واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زن مسلمان ايراني خانواده را فداي هيچ پست و مقامي نميكند
تفاوتي كه در مورد نقش زنان در كشور ايران در مقايسه با ساير كشورها ميشود به دقت بررسي كرد اين است كه...
نویسنده : بنتالهدي طيبنيا *
تفاوتي كه در مورد نقش زنان در كشور ايران در مقايسه با ساير كشورها ميشود به دقت بررسي كرد اين است كه اگرچه روند رو به رشد و شكل گرفته حضور و فعاليت آنها در همه عرصهها با انقلاب آغاز شده و در جنگ هم ادامه داشته اما نكته اينجاست كه اين روند هر روز سرعت و وسعت بيشتري به خود گرفته تا اينكه امروز ميبينيم در هيچ زمينهاي نميتوانيم حرفي به ميان بياوريم و نقش پررنگ زنان را ناديده بگيريم.
زنان مسلمان ايراني نه تنها در شكلگيري انقلاب اسلامي و عرصههاي پس از آن، بلكه بعد از جنگ در عرصه سازندگي كشور و محيطهاي علمي نيز حضوري پررنگ داشتند و از فرصتي كه مهيا شد نهايت استفاده را بردند و براي جامعه خود در تمامي عرصهها مفيد واقع شدند. در دانشگاهها، مدارس و در محيطهاي هنري زنان ما به عنوان محقق، معلم، خبرنگار، دكتر و مهندس در تمامي عرصههاي علمي و تحقيقاتي، فرهنگي و هنري فعال شدند و انقلاب اسلامي اين فرصت پرارزش و گرانقدر را براي زنان فراهم كرد كه به دور از دغدغههاي فساد در غرب و اينكه دامنشان به ناپاكيهاي غربي آغشته نشود در سلامت و عفت استعدادهايشان را شكوفا كنند. چون همانطور كه همه ميدانند اگر زنان ما پيش از انقلاب هم ميخواستند وارد عرصههاي مهم و جدي جامعه شوند بايد تن به اموري ميدادند كه تحت سلطه كشورهاي بيگانه اجرا ميشد به همين دليل مجبور بودند عفت، حجاب و مسئوليتهاي ديني خود را ناديده بگيرند كه مخالف و مغاير روحيه و ذات درونيشان بود.
البته فراموش نكنيد كه وجود اسلام مهمترين عامل تأثيرگذار بر نوع فعاليت و حضور زنان ايراني بود. اين را به آن جهت ميگويم چون اولويت اسلام بر خانوادهداري، همسرداري و فرزندپروري است. بر اساس همين مسئوليتهايي كه اسلام به زن داده ايجاب ميكند كه زنان ما مشاركتهاي اجرايي و سياسيشان كمتر از مشاركت و حضور اجتماعي باشد. دقيقاً به همين دليل است كه ما زنان را در عرصه كلان سياسي يا مشاغل حاكميتي در رده اول نميبينيم، هرچند كه روز به روز همين حضور نيز پررنگتر ميشود، اما به دليل وظايفي كه زنان در كانون خانواده دارند، محدوديتهاي جسمي و فيزيكي و اختصاصات بيولوژيك دوران بارداري، ارتباط نزديك مادر و فرزند در دو سال ابتدايي و شيردهي، رابطه بچه و مادر در هفت سال اول زندگي كه رابطه قوي و غير قابل انكاري است، همه و همه باعث ميشود نقش زن در حفظ كانون خانواده مهمتر باشد. اكثريت زنان به دليل وظايف مادري و همسري در دوران جواني نميتوانند وارد فعاليتهاي جدي اجرايي و سياسي شوند. البته در اين زمينه استثنائاتي داريم اما به دليل حضور فرزند و اين اقتضائات طبيعي باعث ميشود آنها درگير رشد بچه و بزرگ كردن فرزند شوند و خودشان را فداي اين مسئوليتها كنند. در واقع تجربه و سابقه اجرايي و علمي مردان به اين دليل بيشتر شده و همين دلايل سبب ميشود كه مردان فرصت زيادي براي حضور در عرصههاي سياسي داشته باشند.
