنند. به همين دليل بود كه آنان نيروهاي خود راپس از خروج روسها از ايران به نواحي شمال كشور گسيل داشتند. مقابله با آثار انقلاب بلشويكي نيازمند برقراري يك حكومت مقتدر مركزي در ايران بود.
2ـ انگليسيها از نفرت عميق مردم نسبت به خاندان پرجور و فساد قاجار مطلع بودند و لذا ادامه حمايت از دودمان قاجار رابراي دوام حضور خود در ايران به مصلحت نميديدند و براي تثبيت موقعيت خود به تغيير حكومت نياز داشتند.
3ـ تأمين مطامع اقتصادي انگليس در ايران، نيازمند برقراري امنيت در جامعه بود و اين امنيت از ديد انگليسيها جز باكودتا ميسر نميشد.
4ـ هزينه سنگين آمادهباش دائمي نيروهاي انگليسي در ايران موضوعي بود كه لندن، رفع آن راجز از طريق برقراري يك حكومت مقتدر عملي نميدانست.
5ـ احساس خطر از حركتهاي استقلال طلبانه مردم در نقاط مختلف كشور عامل ديگري بود كه دربار لندن رابه حاكم ساختن يك دولت نيرومند مركزي در ايران ترغيب ميكرد. قيام شيخ محمد خياباني، جنبش ميرزا كوچك خان جنگلي، قيام كلنل محمدتقي پسيان، قيام دلاوران دشتستاني و خيزشهاي پراكنده مردم در شهرهاي مختلف كه معاصر همين تحولات بود سبب دلهره و واهمه انگليسيها شده بود و ضرورت استقرار يك حكومت خشن نظامي در كشور رااز نظر آنان ايجاب ميكرد.
در ماههاي قبل از كودتاي انگليسيها، اوضاع ايران كاملاً بحران بود. در آن زمان، انتخابات دوره چهارم مجلس به شدت مورد اتهام قرار داشت. در نتيجه مجلس چهارم از نظر مردم يك مجلس فرمايشي جهت تصويب قراردادهاي ذلت بار تلقي شده بود. كشور از نظر مالي دربحران عميقي فرو رفته بود. خزانه مملكتي خالي بود وبراي پرداختن حقوق ماهانه نظاميان و افراد قشون ونظميه و امنيه و ژاندارمري، هر ماه از سفارت انگليس مبالغي به صورت قرض دريافت ميشد.(33) انگليسيها نيز با تعطيل كردن بانك شاهي، اتباع خود را دسته دسته از طريق كرمانشاه از ايران خارج ميكردند.
در تابستان سال 1299 شمسي بلشويكها كه سه سال قبل از آن با براندازي حكومت تزاري قدرت را در روسيه به دست گرفته بودند در تعقيب نيروهاي مخالف و همچنين انگليسيهايي كه از اين نيروها حمايت ميكردند بار ديگر وارد رشت و انزلي شدند و نيروهاي انگليسي مستقر در اين دو منطقه را تار و مار كردند.
اين حادثه ضربه سختي به روحيه نيروهاي انگليسي وارد كرد. به همين دليل در مهرماه همان سال دولت انگلستان يك ژنرال خود به نام «آيرونسايد» رامأمور كرد تا ضمن ورود به تهران نيروهاي انگليسي را سامان تازهاي بخشيده يك حكومت قدرتمند طرفدار انگلستان را در تهران به روي كار آورد. وظيفه اين افسر انگليسي اين بود كه با تقويت روحيه از دست رفته سربازان انگليسي مانع از پيشروي مجدد روسها شود و نگذارد آنان از ناحيه منجيل جلوتر بيايند.
«آيرونسايد» پس از انتصاب به اين سمت تلاشهاي خود را آغاز كرد و هم او بود كه به دستور «لرد كروزن» وزير خارجه وقت انگلستان و همراهي «نورمن» سفير آن كشور در تهران نقشه كودتاي رضاخان را به اجرادرآورد.
