واضح آرشیو وب فارسی:الف: همه راهها به اقتصاد ختم می شود!
بخش فرهنگی الف؛ مرداد 18 1395
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۳۵
«فرهنگ، هنر و توسعه» نوشته: آمارتیا سن ترجمه: کاظم فرهادیناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴۱۰۵ صفحه ، ۷۵۰۰ تومانشما میتوانید کتاب «فرهنگ، هنر و توسعه» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.****در جامعه ایرانی به خصوص در دو سه دهه گذشته، بحث اقتصاد و توسعه اقتصادی همواره از اهمیت ویژه ای در میان تودهمردم برخوردار بوده است. ازدیگر سو نامگذاری سالهای اخیر عموما با عناوین مرتبط با اقتصاد صورتگرفته، نشان از اهمیت بالای این مهم دربالاترین سطوح سیاسی کشور دارد.پس بی دلیل نیست سیاست مردان معمولا بخش مهمی از وعده های انتخاباتی خود را در این رابطه تنظیم می کنند. اما آیا با تمرکز روی توسعه اقتصادی و بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با دیگر حوزه ها می توان به نتیجه رسید. قریب به پتنزده سال پیش این بحث به طور جدی در ایران مطرح شده بود که توسعه سیاسی از الزامات توسعه اقتصادی است، چه بسا مقدم برآن. اما آیا اینگونه است؟ برای تحقق توسعه اقتصاد باید نگاهی شبکه ای به حوزه هایی دارای ارتباط با یکدیگر داشت؟متاسفانه در ایران این بحثها بیش از آنکه صرفا کارشناسانه و آنهم از موضعی بیطف باشد، تابع صفبندی های سیاسی بوده است. بنابراین به جای آنکه واقعبینانه به نسبت توسعه سیاسی و اقتصادی با یکدیگر و حتی نقش فرهنگ در این میانه توجه شود، این نکته اهمیت داشته که بحث مورد نظر جزو شعارهای کدام جناح بوده تا با آن موافقت و مخالفت نشان داده شود.بگذریم این درست که چنین بحث هایی از منظر تئوریک شاید کلی گویانه جلوه کنند؛ که طرح آنها به صورت تئوری یک چیز و انجامشان در مقام عمل چیز دیگری ست؛ اما بی گمان روشن شدن تکلیف این مسئله می تواند تکلیف خیلی چیزهای دیگر را روشن کند.کتاب «فرهنگ، هنر و توسعه» اثر آمارتیاسن که به تازگی به همت نشر چشمه به بازار کتاب آمده، کتابی است در همین باره. اثری که ذهن مخاطب خود را به ویژه اگر به مباحث فرهنگی و خط و ربط آنها با سیاست و اقتصاد علاقمند باشد، درگیر می کند. چراکه به بیان مسائلی می پردازد که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته تکلیف آن روشن است، اگر چه احتمال دارد همچنان مورد نقد و تحلیل قرار بگیرند؛ اما متاسفانه در کشور ما هم چنان دچار بلاتکلیفی نظری و عملی است.آمارتیا کومار سن، اقتصاددان مشهور هندی و استاد دانشگاه هاروارد آمریکا که درسال ۱۹۳۳ زاده شده، جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۸ را نیز کارنامه دارد، او که از شهرتی جهانی برخوردار است، چهرهای نام آشنا و دارای اعتبار در حوزه های تئوریک و دانشگاهی اقتصاد در ایران محسوب می شود. اگر چه آمارتیا کومار سن به واسطه نوع نگاه مبتنی بر انسانگرایانهاش در حوزه اقتصاد معروف و متمایز است، در اثر حاضر از جنبه هایی تازه و متفاوت دیگری نیز به مخاطبان معرفی می شود، به خصوص برای آنها که به مباحث میان رشته ای علاقمند هستند. این کتاب که به همت کاظم فرهادی، به فارسی ترجمه شده در واقع حاصل سلیقه این مترجم نام آشنا در حوزههای فرهنگی و هنری است که با گردآوری مقالاتی از آمارتیا کومار سن تصویری تازه و متفاوت از گستردگی دانش این اقتصاددان و استاد دانشگاه در معرض دید خوانندگان قرارداده است. فرهادی در این کتاب به سراغ مقالاتی از آمارتیا کومار سن رفته است که از درونمایه ای فرهنگی و هنری برخوردارند و البته بیارتباط با حوزه اقتصاد نیز نیستند و از همین روست که می توانند تلنگری باشد برای اندیشیدن به اینکه توسعه در دیگر حوزه ها چه تاثیری بر توسعه در حوزه اقتصاد دارد و از آنجا به این نکته رهنمون شد که آیا اقتصاد حوزه ای هست که به تنهایی و فارغ از دیگر حوزه ها بتوان در آن به توسعه و ثبات رسید؟