واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
شام احمدينژاد در كنار اصولگرايان
روز نو : سادهانگارانه است كه اصلاحطلبان در اين روزها دلخوش به آن باشند كه اصولگرايان براي انتخابات ۹۶ برنامه جدي ندارند و برنامهريزي آنها براي سال ۱۴۰۰ است. قابل تاملتر آنجاست كه برخي مدعيان اصلاحات هم با رفتار و گفتار خود با برنامه داغي كه تازه از تنور اتاق فكر تخريب دولت دلواپسان بيرون آمده است، همراهي و به نوعي نادانسته براي اصولگرايان تبليغ ميكنند.
به گزارش روز نو، پر واضح است كه اصولگرايان بهزعم خود بازي پيچيدهاي را براي اصلاحطلبان تدارك ديدهاند، اما در اين برنامهريزي از موضوعي غفلت كردند كه آن هم غافل نبودن اصلاحطلبان از تحركات خاموش آنها براي انتخابات ۹۶ است.
اشتباه مقايسه ۹۶ با ۸۰
شايد برخي در اردوگاه اصلاحطلبي به اين دليل بر صحت ادعاي خود مبني بر برنامهريزي اصولگرايان در سال ۱۴۰۰ پافشاري ميكنند كه تصور دارند جريان اصولگرايي فاقد كانديداي ممتاز در انتخابات است و انتخابات ۹۶ را با انتخابات ۸۰ همسان ميكنند و با خيال راحت مسير پيروزي روحاني در ۹۶ را چنان هموار تصور كرده كه گويي اكنون حكم رياستجمهوري روحاني براي دوره دوازدهم به امضا رسيده است. اما با يك مقايسه ساده ميتوان تفاوت هاي زيادي ميان انتخابات ۸۰ و ۹۶ يافت. در انتخابات سال ۸۰ شرايط به نحوي بود كه مخالفان دولت مشخص و از جناح راست تعريف ميشدند كه در تعريف اصول آنها اخلاق داراي جايگاه بود. در آن سال در فقدان روشهاي غيراخلاقي، اگر اختلافاتي هم ميان رقباي اصلاحطلب و اصولگرا بود، در تعريف از سياست و نحوه عملكرد سياسي و فرهنگي بود. از سوي ديگر در آن سال احمد توكلي، علي شمخاني، عبدا... جاسبي، حسن غفوريفرد، منصور رضوي، شهابالدين صدر، علي فلاحيان، مصطفي هاشميطبا و محمود كاشاني براي حضور در پاستور كانديدا شده بودند كه تنها تعداد محدودي از آنها نزد افكار عمومي شناخته شده بودند، يا مانند شمخاني از دل دولت قبل به رقابت با همان رئيس دولت به عرصه وارد شدند و خودشان ميدانستند شانس پيروزي ندارند، اما در انتخابات ۹۶ اوضاع متفاوت است.
ائتلاف احمدينژاد و اصولگرايان
شايد پر بيراه نباشد كه ادعا شود از مدتي قبل ائتلاف نانوشتهاي ميان احمدينژاد و اصولگرايان شكل گرفته است كه مصداق آن را شايد بتوان بيش از همه در شبكههاي مجازي مانند گروهها و كانال هاي تلگرامي مشاهده كرد؛ چنانكه اعضاي گروهها و كانال هاي اصولگراياني كه تا چندي قبل حمايت از رئيس دولت دهم در انتخابات ۹۶ را منتفي ميدانستند، اين روزها مدافع سرسخت احمدينژاد شدهاند و حضور دولتمردان نهم و دهم بر انگيزه آنها براي حمايت از احمدينژاد افزوده است. نكته قابل تامل اينجاست که وقتی گلايهها و انتقادات خودشان از عملكرد احمدينژاد به آنها يادآوري ميشود، دو مسير را پيش ميگيرند كه نخست كتمان انتقادات قبلي خود است و دوم اينكه با بيان اينكه«گذشتهها گذشته» سعي در اقناع مخاطب ميكنند. اما اين تنها ظاهر ماجراست و در بطن اين همراهي و تبديل منتقد به حامي، حقيقت ديگري نهفته است كه آن هم زمينهسازي براي اعلام تدريجي ائتلاف احمدينژاد با اصولگرايان است؛ ائتلافي كه شايد در يك عصرگاه آغاز شد و با شام پايان يافت.
