واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با مرگ هر هنرمند و فرهیختهای، مراسم بزرگداشت برایش میگیریم و با ژست میگوییم ای کاش قدر بزرگان هنر و فرهنگ این سرزمین را زمانی که زندهاند بدانیم، اما انگار ترک عادت موجب مرض است؛ باز هم وقت مرگ یاد بزرگان فرهنگ و هنر میافتیم.
باز هم جای شکرش باقی است که مردم با مرگ هنرمند درجه چندم سینما و موسیقی، به یاد او میافتند و یادش را در شبکههای اجتماعی گرامی میدارند. اما در این میان، هنرمندان هنرهای سنتی کشور نهتنها در طول عمر از توجه مردم و مسئولان محروم میمانند و قدر نمیبینند که در گمنامی دنیا را بدرود میگویند و جز چند دوست و آشنا کسی از درگذشتشان باخبر نمیشود. اواخر هفته گذشته جامعه معماری سنتی کشور، علیاصغر شعرباف از استادان برجسته معماری سنتی و عضو پیوسته فرهنگستان هنر را از دست داد و پنجشنبه گذشته او را در قطعه هنرمندان بهشتزهرا(س) به خاک سپردند. بجز فرهنگستان هنر و محمدحسن طالبیان معاون میراث فرهنگی کشور، نهاد و مقام رسمیای درگذشت این هنرمند را تسلیت نگفت و حتی در مراسم تشییع این استاد، مسئولان و چهرههای شناختهشده شرکت نداشتند. علیاصغر شعرباف در سال 1310 در تهران دیده به جهان گشود. پدر و پدربزرگش از معماران بنام روزگار خود بودند. از ده سالگی به دلیل علاقه وافری که به هنر کاشیکاری داشت در کنار پدربزرگ به کار معماری مشغول شد تا جایی که در 13 سالگی چشمه طاقهای بازار تهران را با چیرهدستی و مهارت کامل به انجام رساند. سختگیریهای پدر نیز موجب شد که وی در 18 سالگی، از استادکاران برجسته معماری سنتی و مرمت بناهای تاریخی در ایران شود. اصغر شعرباف در 25 سالگی به مهارت کامل در اجرای گنبدهای ایرانی با دهانههای وسیع دست یافت و در آینهکاری، گچبری، کاشیکاری، درودگری، مقرنس و سایر هنرهای وابسته معماری از سرآمدان روزگار خود شد. در سال 1391، او برای یک عمر کوشش در هنرمعماری سنتی موفق به دریافت «نشان درجه یک دولت» در زمینه فرهنگ و هنر شد. اجرای مقرنس ایوان مسجد شهید مطهری، اجرای گنبد جنتسرای اردبیل، زندهسازی طاق چشمهای پل لوشان گیلان، تعمیرات و بازسازی حوضخانه کاخ گلستان، اجرای سقف تیمچه حاجب الدوله، چشمههای طاقهای بازار تهران، کاربندی و نیروبندی گنبد چینیخانه بقعه شیخصفیالدین اردبیلی، مرمت عمارت بادگیر و تالار الماس مجموعه کاخهای سعدآباد، مرمت و بازسازی سر در بنای تاریخی عالی قاپوی قزوین و... از آثار اوست. با این همه سابقه و هنر، مسئولان ما شعار تکریم میراث فرهنگی و هنرهای سنتی سرمیدهند اما در چنین بزنگاههایی حضور ندارند. حتی خود ما که با دیدن ظرافت کاشیکاریهای هنرمندان گمناممان در مساجد امام و شیخلطفالله اصفهان و... دلمان غنج میرود و جلوی گردشگران خارجی قیافه میگیریم که هنر نزد ایرانیان است و بس، حاضر نیستیم در شبکههای اجتماعی یکی از این هنرمندان را گرامی بداریم و خبر در گذشتش را به اشتراک بگذاریم. مایی که افتخارمان بلد بودن نام داوینچی و میکلآنژ و که و که است اما حتی نام یکی از هنرمندان کاشیکار این سرزمین را نمیدانیم یا حتی چیزی از گرهچینی و کادربندی در معماری سنتی به گوشمان نخورده است. ای کاش، درسی با عنوان هنرهای سنتی و میراث فرهنگی داشتیم تا کودکانمان در دوران مدرسه با هنر و هنرمندانی آشنا شوند که هویت ما را شکل دادهاند. ای کاش، مسئولان فرهنگی کشور به هنرهای سنتی و امثال استاد شعرباف که عمرش را در امامزادهها و مساجد سپری کرده، توجه بیشتری میکردند. کمیل انتظاری
شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 01:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]