واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چرايي افول قدرتهاي نوظهور اقتصادي
بيش از يك دهه است كه عنوان جديدي در دنياي معاصر مطرح شده كه برخي از كشورهاي جهان را در بر مي گرفته است: كشورهاي نوظهور اقتصادي.
اين كشورها طي برنامه ريزي ميان مدت توانسته بودند با تكيه بر اقتصاد و تعامل ديپلماتيك در نظام بين الملل توان اقتصادي خود را بالا برده و متعاقب آن از رشد و توسعه قابل توجه اي برخوردار شوند.
تركيه، برزيل، اندونزي، مالزي و برخي از كشورهاي شرق و جنوب شرق آسيا از جمله آنها هستند. در اين ميان برخي انديشه گران اقتصادي از كشور چين نيز نام برده اند كه البته متفاوت تر از ديگر كشورهاي عنوان شده است كه نيازمند مبحثي جداگانه است.
همزمان برخي از تحليل گران اقتصادي چشم انداز وسيع تر در اين باره ديده و تاثير كشورهاي نوظهور اقتصادي در آينده سياسي – اقتصادي نظام بين الملل را بسيار پررنگ ديده اند.
اين در حالي است كه طي چند سال اخير عمده اين كشورها به طور غيرقابل باوري با تغييرات و بحران هاي سياسي – اجتماعي مواجه شده اند كه به راحتي نمي توان به اين باور رسيد كه اتفاقي بوده است يا اينكه بر اثر شكست برنامه ها با چنين شرايطي مواجه شده اند. به اين دليل كه تقريبا همه آنها به طور همزمان دچار مشكل شده و از روند رو به توسعه خود فاصله گرفته اند.
تركيه از جمله اين كشورها است كه از زمان روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه به رياست رجب طيب اردوغان، طي ده سال اخير با شرايط اقتصادي خوبي مواجه شده و حتي بسياري از صاحب نظران سياسي دليل پيروزي اين حزب در انتخابات هاي پياپي را همين مسئله دانسته اند.
تركيه با شروع بحران هاي منطقه كه بسياري از آنها بر مبناي خواسته هاي برخي از كشورها و قدرت ها بود، وارد بحراني شده است كه از روزهاي اوج خود فاصله گرفته و در حال حاضر با چالش كودتا و ضد كودتا مواجه شده است.
برزيل هم ازجمله كشورهاي نوظهوري بوده كه در حال حاضر با بحران سياسي مواجه شده و از زمان اوج گيري رشد و توسعه نسبي، فعلا تنها ميزباني المپيك 2016 براي آن به يادگار مانده است در حالي كه در امور سياسي با چالش دولت مواجه شده و در مسير افول اقتصادي نسبت به دوره هاي قبل قرار گرفته است.
اين در شرايطي است كه در ميان كشورهاي مالزي، اندونزي و همچنين كشورهاي كوچك شرق آسيا نيز ديده مي شود و اين روزها كمتر از قدرت اقتصادي آنها شنيده مي شود. بر اين اساس از ميزان تاثيرگذري سياسي - اقتصادي آنها نيز در نظام بين الملل كاسته شده است.
با اين تصوير مي توان بار ديگر به تئوري هاي چپ گرايانه برآمده از امريكاي لاتين رجوع كرد كه ساختار سرمايه دارانه نظام بين الملل به گونه اي است كه اجازه توسعه يافتگي به ديگر كشورها را نمي دهد و به عنوان يك پيشرو خواهان در راس قرار گرفتن خود و عقب نگه داشته شدن ديگر كشورها است كه از آنها با عناوين مختلف از جمله جهان سوم، توسعه نيافته، در حال توسعه و ... ياد مي شود.
از اين منظر مي توان گفت كه دست هاي پنهان سياستمردان نظام سرمايه داري مي تواند پشت بحران هاي موجود در كشورهاي نوظهور اقتصادي باشد. به اين دليل شكل گيري آنها وارتباط زنجيروارشان در نظام بين الملل مي تواند براي نظام سرمايه داري بحران آفرين باشد. زيرا قدرت گيري اين كشورها حتما در مسير افول قدرت نظام سرمايه داري خواهد بود كه فعلا كشورهاي نوظهور چنين زمينه اي را پيدا نكرده و با عقب گرد فعلي مواجه هستند.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]