واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به یاد شهدای روحانی مازندراناطاعت از امام راحل اطاعت از امام حسین(ع) است
در قسمتی از وصیتنامه شهید روحانی مازندران آمده است: اطاعت از امام خمینی همان اطاعت از امام حسین(ع) است.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان میاندورود، درود بر حاملان امانت وحی و رسالت، شهیدانی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خود حمل کردهاند. وظیفه اصلی طلاب مرزبانی از عقیدهها است که در مکتب اهل بیت علیهمالسلام دفاع از اسلام را سرلوحه اقدام خود دانستند و به دفاع از مرزهای کشور اسلامی پرداختند. انقلاب اسلامی و آزادی کشور از دست زورگویان به پشتوانه انقلاب مردمی شکل گرفت که هرقدر زمان بگذرد بر ارزش آن افزودهتر میشود. امنیت و اقتدار کشور مدیون ایثار و جانفشانیهای افرادی است که ارزشهای اسلامی را در جامعه زنده نگه داشته و ذرهای در دفاع از میهن اسلامی در مقابل دشمن، تردید نداشتند. شهدای روحانی مازندران در کنار امر مهم تبلیغ، لباس رزم بر تن کرده و سینه خود را آماج تیر و ترکشهای دشمن قرار دادند، حضور روحانیون قهرمان در میدانها و معرکههای پرخطر نبرد، آنچنان شوری در میان رزمندگان میآفرید که قلم از توان تأثیرگذاری آن عاجز است. طلبه شهید سید محمدرضا رضوی گنجی فرزند سید اسماعیل در آبانماه سال 1346 در روستای گنجافروز بابل به دنیا آمد، پس از موفقیت در دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی در سال 1363 به حوزه علمیه امام القائم (ع) تهران رفت و بیش از دو سال در آنجا تحصیل کرد. تا اینکه با شور و اشتیاق وصفناپذیری به جبهه رفت و در 13 تیرماه سال 1365 در منطقه مهران در عملیات کربلای یک در حالی که فقط 19 بهار را تجربه کرده بود به درجه شهادت رسید و در روستایش به خاک سپرده شد، در همان روزی که دفن میشد خواهرش فرزندی به دنیا آورد که نام شهید را برایش انتخاب کردند. * خاطراتی از پدر شهید قبل از رفتن به جبهه نواری از صدایش پر کرد و عکس گرفت، شماره عکس را به من داد که پس از شهادتش از آن استفاده کنیم، بعد به من گفت: پدر جان، من در یک مسابقه فرهنگی شرکت کردم و اطمینان دارم که موفق میشوم و جایزه آن نیز سفر به سوریه است، شما به نیابت من به زیارت قبر حضرت زینب (س) مشرف شوید، چون من قصد سفر به کربلا را دارم و به زیارت حرم ابا عبدالله (ع) خواهم رفت. پس از شهادتش از طریق روزنامه متوجه شدیم که این جایزه به او تعلق گرفت و همراه مادرش به زیارت حضرت زینب (س) رفتیم. پس از مدتی که در جبهه بودم، برایم نوشت که به مرخصی بروم چون قصد رفتن به جبهه را دارد، در منزل برای رفتن به جبهه قرعهکشی کردیم که دو بار قرعه به نام او افتاد. پس از شهادتش در جبهه به محل سنگرش رفتم و فرماندهاش جایی را که همیشه نماز شب میخواند به من نشان داد و گفت: اینجا محفل نماز شب پسرت است. پس از سقوط رژیم بعثی عراق خیلی از خانوادهها به کربلا رفتند ولی به علت مشکل مالی نتوانستم بروم، تا اینکه دخترم خواب دید که شهید بزرگوار به او میگوید که چرا پدر به کربلا نمیآید؟ او نیز در جوابش گفت چون مشکل مالی دارد، شهید نیز به او گفت: من در کربلا منتظر شما هستم، غصه پول را نخورید. پس از مدتی جدش کمک کرد و پول حاضر شد و از طریق بنیاد شهید اقدام کردیم، من تا درِ اول و دوم صحن امام حسین (ع) بهصورت سینهخیز رفتم در آن لحظه یک دفعه خواب فرزندم به یادم آمد، با خودم گفتم شاید پسرم را دیدم و بعد بیهوش شدم. * خاطراتی از مادر شهید من حدود هشتماه یکجانشین بودم و پزشکان مرا جواب کردند و گفتند که باید عمل جراحی کنی، قبل از اینکه مرا به بیمارستانی در تهران ببرند به مزار شهید رفتم و گفتم مگر من مادرت نیستم؟ اگر قرار است من در حین عمل بمیرم مرا شفاعت کن. شبی که قرار بود عمل بشوم او را همراه یکنفر در خواب دیدم و مژده شفا را به من داد و پس از بیدار شدن هیچ اثری از آن مریضی در من نبود و همه در بیمارستان تعجب کردند و عدهای از زنان تکههایی از لباسم را بهعنوان تبرک برای خودشان برداشتند. * قسمتی از وصیتنامه شهید ای مسلمانان، شما بدانید آنهایی که به جبهه میروند دست از همه چیز کشیدهاند، مخصوصا از جان عزیز که چیز با ارزشی است، بدانید که هر قطره از خونم که به زمین میریزد به شما میگوید که اطاعت از امام کنید که اطاعت از امام خمینی همان اطاعت از امام حسین (ع) است در صحرای کربلا. انتهای پیام/86037/خ40
95/03/08 :: 14:55
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]