اولين كار آيرونسايد و نورمن اين بود كه احمدشاه قاجار را وادار كردند فرمانده روسي نيروهاي قزاق را بركنار كرده، يك فرمانده ايراني به جاي او بگمارد. شاه سردار همايون رابه فرماندهي نيروهاي قزاق منصوب كرد و آيرونسايد هم يكي از افسران خود به نام سرهنگ «هنري اسمايت» را به اداره امور نيروهاي قزاق و سرپرستي امور مالي آن گماشت. آيرونسايد در 11 آبان 1299 به اردوگاه قزاق رفت و درباره افسران ايراني تحقيقاتي به عمل آورد. وي در يادداشتهاي خود چنين نوشت:
«... رضاخان بدون شك يكي از بهترين افسران است و اسمايت توصيه ميكند كه رضاخان عملاً رئيس اين دسته باشد و تحت نظر فرمانده سياسي كه از تهران تعيين شده، عمل كند....»(34)
آيرونسايد پس از بازديد ديگري از نيروهاي قزاق در 24 دي 1299 چنين مينويسد:
«من به ديدار قراقان ايراني رفته آنان را از نظر گذراندم. اسمايت سر و ساماني به وضعشان داده است. مواجب اينها مرتباً پرداخت شده است و اكنون اين افراد لباس و مسكن دارند... فرمانده كنوني قزاقان (سردار همايون) موجود حقير و بي بو و خاصيتي است و روح و روان واقعي اين گروه سرهنگ رضاخان است. يعني همان مردي كه قبلاً بسيار به او علاقمند شده بودم. اسمايت ميگويد مردي نيكوست و من به اسمايت گفتهام كه به سردار همايون مرخصي بدهد تابه سركشي املاك خود برود.(35)
با كنار زدن سردار همايون، رضاخان عملاً در مقام فرماندهي نيروهاي قزاق قرار گرفت و روابطش با آيرونسايد و اسمايت روز به روز نزديكتر شد.
دولت لندن براي انجام كودتائي كه نقشه آن راكشيده بود به دو چهره سياسي و نظامي نياز داشت. انگليسيها پس ازبررسيهاي لازم، سيد ضياء الدين طباطبائي را به عنوان چهره سياسي و رضاخان را به عنوان چهره نظامي مورد نظر خود برگزيدند. كودتاي سوم اسفند 1299 با نقشه ژنرال آيرونسايد و با اراده اين دو به اجرا گذارده شد. سيدضياء مسئول پيشبرد كودتا از نظر سياسي و رضاخان عامل نظامي آن بود.
روز 10 بهمن 1299 ژنرال آيرونسايد در ملاقات بارضاخان، حمايت خود ودولت انگليس از قدرت گرفتن وي را در تهران اعلام كرد.(36) در اين ديدار رضاخان توافق كرد كه پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيدضياءالدين سپرده شود و براي اينكه رضاخان اطمينان يابد كه در تصرف تهران مشكلي وجود نخواهد داشت، ژنرال انگليسي به او اعلام كرد كه احمدشاه در جريان اين اقدام قرار دارد و «نورمن» سفير انگلستان مشكلات احتمالي را حل خواهد كرد. آيرونسايد 10 روز قبل ازوقوع كودتا، نقشه كامل آن را در اختيار رضاخان قرار داد و از او خواست كه شديداً رفتار نظاميان عامل كودتا (قزاقها) راتحت نظر داشته باشد تا اقدامي خلاف برنامه كودتا انجام ندهند. او راجع به اين ديدار چنين نوشته است:
«من با رضاخان مصاحبه كردهام و سركردگي قزاقان ايراني را بطور قطعي به او سپردهام. او مردي واقعي و ركترين مردي است كه تاكنون ديدهام. به او گفتهام كه قصد دارم به تدريج او را از قيد تسلط خود رها سازم... در حضور اسمايت صحبت مفصلي با رضا داشتم و هنگامي كه موافقت كردم او را به حال خود رها سازم دو نكته را برايش روشن ساختم. 1ـ هنگامي كه از هم جدا ميشويم نبايد بكوشد مرا از پشت هدف قرار دهد و اگرچنين كند اين كار به نابوديش منجر خواهد شد. 2ـ شاه تحت هيچ شرايطي نبايد بركنار شود... رضا با چرب زباني قول داد و من و او دست يكديگر را فشرديم.(37)
آيرونسايد يك هفته قبل از وقوع كودتا يعني روز 27 بهمن 1299 به تهران آمد تا «نورمن» وزير مختار انگلستان را درجريان كودتاي قريب الوقوع خود قرار دهد. نورمن از شنيدن خبر انتخاب رضاخان به فرماندهي نظامي كودتا، وحشت كرد.(38) او اعتقاد داشت رضاخان با روحيهاي كه دارد، قبل از هرچيز به فكر پايين كشيدن احمدشاه ازتخت سلطنت خواهد افتاد ولي «آيرون سايد» به وي اطمينان داد كه چنين واقعهاي رخ نخواهد داد.(39)
«آيرون سايد» در خاطرات خود به تصريح گفته است «تصور ميكنم همه قبول دارند كه من كودتا را مهيا كردم. دقيقاً ميتوان گفت كه من كودتا كردم.»(40)
از جمله اسنادي كه مؤيد نقش مستقيم انگلستان در كودتاي مشترك سيدضياء و رضاخان ميباشد، تلگرامي است كه «نورمن» وزير مختار انگلستان در ششم اسفند 1299 (سه روز بعد از كودتا) با قيد «فوق العاده محرمانه» به لندن مخابره كرده است. در اين تلگراف كه به عنوان «سند شماره 683» در جلد سيزدهم از مجموعه اسناد سياسي بريتانيا آمده است، چنين ميخوانيم:
«سيد ضياء الدين طباطبائي درباره سياستي كه قرار است پس از تشكيل كابينهاش اتخاذ كند، اطلاعات محرمانه زير را در اختيار من قرار داده است. اولاً خيال دارد، تا آنجا كه بتواند عده اعضاي كابينه را محدود كند و انجام وظايف غالب وزارتخانهها را، بي آنكه وزيري تعيين كند، به دست معاونان همان وزارتخانهها بسپارد.