کتاب حاضر شامل سه مقاله عمده است که عبارتند از «ساتیا جیت رای و هنر کُلباوری: فرهنگ ما، فرهنگ آنها»، «فرهنگ چقدر اهمیت دارد؟» و «فرهنگ و توسعه». آمارتیا سن که هندی تبار است، در این مقاله به سراغ ساتیا جیت رای، فیلمساز رئالیست و معروف هندی (کارگردان فیلم «پاترپانچالی») رفتهو کوشیده از منظر دیدگاه ها و آثار او به تحلیلی از فرهنگ شرقی برسد.مقاله دوم نیز بحثهایی همچون «جبرگرایی فرهنگی»، «وابستگی متقابل و آموختن»، «جهانی سازی فرهنگی» و «ارتباطها» را شامل می شود و سرانجام «سرمایهگذاری فرهنگی و بازدههای اقتصادی»، «شالوههای فرهنگی رفتار»، «فرهنگ ژاپنی و نظامهای ارزشی»، «تعمیمهای کلان و محدودیتهای آن»، «ارزشها، نهادها و فرهنگ»، «پیشبر اهداف فرهنگی»، «جهانی شدن و از دست رفتن فرهنگهای بومی» و «انتخاب اجتماعی و دموکراسی» در سومین مقاله کتاب مورد بحث قرار گرفته اند.آنچه باعث شده است که اندیشه آمارتیا سن از دیدگاه هایی جذاب و متفاوت با دیگر اقتصاددانان برخوردار باشد، فاصله گرفتن او از نگاهی تک بعدی به بحث توسعه و ارائه دیدگاههایی است که از نگاهی چند جانبهنگر حکایت دارد.او معتقد است: «برخورداری از سرانه محصول ناخالص ملی بالا اما اندکمایه بودن در موسیقی، هنرها، ادبیات و مانند آنها به کامیابی اساسی در امر توسعه نمیانجامد. فرهنگ به هر شکل زندگی ما، امیال ما، سرخوردگیهای ما، جاهطلبیهای ما، و آزادیهایی را که در طلبش هستیم، دربرمیگیرد. آزادی و فرصت برای فعالیتهای فرهنگی در زمره آزادیهای بارز است که تقویت آن را میتوان جزء اساسی توسعه محسوب داشت.»با ارائه دیدگاههایی این چنین آمارتیا سن براین نکته مهم صحه می گذارد که نمی توان به توسعه اقتصادی دست یافت بدون اینکه در حوزه های دیگر نیز چنین پروسه ای دنبال شود. توسعه اقتصادی به معنای واقعی خود در جامعه محقق می شود که در آن آزادی های مدنی نیز برقرار باشد. از دیدگاه این اقتصاددان رشد ناخالص ملی بالا، توسعه اقتصادی و ثبات از ارتباطی درونی به دیگر جنبه های اساسی زندگی مردم آن جامعه به خصوص فرهنگ برخوردار است. به این ترتیب عصاره بحث او براین نکته تاکید می کند که فرهنگ و توسعه دارای کنشی درونی هستند. نکته جالب دیدگاه های آمارتیاسن این است که نسخه ای فراگیر برای تمام کشورهای جهان ارائه نمی کند. اگر او به سراغ ساتیا جیت رای رفته و فرهنگ شرقی را از منظری بومی شده نگاه می کند به دلیل این است که عقیده دارد مفاهیمی از این دست همانند، فرهنگ، آزادی و... تابع پارامترهایی است که ریشه در تاریخ، آداب و رسوم ، مذهب و دیگر ویژگی های مهم بومی در اقلیم های مختلف دارد. او در فصل سوم کتاب از کشور ژاپن به عنوان یک مدل موفق در زمینه توسعه یافتگی استفاده کرده و نشان می دهد چگونه ارزشها و هنجارهای بومی در زمینه توسعه نه بازدارنده که میتوانند موثر و تعیین کننده و حتی سازنده نیز باشند. آنچه کتاب حاضر را بیش از هر چیز دارای اهمیت می سازد این است که از مباحثی سخن می گوید که خورند جامعه ایرانی است، جامعه ای که می کوشد خود را در مسیرهای توسعه به سوی توسعه یافتگی سوق داده و در عین حال هنجارها و ارزش های ملی و مذهبی خود را نیز حفظ کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]