واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مسلمانان پیشرو درعلم جغرافیا(قسمت اول)
در قرآن كریم تاكید فراوانی به سیر و سیاحت و اندیشه در سرنوشت اقوام و ملل شده و این امر، به علاوه نیازهای بازرگانی و سیاسی و مذهبی (مانند حج) و غیره باعث گردید كه مسلمین در زمینه علم جغرافیا و جهانگردی نیز پیشرفت های بسیار چشمگیری كرده و آثار ارزنده ای از خود بجای بگذارند.مسلمین بسیاری آثار مهم جعرافیایی یونانیان را می شناختند و كلمه یونانی جغرافیا(Geographia) نزد مسلمین شناخته شده بود و در زبانهای عربی و فارسی و سایر زبانهای اسلامی به كار می رفت، اگر چه بعدها به تدریج اصطلاح "صورةالارض" جانشین این كلمه شد. مسلمین از قرن سوم هجری قمری دست به كار تالیف آثاری در زمینه جغرافیا شدند و بزرگانی همچون ابن حوقل و بیرونیآثار جغرافیایی مهمی تالیف كردند و این جریان سرانجام در آثار ادریسی و نقشه های بسیار ارزشمندی كه وی در قرن هفتم هجری قمری در دربار فردریك كبیر در سیسیل فراهم آورد، به اوج پختگی خود رسید. این آثار جغرافیایی اطلاعات موجود در آثار قدما را بسط داده و اطلاعات فراوان دیگری مزید بر آنچه در متون یونانی و رومی موجود بود، در باره اقیانوس هند، افریقا، منطقه جنوبی دریایی مدیترانه، و بسیاری از قسمتهای آسیا و اروپا ارائه كرده بود. اكتشافات مهمی همچون كشف سرچشمه های رود نیل كه به كاشفان قرن نوزدهم اروپایی نسبت داده می شود، بسیار پیش از اینها در همین متون جغرافیایی متقدم اسلامی شرح و وصف شده بوده است."باید به خاطر داشت كه هانری دریا نورد، ماژلان، كریستف كلمب و بسیاری دیگر از كاشفان مهم دوران رنسانس با كمك جغرافیدانان و دریانوردان اسلامی بود كه توانستند از اقیانوس اطلس بگذرند، و دماغه امید (نیك) را دور زنند و از بد حادثه به كمك همین مسلمین، قدرت و سیادت دریایی مسلمانان را از پهنه اقیانوس هند برچیدند".
قرن ها پیش از كلمب و آمریكو، این جهانگردان و تاجران و جغرافی دانان مسلمان بودند كه پا به قاره آمریكا گذارده و آن را كشف كردند چنانچه اسناد تاریخی و جغرافیائی، این را نشان می دهد و سیّاحان اروپائی كه قرنها بعد وارد این قاره شدند، با لغات عربی و اصطلاحات شرقی در آن منطقه نیز مواجه شدند."جغرافیا در اسلام پیوند نزدیك با علم نجوم داشت؛ رصد خانه ها به اندازه گیریهای جغرافیایی می پرداختند كه از جمله آن ها تعیین طول قوس یك درجه و محاسبه طول و عرض بلد بود، و برای این كار از چندین روش استفاده می كردند. واقع امر این است كه بیرونی را غالباً موسس علم مساحی و تسطیح می شمارند، و این به علت تحقیقات و مطالعات مفصل و منظمی است كه وی درباره اندازه گیری خصوصیات سطح زمین انجام داده است. مسائل جغرافیایی همچنین بحث در حركت ممكن زمین را شامل می شد كه كسانی همچون بیرونی در بعضی از آثارش و قطب الدین شیرازی در كتاب نهایةالادراك فی درایة الا فلاك خود به آن پرداخته بودند. در متون جغرافیایی اسلامی، جغرافیایی توصیفی با جغرافیای نمادی و رمزی غالباً با یكدیگر مخلوط شده، و چنان است كه حد فاصل دقیقی میان جغرافیای علمی، بدان صورت كه اكنون آموخته می شود، و "جغرافیای رمزی" كه در آن جهات و كوهها و رودها و جزیره ها و غیره، نمادهای جهان آسمانی هستند، دیده نمی شود".
بعضی جغرافیانویسان اسلامی علاقه خاصی به مشاهده و تجربه شخصی نشان می دادند. از این رو غالب اطلاعات آنها از تجربه و مشاهده ناشی می شد نه از نقل مندرجات كتب دیگر. یعقوبی در كتاب البلدان خویش تاكید می كند كه خود مسافرت بسیار كرده است. اطلاعات خویش را نیز از ساكنان نواحی بحث اخذ كرده است و صحت آنها را به تصدیق مردمان راستگوی هم رسانیده است. از ابوالحسن مسعودی كه یك جهانگرد با تجربه و در عین حال یك جغرافیادان دقیق و مورخ است، متاسفانه كتاب القضایا و التجارب در گزارش اسفارش باقی نمانده است اما ذوق او را در مطالب راجع به جغرافیا و دقت و وسعت نظرش را دراین مسائل از مروج الذهب و هم از كتاب التنبیه و الاشراف او می توان دریافت. چنانكه در مقدمه مروج الذهب یك جا بمناسبت، قول جا حظ را در باب منشا رود مهران سند نقل می كند و عقیده او را كه پنداشته است این رود همان نیل مصرست با همان آبها و همان تمساحها؛ رد می كند و بالحنی آگنده از پرخاش می گوید: كتاب الامصار جا حظ در نهایت سستی است، از آنكه مرد نه دریاها را پیموده است نه تن به مسافرتهای زمینی داده است، مثل آنكس كه در شب تاریك هیزم جمع می كند مطالب خود را از كتب وراقان جمع كرده است. این اتكاء به تجربه شخصی و میل به مسافرت و تحقیق كه مسعودی ظاهراً آن را اساس معلومات درست جغرافیائی می داند، سبب شد كه مسلمین در زمینه جغرافیا معلومات نسبتاً دقیق كسب كنند خاصه كه، هم فعالیت بازرگانی ازین معلومات استفاده حاصل می كرد هم در معرفت مسالك و طرق، جهت مقاصد مربوط به برید و نظام عباسی سودمند بود و هم در حج و زیارات از این اطلاعات استفاده می شد.از نخستین چهره های مسلمان، در جغرافیا "هشام بن محمد كلبی" است كه در اوائل قرن سوم مخصوصاً بخاطر تحقیقاتی كه در مورد جزیره العرب نموده شهرت پیدا كرده است. پس از وی چندین جغرافیادان دیگر پیدا شدند كه قدیمترین آنها "محمد بن موسی خوارزمی" ریاضیدان و منجم مشهور است. وی با كتاب "صوره الارض" خود، پایه های این علم را در میان مسلمین نهاد.از دیگر جغرافی نویسان قرن سوم "الكندی" فیلسوف معروف و مولف كتاب "رساله فی الربع المسكون" و یعقوبی مصنف كتاب "البلدان" است كه این كتاب مخصوصاً از لحاظ اشتمال بر اطلاعاتی مربوط به جغرافیای طبیعی اهمیت خاصی دارد.در این قرن و قرن بعد، روی اصل بر قراری روابط پستی میان استانهای كشورپهناور اسلامی و كشورهای همجوار، كتاب هایی برای شناختن راههای ارتباط به نام "المسالك و الممالك" (راهها و كشورها) توسط افرادی چون: كندی، احمد سرخسی، ابن خردادبه، ابوزید بلخی، اسطخری وابن حوقل به رشته تحریر در آمده است. این نكته را ناگفته نگذارم كه ابن حوقل برای نوشتن چنین كتابی 28 سال تمام كشور پهناور اسلامی آنروز را طی كرد آنگاه محصول مطالعاتش را بشكل "المسالك و الممالك" در آورد و از این رهگذر اطلاعات گرانبهائی در اختیار بشریت گذارد.
و نیز در قرن سوم و چهارم، ناخدایان مسلمان توانستند در اقیانوس هند كشتی رانی كرده خاور دور را كشف نمایند نخستین توصیف چین در واقع از همان زمانست كه "سلیمان" تاجر، گزارش سفر دریائی خود را به آن سرزمین نوشت."این سفر و سفرهای مشابه آن بود كه سرانجام سبب پیدایش افسانه های سندباد بحری در كتاب "هزارو یك شب" گردید و این سفر پنج قرن پیش از سفر "ماركوپولو" به چین صورت گرفته است".در قرن چهارم علاوه بر كتاب های "مسالك و ممالك" كه ذكر آن گذشت. كتاب های بزرگ جغرافیا نیز تالیف شد كه از آن جمله است: دائرة المعارف بزرگ "ابن رسته" سفرنامه "ابن فضلان" نخستین جغرافیادان سیاح كه از "ولگا" گذشته و از نواحی اطراف بحر خزر دیدن كرده است و"صورالاقالیم" ابوزید بلخی یاد شده كه یكی از قدیمی ترین نقشه نگاران بوده است. و نیز به این دوره متعلق است كتاب "احس التقاسیم فی معرفه الاقالیم" مقدسی كه از بیت المقدس (وطنش و به همین جهت او را "مقدسی" می گویند) به راه افتاد و تقریباً از همه سرزمینهای اسلامی دیدن كرد، و كتاب "حدودالعالم" كه مولف آن ناشناخته مانده است.از مهمترین جغرافی دانان و مورخ و طبیعی دان بزرگ این دوره "ابوالحسن مسعودی" است گر چه بسیاری از آثارش و از جمله تاریخ عمومی سی جلدی او از میان رفته است ولی كتاب "مروج الذهب و معادن الجوهر" او كه بر جای مانده و مشتمل است بر تعداد زیادی از مواد و اطلاعات در باره جغرافیا و زمین شناسی و تاریخ طبیعی، و كتاب " التنبیه و الاشراف" كه در آخر عمرش نوشته بود، و خلاصه ای است از نظر كلی و فلسفه وی، به حد كفایت از وسعت اطلاعات و مایه اشتهار او حكایت می كند.دانشمند نامی و علامه معروف "ابن خلدون" كه چهار صد سال پس از مسعودی می زیسته درباره اش چنین می گوید:"برای شخص تاریخ نویس بیان حالات عمومی كشورها و طوائف و زمانها اساس مطالبی محسوب می گردد كه مقاصد خود را بر آن پایه گذاری نموده و اخبار را از روی آن بیان می كند و در اینباره مولفین جداگانه كتاب تالیف می كنند، چنانكه مسعودی همین ترتیب را در كتاب مروج الذهب معمول داشته، او در این كتاب شرح حال ملتها، و كشورهای شرق و غرب كه در زمان او یعنی سال 330 هـ (941 میلادی) موجود بوده، و هم چنین عادات و رسوم ایشان، و توصیف شهرها، كوهها، دریاها، دولتها، قبائل عرب و عجم، همه را ذكر نموده، و از این جهت كتاب او راهنما و مرجعی برای مورخین گشته، و اصل و ماخذی است كه در تحقیق بسیاری از مطالب بدان تكیه می كنند."
پس از اینكه سفرهای مسعودی به پایان رسید مسافرت "ابن حوقل" شروع شد او كه مانند مسعودی در بغداد متولد شد در كتاب خود چنین می گوید:"من در این كتاب وصف اشكال زمین، و مقدار طول و عرض آن، و قسمتهای مختلف شهرهای اسلامی و آنچه آباد و یا ویران است با شرح و تفصیل، و هم چنین تقسیم بندی شهرهای مزبور را ذكر كرده ام، و برای هر قطعه نقشه و شكلی جداگانه ترسیم كرده ام كه نشان می دهد قطعه مزبور در چه نقطه قرار گرفته، آنگاه سرزمینها و اماكنی كه بر آن احاطه دارد ذكر نموده، هم چنین آنچه در خود شهرها و قصبات است، و قوانین و ارتفاعات، نهرها، دریاها، و باج و خراجهائی كه می دهند. مسافت راهها، صادرات و واردات، و امثال آن از مطالبی كه تنها برای سلاطین و بزرگان و طبقات عالیه به درد می خورد در این كتاب بیان داشته ام."كتاب "المسالك و الممالك" ابواسحق اصطخری را نیز كه در این قرن نوشته شده نباید از یاد برد.در قرن پنجم ناصر خسرو علوی سفرنامه خود را نوشت كه مشتمل بر مقدار فراوانی از اطلاعات جغرافیائی در باره خاورمیانه است. مقارن همین زمان "البكری" قدیمی ترین جغرفیادان اندلسی كتاب های "المسالك و الممالك و معجم و استعجم" خویش را تالیف كرد و سنتی را در جغرافیا نویسی نهاد كه در قرنهای بعد از او ادامه یافت.در همین قرن "بیرونی" كتاب های "تحدید نهایه الاماكن" و "تحقیق ماللهند" را نوشت كه در آنها اطلاعات گرانبهائی در باره مسائل جغرافیائی و كشور هندوستان وجود دارد.قرن ششم با یك رشته گزارش سفرهای دریائی و رهنامه ها همراه است كه دریا نوردان نامداری چون سهل بن ابان نوشته اند. مهمترین جغرافیادانان این دوره از سرزمینهای غربی اسلام، مخصوصاً اندلس برخاسته اند:"الزهری غرناطی" كتاب جغرافیایش را در همین دوره نوشت، هموطن او "المازنی" نیز كه در این دوره شكوفا شد، مسافرتهای فراوانی به خاور نزدیك و بالكان و ایران كرد و كتابی نوشت به نام "المغرب عن بعض عجائب المغرب"."ابن جبیر" یكی از معروفترین جهان گردان مسلمان كه با نویسندگان یاد شده همزمان بوده نیز از اندلس برخاسته در سیاحتنامه او كه به نام "رحله ابن جبیر" معروف است، اطلاعات جغرافیائی فراوان آمده است. معروفترین جغرافیادان این قرن، و شاید برجسته ترین چهره جهان در علم جغرافیا در سراسر قرون وسطی "ابوعبدالله ادریسی" است كه "الكتاب الروجاری یا نزهته المشتاق فی اختراق آلافاق" را در این زمینه برای "روجر" پادشاه سیسیل نگاشت كه در حدود سیصد سال جزء كتب درسی اروپا بوده و از آن تقلید می كرده اند. در این كتاب هفتاد نقشه از هفت اقلیم وجود دارد. ترجمه كتاب مذكور به زبان لاتین در سال 1593 میلادی در روم و به زبان فرانسوی در سال 1836 در فرانسه طبع گردید."كریمرز" استاد زبان فارسی و تركی دانشگاه لیدن درباره او می نویسد: "همین عمل پادشاه سیسیل كه تالیف جغرافیای قسمت مكشوف عالم را به عهده یك نفر محقق مسلمان واگذار نموده نشان می دهد كه تا چه اندازه دنیای آنروز به تفوق علم و دانش دنیای اسلامی معترف بوده است او كتاب مفصل دیگری در علم جغرافیا پس از آن به نام "روض الانس و نزهته النفس" نوشت كه از بین رفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]