به عقيده وي بدون اعلام لغو شدن قرارداد، كابينهاش هرگز نخواهد توانست شروع به كار كند. اما چنانكه ميگفت توأم بااعلاميه مربوط به لغو قرارداد، اعلاميه ديگري نيز به اين مضمون منتشر خواهد شد كه قصد دولت ايران از لغو قرارداد مزبور، ابراز هيچ گونه خصومت نسبت به بريتانياي كبير نيست و كابينه جديد منتهاي سعي خود را بكار خواهد برد تا حسن نيت ايران را نسبت به انگلستان كه به عقيده وي مهمترين شرط بقاي استقلال ايران است ثابت كند.
از آن گذشته (طبق اطميناني كه سيد ضياء به من داد) قدمهاي لازم بي درنگ برداشته خواهد شد تا عدهاي از افسران و مستشاران انگليسي در وزارتخانههاي جنگ و ماليه مشغول خدمت گردند ولي استخدام آنها به طور خصوصي، براساس قرارداد بينالاثنين صورت خواهد گرفت تا بهانه به دست دشمنان ما نيفتد كه هو بيندازند و بگويند قراردادي كه لغو شده بود، به نحوي ديگر به معرض اجرا گذاشته شده است.
نيز (به گفته سيدضياء) دقت خواهد شد كه فعاليت اين گروه از كارمندان ارشد انگليسي در دواير دولتي ايران، حتي المقدور جلب توجه عامه را نكند و به همين دليل در اعلاميه رسمي كه راجع به وظايف اين گونه مستشاران منتشر خواهد شد به عمد از آوردن كلمه «انگليسي» اجتناب و همين قدر اعلام خواهد شد كه دولت جديد خيال دارد از كشورهاي مختلف اروپايي عدهاي مستشار براي سر و سامان دادن به امور بعضي از وزارتخانههاي ايران استخدام كند.
براي اينكه ظاهر اين اعلاميه محفوظ بماند، از فرانسويان و آمريكائيان و در مرحله آخر حتي از روسها، دعوت خواهد شد كه عدهاي مستشار براي انجام وظيفه در وزارتخانه هايي كه اهميتشان كمتر است در اختيار دولت ايران بگذارند. هدف سيدضياء از اعلام اين دعوت، اين است كه حتي المقدور نظر مساعد دولتهاي خارجي رانسبت به كابينه خود جلب كند و در عين حال خاك به چشم بلشويكها وناراضياءن محلي بپاشد تا متوجه نگردند كه دو وزارتخانه مهم (جنگ وماليه) به دست مستشاران انگليسي سپرده شده است.
يك نيروي نظامي جديد مركب از 5000 سرباز قرار است بيدرنگ تشكيل شود و براي دادن ترتيبات اين مسئله از سرتيپ هادلستن (افسر ارشدانگليس) دعوت خواهد شد كه فرماندهي قواي مزبور را به عهده گيرد. اين نيروي نظامي (پس ازاينكه تشكيل شد)وظايف قواي ما را كه هم اكنون درشمال ايران جلو بلشويكها ايستادهاند، به عهده خواهد گرفت.
سيد ضياء محرمانه به من گفت كه در حال حاضر به قواي نظامي انگلستان احتياج شديد دارد و بنابر اين سربازان انگليسي كه در قزوين هستند، عجالتاً نبايد خاك ايران را ترك كنند تا آن نيروي محلي كه وي درصدد تشكيل آن است به وجود آيد و بتواند وظايف كنوني انگليسيها را برعهده گيرد.
