تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826872851




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نمایش کمدی - فانتزی که جادویتان می کند - مجله اینترنتی کمونه


واضح آرشیو وب فارسی:کمونه: در این نمایش نه قرار است پیام بسیار مهمی به تماشاگر داده شود، نه قرار است تماشاگر به فکر فرو رود. فقط قرار است لذت ببرد، البته نه به هر قیمتی. یک لذت شریف همراه با صحنه هایی خلاقانه و لباس و گریم های فانتزی.نمایش «رویای یک شب نیمه تابستان» با بهره گیری از کلام جادویی شکسپیر و اضافه کردن خلاقیت های گروه جوانش، تماشاگران را سوار بر چوب جادویی رویا کرده و با خود به دنیای شگفت انگیز تئاتر می برد. آن چه می خوانید، چکیده ای است از گفت و گو با عوامل این نمایش. اگر تئاتر جادو نداشته باشد، تئاتر نیست مصطفی کوشکی، کارگردان در شرایطی که تئاترها به شدت به سمت نمایش های رئالیستی، فلسفی و... رفته است، چطور جرئت کردید به سمت نمایش فانتزی بروید؟ به نظر من اگر تئاتر جادو نداشته باشد، تئاتر نیست. جادو نه به معنای تردستی و... جادو ممکن است ز زبان بیاید، مثل کاری که امیررضا کوهستانی می کند و با حرف زدن مخاطبش را جادو می کند. اصلا در تئاتر ما چیزی را می بینیم که در مدیوم های دیگر نمی بینیم و اگر این اتفاق در تئاتر نیفتد، اشتباه کرده ایم و نمایش به اشتباه روی صحنه است. در نمایش شما گروه موسیقی شخصیت نمایشی دارد، از کجا به این ایده رسیدید؟ با توجه به دراماتورژی نمایشنامه، ما یک ملکه در آتن داریم که قرار است با اسیوس ازدواج کند و یک سری کارگر که قرار است داستانی را اجرا کنند. ما قصه کارگرهای آتنی را که قرار بود در مراسم پادشاه نمایش اجرا کنند، حذف کردیم و به جایش قصه آمازونی اضافه کردیم که آزاده صمدی آن را بازی می کند. در نمایشنامه اشاره شده که پادشاه آمازون را فتح کرده و از آمازون این فرد را آورده و ما در متن خودمان به آن پر و بال دادیم. حالا در این بین پادشاه از آمازون مطرب هایی هم با خود آورده است و پادشاه نمی خواهد ملکه را ناراحت کند و مطرب ها در عروسی شرکت می کنند. هدفشان دزدیدن ملکه است که در آخر نمایش هم این کار را می کنند. من فکر می کردم گروه موسیقی که قرار است در این نمایش داشته باشیم، باید چگونه باشد؟ بدوی باشند و فرم های این چنینی بگیرند و... افراد این گروه موسیقی را از بندرعباس دعوت کردیم. بعد هم یک ماه تمرین و... تا به فضای آمازونی برسیم. این فضا در موسیقی ما به خصوص موسیقی فولکلور جنوب ایران وجود دارد. طراحی صحنه و لباس این نمایش از ویژگی های خاص آن به شمار می رود، چقدر به عنوان کارگردان در طراحی لباس و گریم دخیل بودید؟ اتفاقا به این دلیل که هم طراح لباس و هم طراح صحنه ام حرفه ای بودند، خیالم راحت بود و من دخالتی نکردم و خیلی کلی گفتم چه می خواهم و مثلا به طراح لباسم گفتم تاریخ نداشته باشد و عجیب و غریب هم نباشد. این همان کاری بود که ما در نمایشنامه هم کردیم. وقتی زبان نمایشنامه را عوض کردیم و می خواستیم متن را بازنویسی کنیم، تصمیم گرفتیم زبان شکسپیر نباشد و فاخر و کلاسیک نباشد، عامیانه هم نباشد. ما باید برای شخصیت ها زبان می ساختیم. در چینش واژه ها، آهنگ کلام و... تاکید گذاشتیم و رعایت کردیم. از همه کلیشه ها پرهیز کردیم و می خواستیم همه چیز را از نو بسازیم که خیلی سخت بود. در طراحی لباس برایم همه این نکات مهم بود. فضای جنگل، درخت و... که در متن وجودداشت و می خواستم در طرح ها هم باشد و از ایده های بکر استفاده کنیم. وقتی در سینما و تلویزیون حرف می زنیم، مبنایش حقیقت است، ولی در تئاتر قرارداد است و می توانی قرارداد را جا بزنی و به تماشاگر بگویی فلان نشانه یعنی فلان موضوع و... چرا سالن تئاتر مستقل را برای اجرا انتخاب کردید؟ تئاتر مستقل تهران را خودم تاسیس کردم. نمایش «رویای نیمه شب تابستان» را نمی توانستم جای دیگری اجرا کنم. به این دلیل که باید با دکور تمرین می کردیم و همان یک سال پیش که تمرین بدن می کردیم، پای شهروز دل افکار شکست و من درگیر تاسیس تئاتر مستقل تهران شدم و... در نهایت این جا بهترین جای ممکن است. در مورد ترکیب گروه نمایش بگویید ک چطور شد آزاده صمدی که وجه سینمایی و تصویری دارد، در کنار شهروز دل افکار و علیرضا کیمنش، هومن کیایی و... که کاملا تئاتری هستند، قرار گرفت؟ این بازیگرها همه یک واحد هستند و برای همین در رورانس هم نمی بینیم که تاخیری در ورود بازیگران و... باشد. من در انتخاب بازیگرانم به دنبال قابلیت ها رفتم. یک تعدادی از بازیگران نمایش، از اعضای گروه من هستند و... خاطره اسدی که قبلا در یک فیلم برایم بازی کرده است و آزاده صمدی هم که از دوستان خوب ماست. مناز قابلیت این بازیگرها خبر داشتم و می دانستم می توانند از پس نقش برآیند. خیلی به چهره ها توجه نکردم، ولی توانایی بازیگر اولویتم بود. بازیگران دیگری هم بودند که دلم می خواست با آن ها همکاری کنم، ولی شرایط فراهم نشد و درگیر کار بودند، مثل پانته آ پناهی ها و... تماشاگر حال خوبی دارد آزاه صمدی، بازیگر چه شد که تصمیم گرفتید در یک نمایش کمدی بازی کنید؟ آیا حرکت از یک ژانر به ژانری مثل کمدی فانتزی سخت نبود؟ من همیشه منتظرم و از پیشنهادهای جذاب که کمتر تجربه کرده باشم، استقبال می کنم. حداقل تنها کاری که در زندگی نکردم، ترسیدن از تجربه های تازه است. قبلا کمتر این کار را می کردم، ولی وقتی به گذشته نگاه کردم، دیدم که جاهایی به ظن خودم موفق بودم که توانستم دریچه ها را باز کنم و به خودم اجازه تجربه کردن بدهم. به خاطر همین به طور کلی در زندگی به خصوص در زمینه بازیگری برایم جذاب است که نقش های متفاوت را تجربه کنم. مدت ها دلم می خواست در یک نمایش فیزیکال و تجربی بازی کنم و این کار ملغمه ای از تمام این وژگی ها بود. منقش من خصوصیات منحصر به فردی داشت و کلیت اثر هم تفاوت های چشم گیری با سایر تجربیاتم داشت. من هم طبق معمول استقبال کردم و هر بار که تجربه متفاوتی دارم، حالم بهتر می شود. حداقل می دانم از آن دسته انسان ها هستم که از کشف چیزهای تازه در خودم اتفاقات خوشی می افتد و حالم بهتر می شود. زمانی که این خصلت خودم را کشف کردم، سعی کردم به آن بها بدهم و از این نوع تجربیات به شدت استقبال می کنم. این نوع تئاتر نیازمند توانمندی های فیزیکالی خاصی است. چه مدت طول کشید به این آمادگی برسید؟ من فکر می کنم نزدیک به یک ماه و چند هفته تمرین کردیم که یک هفته هم من در تمرینات حضور نداشتم. به طور کلی این کار برایم سخت نبود، چرا که خیلی با ورزش کردن و... بیگانه نیستم و از آن جایی که شوق عجیبی برای تئاتر فیزیکال داشتم و سال ها منتظر چنین پشنهادی بودم، در همان یک ماه به آمادگی لازم رسیدم. برای پذیرفتن این نقش آیا اعضای گروه را می شناختید، یا صرفا به خاطر متن بازی در این نمایش را پذیرفتید؟ نه، واقعا افراد گروه را نمی شناختم، البته با برخی از آن ها آشنایی داشتم و در نمایش های مختلف بازی آن ها را دیده بودم. تی مصطفی کوشکی را به واسطه برادرش مهدی کوشکی می شناختم. وقتی جلسه گذاشتیم و متنرا خواندیم و صحبت کردیم و از ایده اجرایی صحبت شد، به نظرم ایده مصطفی کوشکی برای اجرای این نمایش جذاب بود و احساس کردم این همان کاری است که دنبالش بودم. مصطفی کوشکی بسیار خلاق است و از مشارکت بازیگر در کار استقبال می کند. او خوب می شنود و می بیند و گروه خوب، بی حاشیه و منسجمی دارد و لحظه به لحظه کار برایم لذت بود و از انتخابم بسیار خوشحالم. فکر می کنید وقتی تماشاگر از سالن نمایش خارج می شود، چه چیزی با خودش می برد؟ من فکر می کنم مخاطب این کار حال خوش را با خودش می برد و کاملا احساس می کنم از دست زدنشان در رورانس تا خروجشان از سالن که همه سرشار از حال خوب هستند. آن ها تئاتری دیدند که پر از خلاقیت، تفریح و... است و فکر می کنم این در مورد مخاطب خاص و مخاطب عام این نمایش صدق می کند. واقعا لازم نیست پیام خیلی بزرگ یا عجیبی باشد تا حال مخاطب بعد از دیدن یک تئاتر خوب شود. من از این که در سال های اخیر تئاتر این قدر رونق گرفته است، خوشحالم و حتی افراد نوجوان به دیدن تئاتر می آیند. سالن های مستقل خوبی افتتاح شده است. اگر خوراک فرهنگی خوبی به مردم ارائه شود، فیلم ها و تئاترهای جذابی تولید شود، حداقل لازم است باری ذائقه مخاطب احترام قائل باشیم. بودجه کافی به بخش فرهنگی اختصاص دهیم. وقتی بخش های خصوصی در فضای فرهنگی مشارکت می کنند، چه اشکالی دارد که دولت هم حمایت کند. عجیب است که درست از زمانی که تئاتر و سینما رونق گرفته، بودجه های فرهنگی کمتر شده. زمانی در تئاتر شهر نمایش هایی را روی صحنه می بردند و دولت و مرکز هنرهای نمایشی بودجه اختصاص می دادند. حالا چه شده است که برای اجرا در تئاتر شهر باید درصدی کار شود و برای تبلیغات هم باید درصدی پرداخت کرد. چرا فقط زمانی که انتخابات می شود، هر حزبی که قرار است روی کار بیاید، دم از فرهنگ می زند؟ ما به خاطر همین مخاطب های زیاد و فهیم باید بیشتر حمایت شویم. تجربه همکاری با کارگردانی حرفه ای علیرضا کیمنش، بازیگر مدتی بود در تئاتر کم کار بودید و با این نمایش به صحنه برگشتید؟ بله. من یک سال و نیم پیشنهادهای کاری ام را رد می کردم. به این دلیل که یا نقش ها شبیه هم بود یا می خواستند کار بدن انجام دهند. اصل کار من بازیگری است و دوست ندارم به خاطر بدنم به سراغ من بیایند. وقتی با کوشکی صحبت کردم، گفتم اگر می خواهی کار بدنی انجام بدهم، نمی توانم با شما همکاری کنم. بعد از خواندن متن و جلسات تمرین با این که ابتدا گارد داشتم، از گروه و شرایط این کار لذت بردم. تجربه همکاری با بازیگران غیرتئاتری چطور بود؟ همه چیز به کارگردان بر می گردد که بین بازیگر تئاتر و سینما فرق می گذارد یا نه. مصطفی کوشکی اصلا چنین برخوردی نداشت و خیلی از بازیگرهای چهرها ین نمایش را نمی شناختم. در زمان تمرین ما اصلا برخورد متفاوتی حس نکردم و من فکر می کنم بازیگر کم و زیاد و... نداریم و در یک سطح با همه برخورد می شد. سبک فانتزی تئاتر دوست داشتنی است خاطره حاتمی و روشنک گرامی، بازیگر پیش از این تجربه بازی در یک تئاتر کمدی را داشتید؟ خاطره حاتمی: خیلی سال قبل با خزائی کارکردم و در جشنواره تئاتر تهران دیده شد و جایزه گرفتم. من فکر می کنم افراد گروه واقعا خیلی خوب هستند و تلاش می کنند. تبلیغات خوبی هم شده و من خوشحالم. انرژی ای که از تماشاگر می گیرم، این حس را به من می دهد که راضی هستند و من هم در دوران تمرین فکر نمی کردم این کار این قدر خوب شود. وقتی اجرا شروع شد و دکور و لباس ایجاد شد، واقعا تاثیر مثبتی داشت. زمانی که تمرین کردم، خیلی کم بود و فقط پنج یا شش جلسه تمرین کردم. این اتفاق واقعا سخت بود که هم تمرینات نمایش «دکلره» را داشتم و هم این نکارشه را. روشنک گرامی: خیر، من بیشتر تئاترهای رئالیستی بازی کردم. بیشتر چیزی را هم که در این نمایش می بینید، در اجرا شکل گرفت. تمرینات طولانی نبود و در اجرا خیلی چیزها مشخص می شود. من فانتزی را خیلی دوست دارم، اما تجربه ای نداشتم و برای ورود به این فضا گارد داشتم، ولی سعی کردم با آن کنار بیایم. زبانی فاخر اما امروزی شهروز دل افکار، بازیگر زمانی که برای اولین بار متن اصلی «رویای نیمه شب تابستان» را خواندی، فکر می کردی روزی چنین متنی از آن استخراج شود؟ به هر حال متن شکسپیر است و حالا توسط باقر سروش بازنویسی شده و ما آن را اجرا می کنیم. از نظر من بیشتر به اصل متن وفادار است. مصطفی کوشکی در این مدتی که تمرین می کردیم، هم می خواهد این زبان فاخر را از دست ندهد و هم زبان تازه ای آفریده است و تماشاگر هم تعجب می کند و این که ما این متن را از جنس زبان خودمان کردیم، کار ساده ای نیست، این اثر فانتزی است، اما زبان فاخرش را دارد. حالت شعرگونه را دارد، این که بازیگر چگونه دیالوگ بگوید که به دل تماشاگر بنشیند، بسیار مهم است. فکر می کنید کار کردن در سالن های خصوصی که این روزها در تهران بسیار زیاد شده اند، چگونه است و چه سختی هایی دارد؟ پیش از این نمایش هم «باد شیشه را می لرزاند» را با مصطفی کوشکی در افتتاح این سالن اجرا کردیم. ما این نمایش را مدت زیادی است که تمرین می کنیم، البته عده ای از افراد گروه تازه به ما پیوستند. کار رکدن با مصطفی کوشکی پروسه خاصی دارد و تجربه های زیادی کسب کرده و جسارت می خواهد. این متن را این گونه اجرا کردن و اساتید زیادی هم تا به حال به سمت این متن رفته اند. من که فقط بازیگرم، اما می دانم که کوشکی تلاش زیادی کرده است. اگر تئاتر جادو نداشته باشد، تئاتر نیست مصطفی کوشکی، کارگردان در شرایطی که تئاترها به شدت به سمت نمایش های رئالیستی، فلسفی و... رفته است، چطور جرئت کردید به سمت نمایش فانتزی بروید؟ به نظر من اگر تئاتر جادو نداشته باشد، تئاتر نیست. جادو نه به معنای تردستی و... جادو ممکن است ز زبان بیاید، مثل کاری که امیررضا کوهستانی می کند و با حرف زدن مخاطبش را جادو می کند. اصلا در تئاتر ما چیزی را می بینیم که در مدیوم های دیگر نمی بینیم و اگر این اتفاق در تئاتر نیفتد، اشتباه کرده ایم و نمایش به اشتباه روی صحنه است. در نمایش شما گروه موسیقی شخصیت نمایشی دارد، از کجا به این ایده رسیدید؟ با توجه به دراماتورژی نمایشنامه، ما یک ملکه در آتن داریم که قرار است با اسیوس ازدواج کند و یک سری کارگر که قرار است داستانی را اجرا کنند. ما قصه کارگرهای آتنی را که قرار بود در مراسم پادشاه نمایش اجرا کنند، حذف کردیم و به جایش قصه آمازونی اضافه کردیم که آزاده صمدی آن را بازی می کند. در نمایشنامه اشاره شده که پادشاه آمازون را فتح کرده و از آمازون این فرد را آورده و ما در متن خودمان به آن پر و بال دادیم. حالا در این بین پادشاه از آمازون مطرب هایی هم با خود آورده است و پادشاه نمی خواهد ملکه را ناراحت کند و مطرب ها در عروسی شرکت می کنند. هدفشان دزدیدن ملکه است که در آخر نمایش هم این کار را می کنند. من فکر می کردم گروه موسیقی که قرار است در این نمایش داشته باشیم، باید چگونه باشد؟ بدوی باشند و فرم های این چنینی بگیرند و... افراد این گروه موسیقی را از بندرعباس دعوت کردیم. بعد هم یک ماه تمرین و... تا به فضای آمازونی برسیم. این فضا در موسیقی ما به خصوص موسیقی فولکلور جنوب ایران وجود دارد. طراحی صحنه و لباس این نمایش از ویژگی های خاص آن به شمار می رود، چقدر به عنوان کارگردان در طراحی لباس و گریم دخیل بودید؟ اتفاقا به این دلیل که هم طراح لباس و هم طراح صحنه ام حرفه ای بودند، خیالم راحت بود و من دخالتی نکردم و خیلی کلی گفتم چه می خواهم و مثلا به طراح لباسم گفتم تاریخ نداشته باشد و عجیب و غریب هم نباشد. این همان کاری بود که ما در نمایشنامه هم کردیم. وقتی زبان نمایشنامه را عوض کردیم و می خواستیم متن را بازنویسی کنیم، تصمیم گرفتیم زبان شکسپیر نباشد و فاخر و کلاسیک نباشد، عامیانه هم نباشد. ما باید برای شخصیت ها زبان می ساختیم. در چینش واژه ها، آهنگ کلام و... تاکید گذاشتیم و رعایت کردیم. از همه کلیشه ها پرهیز کردیم و می خواستیم همه چیز را از نو بسازیم که خیلی سخت بود. در طراحی لباس برایم همه این نکات مهم بود. فضای جنگل، درخت و... که در متن وجودداشت و می خواستم در طرح ها هم باشد و از ایده های بکر استفاده کنیم. وقتی در سینما و تلویزیون حرف می زنیم، مبنایش حقیقت است، ولی در تئاتر قرارداد است و می توانی قرارداد را جا بزنی و به تماشاگر بگویی فلان نشانه یعنی فلان موضوع و... چرا سالن تئاتر مستقل را برای اجرا انتخاب کردید؟ تئاتر مستقل تهران را خودم تاسیس کردم. نمایش «رویای نیمه شب تابستان» را نمی توانستم جای دیگری اجرا کنم. به این دلیل که باید با دکور تمرین می کردیم و همان یک سال پیش که تمرین بدن می کردیم، پای شهروز دل افکار شکست و من درگیر تاسیس تئاتر مستقل تهران شدم و... در نهایت این جا بهترین جای ممکن است. در مورد ترکیب گروه نمایش بگویید ک چطور شد آزاده صمدی که وجه سینمایی و تصویری دارد، در کنار شهروز دل افکار و علیرضا کیمنش، هومن کیایی و... که کاملا تئاتری هستند، قرار گرفت؟ این بازیگرها همه یک واحد هستند و برای همین در رورانس هم نمی بینیم که تاخیری در ورود بازیگران و... باشد. من در انتخاب بازیگرانم به دنبال قابلیت ها رفتم. یک تعدادی از بازیگران نمایش، از اعضای گروه من هستند و... خاطره اسدی که قبلا در یک فیلم برایم بازی کرده است و آزاده صمدی هم که از دوستان خوب ماست. مناز قابلیت این بازیگرها خبر داشتم و می دانستم می توانند از پس نقش برآیند. خیلی به چهره ها توجه نکردم، ولی توانایی بازیگر اولویتم بود. بازیگران دیگری هم بودند که دلم می خواست با آن ها همکاری کنم، ولی شرایط فراهم نشد و درگیر کار بودند، مثل پانته آ پناهی ها و... تماشاگر حال خوبی دارد آزاه صمدی، بازیگر چه شد که تصمیم گرفتید در یک نمایش کمدی بازی کنید؟ آیا حرکت از یک ژانر به ژانری مثل کمدی فانتزی سخت نبود؟ من همیشه منتظرم و از پیشنهادهای جذاب که کمتر تجربه کرده باشم، استقبال می کنم. حداقل تنها کاری که در زندگی نکردم، ترسیدن از تجربه های تازه است. قبلا کمتر این کار را می کردم، ولی وقتی به گذشته نگاه کردم، دیدم که جاهایی به ظن خودم موفق بودم که توانستم دریچه ها را باز کنم و به خودم اجازه تجربه کردن بدهم. به خاطر همین به طور کلی در زندگی به خصوص در زمینه بازیگری برایم جذاب است که نقش های متفاوت را تجربه کنم. مدت ها دلم می خواست در یک نمایش فیزیکال و تجربی بازی کنم و این کار ملغمه ای از تمام این وژگی ها بود. منقش من خصوصیات منحصر به فردی داشت و کلیت اثر هم تفاوت های چشم گیری با سایر تجربیاتم داشت. من هم طبق معمول استقبال کردم و هر بار که تجربه متفاوتی دارم، حالم بهتر می شود. حداقل می دانم از آن دسته انسان ها هستم که از کشف چیزهای تازه در خودم اتفاقات خوشی می افتد و حالم بهتر می شود. زمانی که این خصلت خودم را کشف کردم، سعی کردم به آن بها بدهم و از این نوع تجربیات به شدت استقبال می کنم. این نوع تئاتر نیازمند توانمندی های فیزیکالی خاصی است. چه مدت طول کشید به این آمادگی برسید؟ من فکر می کنم نزدیک به یک ماه و چند هفته تمرین کردیم که یک هفته هم من در تمرینات حضور نداشتم. به طور کلی این کار برایم سخت نبود، چرا که خیلی با ورزش کردن و... بیگانه نیستم و از آن جایی که شوق عجیبی برای تئاتر فیزیکال داشتم و سال ها منتظر چنین پشنهادی بودم، در همان یک ماه به آمادگی لازم رسیدم. برای پذیرفتن این نقش آیا اعضای گروه را می شناختید، یا صرفا به خاطر متن بازی در این نمایش را پذیرفتید؟ نه، واقعا افراد گروه را نمی شناختم، البته با برخی از آن ها آشنایی داشتم و در نمایش های مختلف بازی آن ها را دیده بودم. تی مصطفی کوشکی را به واسطه برادرش مهدی کوشکی می شناختم. وقتی جلسه گذاشتیم و متن را خواندیم و صحبت کردیم و از ایده اجرایی صحبت شد، به نظرم ایده مصطفی کوشکی برای اجرای این نمایش جذاب بود و احساس کردم این همان کاری است که دنبالش بودم. مصطفی کوشکی بسیار خلاق است و از مشارکت بازیگر در کار استقبال می کند. او خوب می شنود و می بیند و گروه خوب، بی حاشیه و منسجمی دارد و لحظه به لحظه کار برایم لذت بود و از انتخابم بسیار خوشحالم. فکر می کنید وقتی تماشاگر از سالن نمایش خارج می شود، چه چیزی با خودش می برد؟ من فکر می کنم مخاطب این کار حال خوش را با خودش می برد و کاملا احساس می کنم از دست زدنشان در رورانس تا خروجشان از سالن که همه سرشار از حال خوب هستند. آن ها تئاتری دیدند که پر از خلاقیت، تفریح و... است و فکر می کنم این در مورد مخاطب خاص و مخاطب عام این نمایش صدق می کند. واقعا لازم نیست پیام خیلی بزرگ یا عجیبی باشد تا حال مخاطب بعد از دیدن یک تئاتر خوب شود. من از این که در سال های اخیر تئاتر این قدر رونق گرفته است، خوشحالم و حتی افراد نوجوان به دیدن تئاتر می آیند. سالن های مستقل خوبی افتتاح شده است. اگر خوراک فرهنگی خوبی به مردم ارائه شود، فیلم ها و تئاترهای جذابی تولید شود، حداقل لازم است باری ذائقه مخاطب احترام قائل باشیم. بودجه کافی به بخش فرهنگی اختصاص دهیم. وقتی بخش های خصوصی در فضای فرهنگی مشارکت می کنند، چه اشکالی دارد که دولت هم حمایت کند. عجیب است که درست از زمانی که تئاتر و سینما رونق گرفته، بودجه های فرهنگی کمتر شده. زمانی در تئاتر شهر نمایش هایی را روی صحنه می بردند و دولت و مرکز هنرهای نمایشی بودجه اختصاص می دادند. حالا چه شده است که برای اجرا در تئاتر شهر باید درصدی کار شود و برای تبلیغات هم باید درصدی پرداخت کرد. چرا فقط زمانی که انتخابات می شود، هر حزبی که قرار است روی کار بیاید، دم از فرهنگ می زند؟ ما به خاطر همین مخاطب های زیاد و فهیم باید بیشتر حمایت شویم. تجربه همکاری با کارگردانی حرفه ای علیرضا کیمنش، بازیگر مدتی بود در تئاتر کم کار بودید و با این نمایش به صحنه برگشتید؟ بله. من یک سال و نیم پیشنهادهای کاری ام را رد می کردم. به این دلیل که یا نقش ها شبیه هم بود یا می خواستند کار بدن انجام دهند. اصل کار من بازیگری است و دوست ندارم به خاطر بدنم به سراغ من بیایند. وقتی با کوشکی صحبت کردم، گفتم اگر می خواهی کار بدنی انجام بدهم، نمی توانم با شما همکاری کنم. بعد از خواندن متن و جلسات تمرین با این که ابتدا گارد داشتم، از گروه و شرایط این کار لذت بردم. تجربه همکاری با بازیگران غیرتئاتری چطور بود؟ همه چیز به کارگردان بر می گردد که بین بازیگر تئاتر و سینما فرق می گذارد یا نه. مصطفی کوشکی اصلا چنین برخوردی نداشت و خیلی از بازیگرهای چهرها ین نمایش را نمی شناختم. در زمان تمرین ما اصلا برخورد متفاوتی حس نکردم و من فکر می کنم بازیگر کم و زیاد و... نداریم و در یک سطح با همه برخورد می شد. سبک فانتزی تئاتر دوست داشتنی است خاطره حاتمی و روشنک گرامی، بازیگر پیش از این تجربه بازی در یک تئاتر کمدی را داشتید؟ خاطره حاتمی: خیلی سال قبل با خزائی کارکردم و در جشنواره تئاتر تهران دیده شد و جایزه گرفتم. من فکر می کنم افراد گروه واقعا خیلی خوب هستند و تلاش می کنند. تبلیغات خوبی هم شده و من خوشحالم. انرژی ای که از تماشاگر می گیرم، این حس را به من می دهد که راضی هستند و من هم در دوران تمرین فکر نمی کردم این کار این قدر خوب شود. وقتی اجرا شروع شد و دکور و لباس ایجاد شد، واقعا تاثیر مثبتی داشت. زمانی که تمرین کردم، خیلی کم بود و فقط پنج یا شش جلسه تمرین کردم. این اتفاق واقعا سخت بود که هم تمرینات نمایش «دکلره» را داشتم و هم این نکارشه را. روشنک گرامی: خیر، من بیشتر تئاترهای رئالیستی بازی کردم. بیشتر چیزی را هم که در این نمایش می بینید، در اجرا شکل گرفت. تمرینات طولانی نبود و در اجرا خیلی چیزها مشخص می شود. من فانتزی را خیلی دوست دارم، اما تجربه ای نداشتم و برای ورود به این فضا گارد داشتم، ولی سعی کردم با آن کنار بیایم. زبانی فاخر اما امروزی شهروز دل افکار، بازیگر زمانی که برای اولین بار متن اصلی «رویای نیمه شب تابستان» را خواندی، فکر می کردی روزی چنین متنی از آن استخراج شود؟ به هر حال متن شکسپیر است و حالا توسط باقر سروش بازنویسی شده و ما آن را اجرا می کنیم. از نظر من بیشتر به اصل متن وفادار است. مصطفی کوشکی در این مدتی که تمرین می کردیم، هم می خواهد این زبان فاخر را از دست ندهد و هم زبان تازه ای آفریده است و تماشاگر هم تعجب می کند و این که ما این متن را از جنس زبان خودمان کردیم، کار ساده ای نیست، این اثر فانتزی است، اما زبان فاخرش را دارد. حالت شعرگونه را دارد، این که بازیگر چگونه دیالوگ بگوید که به دل تماشاگر بنشیند، بسیار مهم است. فکر می کنید کار کردن در سالن های خصوصی که این روزها در تهران بسیار زیاد شده اند، چگونه است و چه سختی هایی دارد؟ پیش از این نمایش هم «باد شیشه را می لرزاند» را با مصطفی کوشکی در افتتاح این سالن اجرا کردیم. ما این نمایش را مدت زیادی است که تمرین می کنیم، البته عده ای از افراد گروه تازه به ما پیوستند. کار رکدن با مصطفی کوشکی پروسه خاصی دارد و تجربه های زیادی کسب کرده و جسارت می خواهد. این متن را این گونه اجرا کردن و اساتید زیادی هم تا به حال به سمت این متن رفته اند. من که فقط بازیگرم، اما می دانم که کوشکی تلاش زیادی کرده است.


شنبه ، ۳۰مرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کمونه]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن