واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه تماشاگران امروز:
راست می گوید: سوژه است! فرقی ندارد که با هیجان فوق العاده بگوید: «رته، رته...» یا گل دوم کرواسی را فقط از صحنه ورود توپ به دروازه گزارش کند. «جواد خیابانی» در هر دو حال، سوژه شبکه های اجتماعی است و حتی بهترین و کم حاشیه ترین گزاریش هایش سوژه دست همه می دهد.
بحث کردن با او درباره شیوه گزارشگری اش مثل فیلم های مُد این روزها، «پایان باز» دارد و هیچ گاه تمام نمی شود. پس قرار گذاشتیم تا جایی که می شود و گفتگو راه می دهد، درباره خود تورنمنت قهرمانی اروپا و لذت تماشای فوتبال حرف بزنیم چون او در ماه گذشته، بیش از هزار دقیقه روی آنتن بوده و بازی ها (9 بازی از جام ملت های اروپا و فینال کوپا آمریکا؛ یعنی یک چهارم بازی ها) را گزارش کرده و باید تحلیل خوبی از فوتبال ها داشته باشد. قراری که اولش به خوبی به آن پایبند ماندیم ولی در ادامه ...
کدام تیم ملی را بعد از ایران دوستداری؟
- طرفدار آرژانتینم. کلا طرفدار تیم هایی هستم که لاتینی بازی می کنند.
در این یورو چی؟
- در این جام ایتالیا را دوست داشتم. پرشور بود. تیم های «کنته» را دوستدارم چون تیمی وحشی می سازد از بازیکنانش. تیم های وحشی را دوست دارم. یعنی آن حسی که مربی به بازیکن القا می کند مهم است. ببین! شوری که کلینزمن در آلمان 2006 داشت، هیچ مربی آلمانی دیگری نداشته. به همین خاطر آن آلمان با اینکه هیچی نشد، پرشورتر از آلمانی بود که قهرمان جهان در 2014 شد. همیشه گفته ام تیم هایی را که با مبنای آمریکای لاتین بازی می کنند دوستدارم. حتی مسخره ام کرده اند ولی باز تاکید می کنم؛ یونان، اسپانیا، پرتغال و ترکیه. آن شور ورزشگاه و فوتبال پر انرژی را دوست دارم.
پرتغالی که قهرمان شد، از نظر تو دوست داشتنی بود؟
- با اینکه پرتغال قهرمان شد ولی با انرژی بازی نکرد و به دلم ننشست. شاید تنها پرشورهای پرتغال، رونالدو و سانچز بودند. این ولع ناتمام رونالدو را دوست دارم که دنبال افتخارات بیشتر و قهرمانی بیشتر است و خسته نمی شود از جام گرفتن. مثلا شور ایسلند را چه کسی دوست نداشت؟ یا بازی کرواسی را چه کسی نپسندید؟ اینها با شور و انرژی به زمین می آیند...
و خب حاشیه ها و کنایه ها تو را رها نمی کند!
- جوک ها یک طرف، فوتبال طرف دیگر! درباره جوک ها که همیشه گفته ام خوشحالم مردم می خندند ولی من اینقدر در فوتبال جوک نمی گویم که جوک می سازند. اینها به این دلیل است که سوژه هستم.
هر جوکی یک فیدبک به کار تو و شیوه گزارشت است.
- من چه در این جام، چه در جام جهانی 2014، فیدبک بدی نسبت به گزارش هایم نگرفتم و به نظر خودم گزارش هایم بد نبود. بازی الجزایر آلمانِ من یا روسیه الجزایر من چه مشکلی داشت؟ ولی همیشه سوژه هستم. مثلا در بازی سوییس - فرانسه (جام جهانی برزیل) من می گویم: «اوتمار هیتسفیلد عموش در ارتش نازی بوده.» دقت کن! عموش. هنوز بازی تمام نشده در یکی از این صفحه ها می نویسند این شعور ندارد که بفهمد سنِ هیتسفیلد به ارتش نازی نمی رسد.
حرف زدن درباره عموی هیتسفیلد چه لزومی دارد؟
- خب وقتی یک لحظه تصویر او را نشان می دهد، بد نیست درباره اش حرف بزنی. چرا نه؟ اتفاقا خوب است بگویی. اصلا فکر می کنی این جمله چند ثانیه طول کشید؟ چهار ثانیه هم نشد. از یک بازی 90 دقیقه ای همین چهار ثانیه را سوژه می کنند.
یعنی از قبل برای همین جمله هم برنامه ریزی کرده بودی؟
- بله. برای همه حرف هایم برنامه ریزی دارم. کاش اطلاعات بازی ها را برای تان می آوردم که ببینید چه اطلاعاتی برای هر بازی دارم و چطور آنها را به دست آورده ام و کنار اسم هر بازیکن در ارنج تیم ها، چه چیزهایی نوشته ام.
البته سر جواد خیابانی این روزها خلوت تر از قبل شده، دیگر استیج کمتر می رود و خب می رسد که اطلاعات تازه بگیرد و ...
- کی گفته؟ من این حرف را قبول نمی کنم. سر پایان نامه پوستم کنده شد ولی کارم را هم رها نکرده ام.
انگار قبلا جزوه ای دست خیابانی رسیده که همین الان سر گزارش دارد آن را مطالعه می کند و از رویش می خواند.