حكومت جديد اميدوار است كه مقادير هنگفتي وجه نقد از زندانيان متمول وصول كند وسيدضياء اميدوار است كه با بودجهاي كه از اين راه تأمين ميكند، بتواند دست به تأسيس نيروي نظامي جديد و انجام ساير اصلاحات لازم در كشور بزند.
سيدضياء ضمناً به من گفت: براي اينكه رويه خصومتآميز حكومت كنوني شوروي نسبت به ايران تشديد نشود، اين موضوع فوق العاده مهم است كه وي و اعضاي كابينهاش طوري رفتار كنند كه سيماي آنگلوفيلي دولت جديد حتي المقدور پوشيده بماند.
در پايان اين مصاحبه رئيس الوزراي جديد به من گفت كه اگر بريتانيا بخواهد نفوذ و قدرت سابق خود را كماكان در ايران داشته باشد، بايد ظاهر را رها كند وباطن را بچسبد، به اين معني كه نفوذ خود را در آتيه به عكس سابق، از پشت پرده اعمال و طوري رفتار كند كه سيماي بريتانياي كبير حتي المقدور به چشم ملت ايران نخورد. سيدضياء كاملاً مطمئن بود كه اگر مانصايح و پيشنهادهاي او را بكار بنديم، چنين سياسيتي در مرحله آخر به نفع كامل بريتانيا تمام خواهد شد واغلب آن مزايايي را كه دولت ما تحت قرارداد 1919 به دست آورده بود، بعد از الغأ قرارداد نيز كماكان در پشت پرده حفظ خواهد كرد. رونوشت اين تلگراف براي اطلاع سرپرستي كاكس به بغداد هم مخابره شد. «نورمن»(41)
«ح .م. زاوش» مورخ معاصر مينويسد:
«در حقيقت ميتوان گفت كودتايي كه سيدضياء و رضاخان رابه قدرت رساند، برخاسته از ديپلماسي انگليس بود كه با مشاركت چهرههاي فراماسونر پشت صحنه عملي شد و افسران انگليسي مقيم ايران كه وابسته به لژ اعظم اسكاتلنديارد بودند مجريان اصلي اين طرح بودند. عوامل محركه و هدايت كودتا نيز بر عهده فراماسونهاي ايران بود و رضاخان و سيدضياء الدين طباطبائي فقط سرنشيان اين مركب بودند.»(42)
سيدضياء در دوران حكومت كودتا
عمليات كودتا توسط 700 نظامي قزاق كه در قزوين تحت فرماندهي رضاخان عمل ميكردند، صورت گرفت. سيد ضياء در حقيقت واسط بين قزاقها با سفارت انگليس در تهران بود و قزاقها نيز خود قبلاً براي انجام اين مأموريت تطميع شده بودند.(43)
صبح روز 29 بهمن 1299 قواي تحت امر رضاخان از محل استقرار خود در قزوين به طرف تهران به راه افتادند. عصر همان روز هيأتي ازطرف احمدشاه رهسپار كرج شد تارضاخان را متقاعد كند كه از ورود به تهران و هرج و مرج اجتناب ورزد. اين هيأت در انجام مأموريت خود ناتمام ماند.
روز دوم اسفند نيروهاي تحت امر رضاخان در حومه غربي تهران اردو زدند. اديب السلطنه معان رئيس الوزرأ وقت و معين الملك رئيس دفتر احمدشاه كه براي مذاكره با رضاخان به محل اردوگاه نيروهاي وي رفتند، بازداشت شدند.(44)
نيروهاي رضاخان سپس شبانه رهسپار تهران شدند و در ساعت 6صبح روز سوم اسفند 1299 در عملياتي هماهنگ كار تصرف كلانتريها، وزارتخانهها، پستخانهها، تلگرافخانهها، ادارات دولتي و مراكز حساس شهر را شروع كردند. در اين روز زد و خوردهاي پراكندهاي در جريان تصرف شهر به وقوع پيوست و تعدادي نيز كشته و زخمي شدند ولي با توجه به اينكه فرمانده ژاندارم و ديگر محافظان شهر قبلاً توسط انگليسيها مطلع و تطميع شده بودند، رضاخان و نيروهايش مشكل جدي در تصرف تهران نداشتند.
