تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816446333




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای نامه‌ای که به قیمت جان ملاعلی کنی بود


واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: وقتی طلبه‌ها به دیدن مرحوم آیت‌الله ملاعلی کنی رفتند، فرمودند: امانتی دارم که خیلی ارزشمند است و دوست دارم شما را به کتابخانه برده و آن را به شما نشان دهم، وصیت کرده‌ام که فرزندم آن را در کفنم بگذارد و این امانت نامه‌ای است که به قیمت جان من است.

به گزارش تراز ،موعظه و نصیحت، کلید سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. موعظه، دل‌ها را صفا می‌بخشد و چشم و جان را به جهان پُر رمز و راز معنویت می‌گشاید. خداوند متعال در قرآن کریم یکی از مهمترین تکالیف حضرت رسول(ص) را ارشاد مردم از راه پند و اندرز و موعظه معرفی می‌کند.
به همین منظور، فرازهایی از درس اخلاق آیت‌الله سیدمحمد علوی گرگانی از مراجع تقلید را برای علاقه‌مندان بازنشر می‌کنیم:
«مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ»؛ ابوذر می‌گوید: از حضرت رسول(ص) پرسیدم: از همه مؤمنین برتر کیست؟ ایشان فرمود: کسی که مردم از دست و زبان او در امان باشند.
بعضی با زبان خود مردم را آزار می‌دهند. آیا خدا از او راضی است؟ مرحوم آشیخ عبدالکریم، آقای شیخ مهدی بروجردی را مأمور می‌کرد که در حجره‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌ها دور بزند و مراقب طلبه‌ها باشد و اگر وضع نامناسبی دید به آقا گزارش بدهد تا طلبه را بخواهد و نصیحتش کند.
نقل می‌کنند مرحوم آیت‌الله ملاعلی کنی که از بزرگان بوده و همزمان با میرزای شیرازی می‌زیسته، با ایشان مکاتباتی داشته‌اند. آرامگاه ایشان در شاه‌عبدالعظیم (ع) است. وقتی طلبه‌ها به دیدن او رفتند، فرمودند: امانتی دارم که خیلی ارزشمند است و دوست دارم شما را به کتابخانه برده و آن را به شما نشان دهم و وصیت کرده‌ام که فرزندم آن را در کفن من بگذارد و این امانت نامه‌ای است که به قیمت جان من است. طلبه‌ها به کتابخانه رفتند و نامه را آوردند که دست خط میرزای شیرازی بزرگ بود و آن را می‌بوسید و به چشمان و بدنش می‌مالید و می‌گفت: این نامه در واقع نامه امام من، حضرت امام حسن عسکری (ع) است.  جریان را پرسیدند. ایشان نفل کرد: در قزوین سیدی بود که یکی از امراء دولت آن روزگار، زمین‌ها و اموالش را تصاحب کرده بود. او درد دلش را به من گفت و من گفتم از من کاری برنمی‌آید. او خیلی متاثر شد و تصمیم گرفت با آقای سید ابراهیم تنکابنی که می‌خواست به نجف برود، دیدار کند و با او به نجف برود.
سید به آقای تنکابنی گفت: من قصد نجف کرده‌ام، نه فقط برای زیارت، بلکه می‌خواهم درد دل خود را به میرزای شیرازی بگویم تا شاید به دادم برسد. میرزا هم در سامرا بود. سید به سامرا رفت و جریان خود را به میرزا گفت. میرزای شیرازی پرسید: آقا تا به حال درد دل خود را به کسی گفت‌ای؟ جواب داد: بلی، به آقای ملاعلی کنی نوشته‌ام و اثری نداشته است. میرزا گفت: از من نیز کاری ساخته نیست؛ چون اگر من بخواهم کاری انجام دهم، باید به آقای ملاعلی کنی بنویسم و کسی دیگر را سراغ ندارم، که او هم نتوانسته برای تو کاری انجام دهد.
سید گریه‌کنان از منزل بیرون آمد و به حرم عسکریین (ع) رفت و ضریح را گرفت و شروع به گریه کردن کرد. به حدی که نزدیک بود غش کند و حالش به هم بخورد. سید ابراهیم که همراهش بود می‌گوید: به دوستان گفتم دیگر صلاح نیست سید بیشتر از این در حرم بماند. زیر بغل او را گرفتیم و به منزل بردیم و او خوابید. ناگهان نیمه شب از خواب بیدار شد و خوشحال بود. گفتیم: چه خبر شده؟ گفت: امام (ع) کار مرا حل کرد و به من فرمود: به نزد میرزا بروم. گفتیم: الان نصف شب است و صحیح نیست. گفت: باید همین الان بروم. آقا فرموده است همین الان بروم. ناگهان درب منزل به صدا درآمد. درب را باز کردیم و دیدیم جناب میرزا به در خانه آمده است و سید را می‌طلبد. سید بیرون رفت و همراه میرزا به منزل خودشان رفتند. آن‌گاه میرزا نامه‌ای را‌ آورد و گفت: این نامه را بگیر و به آقای کنی بده.
در نامه  نوشته بود که حضرت خادمش را فرستاده پیش من و گفته است نامه‌ای را به آقای کنی بنویس و او هم به ناصرالدین شاه بنویسد، بقیه را خود حواله داده‌ایم. نامه را به آقای کنی دادیم. او هم نامه میرزا را با نامه دیگری به ناصرالدین شاه نوشت و ناصرالدین شاه هم تا نگاه کرد، وزیر را طلبید و به او گفت: تو زمین سید را گرفته‌ای؟ گفت: بلی. دستور داد زمینش را برگرداند. سپس ناصرالدین شاه نامه را به خدمت آیت‌الله کنی برد و گفت: آیا می‌شود نامه را به ما بدهی؟ گفتم: نه، این نامه سندی است برای من.
ای عزیزان! ائمه ما خیلی به داد مردم می‌رسیدند و چه زحماتی می‌کشیدند تا مردم را از دست و زبان دیگران نجات بدهند. بیایید، ما هم اینگونه باشیم.


منبع: فارس







زمانبندی انتشار: 17 مرداد 1395 - 15:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن