واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از تشییع پیکر پاک 8 شهید مدافع حرمشهید آوردهایم؛ برسد به دست غریبنوازان دیار خراسان!
قلب مشهد، بازهم ملتهب است؛ باز هم میهمان آوردهاند، باز هم شهید آمده است، شهدایی که مدافعاند، مدافع حرم؛ چه از تیپ فاطمیون باشند، چه زینبیون و چه حزبالله یا حشدالشعبی و چه از دلاوران مستشار ایرانی، فرقی نمی کند.
به گزارش خبرگزاری فارس، قلب مشهد، بازهم ملتهب است؛ باز هم میهمان آوردهاند، باز هم شهید آمده است شهدایی که مدافعاند، مدافع حرم؛ شهدایی از جنس پالمیرا و رقه و خان طومان، سامرا و فلوجه و کرمه. چه از تیپ فاطمیون باشند، چه زینبیون و چه حزبالله یا حشدالشعبی و چه از دلاوران مستشار ایرانی، همه و همه شهیدند، شهید راه دفاع از حرمین و مشهد باری عظیم بر دوش میکشد، امروز، چون تمامی روزها و ماهها و سالهای گذشته. گرمای ششمین روز از خردادماه سال 95، بر داغ دلهای عزادار میافزاید، اما نه! این داغ، حلاوتش شیرین است برای شهیددادهها، بسان همان بانوی بزرگوار داغدیده که فرمود: «و ما رأیت الا جمیلا.» لبیک یا زینب (س) خیابان امام رضا (ع) چون همیشه، شاهد حضور مردمی است که بار سنگینی بر دوش میکشند و 8 شهید مدافع حرم را بر شانههای خویش راه میبرند. شهیدان سید اسدالله حسینی، کاظم رحیمی، محمدعلی رمضانی، مصطفی مقدم، سلطانعلی احمدی، سیدحسن موسوی و مرتضی رجبی که از مدافعان غیور تیپ فاطمیون بودند و ساکن مناطق طلاب و گلشهر مشهد. مردم، خود را از همه جای مشهد به اینجا رساندهاند، پیر و جوان، زن و مرد، زائر و مجاور. میان جمعیت خانمی با چادر رنگی کنار من راه میرود، زائر است. از من درباره شهدا میپرسد که از کدام منطقه آمدهاند و آیا میتواند در حرم نیز آنها را همراهی کند، گویی دست خودش نبوده، توی مسیر پایش به سمت جمعیت کشیده شده و ناخودآگاه با تشییعکنندگان شهدا همراه شده است. آنطرفتر نیز دختر جوانی همین وضعیت را دارد، او نیز در میانه راه به این خیل عظیم پیوسته است و با دیدن مراسم تشییع شهدا، از رفتن به کلاس حوزه صرفنظر کرده است و تصمیم گرفته امروزش را با شهدا سر کند. هر قدم که به پیش میرویم، از گوشه و کنار به جمعیت ملحق میشوند و این راه ادامه مییابد تا حرم مطهر رضوی، با ذکر نوحه و نوای لبیک یا زینب (س) بر لبان همه، انگار همه آمدهاند تا به دعوت حضرت زینب (س) لبیک گویند. هر کسی که میفهمد اینجا چه خبر است، سراسیمه خودش را به ما میرساند، بیآنکه یادش باشد، برای چه کاری در خیابان امام رضا (ع) حضور یافته است. این حکایت، حکایت همیشگی مردمان قدرشناس ایرانزمین است که خون شهیدانشان را پاس میدارند و بیشک، این، گیرایی خون شهید است که پای مردم را گیر خود میکند. و ما ادارک...؟ یکی بیتابی میکند، دیگری ریزریز اشک میریزد، آن یکی زیرلب با شهیدش نجوا میکند، و من این صحنهها را نظاره میکنم و با خود میگویم؛ بهراستی چه میشود که دلهای این مردم، به وسعت دریا شده و ذهنهایشان، به بزرگی آسمان، که اینگونه راه دفاع را برای عزیزانشان باز کردهاند و راهیِ شهر جنگ و خون و شهادت نمودهاند. کار هرکسی نیست این بزرگمنشی و دریادلی. وارد حرم میشویم، بیآنکه گرمای هوا و تشنگی، در گامهای مردم، سستی ایجاد کرده باشد. دوربینها درحال ثبت این لحظاتاند و اما من میگویم که دوربین شهدا دارد ما را میبیند و ثبت میکند که چه کسانی، در چه زمانی، راهشان را ادامه دادهاند و خواهند داد. پیکرهای پاک 8 شهید مدافع حرم افغانستانی را گرداگرد حریم خورشید طواف میدهند و به سمت بهشت مشایعت میشوند. برای این مردان غیور و پاک. نماز میت هم خوانده میشود، به باشکوهترین شکل ممکن. ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده در میان جمعیت، مسئول بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 2 را مییابم، سر صحبت را با حجتالاسلام والمسلمین ملکی باز میکنم. از وضعیت خانواده شهدا پس از شهادت عزیزانشان میپرسم و نقش بنیاد شهید در حمایت از آنها، آقای ملکی اینگونه پاسخ میدهد: «بین خانواده شهدای مدافع حرم و دفاع مقدس هیچ فرقی قائل نشدهایم. تمامی خدماتی که باید به آنها داده شود نیز یکسان است.» مسئول بنیاد شهید منطقه 2 بر این نکته نیز تأکید میکند که هیچ تفاوتی بین شهدای مدافع حرم ایرانی و افغانستانی در طرحهای حمایتی بنیاد شهید نخواهد بود. همچنین میگوید: «تاکنون یادوارهها و مراسمهای بزرگداشت متعددی برای شهدای مدافع حرم چه در سطح شهر و چه در مناطق محل سکونت شهدا برگزار شده است. پس از این نیز این روند ادامه خواهد داشت.» چشمم به دنبال نشانهای است تا بتوانم خط سیر این گزارش را تکمیل کنم. نیت میکنم تا خودشان راه را نشانم دهند. در دلم میگویم؛ ای که مرا خواندهای، راه نشانم ده... چند قدم جلوتر میروم، پشت یکی از عکسها، مردی میانسال ایستاده است. حس میکنم از خانواده شهداست. به عکس نگاه میکنم؛ نام شهید سلطانعلی احمدی را میبینم. از او میپرسم که چه نسبتی با شهید دارد، ایشان خود را پسردایی شهید احمدی معرفی میکند و وقتی میخواهم خانواده شهید را در میان جمعیت به من نشان دهد، میگوید: «تمام خانواده شهید، همسر و فرزند و سایر بستگانش در کشور افغانستان هستند و امروز من تنها فامیل ایشان هستم که در مراسمش حضور دارم.» چند قدمی دیگر به سمت جمعیت حرکت میکنم، توجهم به چند خانم جلب میشود که باز هم دلم خبر میدهد از اینکه خانواده بزرگوار شهدا هستند. دست همدردی بر شانه یکی از خانمها قرار میدهم و میخواهم نام شهیدش را بگوید، او خواهر شهید مرتضی رجبی است. بیقرار است و مدام اشک میریزد. از برادر شهیدش میپرسم، میگوید: «برادرم فقط 22 سال داشت. مرتضی در افغانستان زندگی میکرد و من در ایران. بعد از 20 سال برادرم را فقط یک بار دیدم. او امام رضا (ع) را خیلی دوست داشت. به همه گفته بود میخواهد به خارج برود اما بعد فهمیدیم که همراه با دوستانش، به سوریه رفتهاند.» شهید مرتضی رجبی نیز مثل شهید احمدی، کسی را جز خواهرش در میان جمعیت نداشت که تا بهشت همراهیاش کند. شهادتت مبارک... مراسم طواف و نماز به پایان میرسد و اکنون، نوبت مراسم خاکسپاری شهداست. همگی سوار اتوبوسها میشویم تا در بهشت رضا (ع) این شهدای بزرگوار را به خانه آخرتشان بسپاریم. خانههای آخرت شهدا را در کنار هم آماده کردهاند. هر خانواده گوشهای از قطعه 30 بهشت رضا (ع) مشغول وداع با پیکر پاک شهیدش است. مادری و پدری، خواهری و برادری، همسری و فرزندی که برای آخرین بار پیکر شهدایشان را میبینند و بهراستی که این وداع جانسوز را نمیتوان با قلم به تصویر کشید. شهدا را یکی یکی به خاک میسپارند، و اشکها یکی یکی سرازیر میشوند و سینهها یکی یکی به درد میآیند از این فراغ. داغ شهید، از آن داغهایی است که گرچه سخت و سنگین است، اما شیرینی و حلاوتی خاص دارد که متأثر از منش مقتدای صبر هستی است، که همگی نماز صبر خویش را به حضرت صبر یعنی بانو زینب (س) اقتدا خواهند کرد. در گرمای هوای خردادماه، در قطعه شهدای مدافع حرم بهشت رضا (ع) و کنار مزار پاک شهدا ایستادهام و در دل به تکتکشان میگویم: «شهادتتان مبارک. سلام ما را هم به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) برسانید، که امشب میهمان اهل بیت (ع) خواهید بود، خوشا به سعادتتان... » ------------------------ گزارش از: فریبا دهقان ------------------------ انتهای پیام/3268/ع/
95/03/07 :: 17:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]