به اين ترتيب پيش بودن مردان در عرصههاي سياسي و اجرايي به اين دليل است كه آنان نقش حساس و زمانبر زنان در خانواده را ندارند. در تفاوتي عيني كه ميان مردان و زنان از نظر موقعيتهاي شغلي در كشور ديده ميشود يك نمونه اينكه در ايران اگر مرد 30 سال تجربه كاري و مهارت كسب كند ميتواند به تدريج در جايگاهي بالا و مديريتي قرار بگيرد. اين مرد همزمان ميتواند در پستها و پروژههاي مهم سياسي شركت كند، تجربهاندوزي كند و به همين علت به آنها مديريت در سطح كلان پيشنهاد ميشود. اما در مقابل زنان به دليل از دست دادن اين سالها از تجارب اجرايي كمتري برخوردارند و در نقشآفريني اجتماعي نقشهاي مكمل را برعهده دارند. البته هركس در جايگاه خودش ميتواند نقشآفريني كند و چه بسا وظايف زنان هم در تربيت و پرورش فرزندان كمتر از حضور در عرصههاي اجتماعي و عرصههاي كلان مديريتي و سياسي نيست. مادري كه يك مرد توانا و مديري موفق تربيت ميكند در پيشگاه الهي اجرش كمتر از پسرش نيست و نميتوان گفت ارزش هركس در مسئوليت اجرايي و بالاي جامعه خلاصه ميشود. در پيشگاه خداوند ارزش هر كس در عرصه خدمت و عامل رشد جامعه است و رقابت بين زنان و مردان در اين مورد و با اين دلايل بيمورد است و معنا ندارد.
تنها حوزهاي كه اين سالها با جرئت ميتوانم بگويم حضور و فعاليت زنان در آن بسيار كمرنگتر از مردان بوده، عرصه سياست است كه شخصاً معتقدم در پيش بردن اهداف سياسي و حضور در اين عرصه احتياج به زمان و فراغت بيشتري است كه زنان ما اين وقت را در اختيار ندارند. پستهاي سياسي فراغت بيشتري ميطلبد كه با توجه به مسئوليت آنها در خانواده و فرهنگ ديني اين مورد امكانپذير نيست. زنان ما به دليل اينكه فرزندان تا سنين بالا در خانواده هستند و ديرتر خانه را ترك ميكنند، توجهي كه به خانواده دارند، مسئوليتهاي بيشتري در خانه دارند و وضعيت كاري و آرامشي كه بايد به اعضا منتقل كنند كمتر فرصتي در اختيارشان قرار ميدهد تا به سياست و پستهاي كلان مديريتي و اجرايي كشور بپردازند. آنها اگر بخواهند در عرصههاي سياسي و اجتماعي حضوري فعال داشته باشند بايد قيد همه اين مسئوليتها را بزنند و در اين شرايط سن ازدواج افزايش پيدا ميكند و در كانون خانواده مشكلاتي به وجود ميآيد، لذا آنان خانواده را فداي سياست نميكنند. به همين دلايل است كه زنان ما در سنين بالاتر در صحنههاي سياسي حاضر ميشوند و در مجموع در پستهاي سياسي كمتر ديده ميشوند.
زنان ايراني هرچقدر به كسب تحصيل، ثروت، هنر، سفر و حتي فعاليت در عرصههاي سياسي علاقهمند باشند باز اين علاقه به همسري و مادري است كه در وجودشان غليان ميكند. اين علاقه آنقدر پررنگ است كه ميتواند ساير علاقهمنديهاي زنان را احاطه كند به همين دليل است كه يك زن هر چقدر دانشآموخته، مدرس، هنرمند، كارآفرين، گردشگر، متمول و سياستمدار باشد باز هم در برههاي از زمان زندگياش ترجيح ميدهد خانه و علاقه ذاتياش را برتري داده و از عرصههايي كه نقش مادري و همسري را تحتالشعاع قرار ميدهد كنار بكشد. زن ايراني با درك اين موضوع است كه پرچمدار عفت و سلامت در جهان بوده است.
*پژوهشگر و فعال حوزه زنان
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]