واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تحولات ترکیه در جهت شخصی شدن قدرت بیشک تأثیر قاطعی بر سیاست خارجی این کشور خواهد داشت. یک فرضیه این است که از آغاز روی کار آمدن حزب رفاه و توسعه هدف اصلی گسترش نفوذ در منطقه بوده است که لازمه آن یکدست شدن قدرت و تصمیم سلسله مراتبی است. برای این کار هم بهانهای لازم است که اردوغان سالها بهدنبال آن بود. حتی در گذشته نهچندان دور از جنگ با ایران سخن گفته بود. اینک کودتا این بهانه را فراهم آورده است.
یک نویسنده غربی نوشته بود که دموکراسی برای اردوغان به مثابه تراموایی است که وقتی او را به مقصد رساند از آن پیاده خواهد شد. رجب طیب اردوغان پلههای قدرت را به برکت چند مؤلفه بسرعت پیمود. از جمله این مؤلفهها یکی تغییر در رویکردهای آمریکا در پشتیبانی از نظامیان است که شروع آن از آمریکای لاتین بود و دیگری انقلاب اسلامی در ایران و نیاز به قرائتی دیگر از اسلام سیاسی است که ترکیه استعداد آن را داشت. برای رونق اقتصادی هم ترکها از تحریم ایران حداکثر بهرهبرداری را به عمل آوردند. جاهطلبیهای اردوغان از میانه دهه 2000 آشکار شد. ساختن یک قصر بزرگ و تمجید از دوران عثمانی و ترسیم حوزههای نفوذ زمینههای گفتمان اقتدارگرایی را رقم میزد ولی تسویه حساب با دهها محفل سیاسی و نظامی کاری بود که به زمان نیاز داشت. او این قدمها را با احتیاط برداشت ولی زنگ خطر برای دموکراسی نیمبند ترکیه زمانی بهصدا درآمد که عبدالله گل از صحنه سیاست حذف شد. بسته شدن فضای سیاسی به آرامی پیش میرفت که کودتای اخیر و شکست آن فرصت بیسابقهای در اختیار اردوغان قرار داد تا تصفیههای خود را بیمحابا و در ابعاد گسترده به اجرا بگذارد تا جایی که خواستار تسلط بر سازمانهای امنیتی شده و در نظر دارد ستاد مشترک را هم در دست خود بگیرد. روند شخصی شدن قدرت نتایج مختلفی در بر دارد؛ یکی اینکه آینده سیاسی کشور در ابهام قرار میگیرد دوم اینکه مخالفان سیاسی بهدنبال روشهای نامرئی مبارزه میروند، فضای امنیتی که بر جامعه حاکم میشود بشدت بر پویشهای اقتصادی سنگینی خواهد کرد. مهمتر از همه اینها اینکه برای فائق آمدن بر چالشهای داخلی، بحران و جنگافروزی مورد توجه قرار میگیرد. علاوه بر این، تکمیل اقتدار داخلی بدون پیروزیهای خارجی امکانپذیر نیست. گفتمان نوعثمانیگرایی هم به همین دلیل در دستور کار قرار میگیرد که به این وسیله نگاه توسعهطلبانه در منطقه را توجیه کنند. گرچه سرانجام اینگونه سیاستها، چیزی جز سقوط و انهدام نیست ولی در کوتاهمدت میتواند تنشهای زیادی در منطقه بهوجود آورد. از اینرو کشور ما باید به دقت تحولات ترکیه را مدنظر قرار داده و سناریوهای مختلف را بررسی کند. حتی با یک نگاه بدبینانه میتوان گفت که هدف این اقتدارگرایی چیزی جز مقابله با نفوذ ایران در منطقه نیست که در کنار آن رشک نسبت به نظام باثبات ایران را هم نباید فراموش کرد. نزدیکی این کشور به عربستان سعودی و اسرائیل تائیدی بر این مدعاست. از روزنامههای ترکیه چنین پیدا بود که آنکارا با حساسیت و نگرانی توافق هستهای ایران را دنبال میکند و برداشت ترکها از گشایش درهای ایران این است که تهران در آینده به قدرت متفوق منطقه تبدیل خواهد شد. در صورت استمرار سیاستهای ضدایرانی ترکیه، ایران هم ابزارهای قوی مقابله با آن را در دست دارد که باید بموقع و حساب شده از آنها بهره بگیرد. به هر جهت باید منتظر چرخشهایی در سیاست خارجی ترکیه باشیم که پس از سلطه کامل اردوغان بر نظام سیاسی ترکیه شروع خواهد شد. دکتر احمد نقیبزاده استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالمللی
یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 02:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]