متعاقب اشغال نظامي تهران حكومت كودتا در تهران مستقر شد و سيدضياءالدين طباطبائي، رياست دولت تحت الحمايه رضاخان را برعهده گرفت. به دستور او بسياري از شخصيتهاي سياسي از جمله آيت الله مدرس بازداشت و رهسپار زندان شدند و به اين ترتيب حكومت سپهدار اعظم نخست وزير وقت نيز ساقط گرديد.
در همان روز وقوع كودتا «نورمن» سفيرانگلستان در تهران با احمدشاه ملاقات كرد و ظاهراً بي آنكه از لندن دستوري داشته باشد، به شاه گفت تنها راهي كه برايش باقي مانده آن است كه با سركردگان كودتا رابطه برقرار سازد وخواستههاي آنان رابپذيرد.(45)
به پيشنهاد سيدضياء الدين طباطبائي، اعلاميهاي به امضاي رضاخان چاپ شد و به معابر نصب گرديدكه خبر از برقراري حكومت نظامي ميداد. براساس اين اعلاميه كه عنوان «حكم ميكنم» بر بالاي آن ديده ميشد، تمامي ادارات و دواير دولتي و روزنامهها تعطيل شدند و بجز نانواييها و قصابيها به هيچ مغازهاي اجازه كسب داده نشد. تمامي تلفنها و ديگر خطوط ارتباطي در داخل و خارج شهرها قطع شد و تمامي سفارتخانهها از طرف قواي انتظامي محاصره گرديد تا كسي در آنجا متحصن نشود. با اين همه سپهدار اعظم نخست وزير به شكل نامعلومي موفق شده بود خود را به داخل سفارت انگليس رسانده در آنجا متحصن شود.
روز چهارم اسفند احمدشاه قاجار تحت فشار رضاخان فرمان نخست وزيري سيدضياء را صادر كرد و رضاخان را نيز با لقب «سردارسپه» به رياست «ديويزيون» (لشكر قزاق) و فرماندهي كلي نيروها منصوب نمود.
سيد ضياء براي دريافت فرمان نخست وزيري خود از احمدشاه با تشريفات نظامي وارد كاخ احمدشاه در قصر فرحآباد تهران شد و در آنجا متن از پيش نوشته شدهاي را كه فرمان نخست وزيري خود توسط احمدشاه در آن به چشم ميخورد، تحويل شاه داد و شاه نيز از بيم عكس العمل سيد يارضاخان آن را امضأ كرد.(46) سپس سيد متن ديگري رابه شاه داد كه به منزله توجيه فرمان مزبور نزد مردم ايران بود. متن دوم از اين قرار است:
حكام ايالات وولايات
در نتيجه غفلت كاري و لاقيدي زمامداران دورههاي گذشته كه بي تكليفي عمومي و تزلزل امنيت و آسايش رادر مملكت فراهم نموده، ما و تمام اهالي را از فقدان هيأت دولت ثابتي متأثر ساخته بود، مصمم شديم كه به تعيين شخص دقيق و خدمتگزاري كه موجبات سعادت مملكت را فراهم نمايد، به بحرانهاي متوالي خاتمه بدهيم. بنابر اين به اقتضاي استعداد و لياقتي كه در جناب ميرزا سيدضياء الدين سراغ داشتيم عموم خاطر خود را متوجه معزي اليه ديده ايشان را به مقام رياست وزرأ انتخاب و اختيارات تامه براي انجام وظايف خدمت رياست وزرائي به معزي اليه مرحمت نموديم.ـ شهر جمادي الاخر 1339 ـ احمدشاه.
سيدضياءالدين طباطبائي روزدهم اسفند 1299 كابينه خود را تشكيل داد. اين اولين كابينه در سلسله پهلوي بود. سيدضياءالدين دو ماه بعد در هفتم ارديبهشت 1300 كابينه خود را ترميم كرد و از جمله رضاخان سردار سپه را به عنوان وزير جنگ وارد دولت خود كرد. خود او نيز علاوه بر رياست وزرأ وزير داخله نيز بود.
سيد ضياءالدين در دوران كوتاه مدت نخست وزيري خود به كمك رضاخان تمامي كانونهاي قدرت در شهرها و ولايات مختلف را مرعوب خود ساخت. بعضي استانداران از جمله محمد مصدق استاندار فارس به نشانه اعتراض به كودتا استعفا دادند. بعضي مانند احمد قوام السلطنه استاندار خراسان بازداشت شدند و بعضي مانند صارم الدوله استاندار كرمانشاه با قشون خود به جنگ با مأموران كودتا پرداختند. هرچند كه سركوب شدند.
