واضح آرشیو وب فارسی:الف: مهاجران افغان، «اتباع بیگانه» نیستند
تاریخ انتشار : شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۰
چهارمین قسمت از برنامه همقصه شاهد حضور یکی از فرزندان معنوی امام خمینی(ره) بود: محمد علی کلی(محمد علی محبی) که همسر و دو فرزند خود را در افغانستان رها میکند تا در جبهههای دفاع مقدس ایران به جهاد بپردازد. کسی که تمام هشت سال جنگ را در جبهه بود و یک روز هم به مرخصی نیامد، جز روزی که برای دیدن امام به تهران آمد. او نه تنها در ایام جنگ که حتی بعد از جنگ نیز ۹ سال در منطقه ماند تا به بازسازی مناطق جنگزده بپردازد. امروز سهم او از این همه مجاهدت و فداکاری، یک زندگی فقیرانه مستأجری است همراه با دو چشمِ تقریباً نابینا و همسری که برای تأمین مایحتاج اولیه زندگی باید در نانوایی کار کند.برای اینکه بدانیم چه چیز سبب شد تا محمدعلی کلیها از همه زندگی خود برای کمک به انقلاب ایران بگذرند، سراغ محمدکاظم کاظمی، شاعر نام آشنای افغانستانی رفتیم.
به نظر شما انقلاب ایران چه بازخوردی در افغانستان داشت که سبب شد افرادی مثل محمدعلی کلی از همه چیز خود بگذرند و به ایران بیایند و تا پای جان پای انقلاب بایستند؟بعضی از افراد در افغانستان شیفته گفتمان انقلاب اسلامی و حضرت امام شدند و مثل محمدعلی کلی آمدند تا هرکاری میتوانند برای کمک به انقلاب اسلامی انجام دهند.افغانستان در آن زمان با هجوم شوروی در موقعیتی جنگی قرار گرفت و جهاد علیه روسها به موضوع مهم مردم افغانستان تبدیل شد. اگر بخشی از ایران درگیر جنگ بود در افغانستان تمام کشور درگیر جنگ شد. به این خاطر خیلی از مردم یا بخاطر امنیت یا برای اینکه آماده بشوند برای جنگ به کشورهای همسایه مهاجرت کردند. بسیاری از اینها به ایران آمدند. بعضی از آنها دوباره به صفوف مجاهدین افغانستان پیوستند و وارد جنگ شدند. بعضی دیگر بر اساس نگرش جهانوطنی که داشتند، وارد جنگ ایران و عراق شدند و در جبهههای ایران حضور پیدا کردند. برای آنها تفاوتی میان جنگ افغانستان و جنگ ایران نبود. این برگرفته از آن نگاه جهان وطنی اسلامی است که وجود داشت، کمااینکه در همان زمان بعضی از ایرانیها هم به کمک مجاهدان در افغانستان رفتند.در خاطرات بعضی رزمندگان افغانستانی جنگ تحمیلی هست که آنها از جنگهای داخلی که بین خود مجاهدین درمیگرفت، دلگیر بودند و احساس میکردند که ممکن است ناخواسته وارد جنگهای داخلی مجاهدین وارد شوند و به همین خاطر وارد جنگ علیه نیروهای بعثی عراق شدند.شما آینده این نگاه جهانوطنی اسلامی را چطور ارزیابی میکنید؟به نظر من این نگاه تداوم خواهد داشت. منتهی باید مقداری تقویت شود. حقیقت این است که بسیاری از مردم افغانستان با شور وارد ایران شدند و هم در انقلاب و هم در جنگ و هم در بازسازی کشور به ایران کمک کردند. منتهی بعضی از نگاهها و برخوردها و محدودیتهایی هم بود که سبب شد بسیاری از این مردم نسبت به ایران دلسرد شوند. بسیاری احساس کردند که دیگر در ایران غریبهاند. در بعضی از دستگاههای دولتی به مهاجران به شکل اتباع بیگانه نگریسته شد و این طبیعتا تا حد زیادی بر این جریان تأثیر منفی گذاشت. به نظر من اگر میخواهیم به آینده روابط صمیمانه دو ملت امیدوار باشیم، هر دو ملت باید سعی کنند که با چشم دوستانهتری بههم نگاه کنند. البته این نگاه دوستانه تا حدی وجود دارد. این دلسرد شدنِ دلدادگان افغانستانیِ انقلاب اسلامی خطر بزرگی است که باید برای آن فکری کرد.خیلیهای دیگر مثل محمدعلی کلی هستند که هرچه داشتند در راه انقلاب و امام دادند، اما نامهربانیها و ناعدالتیهایی در حقشان میشود. به نظر شما چرا چنین اتفاقی افتاد؟ ما در مناسبات خودمان یک نگاه بیگانهستیز مفرط داریم که هرچیزی غیر از مرزهای کشور را بیگانه تلقی میکند و یک نگاه انسانی دیگر که بر مشترکات اسلامی و انسانی تأکید میکند. ما باید تعریفمان از بیگانه را اصلاح کنیم. اینکه میگوییم باید بیگانه را برانیم و در مقدرات کشور خودمان به آنها سهم ندهیم، باید مشخص شود که دقیقا بیگانه یعنی چه؟ یعنی هرکسی که در خارج از مرزهای ایران زندگی میکند بیگانه است؟ متاسفانه در بعضی موارد مهاجرین افغان «اتباع بیگانه» شناخته شدند. آیا ما دو ملت برای هم بیگانه هستیم؟ به نظر من باید آن نگاه انسانی که بر مشترکات اسلامی و انسانی تاکید میکند تقویت شود و با بیگانهستیزیهای غلط و مفرط مقابله شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]