- هیچ کس، هیچ کس مثل من تنها خودش اطلاعات را جمع نمی کند. بله کسانی هستند که گروه تحقیق دارند و اطلاعات را از آنها می گیرند ولی هیچ کس مثل من نیست که خودش برود پای اینترنت بنشیند و اطلاعات را بگیرد.
حالا این مزیتی هم نیست!
- نمی گویم مزیت است ولی همه اطلاعاتم را خودم کسب می کنم و می نویسم. من در طول 22 سال در کل کشور، هزار و 233 استیج برنامه اجرا کرده ام، سه هزار و 790 بازی هم گزارش کرده ام؛ از بازی یک دقیقه ای بگیر تا 90 دقیقه ای. همه اینها را من روی نوار یا دی وی دی. دی یا هارد دارم. همه این 9 بازی اروپایی این دوره را بعد از گزارش هایم، حداقل سه بار دیگر دیده ام. خودم تحلیل کرده ام و حساب کرده ام که در 90 دقیقه بازی چقدر حرف زده ام و نقد کرده ام.
چقدر حرف زده ای؟
- من در هر 90 دقیقه به طور متوسط 63 دقیقه حرف می زنم و 27 دقیقه سکوت محض دارم. استانداردی هم ندارد که بگویم چگونه باید باشد. نسبت به عرب ها خب خیلی زیاد حرف زده ام چون آنها را دیده ام (مثلا در بازی سپاهان و الاتحاد) چطور گزارش می کنند. یک دفعه دیدم که گزارشگر، وقت بازی نیست! رفت چایی اش را خورد و برگشت به خدا قسم!
پس از او یاد گرفته ای که یک دفعه وسط بازی نیستی یا چیزی می خوری!
- در سابقه من چنین چیزی نیست. امکان نداشته که من در حین بازی چیزی خورده باشم!
آب نمی خوری؟
- الان آب چیزی است؟ غذاست؟ آب صدا دارد؟
خب پس آن صدای در آبمیوه که باز کردی و شنیده شد، چه بود؟
- شاید در قوطی را باز کرده ام، خب الان این ایرادی دارد؟ منظورم این است که غذا نمی خورم. تخمه نمی شکنم! آب و نوشابه ایراد دارد؟ کیفیت گزارش را خراب می کند؟ باید به صدابردار می گفتم صدا را قطع کن تا من در این نوشابه را باز کنم. نگفتم. اشتباه کردم. الان من را ببرید پای جوخه اعدام!
اینها از سوژه بودن می آید.
- چرا آخر؟ ولی الان من حاضرم گزارش همین 9 بازی ام را گوش کنید. امکان ندارد در این بازی ها اسم بازیکنان را اشتباه گفته باشم یا بازیکنی را پیدا نکرده باشم. هر 9 تا را سه بار دیده ام و چنین چیزی امکان ندارد. در بازی ایتالیا بلژیک یک اشتباه می کنم، یک لحظه تره زگه را نشان می دهد و من می گویم «روبرتو دی منتو... نه معذرت می خوام دیوید تره زگه». همه جا پر شد که این بی سواد است. بازیکنان را نمی شناسد و ... بابا دو ثانیه هم نشد که اشتباهم را اصلاح کردم.
ولی خب وقتی گزارش می کنی و مثلا به اخوان پیروانی و برادران ژاکای گیر می دهی روی اعصاب می رود؛ قبول نداری؟
- خب از نظر من جالب است. باید برای مخاطبم بگوید تا این جذابیت را درک کند. من این موضوع برادران ژاکا را فقط سه بار گفته ام. اگر شد چهار بار، باید خیابانی را اعدام کنند؟ می دانی اصل قضیه چیست؟ گیر دادن به من یک جور اپیدمی شده. اینکه جواد خیابانی را بزنیم یک جور پز روشن فکری شده. همه می گویند به به این هم علیه جواد خیابانی شد. در حالی که من هم مثل بقیه دارم از فوتبال لذت می برم. چرا جا می اندازید و می گویید که جواد خیابانی دیگر کار نمی کند، تحقیق نمی کند، بررسی نمی کند؟ همین الان سوال کن و درباره بازیکنان بپرس... (درجا نام یازده بازیکن تیم ایسلند را با توصیف چهره و محل بازی اش در زمین فوتبال می گوید.)
تیم های دوستداشتنی ام
دورتموند از لیگ آلمانرم و ناپولی از لیگ ایتالیاآرسنال از لیگ انگلیس
منم بلدم!
در ژانویه 2005 با خرج خودم در کلاسی که در ترکیه برگزار شد و گزارشگران برتر دنیا هم حضور داشتند، شرکت کردم و تنها کسی هستم که از ایران در این کلاس ها شرکت کردم. اینها را برای پز نمی گویم؛ ولی می گویند فلانی کارشناسی ارشد است، خب من هم هستم. فلانی زبانش خوب است، خب من هم زبان می دانم. فلانی فوتبال را بلد است، خب من هم بلدم. چرا این ایرادها را می گیرید؟
من حسودم؟
سر مسابقات «آقای گزارشگر» گفتند این از حسودی اش به بقیه نمره کم می دهد. خب پس اینهایی که نمره آورده اند و الان مشغولند از چه کسی نمره گرفته اند؟ یکی شان در تبریز مشغول گزارش بازی است. یکی شان والیبال گزارش می کند. یکی شان در همین جام بازی ها را گزارش کرد. چه کسی حسود است؟ منی که بعضی از پنج نفر اول را به تهیه کننده معرفی کرده ام یا آنهایی که این چیزها را درباره من می سازند.
۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]