سيدضياء در طول عمر كابينه سه ماهه خود اگر چه با ديكتاتوري حكومت كرد ولي از بعضي اقدامات صوري مثبت نيز براي جلب حمايت افكار عمومي دريغ نميورزيد. او از جمله براي اينكه خود را كابينهاي ملي و ضدانگليسي نشان دهد، قرارداد 1919 را كه موجي از نفرت را در جامعه ايجاد كرده بود، عليرغم حمايتهاي اوليه خود لغو كرد. هرچند كه اين قرارداد به دليل اهانتي كه براي استقلال و حاكميت ملي كشور داشت، از ابتدا مجالي براي اجرا نيافت و به همت چهرههايي چون شهيد مدرس عملاً به صورت قراردادي مرده درآمده بود.
با اين همه، سيدضياء بلافاصله پس از اعلام لغو قرارداد 1919 در نامهاي به ناصرالملك كه آن ايام در اروپا ميزيست با اشاره به لغو قرارداد نوشت:
«...اين تصميم نبايد موجب توهم براي اوليأ دولتي انگلستان شده و دليل مخالفت تصور شود...»(47) سپس از ناصرالملك تقاضا و درخواست نمود كه با توجه به دوستي با «لرد كرزن» وزير خارجه وقت انگليس با او مذاكره نمايد و خاطرنشان كند كه «دوستي دولت عليّه با دولت انگليس كاملاً برقرار و در لغو كردن قرارداد به هيچ وجه نظر مخالف در بين نيست. اين قرارداد مانع نخواهد بود كه مستشار انگليسي استخدام شود...»(48)
سيدضياءالدين طباطبائي براي اينكه بتواند همسايه شمالي را نيز با دولت خود همراه سازد، مبادرت به امضاي يك پيمان دوستي با شوروي نيز كرد. اين پيمان 4 روز بعد از كودتا در مسكو به امضأ رسيد.
اقدامات و ظاهرسازيهاي سيدضياء در بازداشت و تبعيد شخصيتهاي پرنفوذ سياسي و ملاكان و اعيان باعث واكنشهاي تندي نسبت به او و دولتش شد. خالي بودن خزانه مملكت مانع از اين بود كه رئيس دولت كودتا بتواند براي بهبود وضع اقتصادي مردم كاري انجام دهد. خودسريهاي رضاخان مبني بر اختصاص درآمد شهرداري و ادارات ماليه به نفع قزاقهاي تحت فرماندهي خود بيش از پيش بر مشكلات دولت ميافزود.
در چنين شرايطي و با توجه به عدم حمايت جدي انگليسيها از سيد ضياء و ترجيح دادن رضاخان براو، سقوط حكومت كودتا قابل پيشبيني بود. كابينه سرانجام پس از 93 روز زمامداري و چند مرتبه نزاع و كشمكش او با سردار سپه روز 4 خرداد سال 1300 شمسي سقوط كرد.
سقوط كابينه سه ماهه سيدضياء به مقياس وسيعي نتيجه نارضايتي افكار عمومي و فشار دربار و چراغ سبز سردار سپه بود. سيدضياءالدين پس از سقوط با دريافت 25 هزار تومان(49) تحت الحفظ به سوي قزوين و از آنجا به خارج از ايران تبعيد گرديد و جاي خود را به ميرزا احمد قوام السلطنه داد. هنگام خروج سيد از تهران تلگرام زير از طرف احمدشاه به تمام ولايات و ايالات كشور مخابره شد:
«نظر به مصالح مملكتي، ميرزا سيدضياءالدين را از رياست وزرأ منفصل فرموديم و مشغول تشكيل هيأت وزراي جديد هستيم. بايد كمال مراقبت را در حفظ انتظامات به عمل آوريد و مطالب مهمه را به عرض برسانيد ـ احمد شاه.»
بدين ترتيب سيد كه روز چهارم اسفند 1299 فرمان نخست وزيري خود را با اختيارات تام از احمدشاه دريافت كرد، روز چهارم خرداد 1300 فرمان انفصال خدمت خود را رؤيت نمود. گفته ميشود نارضايتي انگليسيها از سيد به دليل مخالفت وي با بعضي برنامههاي آنان و همچنين حشر و نشر با حكام بلشويكي در روسيه، انگليس را به طرح تغيير رئيس الوزراي ايران متقاعد كرده بود. با اين تغيير رضاخان زمامدار مطلق ايران شد.