سفره جداي سنتيها
البته اين ائتلاف شامل همه اصولگرايان نيست و طيف سنتي اين جريان قائل به ائتلاف با احمدينژاد نيستند. آنها ترجيح ميدهند اگر لازم به انتخاب باشد، از روحاني حمايت كنند كه عضو جامعه روحانيت محسوب ميشود. اين طيف سنتي كه خود را مرجع اخلاقي در جريان اصولگرايي ميداند، به اين نكته آگاه است كه در صورت حمايت از احمدينژاد در برابر سيل سوالات مخاطبان قرار ميگيرد كه چرا با وجود برخي عملکردهاي رئيس دولت دهم كه از منظر آنها بياخلاقي تفسير شده بود، بار ديگر دست دوستي به او داده شده است. بنابراين طيف سنتي كه بيش از همه در روحانيت تعريف ميشود، قائل به حضور در ائتلاف اصولگرايان با احمدينژاد نيست.
رفاقت باهنر و احمدينژاد؟!
اكنون نام محمدرضا باهنر بيش از ساير اصولگرايان براي كانديداتوري در انتخابات ۹۶ مطرح است و عدم كانديداتوري او براي مجلس دهم اين گمانه را پررنگتر كرد. با بررسي آنچه گذشت، چنين نتيجهاي حاصل ميشود كه باهنر كانديداي ائتلاف نانوشته احمدينژاد با اصولگرايان است. شايد برخي اينگونه مطرح كنند كه باهنر به احمدينژاد انتقادات زيادي داشت كه در پاسخ بايد آنها را به سمت مواضع اخير رهنمون كرد. در ۳۱ تيرماه بود كه باهنر درباره كانديداتوري احمدينژاد گفت:« از خودش بپرسيد، چند روز قبل در كنفرانسي از من سوال شد كه در صورت كانديدا شدن احمدينژاد از وي حمايت خواهيد كرد؟ بنده پاسخ دادم مگر قرار است كانديدا شود؟!» از اين پاسخ آرام ميتوان پايان دلخوريها را نتيجه گرفت و اينكه آنها بار ديگر دست همكاري به هم دادند. از آنجا كه باهنر عضو تاثيرگذاري در جريان اصولگرايي است و درباره احمدينژاد چنين سخن گفته، بايد او را ضلع مهمي از ائتلاف دانست. نبايد اين چنين تصور كرد كه دست اصولگرايان براي انتخابات ۹۶ خالي است و بايد آنها را براي سال ۱۴۰۰ رقيب دانست. در سال ۸۰ جريانهاي راست مدعي شدند كه نامزدي را در نظر دارند، اما به علت اينكه احتمال دارد نامزد مورد نظر مورد تهاجم تبليغاتي جريان چپ قرار بگيرد، از اعلام اسم او خوداري ميكنند. اكنون هم همين شرايط حاكم است، اما جريان اصولگرا اگر هم كانديدا نداشته باشند، ميدان را به راحتي خالي نخواهند كرد و مانند مرحوم عسگراولادي در آن سال نميگويند:«مايل نبوديم انتخابات دو قطبي شود كه خواست و طراحي دشمنان اسلام و كشور بود. جناب خاتمي با امكانات و شرايط موجود و براساس نظرسنجيهاي ما معلوم بود اقبال بيشتري دارد و لذا ترجيح داديم از ايجاد قطب ديگر كه خواست دشمنان بود، بپرهيزيم.» در آن سال احمد توكلي رقيب جدي كانديداي اصلاحات بود كه ۴ ميليون راي آورد، اما شرايط ۹۶ به ۸۰ از زمين تا آسمان متفاوت است.
به نام اصلاحات؛ به كام اصولگرايان
اكنون اين سوال را بايد از اصلاحطلباني كه مدعي ميشوند « اصولگرايان نبايد اصلا روي انتخابات رياستجمهوري ۹۶ سرمايهگذاري كنند و بايد براي سال ۱۴۰۰ آماده شوند.» پرسيد كه چه تضميني وجود دارد اصولگرايان با باهنر یا كانديداي پنهان خود نتوانند راي لازم را كسب كنند؟ آيا آنهايي كه چنين ادعايي دارند، نتايج تئوريها و راهكارهاي قبلي خود از جمله« عبوراز رئيس دولت اصلاحات» را فراموش كردند كه امروز به ارائه توصيههايي به اصولگرايان ميپردازند كه به زعم خود كمك به اصلاحات است؟ آيا چنين ديدگاهي كه اصولگرايان در انديشه انتخابات ۱۴۰۰ باشد، به نوعي تحريك مخالفان اصلاحات و قوي كردن موتور آنها براي انتخابات ۹۶ نيست؟ در اين برهه بايد يار اصلاحات بود تا بتوان مانند سال ۹۲ به پيروزي در سال ۹۶ رسید.
منبع: آرمان
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]