واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: لابد شنیده اید که رهبر کره شمالی کاروان المپیک شان را به یک جور اردوگاه کار اجباری فرستاده و آنها را به کار سخت و صعب در معدن واداشته. او از ورزشکارانش خواسته بوده که 19مدال با خود برگردانند اما آنها خیلی کمتر از این عدد، خیلی خیلی کمتر از این عدد را با خود برگردانده اند. ایشان هم عصبانی شده اند و آنها را به این شکل تنبیه کرده اند. اکثر رفقایی که این خبر را برایم فرستاده اند به نوعی قصه را طنز دیده اند و به حالت جوک و مسخره با آن برخورد کرده اند و کره شمالی را دست انداخته اند. یعنی فکر کرده اند این نشانی از ندانم کاری و اشتباه رهبر جوان کره است و باید به ریشش خندید. برای همین پایین خبر از این شکلک های خنده ردیف کرده اند. شاید جای خنده هم داشته باشد. البته از زاویه دید ورزشکاران ببینید قصه گریه دار است اما از زاویه ما که چندین هزار کیلومتر از معرکه دوریم حالت جوک و خنده دارد. این رهبر جوان بعضی کار و کردارش عجیب و غریب است و ظاهرا بدش نمی آید که سوژه رسانه های خبری بشود. او قبلا هم با کشتن شوهر عمه اش به تیتر خبری شگفت انگیز بدل شده بود. یادتان هست با توپ و خمپاره شوهر عمه اش را کشته بود؟ قصه را از زاویه شوهر عمه ببینید دلهره آورترین قصه دنیاست. در همان چندثانیه لابد او جانش از ترس از بدنش فرار کرده اما قبول کنید که کار عجیب و غریبی است. او ظاهرا این عجیب و غریب بودن را دوست دارد و هر از چندگاه به کارهای شاذ و نادر ادامه می دهد تا خبرش در جهان بپیچد و هموطنانش ماست ها را کیسه کنند و حساب کار دست شان بیاید. تا می آید قضایا عادی شود او یک برگی از آستین درمی آورد و به همه اعلام می کند که مواظب گفتار و رفتار خود باشند و جلو جلو دستش را نخوانند... حالا هم در برخورد با ورزشکاران نه فقط کاری کرده که کره ای ها جا بخورند بلکه باعث شده ما هم جا بخوریم و عقب بنشینیم. به این شوخی ها و خنده ها اعتنا نکنید. او در دل همه رعب و وحشتی ایجاد کرده که هر کس کلاهش هم به آن ناحیه بیفتد می ترسد که برود و بردارد. او به جای تشویق ورزشکاران توبیخ شان کرده و به معدن شان فرستاده. به نظر احمقانه می آید و می شود عین جوک تعریفش کرد و به آن خندید اما به نظرم خیلی هم نباید فکر کنیم روشش احمقانه است. لااقل در فرهنگ کره شمالی به نظر می رسد که کار غیرعادی و احمقانه ای نکرده، مردمش هم اعتراضی ندارند. (آن بیچاره ها جرات اعتراض ندارند) فکر کنم چند دوره قبل هم کاروان ورزشی را تنبیه کرده بود و کتک شان زده و دعوای شان کرده بود. یعنی که این کار خیلی هم بی سابقه نیست؛ پدر بزرگوار ایشان هم چنین کارهایی کم نکرده اند. این دستورالعمل مختص کره شمالی است و کسی نمی تواند آن را تقلذ کند. یعنی حتی اگر ما از آن خوش مان آمده باشد درست نیست، تقلید کنیم و ورزشکاران مان را سرزنش و تنبیه شان کنیم. ما روحیه هایی داریم که حتی بازنده ها را ستایش می کنیم و دلداری شان می دهیم که یک وقت اعصاب شان خرد و حال شان گرفته نشود. ما چه ربطی داریم به کره شمالی؟ اما با همه این حرف ها فکر کنم خیلی هم بد نباشد که روسای فدراسیون های شکست خورده را بازخواست کنیم و عنداللزوم توبیخ شان کنیم و اگر به معدن شان نمی فرستیم لااقل از کار برکنارشان کنیم. بالاخره باید بین فدراسیونی که زحمت می کشد با فدراسیونی که دست به سیاه و سفید نمی زند یک فرقی باشد. اینکه نمی شود ما برای هر ورزشکار صدها میلیون هزینه کنیم و آخرش هم هیچ. بالاخره این زحمات باید نتیجه بدهد یا نه. این هزینه ها آیا باید به نتیجه ای برسند یا نه؟ ورزشکارجماعت را باید همواره نوازش کنیم و بر صدر بنشانیم و قدر بنهیم. اینها هنرمندانی هستند که برای کشور افتخار می آورند. یک وقت هم هست که طفلی ها بدبیاری می آورند نمی توانند موفق شوند. فشاری که روی ورزشکاران هست روی هیچ کس دیگری نیست. شأن ورزشکاران اجل از این است که کسی به آنها چپ نگاه کند یا توبیخ شان کند. اما بعضی رییس فدراسیون ها به نظرم شایسته تنبیه و توبیخند. باید به شکل اداری و رسمی بیایند و جواب بدهند که چرا باعث آبروریزی شدند و در این مدت کاری نکردند که لااقل ورزشکار ما کم نیاورد و از دور مسابقه عقب نماند. من نمی گویم اردوگاه کار اجباری. نمی گویم معدن. بگویم هم کسی به عرضم اعتنا نمی کند. اما می گویم که بالاخره یک حساب و کتابی باید در کار باشد و یک نظم و نسقی باشد که رییس فدراسیون نتواند اسم مربی را خط بزند و خودش به ریو برود. خود وزارت ورزش هم البته شایسته تنبیه و توبیخ است که بماند.
یکشنبه ، ۷شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]