سيدضياءالدين در خارج از كشور
سيد ضياء پس از خروج از ايران به بغداد رفت و از طريق بصره و بمبئي با كشتي عازم آبهاي اروپا شد و از آنجا به آلمان و فرانسه رفت. وي سپس راهي سوئيس شد و در شهر كوچك «مونترو» درآن كشور اقامت نمود. در آنجا وي يادداشت هايي در شرح حال خود و كابينه خويش به صورت خاطره به رشته تحرير درآورد. خاطرهاي كه البته تكميل نشد و هرگز به چاپ نرسيد.
از آنجا كه سيد تصور ميكرد مدت اقامتش در خارج از ايران طول نخواهد كشيد و مجدداً به كشورش بازخواهد گشت در مصرف پول دقت به عمل نياورد و لذا بعد از مدتي گرفتار تنگدستي شد و به ناچار به تجارت روي آورد. جمالزاده كه در اين سالها از حال و روز وي اطلاع داشت، در مقالهاي در اين زمينه مينويسد: «به چشم خود روزي او را در يكي از خيابانهاي شهر ژنو ديدم كه چند قاليچه بر دوش خود حمل ميكرد و به مغازههاي فرش فروشي ميرفت تا بلكه جنس خود را بفروشد.»(50)
در سال 1305 سيد ضياء طي تماسي از طريق سفارت افغانستان در سوئيس خواستار عزيمت به كابل شد. اما دولت افغانستان درپي مشورت با دولت ايران، از صدور رواديد براي سيد ضياء امتناع ورزيد.(51)
در پائيز سال 1310 حاج امين الحسيني مفتي اعظم فلسطين كه در تدارك برگزاري كنگرهاي جهت مقابله با افزايش موج مهاجرت يهوديان به فلسطين بود، دعوتنامههايي براي بسياري از رجال دولتي و غيردولتي جهان فرستاد. از ايران هيچ مقام دولتي در اين كنگره شركت نكرد ولي دعوتنامهاي براي سيدضياء الدين طباطبائي كه در آن زمان در ژنو به سر ميبرد، ارسال گرديد. سيد نيز اين دعوتنامه را پذيرفت و خود را به فلسطين رساند.
اجلاس اين كنگره روز 14 آذر 1310 با نطق حاج امين الحسيني آغاز شد. سيدضياء كه به سرعت توانست رياست دبيرخانه كنگره را عهدهدار شود، پس از دوهفته اقامت به طور موقت به ژنو بازگشت تا كارهاي شخصي خود را در اين شهر سر و سامان دهد. او مجدداً در بهار سال 1311 به فلسطين بازگشت.
سيد اين بار 8 ماه در فلسطين ماند و اقداماتي براي تأسيس كميتههاي ملي كنگره و ايجاد شعب آن در بعضي كشورهاي عربي به انجام رساند و سپس مجدداً به اروپا بازگشت.
سيدضياء در 1314 بار ديگر به فلسطين بازگشت و قطعه زميني را در دره «بيتحون» در نزديكي غزه خريداري كرد. او به تدريج با فروش اموال و اثاثيهاش در تهران به آبادي قطعه زمين خود در غزه پرداخت. او طي 8 سال كه تا 1322 در فلسطين باقي ماند، ظاهراً به كار كشاورزي مشغول بود.
اما شايع است كه وي به خواست انگليس و براي بسط قدرت يهوديان صهيونيست در آنجا اراضي مسلمانان فلسطيني را خريداري ميكرد و به يهوديان و آژانسهاي صهيونيستي ميفروخت.(52) حتي يكي از مهمترين نكاتي كه در دوره پس از بازگشت سيدضياءالدين طباطبائي به ايران از سوي جرائد حزب توده مطرح ميشد، آن بود كه وي با اقدامي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
فرماندهان عامل کودتای نافرجام، به مدت یک سال جلوی مداخله نظامی ترکیه در سوریه را گرفته بودند
روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز با استناد به یک مقام ارشد ترکیه ای نوشت فرماندهان نظامی عامل کودتای نافرجام در ترکیه به مدت یک سال گذشته مانع از اجرای طرح آنکارا برای مداخله نظامی در سوریه شده بودند به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس روزنامه واشنگتن تایمز آمریکا در گزارشبازداشت عامل نفوذی انگلیسی عضو تیم هستهای شایعه نبود!
