واضح آرشیو وب فارسی:آرتنا: آرتنا: علی رحیمی- نمایش جهشه را باید از نمایشهای خوب و جذاب این روزهای تئاتر کشور به شمار آوریم. نمایشی که بی شک نمایشنامه آن قابلیت اجراهای متعدد را دارد و شایسته ماندگاری دارد.در کش و قوس حمله عراق به خرمشهر، فرزندی متولد می شود که پدر و مادرش قبل از آنکه هنوز نامی برای او برگزینند، در میان هجمه توپ و تانک مهیای فرار از شهر به سمت اهواز هستند؛ اما پیش از آماده کردن اسباب و اثاثیه، با سیل جمعیتی از اقوام و همسایگان روبه رو می شوند که قصد همراهی آنها را دارند. در یک سرشماری جمعیت به 40 نفر می رسد و چون وانت توان انتقال همه مسافران را ندارد، در یک تصمیم گیری اجباری، قرار بر آن می گذارند که فقط زنها و بچه ها سوار بر خودرو به اهواز بروند و مردها در شهر بمانند. سکوت در یک لحظه همه جا را فرا می گیرد و هیچ کس نمی داند با این تصمیم اجباری چگونه کنار آید «چاره ای نیست». این تنها جوابی می شود که در میان انبوه سؤالات زنان و بچه ها از دهان مردان خارج می شود. زنان در میان گلوله و آتش بر سر دو راهی اند: بروند یا نروند؟ اگر نروند چه باید کرد؟ اگر بروند چند زن و بچه به کجا روند؟ دربه در کدام شهر غریب شوند؟ چگونه زندگی کنند؟ و ... وانت در میان سؤالهای بی جواب و با اصرار مردان راه خود را به سمت اهواز کج می کند. هرچند هنوز کوچه را تا انتها نتوانسته در نوردد، هدف گلوله تانکی قرار می گیرد و زنها و بچه ها در میان شراره های آتش تنشان می سوزد... و این نمایی کلی یکی از متفاوت ترین نمایشهای دفاع مقدس است که به کوشش انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و به کارگردانی علی برجی در تماشاخانه سرو روی صحنه رفت. نمایشی که قرار است یکی دیگر از صحنه های نامیمون و نامبارک جنگ را که در لایه های زیرین خاطرات دفاع مقدس دفن و به بوته فراموشی سپرده شده بود، از دل تاریخ بیرون کشد و در عمق نگاه تماشاگران حکاکی کند. «جهشه» پیام آور وقایع آغازین روزهای جنگ در خرمشهر است. روزهایی که مردان آن در میان آن همه هجرانها، زخمها، اضطرابها، وحشتها، بی کسی ها، دربه دری ها و ... درس مقاومت را با بهترین، رساترین و شیواترین کلام هجا کردند و لحظه لحظه اش را با وصله زدن آلام و رنجها با واژه های چون شجاعت، ایستادگی، مردانگی و ... درنوردیدند تا در نهایت تاروپود وطن از هم نگسلد و باید به مرتضی شاه کرم به واسطه نوع نگاهش به مقوله جنگ در این نمایش تبریک گفت. نمایشنامه نویسی که چندسالی است تلاش می کند از خود ردپایی منحصربه فرد در حوزه نمایش به یادگار گذارد و به نظر می رسد این نمایشنامه از اولین کلمه ای که روی کاغذ نقش می بندد-«جهشه»- تا لحظه لحظه حوادث و دیالوگهای حاکم بر آن پتانسیل ماندگاری دارد. دردنامه ای که فرزند خلف خرمشهر تلاش می کند به واسطه آن نشان دهد جنگ فقط جبهه، اسلحه و رزمنده نیست؛ بلکه مجموعه دردهایی است که در دل خانه به خانه، لحظه به لحظه و فرد فرد مردم یک کشور نهفته است. نمایش «جهشه» در اجرا نیز بد ظاهر نشده است. علی برجی کارگردان توانمند و فعال این روزهای تئاتر کشور که ماه پیش نمایش «هفت هشتم» را روی صحنه برده بود، این بار هم خوش درخشید و با اجرای یک پرفورمنس خلاقانه توانست روح نمایشنامه را در کالبد اجرا به خوبی جاساز کند و برای تماشاگر ملموس سازد. هر چند انتخاب نامناسب زمان و مکان اجرا شاید تا حدودی بر پیکره کار لطمه زده است. نمایشی که می توانست با کمی صبر در اواخر شهریور و در روزهایی که رنگ و بوی دفاع مقدس می دهند، تماشاگران زیادی را به سمت خود کشانده است. با وجود پشتیبانی از سوی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و حضور در سالن اختصاصی آنان، به نظر با کج سلیقگی در روزهایی به صحنه رفته است که هر مخاطبی حس تماشای این نوع نمایشها را ندارد. هرچند سالن تازه تاسیس سرو نیز به واسطه ناشناخته بودن برای مخاطبان به نوعی چالشی دیگر فراروی این نمایش ایجاد می کند. نور و دکور ضعیف نمایش نیز که به نظر بیشتر چوب کاستی های سالن را می خورد تا کار طراح و نورپرداز می توانست با بهبودشان می شد کار وزین تر و مخاطب پسندتری ارائه شود. با این وجود نمایش جهشه را باید از نمایشهای خوب و جذاب این روزهای تئاتر کشور به شمار آوریم. نمایشی که بی شک نمایشنامه آن قابلیت اجراهای متعدد را دارد و شایسته ماندگاری دارد.
یکشنبه ، ۷شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آرتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]