واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > دیگر ورزشها - حالا ساده ترین کار دنیا سلاخی محمد بناست. او که شکست خورده و حالا همه آنهایی که نمیتوانستند موفقیتش را تحمل کنند ، مجالی دارند برای تاختن به او.
فرهاد عشوندی - خبرگزاری خبرآنلاین:اشکهایش. نشسته بود گوشهای و داشت هق هق گریه میکرد. به عقب که نگاه میکرد، هیچ برایش نمانده بود. همه ما سینه چاکانش هم بیشک دیگر برایش نمی دریم. آری همان طور که وزیر پیش بینی کرده بود، باد سوپر من در المپیک خوابید. دیگر او برای خیلی ها آقای معمولی هم نیست تا چه رسد به آقای خاص. همین در اوج ناکامی هم یک مدال برنز گرفته یعنی مدالی برابر با اقلا ده دوره المپیک در کاروان ایران. اصلا مگر فرنگی ایران تا قبل از لندن چه موفقیتی بدست آورده بود که حالا در ریو یک برنز گرفتنش فاجعه باشد؟
او خودش این توقع را ساخته بود. وقتی یکسال قبل به تیم ملی برگشت ، می توانست خیلی ساده امروزش را ببیند اما قمار کرد. می خواست برگردد و باشد و با همان تز 4 سال قبلش هم باشد. تصمیمی که ته مسیرش می شد همین جا. همین تیتر:«باد سوپرمن خوابید» که وزیر ورزش پیش بینی اش کرده بود. همین جا که برود گوشه ای کز کند و چاره ای غیر از هق هق گریه نداشته باشد. حالا اما روزهای خوش بناست. اگر در همان حین گزارش کشتی ، هادی عامل از همان ریو غر زدن را برای ناکامی اش شروع کرد ف وقتی پایش به تهران برسد ، زمان محاکمه اش فرا می رسد.
البته حالا که ناکام شده ، می توان محاکمه اش هم کرد. بیایید همه چیز را کنار هم بگذاریم تا ببینیم منتقدانش پر بیراه هم نمی گویند.
سرمربی خودش هم حالا میداند اشتباهاتی استراتژیک داشته است. اینکه وقتی برگشت ، به این فکر میکرد راه موفقیت استفاده از تجربه همان بچههای 4 سال قبل است. بنا اساس کارش روی استفاده از قوای جسمی بچههاش بوده و خیلی اعتقادی به رقابت مبتنی بر تکنیک نداشته است. اصلا بر همین اساس بود که 4 سال قبل به درستی قاسم رضایی 29 ساله را برای المپیک به یکی مثل مرحوم بابک قربانی ترجیح داد. با همین منطق هم آن زمان حبیب اخلاقی را به جای طالب نعمتپور به لندن برد. تیمش البته دو ستاره روی فرم مثل حمید سوریان و امید نوروزی داشت که توانستند طلا بگیرند. این بار اما فرمول 4 سال قبلش سخت بود که جواب دهد. اول اینکه آقای خاص یادش رفته بود این جماعت 4 سال سنشان بالاتر رفته بود.دنیایشان اما قدر 40 سال عوض شده بود. آنها درگیر زندگی شده بودند. زرق و برق تجارت ، معاش و قدرت. چیزهایی که قبل از موفقیت لندن ، بخشی از زندگی شان نبود. شاید برای شان رویایی دست نیافتنی بود اما بعد از لندن آنها دیگر دنیایی دیگر برای خود ساخته بودند و کشتی شده بود اولویت چندمشان.
بنا اما بنایش را روی آنها گذاشته بود. نه از دیروز یا یکسال قبل که از همان 4 سال قبل وقتی تحول در اوزان المپیکی ایجاد شد. او به محض اعلام وزنبندیهای جدید المپیک ذوقزده از این گفته بود که:« بهتر از این نمی شود»
آقای خاص از همان زمان تیمش را انتخاب کرده بود . اعتقاد داشت با وزنبندیهای جدید، حمید سوریان چند کیلو کمتر وزن کم خواهد کرد. امید نوروزی قرار نیست برای دسته 66 وزن کم کند و قاسم و حبیب را داشت در قامت تیم المپیکیاش میدید. برای همین بود که بردن سوریان به المپیک برایش از اوجب واجبات بود. برای قاسم حتی حاضر نشد تغییری در تصمیمش بدهد . با اینکه می دانست علی یاری خیلی خوب نتیجه گرفته و در اعزام هایش حتی قهرمانی آورده. او یکی مثل یوسف را ندید چون قرار بود حبیبش را روی سر حریفان آوار کند اما حریفان روی سرش آوار شدند و دنیا را بر سر بنا آوار کردند.
محمد بنا که خودش می گوید هر انتخابی ممکن است تبعات بدی داشته باشد و گروهی قربانی یک موفقیت جمعی شود ، هنوز یادش مانده وقتی طالب شانس المپیک لندن را از دست داد، ضربه ای مهلک خورد و برای ابد ، نابود شد. بابک هم که به جای المپیک در مسیری رفت که انتهایش شد بریدن رگش و مردن در زندان دیزل آباد ، آن هم نه در قامت یک قهرمان، در قامت یک قاتل، این بار هم سر حرفش ماند و تیم خودش را برد اما کارش این بار نگرفت و بازنده ، جامانده های تیمش نبودند و این بار به نظر می رسد خودش باخته.
این مرد همیشه پیروز حالا شکست خورده و به دلایلی که گفته شد یا هزار دلیل دیگر می توان به او تاخت اما این حمله کمال بی انصافی است. او محمد بناست. مردی که عمرش را به پای کشتی مان گذاشته. مردی که تک تک مان می دانیم ، شاید این بار اشتباه کرده باشد و به تیمش زیاد اعتماد کرده باشد اما تنها اوست که باز می تواند عمرش را صبح تا شب، شب تا صبح در خانه کشتی بگذراند و باز تیمی از نو بسازد که کشتی فرنگی دنیا را فتح کنند. اقلا برای من یکی هنوز محمد بنا یک قهرمان است. با اینکه اشتباهاتش را می دانم، به هواداری اش می بالم و دوست ندارم دیگر چشمان اشکبارش را ببینم . به راستی مگر یکسال قبل که او را برش گرداندیم، هیچ یک از ما از او خواسته بودیم که بیاید و برای مان تیمی نو بسازد که حالا می تازیم؟ ما می خواستیم او برای مدال برود و بنا هم تیمش را فقط برای موفقیت و مدال بسته بود. همین حالا هم تیم او دومین تیم موفق تاریخ فرنگی ایران در المپیک هاست. این را باید یادمان باشد. اگرچه خودش خیلی حرفه ای گناهش را پذیرفته و اشتباهش را قبول کرده است. 256 41
چهارشنبه 27 مرداد 1395 - 07:00:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]