غلامحسین محسنی اژهای در خصوص وجود یک عامل نفوذی در تیم هستهای اظهارداشت اصل دستگیری درست است و این فرد تحت تحقیب قرار داشت اما بعد از چند روز با قرار وثیقه آزاد شد عامل نفوذی تیم هستهای سخنگوی قوه قضائیه شایعات مربوط به دستگیری یک عضو تیم هستهای را تایید و تصریح کرد اصل خبرآمریکا عامل اصلی تشکیل داعش و حامی اصلی آن - پایگاه خبری تحلیلی سیرنیوز
سیرنیوز گروه تروریستی داعش دست پرورده آمریکاست تا از طریق این گروه و با ایجاد جنگ و خون ریزی به هم ریختن منطقه خاورمیانه تجزیه کشورها و ایجاد نزاع های قومی و طایفه ای به اهداف راهبردی خود دست یابد به گزارش سیرنیوز آمریکا با ایجاد این گروه درصدد است تا بتواند بر اساس نقشه ایاحمدی نژاد تفسير خاصی از قانون اساسی داشت / ما نامزد انگليسی در انتخابات خبرگان٩٤ نداشتيم
احمدی نژاد تفسير خاصی از قانون اساسی داشت ما نامزد انگليسی در انتخابات خبرگان٩٤ نداشتيم حداد عادل در گفتوگو با روزنامه اعتماد به تشریح وضعیت فعلی سیاست کشور پرداخته است به گزارش حوزه احزاب و تشکل های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان گفتوگوی تفصیلی روزنامه اعتماد با غلامعلیاستخدام رئیس دفتر مدیر عامل، منشی با شرایط عالی در تهران
یک شرکت معتبر تولیدی و صنعتی جهت مشاغل زیر در تهران و مشهددعوت به همکاری می نماید کد شغل عنوان شغلی شرایط احراز شهر مورد نظرD02رئیس دفتر مدیرعامل جنسیت خانم حداقل لیسانس۳ سال سابقه کار حداکثر ۳۰ سال ظاهری آراسته و دارای روابط عمومی و فن بیان بالا مسلط به مکاتبات اداری مسلط به زبسند چارچوب تعامل پذیری دولت آماده شد / بدون این سند، پیاده سازی دولت الکترونیک امکان پذیر نبود
سند چارچوب تعامل پذیری دولت آماده شد بدون این سند پیاده سازی دولت الکترونیک امکان پذیر نبود مهندس جهانگرد از تدوین سند ملی چارچوب تعامل پذیری دولت بر اساس آخرین استانداردها و چارچوبهای تعامل پذیری کدهای اطلاعاتی دنیا خبر داد به گزارش خبرنگار دنیای ارتباطات گروه فضای مجازی باهمراهی برخی اعضای شورای امنیت با عربستان، عامل تداوم حمله به یمن
همراهی برخی اعضای شورای امنیت با عربستان عامل تداوم حمله به یمن معاون عربی آفریقایی وزیر خارجه با اشاره به آخرین تحولات یمن گفت بیتردید اگر همراهی برخی اعضای دائم شورای امنیت با زیادهخواهیهای عربستان نبود این جنگ تاکنون ادامه نمییافت به گزارش نامهنیوز جابری انصاری معاونموضعگیری بروکسل علیه آنکارا خطایی تاریخی است / واکنش بد اروپا به کودتای ترکیه
موضعگیری بروکسل علیه آنکارا خطایی تاریخی است واکنش بد اروپا به کودتای ترکیه وزیر امور اروپای ترکیه موضع گیری اروپا علیه کشورش را با توجه به بحرانهای داخلی این اتحادیه خطایی تاریخی دانسته و به واکنش بد بروکسل به کودتای نافرجام در ترکیه انتقاد کرد به گزارش نامهنیوز عمر سلیکویدئو/ همراهی مدیرعامل رایتل با وزیر ارتباطات در سفر به استان مرکزی
مدیرعامل رایتل در آستانه ی هفته ی دولت همراه با وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به استان مرکزی سفر کرد به گزارش خبرنگار سیتنا مهندس سید مجید صدری مدیرعامل رایتل که در آستانه ی هفته ی دولت همراه با دکتر محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به استان مرکزی سفر کرده است در شدستگیری عاملان برداشت غیر مجاز از حساب بانکی در پاکدشت
دستگیری عاملان برداشت غیر مجاز از حساب بانکی در پاکدشت فرمانده انتظامی شهرستان پاکدشت از دستگیری افرادی كه از طریق اینترنت اقدام به برداشت غیرمجاز 56 میلیون ریال از حساب بانکی شهروندان کرده بودند توسط پلیس فتا خبر داد به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان سرهنگ سلمان آد-
گوناگون
پربازدیدترینها